جامعه شناسی موسیقی

مطالعات مربوط به نقش موسیقی در اجتماع، اثرگذاری آن را در حکم یک عامل ارتباط انسانی و نقش آن در شکل گیری ساختار یک جامعه را «جامعه شناسی موسیقی» می نامند. اهداف جامعه شناسی موسیقی بسیار متعدد و پیچیده است. هدف از بررسی موضوع جامعه شناسی موسیقی در این مقاله دریافتن این نکته است که موسیقی ابزاری انسانی است که به صورت گسترده در جوامع بشری کارکرد دارد. به این معنا که اگر تصور کنیم موسیقی یک فرهنگ برای فرهنگی دیگر بطور کامل قابل درک نباشد، اما کارکردی که به صورت عمومی می توان برای موسیقی متصور شد در فرهنگ های متفاوت ویژگی های مشترک دارد. برای مثال، ممکن است در فرهنگ بودایی نوعی از موسیقی مذهبی وجود داشته باشد که در فرهنگ مسلمان شیعه درک نشود، اما فرهنگ شیعی نیز کارکردی مذهبی برای موسیقی قائل است که در مراسم مربوط به ویژگی های مشترک از آن بهره می گیرد.

شما در زمانی که سوار تاکسی هستید موسیقی را از رادیو می شنوید؛ آواهای موسیقایی تماشاگران فوتبال را در استادیوم می شنوید؛ در رستوران موسیقی پس زمینه را می شنوید؛ در فروشگاه ها نیز موسیقی شنیده می شود. این بدان معنا است که موسیقی به صورت پدیده ای پویا در جریان زندگی وجود دارد. البته تفاوت در سلیقه های فردی وجود دارد، اما صف های طویل برای خرید بلیط یک خواننده در برابر خالی ماندن صندلی های کنسرت دیگری، نشان از نوعی اقبال اجتماعی گونه ای موسیقی در برابر گونه ای دیگر دارد. با وجود این، زنده ماندن کنسرت دوم مبین آن است که هر چند کم، اما شنونده برای نوع دوم نیز هست. سلایق افراد در طول دوره های مختلف زندگی نیز متفاوت می شود و فردی که در دوره نوجوانی شنونده دائمی گونه ای از موسیقی بوده است ممکن است در دوره میانسالی گونه ای دیگر را برای شنیدن برگزیند یا تغییر فضای سیاسی به سمت اختناق، او را به انتخاب نوعی موسیقی سوق دهد که درون آن اعتراضی نهفته جاری باشد، یا پس از جنگ یا انقلاب به سمت موسیقی های نشاط آور و سازنده سوق یابد.

برای یک ایرانی، سرود ای ایران ساخته روح الله خالقی در مورد وطن جایگاهی بسیار متفاوت در مقایسه با یک شنونده آفریقایی در منطقه دور افتاده ای مانند مالاوی دارد، همانگونه که یک ایرانی ممکن است علاقه ای به شنیدن آواز پرکانی پرکانی (Perekani Perekani) که در مالاوی در زمان پاتختی و اهدای هدایا به عروس و داماد خوانده می شود، نداشته باشد.

از آنجا که موسیقی در زندگی مردم در جوامع مختلف به فعالیت های روزمره معنا می دهد، شایسته مطالعه جدی در بستر اجتماعی است. در این مقاله شما می توانید با گزیده ای از جامعه شناسی موسیقی آشنا شوید.

کارکردهای اجتماعی موسیقی

تا پیش از این، موسیقی های شهری و اصیل بیشتر در این حوزه مورد توجه قرار می گرفت، اما امروزه همه انواع موسیقی به ویژه موسیقی های مردمی (پاپ) و موسیقی های محلی نیز در مرکز توجه جامعه شناسان موسیقی قرار گرفته است. تاریخچه جامعه شناسی موسیقی به قرن هفدهم میلادی بر می گردد. اما در دوران اولیه بیشتر این جامعه شناسان اروپایی بودند که گهگاهی در این حوزه نظریاتی دادند. جریان بعدی با ورود اندیشمندان آلمانی مانند آدُرنو (Adorno) و مکس هورکهایمر (Horkheimer) در دهه های 1940 و 1950 شکل گرفت. آدرنو در دهه های 1930 و 1940 موسیقی پاپ و رقص های عمومی مردم را ملاحظه کرد و تاثیر آن را در شکل گیری ساختارهای اجتماعی مورد توجه قرار داد. اما در واقع از دهه های 1950 و 1960 شکل امروزی مطالعات اجتماعی موسیقی شروع شد و نهایتاً در دهه 1970 موسیقی راک نیز به حوزه مطالعات جامعه شناسان موسیقی وارد شد.

اولین شخصی که سعی به ارائه تئوری فراگیر در زمینه کارکرد موسیقی در جامعه کرد آلن مِریام (Alan P. Merriam) بود. مریام در واقع جامعه شناس نبود، بلکه مردم شناس موسیقی بود علمی که بعدها طی چند دوره تحول تحت عنوان اتنوموزیکولوژی (قوم موسیقی شناسی) شناخته شد. وی معتقد بود انسان افزون بر فرهنگی که در آن زیست می کند و میزان توسعه یافتگی اجتماعی که دارد، موسیقی را به جهت کاربردهایی خاص در زندگی روزمره تولید و مصرف می کند.

برای مثال، می توان به توانایی انتقال احساس در موسیقی اشاره کرد. موسیقی مَحمل یا واسطه ای برای بیان ایده و احساس است. بسیاری از ایده ها یا احساسات انسانی وجود دارد که عوامل ارتباط معمول مانند کلام قادر به انتقال آن نیستند. برای مثال، بیان ایده های صلح طلبی از سوی جوانان در دهه 1960 آمریکا علیه جنگ ویتنام صرفاً بوسیله موسیقی امکان انتقال داشت و نهایتاً عاملی شد که جنگ را به پایان رساند. برخی معتقدند احساس عاشقانه خود به معشوق را صرفاً از طریق موسیقی می توانند بیان کنند. بطورکلی موسیقی عاملی مناسب در بیان احساس های غم، شادی، ترس و انواع دیگر حس ها است.

از دیگر نقش های موسیقی فراهم آوری حظ زیبایی شناختی است. حظ صوتی موسیقی مرتبط است با زیبایی تناسبات و بیان خیال انگیز آن. پدیده ای که منجر به برخاستن حس لذت در شنونده می شود. حس زیبایی دوستی برابر نظریه برخی از اندیشمندان حوزه اسلامی مانند شهید مرتضی مطهری جزء نیازهای فطری انسانی محسوب می شود. در کودکی همه ما تجربیاتی از حظ موسیقی هایی داشته ایم که در دوران بزرگسالی با شنیدن آنها لذت کودکی را مجدداً به خاطر می آوریم. در دوران نوجوانی ممکن است از نواختن برخی از قطعات روی ساز خود احساس لذت عمیقی می برید که در بزرگسالی نیز با شنیدن یا اجرای مجدد آن حظ زیادی می برید.

آلن مریام نقش ها و کاربردهای موسیقی را در موارد زیر خلاصه می کند:

  • بیان احساس
  • حظ زیبایی
  • سرگرمی
  • ارتباط
  • بیان سمبولیک
  • پاسخ فیزیکی
  • فشار برای مراعات نُرم های اجتماعی
  • معتبر کردن آداب مذهبی یا اجتماعی
  • سهیم شدن در حیات و پایایی فرهنگ
  • سهیم شدن در امتزاج اجتماعی (گفتگوی تمدن ها)

بر اساس دیدگاه آدرنو «موسیقی مردم پسند» سرشار از تشابه و تکرار است. به این معنا که از ساختاری ساده پیروی می کند و در آن یک ملودی، ریتم و حتی یک مصرع مرتباً تکرار می شود. بر اساس دیدگاه وی موسیقی جدی به آن دلیل طراحی می شود که به خودی خود و مستقل از هر عمل دیگری از شئونات روزمره شنیده شود و مانند موسیقی مردم پسند از یک قاعده کلی پیروی نمی کند. دیدگاه های آدرنو در یک بستر اجتماعی مشخص، غرب را در نظر می گیرد و از نظر تاریخی نیز عقب تر از دوره ای است که ما در آن زیست می کنیم. ممکن است در یک کشور قدرت انتخاب به اندازه کشورهای غربی وجود نداشته باشد؛ گونه های خاصی از موسیقی را افراد انگشت شماری اجرا کنند و محدودیت های دیگر فضای اجتماعی متفاوتی را فراهم کند که تعمیم نظر آدرنو با آن مشکل شود. البته دیدگاه آدرنو در بسیاری از موارد بسیار قدرتمندانه شرایط اجتماعی چنین کشورهایی را نیز پوشش می دهد. در مورد عادت شنیداری و شکل گیری سلیقه ها بر اساس آنچه رادیو و تلویزیون در سبد شنیداری مردم قرار می دهد و پس از چند سال به عادت شنیداری آنها در می آید، می توان نظر آدرنو را بسیار کارآمد قلمداد کرد.

آدرنو شنوندگان موسیقی را بنابر ویژگی های شخصی و اجتماعی آنها به چند دسته تقسیم می کند که در اینجا به آنها اشاره می کنیم:

  • شنوندگان متخصص: از دانش موسیقی برخوردارند و در زمینه شنیدن اثر به کلیه زوایای فنی قطعه توجه دارند. از دید این شنوندگان کوچکترین اتفاقات موسیقایی نیز دور نمی ماند.
  • شنوندگان خوب: موسیقی را مانند زبان مادری خود می فهمند، اتفاقات درونی موسیقی را دقیقاً دنبال می کنند، اما خاستگاه فنی آن اتفاقات را نمی شناسند.
  • شنوندگان فرهنگی: از نظر آدرنو، این دسته شنوندگان افرادی هستند که به موسیقی به منزله یک مظهر فرهنگی احترام می گذارند و به دلیل جایگاه اجتماعی خود آن را می شنوند. این دسته شنوندگان بیشتر تمایل دارند نام قطعات موسیقی برجسته را بدانند و موسیقی دانان سرشناس را بشناسند تا از خود موسیقی بهره مند شوند.
  • شنوندگان احساساتی: با موسیقی ارتباط عاطفی برقرار می کنند و با شنیدن آن احساسات آنها برانگیخته می شود. این شنوندگان با کوچکترین اثرگذاری موسیقی احساساتی می شوند و اشک شان در می آید. این شنوندگان تلاش زیادی برای شناخت ساختاری موسیقی از خود نشان نمی دهند.
  • شنوندگان متعصب: این شنوندگان خود را وقف یک گونه موسیقی خاص یا آهنگساز مشخصی می کنند و تمایل ندارند انواع دیگر موسیقی را تجربه کنند. آنها در حد افراط به یک شیوه موسیقی وابسته می شوند و آن را متعصبانه دنبال می کنند.
  • شنوندگان برای سرگرمی: این شنوندگان هدف اصلی بازار موسیقی محسوب می شوند. برای این گروه موسیقی عاملی است برای گذران اوقات فراغت با لحظاتی خوش. در نزد این دسته، موسیقی پدیده معنا بخشی نیست، بلکه محرکی است برای تفریح یا آرامش.
  • شنوندگان ضد موسیقی: گوش سالم برای شنیدن دارند، اما به هر دلیل با موسیقی ضدیت دارند یا اصولاً از شنیدن آن پرهیز می کنند.

حوزه های مطالعات اجتماعی موسیقی بی شمار است. دلیل این امر آن است که وجوه زندگی انسان در مقام موجود اجتماعی از یک سو و پیچیده ترین مخلوق پروردگار از سوی دیگر بی شمار است. با وجود این دانشمندان این رشته برخی حوزه ها را پُر رنگ تر انگاشته اند که در ادامه این بخش با آنها آشنا می شویم.

آشنایی با حوزه های مطالعاتی جامعه شناسی موسیقی

1) تاثیر و تاثرات موسیقی و سیاست

از مهم ترین مسائل روز جامعه شناسی موسیقی تاثیرپذیری آن از اتفاقات سیاسی از یک سو و تاثیرگذاری در معادلات سیاسی از سوی دیگر است. در مورد تاثیرپذیری موسیقی از فعل و انفعالات سیاسی در هر جامعه می توان به راحتی ردپای اتفاقات سیاسی را در دگرگونی عوامل ساختاری موسیقی و آواز دید. این تاثیرپذیری در مواردی تا به آن حد است که خود باعث به وجود آمدن گونه ها (ژانرها)ی جدید شده است. یکی از این نمونه تاثیرات را در ترانه های انتقادی عارف قزوینی می توان مشاهده کرد. عارف قزوینی در پاسخ به یکی از انتقادات گزنده ای که به یکی از تصانیف وی به نام «دل هوس سبزه و صحرا ندارد» پاسخی را سال ها پس از آن تصنیف، می نویسد که نشان می دهد این تصنیف مستقیماً تحت تاثیر وقایع سیاسی آن دوران نوشته شده است. بخشی از این نوشته آورده می شود:

در شهر تبریز که بودم جریده ایرانشهر را می خواندم، دیدم یکی از ادبای ادبار خلق الساعه، یا هم فکری های سالون مدرسه عالی موسیقی، شرحی در موضوع غم و اندوه و حزن نوشته، ضمناً شکایت از تصنیف (دل هوس سبزه و صحرا ندارد) باز کرده و نوشته است که در آن تصنیف در هر گونه خوشی را روی عموم بسته و سراینده خود از این مصیبت ماتم زده و در کنج خانه نشسته.

از گریه فضای خانه را گل کرده     صرف نظر از بغ و گل و مل کرده

در اینجا است که این میرزا خودروهای دیمی نویس وقتی قلم به دست می گیرند نه از روی عقیده است نه از روی مرام و مسلک،… و الا این آدم بی فکر از روی چیزی نوشته بود، بایستی جمله «خانه ز همسایه بد در امان نیست» را هم متذکر می شد. برای اینکه این تصنیف به هنگام آمدن محمدعلی میرزا به تحریک روس ها، به ایران ساخته شد. در یک چنین بهاری که می شود او را خزان آمال تازه رسته ملتی گفت، البته دلی برای کسی نمی ماند، تا چه رسد به اینکه هوس سبزه و صحرا داشته باشد. اگر در همچو موقعی چنین دلی یافت شود، باید آن را حواله به قناره قصابی کرد.

نمونه های زیادی در دست است که نشان می دهد فعالان سیاسی چگونه از موسیقی همچون عاملی اثرگذار در پیاده کردن برنامه های خود بهره برداری کرده اند. انواع خیزش ها، انقلاب ها و جنگ ها تا دهه پنجاه قرن بیستم در جهان معمولاً مبتنی بر تحرکات عیان نظامی و فیزیکی صورت می گرفت. اما با ورود جدی تر هنر در این عرصه این نوع معادلات که اساس آنها بر زورآزمایی فیزیکی بود، بر هم ریخت.

ترانه ها و آوازهای سیاسی و انقلابی از عوامل تعیین کننده در چنین معادلاتی است و دولت ها و گروه های سیاسی در قالب های سنتی مانند تصانیف و مارش ها تا گونه های جدید پاپ از آنها استفاده می کنند. برای نمونه، می توان در ایران قبل از انقلاب اسلامی به تحرکات سیاسی گروه هایی مانند گروه چاووش اشاره داشت که منجر به ساخت قطعات زیادی شد که در پیشبرد سرنگونی سلسله پهلوی نقشی موثر بازی کرد. از آخرین استفاده های سیاسی از موسیقی می توان به آهنگ هایی اشاره کرد که آمریکا و کشورهای هم پیمانش در جنگ های اخیر افغانستان و عراق از آن استفاده می کردند.

2) موسیقی به منزله نمود زندگی اجتماعی

این اصل که همه افکار و فعالیت های بشر مظاهر اجتماعی بودن وی است، نظریه ای را بین دانشمندان مطرح کرده است که بر اساس آن موسیقی نمودی از زندگی اجتماعی است. بر این اساس، فرض اینکه انسان زندگی اجتماعی نمی داشت و باز در این گستره به تولید موسیقی می پرداخت فرض محالی قلمداد می شد. وِبِر و آدُرنو اندیشمندانی اند که در دهه 1970 این نظریه را توسعه دادند. پیروان این نظریه معتقدند موسیقی عامل مهمی در توصیف رفتارهای اجتماعی هر واحد اجتماعی از یک خانواده گرفته تا یک قبیله و یا حتی یک ملت است. بر مبنای همین نظریه، می توان توسعه ارکسترهای بزرگ را در نزد ملت هایی که کارگروهی در میان آنها به منزله یک نمود اجتماعی است توضیح داد، همچنین وجود تک نوازهای چیره دست را در نزد مللی که برای آنها امور همواره متکی بر کار فردی است.

3) موسیقی به منزله عامل ارتباطات متقابل اجتماعی

در مواردی که افراد یک جامعه امکان برقراری ارتباط مستقیم عاطفی، اعتقادی، سیاسی و… را نداشته باشند، دست به دامن هنر می شوند و در این میان موسیقی یکی از مهم ترین پدیده هایی بوده است که در نزد افراد یک جامعه مورد استفاد قرار می گرفته است. ارتباط اجتماعی از طریق موسیقی منحصر به افراد درون یک جامعه نیست. در مواردی که امکان ارتباط افراد یک جامعه با جامعه دیگر مستقیماً وجود ندارد، موسیقی یکی از ابزاری بوده است که تمدن های مختلف را به هم پیوند داده است و بین آنها رابطه برقرار کرده است. ارتباطات متقابل اجتماعی می تواند شامل ارتباط یک گروه یا طبقه اجتماعی با گروه یا طبقه دیگر نیز بشود. زمانی که رزم آوران و اسیران جنگی پس از پایان جنگ به میهن خود بر می گردند، شهروندان صرفاً با اجرای گروهی موسیقی می توانند احساس سپاس خود را به آنها انتقال دهند.

4) موسیقی و هویت اجتماعی

مظاهر فرهنگی عاملی بنیادین در برانگیختن احساس تعلق به سرزمین، قوم، قبیله و طایفه است. برخی از آوازها حتی ایجاد حس تعلق به یک خانواده در جایگاه کوچکترین نهاد اجتماعی را دارد. مادامی که شخصی پای خود را از شهر و دیار خود بیرون نگذاشته است چندان هویت اجتماعی اش را احساس نمی کند، اما به محض فاصله گرفتن از متعلقات اجتماعی نیازهای هویتی ناشی از این حس در نزد افراد آشکار می شود. برای مثال، ما در زندگی روزمره در ایران ممکن است بارها از اطراف خود صدای سازهای ایرانی را بشنویم که در حال نواختن موسیقی دستگاهی است و به راحتی از کنار آن عبور کنیم. اما اگر در خیابان های توکیو قدم بزنیم و چنین صدایی را بشنویم، ناخودآگاه می ایستیم و به دنبال این می گردیم که این صدای آشنا که متعلق به هویت من است، از کجا می آید؟

ویژگی های هویتی مربوط به موسیقی از کوچکترین نهاد اجتماعی شروع می شود و تا حد جهانی پیش می رود. ممکن است از بین شهرهای بی شمار مناطق کردنشین هر یک هویت روستایی و شهری خود را در نواختن و شنیدن موسیقی طلب کند، اما زمانی که قوم کرد در مقابل قوم دیگری مثلاً بلوچ قرار گیرد، هویت فرد از هر یک از روستاهای کردنشین ایران، ترکیه، عراق یا سوریه که باشد، باز هویتی یک پارچه تلقی می شود. همچنان است وقتی که موسیقی ایرانی در مقابل موسیقی آمریکای لاتین قرار گیرد، آنگاه فرد چه بلوچ باشد چه کرد خود را متعلق به هویتی یکپارچه به عنوان ایران می داند.

در مقابل هویت اجتماعی، پدیده ای با عنوان هویت فردی نیز وجود دارد که مرتبط با تعلقات فردی شخص به انواع خاصی از موسیقی است. این هویت می تواند در سنین مختلف و با ورود فرد به مراحل مختلف بلوغ دستخوش تغییرات شود.

5) موسیقی به منزله صنعت و تجارت

آخرین و یکی از پیچیده ترین ویژگی های موسیقی بهره برداری از آن به منزله یک صنعت و تجارت عظیم است. ویژگی های اقتصادی موسیقی تا بدان حد است که شرکت های برگزار کننده موسیقی صحنه و کمپانی های تهیه و توزیع محصولات ضبط شده موسیقی رقابت های بسیار شَدید و بعضاً خشنی با یکدیگر دارند. چشم انداز اقتصاد سیاسی در حوزه موسیقی نشان دهنده آن است که سلطه شرکت های بزرگ تهیه و تولید موسیقی، خواه ناخواه تاثیر تعیین کننده ای بر خلاقیت هنرمندان، عوامل تولید و مخاطبان خواهد داشت. بر اساس مطالعات آماری صنعت موسیقی آمریکا که استیو چپی و ریبی گاروفالو ( Steve Chappie & Reebee Garofalo – 1977) آن را انجام دادند، کنترل محصولات موسیقی از سوی تعداد محدودی از شرکت های بزرگ، تاثیر قابل ملاحظه ای بر کیفیت موسیقی های اجرایی و به دنبال آن کاهش تدریجی تنوع در انواع موسیقی به ویژه در گونه هایی که بازار فروش محدودتری دارند گذارده و این روند در حال تداوم است. این یافته های مایوس کننده مبنی بر سلطه بی قید و شرط بعضی تهیه کنندگان خاص بر اجراهای موسیقی دانان و سلیقه مصرف کنندگان نشان دهنده آن است که لذت ما از محصولات موسیقی به سرعت رو به زوال خواهد گذاشت. از دیدگاه نگاس (Negus – 1999) گرچه عملکرد اقتصاد سیاسی هنگام توافق اعضای گروه موسیقی در ضبط آثاری خاص امری قابل توجه بود، لیکن در رابطه با آهنگسازی، اجرای قطعات و بسیاری فعالیت های مربوط به مصرف موسیقایی چندان رضایت بخش ظاهر نشده است.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «جامعه شناسی موسیقی»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب اطلاعات عمومی موسیقی، نوشته ی محمدرضا آزاده فر از نشر نی، منتشر شده در ۱۳۹۴ با شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۳۷۸-۷ به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا