با ابن خلدون آشنا شویم

عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون فیلسوف و مورخ بزرگ مسلمان متولد در تونس است. ادبیات و علوم عصر خویش را نزد پدرش و دیگر دانشمندان آن عصر فرا گرفت و از آغاز جوانی در عین آنکه یک دم از طلب علم باز نایستاد، به کارهای سیاسی و دولتی پرداخت و در دولت های مختلف افریقیه و آندلس به مقامات بزرگ رسید. سپس به مصر رفت و در جامعه الازهر به تدریس مشغول شد و نیز از جانب سلطان مصر به مقام قاضی القضاتی رسید. در 796 برای زیارت خانه خدا به حجاز رفت و با تیمور لنگ که در این هنگام در شام بود دیدار کرد و مورد عنایت آن سلطان قرار گرفت.

مهم ترین اثر ابن خلدون کتابی است به نام کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر در تاریخ عمومی که مقدمه آن یکی از شاهکارهای فلسفی و تاریخی عالم اسلام است و نخستین تصنیف در علم الاجتماع و فلسفه تاریخ به شمار می رود و همین مقدمه است که ابن خلدون را در ردیف یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ قرار می دهد. در این مقدمه برای نخستین بار از فلسفه تاریخ و جامعه شناسی و مبادی علم اقتصاد سیاسی و عدالت اجتماعی بحث می شود. وی در این مقدمه به درک و تصور و ابداع فلسفه ای برای تاریخ نائل شده است که بی شک در نوع خود بسیار گرانبها است.

ابن خلدون چهار قرن پیش از ویکو صریحاً تاریخ را علم نامید و از جمله علوم اجتماعی محسوب داشت و نوشت که «حقیقت تاریخ خبر دادن از اجتماع انسانی، یعنی اجتماع جهان و کیفیاتی است که بر طبیعت این اجتماع عارض می شود، چون توحش، همزیستی، عصبیت ها و انواع جهانگشایی های بشر و چیرگی گروهی بر گروه دیگر و آنچه از این اجتماع ایجاد می شود، مانند تشکیل سلطنت و دولت و مراتب و درجات آن و آنچه بشر در پرتو کار و کوشش خویش بدست می آورد، چون پیشه ها و معاش و دانش ها و هنرها و دیگر عادت و احوالی که در نتیجه طبیعت این اجتماع روی می دهد.»

ابن خلدون مطالعه و بررسی خود را مانند متفکران قرن ها بعد، چون مونتسکیو و هگل با نظریه های اثباتی آغاز می کند. تاثیرات جغرافیایی را روی طلوع فرهنگ های بزرگ موثر می شمارد، بخصوص آب و هوا را بسیار مهم می داند.

به نظر او مردمی که در نواحی معتدل زندگی می کنند «از حیث جسم و رنگ و اخلاق و ادیان مستقیم تر و راست تر هستند.» اینان در تمام مظاهر زندگی از لحاظ خانه و پوشیدگی و خوراک و صنایع، نهایت میانه روی و اعتدال را در نظر می گیرند. خانه هایی بنیان می نهند که با سنگ های زیبا و ظریف و از روی هنرمندی ساخته شده است و در نیک کردن و زیبایی ابزار زندگی بر هم پیشی می جویند. در بیشتر حالات خویش از کج روی و انحراف دور هستند، «اما ساکنان اقالیم دور از اعتدال در همه احوال خویش از اعتدال دور می باشند، چنانکه خانه های آنان از گل و نی و خوراک آنها از ذرت و علف و پوشش های آنها از برگ درختان است، یا با پوست های حیوانات خود را می پوشانند.»

غذا نیز در برانگیختن آدمی به کارها و فعالیت های متعالی سهم فراوان دارد. از همه اینها معلوم می شود که امکان به وجود آمدن فرهنگ های عالی در نواحی معتدل بیشتر است تا نواحی دیگر.

ابن خلدون می گوید: «انسان دارای سرشت مدنی است، یعنی ناگزیر است اجتماعی تشکیل دهد که در اصطلاح آن را مدنیت گویند و معنی عمران همین است. انسان چنان آفریده شده است که زندگانی و بقایش بی تغذیه میسر نیست. او قطره جوینده غذا است. در ساختمان بدن او توانایی جستجو و کسب غذا وجود دارد. ولی این قدرت به حدی نیست که یک فرد بشر به تنهایی بتواند نیازمندی غذایی خویش را برطرف سازد. ناچار انسان به نیروهای همنوعانش تکیه می کند. در سایه تعاون و همکاری گروه، حاجت آدمی در این مورد برطرف می گردد. همچنین هر یک از افراد بشر برای دفاع از خویش به یاری همنوعان خود نیازمند است. اگر همکاری و تعاون میان افراد بشر وجود نداشته باشد، زندگانی امکان پذیر نیست، زیرا یک فرد به تنهایی قادر به تهیه غذا نیست، همچنین به تنهایی نمی تواند از خود دفاع کند، پس شکار جانوران می شود و به سرعت حیات او در معرض نیستی قرار می گیرد و نوع بشر منقرض می گردد، بنابراین اجتماع برای نوع انسان اجتناب ناپذیر و ضروری است.»

بلی، اجتماعی که ابن خلدون موضوع دانشی جدید قرار داده است این چنین است. با توجه به آن به خوبی مشهود می گردد که بنیانگذار واقعی علمی که امروز بدان جامعه شناسی اطلاق می کنند او بوده است نه چنانکه می پندارند آگوست کنت فرانسوی.

در نظر ابن خلدون تاریخ مفهومی بسیار عام دارد و همه فرهنگ و تمدن یک قوم را شامل می شود: «تاریخ ما را به حال آفریدگان آشنا می کند که چگونه اوضاع و احوال آنها منقلب می گردد. دولت هایی می آیند و فرصت جهانگشایی می یابند و به آبادانی زمین می پردازند یا ندای کوچک کردن و سپری شدن آنان را در می دهند و هنگام زوال و انقراض ایشان فرا می رسد.» این صورت ظاهر تاریخ است اما تاریخ در «باطن اندیشه و تحقیق درباره حوادث و مبادی آنها و جستجوی دقیق برای یافتن علل آنها است و علمی است درباره کیفیات وقایع و موجبات و علل حقیقی آنها و به همین سبب تاریخ از حکمت سرچشمه می گیرد و سزاوار است که یکی از شعب و دانش های آن شمرده شود.» به همین دلیل ابن خلدون روش خود را در بررسی و مطالعه تاریخ اقوام بر این قرار داد که آنچه در اجتماع پدید می آید، از قبیل دولت و ملت و شهر و کوی و ارجمندی و خواری و فزونی و کمی جماعات و دانش و کسب و پیشه و کسادی و تباهی اموال و کیفیات واژگون شدن و پراکندگی اقوام و دولت ها و چادرنشینی و شهرنشینی و امور واقعی و احتمالی همه را مورد بحث و مداقه قرار دهد و از پژوهش در هیچ مسئله ای فروگذاری نکند.

حاصل چنین فلسفه و چنین روشی، کتاب العبر و مقدمه آن است که بدون تردید نام ابن خلدون را در میان فلاسفه بزرگ تاریخ و جامعه شناسان بزرگ دنیا، جاویدان نگه خواهد داشت. زیرا ابن خلدون مناطق مجهولی را در عالم اجتماع کشف کرده است. وی چنانکه گفتیم بر ماکیاولی، منتسکیو و ویکو در ایجاد وضع دانش نوینی که عبارت از نقد تاریخی است، پیشی جسته است. افتخار بنیانگذاری نظریه جبر اجتماع نصیب وی است که قرن ها پیش از پیروان فلسفه اثباتی و دانشمندان روانشناس، در این باره بحث کرده است. این مورخ بزرگ اصول نظریات عدالت اجتماعی و اقتصاد سیاسی را 5 قرن پیش از کونسیدران، مارکس و باکونین کشف کرده است. عقاید او درباره نقش کار و مالکیت و مزد نیز او را پیشوا و پیشقدم دانشمندان اقتصاد این عصر قرار می دهد.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «با ابن خلدون آشنا شویم»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب اطلاعات عمومی گنجینه های دانش، نوشته ی دکتر زین العابدین کاظمی و دکتر سیدمحمود اختریان و… از نشر محمد، منتشر شده در تیر ۱۳۸۸ با شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۳۶-۱۳۲-۷ به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا