5 استراتژی که استارت آپ ها می توانند برای رقابت با شرکت های بزرگی مانند گوگل از آن استفاده کنند

زمانی که به عنوان کارآفرین تصمیم می گیرید به دنیای کسب و کار قدم بگذارید، با چالش های مختلفی روبرو می شوید. در این زمان، ضمن آنکه باید بهترین محصول را تولید و در کوتاه ترین زمان به بازار عرضه کنید، باید مشتریان محصول خود را پیدا، کانال های بازاریابی خود را برقرار و در یک کلام همه چیز را به گونه ای آماده کنید که در سریع ترین زمان به سودآوری برسید و سرمایه گذاران استارت آپ خود را راضی نگه دارید. اما مشکلی که در این بین وجود دارد این است که شما باید با بزرگان این حوزه نیز به رقابت بپردازید. بزرگانی که همچون گوگل بزرگترین سرمایه ها را در اختیار دارند و به راحتی می توانند نمونه مشابه محصول شما را طراحی کنند، این چالش بزرگ پرسشی را به وجود می آورد که آیا استارت آپ شما این شانس را دارد با چنین ابرشرکت های بزرگی به رقابت بپردازد؟ در جواب این پرسش باید بگوییم با توجه به آنکه حرکت شرکت های بزرگ به کندی صورت می گیرد باید به دنبال یافتن بازارهایی باشید که سرعت در آنها حرف اول را می زند.

در این مقاله شما می توانید با راه های رقابت با شرکت های بزرگ آشنا شوید.

آیا استارت آپ ها می توانند با غول هایی مانند گوگل رقابت کنند؟ این سوال ابتدا در وب سایت Quora مطرح شد. این وب سایت در واقع مکانی برای تبادل اطلاعات است که موجب تقویت قدرت یادگیری از دیگران و درک بهتر جهان می شود. بالاجی ویسواناتان مدیر عامل شرکت Invento Robotics، به سوال مطرح شده در این سایت اینگونه پاسخ می دهد: «در سال 2004، گوگل یکی از برترین های حوزه کسب و کار بود. گوگل از همه امکانات همچون پول، سرور، زیرساخت شبکه، رهبری، قدرت تجاری و… بهره مند بود. با این حال، در طول یک دهه یا بیشتر، مردم شاهد بودند چگونه تازه به دوران رسیده هایی همچون فیسبوک، یوتیوب، توییتر و دیگران بدون توجه به حضور گوگل با یکدیگر رقابت می کنند.»

گوگل سعی کرد بخش ویدئویی خود را راه اندازی کند و بعد مجبور شد این نبرد را واگذار و یوتیوب را خریداری کند. پروژه های Orkut – Google Plus و Buzz هم با شکست مواجه شدند. گوگل با میلیاردها دلاری که در جیب داشت، تمام تلاش خود را بکار گرفت، اما حتی موفق نشد یک رقیب قابل قبول در آن عرصه باشد. ابزار پاسخگویی این شرکت نیز در واقع مشابه وب سایت Quora بود. سپس گوگل دانشنامه Knol را راه اندازی کرد که اصلاً با ویکی پدیا قابل مقایسه نبود. حتی Google Wave هم نتوانست به خوبی Slack از آب درآیید.

اینستاگرام با یک برنامه عکس آمد و Picasa را از عرصه بیرون راند. مهمتر از همه اینها، واتس آپ که در دسته پیام رسان ها قرار داشت، توانست به قلب تمام شرکت های فناوری راه پیدا کند. پیام رسان گوگل نتوانست در مقابل پیام رسان یاهو، مایکروسافت، فیسبوک و دیگران راه به جایی ببرد. به هر حال، واتس آپ تواست تمام پیام رسان های دیگر را از عرصه رقابت فراری دهد.

حالا هم که رقیب آنها تلگرام است و دراپ باکس و نمونه های بسیار دیگر. اینها نشان می دهد شرکت های زیادی توانسته اند با گوگل رقابت کنند و در این رقابت پیروز شوند. گوگل در برخی حوزه ها همچون روباتیک، پوشیدنی ها، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده و حتی فیدخوان با اکراه وارد میدان شد و به راحتی شکست خورد. شرکت های بزرگی همچون مایکروسافت با وجود پول های هنگفتی که دارند، ممکن است نتوانند از پس رقابت با استارت آپ های متوسط و حتی کوچکتر بربیایند.

به چه دلایلی شرکت های بزرگ از شرکت های مصمم شکست می خورند؟

1) سرعت پایین انتقال اطلاعات

در یک استارت آپ، بخش عمده اطلاعات در عرض چند دقیقه منتقل و ظرف چند روز عملیاتی می شود. در شرکت های بزرگ، این اطلاعات باید از سلسله مراتب مختلفی عبور کنند و اغلب هم در این میان مفقود می شوند. حتی اگر این اطلاعات مهم و حیاتی هم نباشند، باید با سایر اولویت های رهبران در کشمکش باشند تا در نهایت (ظرف چند هفته یا چند ماه) به روی میز جلسات راه پیدا کنند تا به آنها رسیدگی شود. در آن زمان هم تصمیم گیری به عهده یک گروه فکری است.

2) شرکت های بزرگ مانند کشتی های بزرگ هستند یعنی حرکت آهسته ای دارند.

مایکروسافت این پتانسیل را دارد تا سامانه های عامل قدرتمند و با کارآیی بالایی را تولید کند، اما متاسفانه مشاهده می کنیم این شرکت در زمینه تولید سامانه های عامل همراه ویندوز موبایل و ویندوز فون موفق ظاهر نشد و عرصه را به سامانه های عاملی همچون اندروید واگذر کرد. سامانه عامل همراه مایکروسافت به دلایل مختلفی با شکست روبرو شد، اول آنکه نسخه های تازه وارد با نسخه قدیمی خیلی سازگار نبودند، دوم آنکه مایکروسافت خیلی دیر تصمیم گرفت با شرکای تجاری خود در زمینه بکارگیری و ساخت نرم افزارهای کاربردی برای این سیستم عامل به توافق برسد و سوم آنکه نقطه نظر ضعیف برخی مدیران باعث ناکامی این سیستم عامل شد. اینها نمونه هایی از موانع موجود بر سر راه شرکت های بزرگ هستند که سرعت حرکت آنان را می گیرند.

3) محدودیت بودجه و اختلال در تصمیم گیری ها

شرکت های بزرگ بودجه بندی و اهداف سالانه مشخصی دارند و نمی توانند هر روز برنامه ها را تغییر دهند. بنابراین، در حوزه هایی که مستلزم حرکت و تغییر بسیار سریع هستند، با مشکل مواجه می شوند. وال استریت نیز به انحراف شرکت های بزرگ کمک می کند و باعث می شود آنها اهداف بی فایده ای را دنبال کنند.

4) بی تقارنی اطلاعات

شرکت های بزرگ کاملاً عمومی هستند و به آسانی می توان اطلاعات زیادی از آنان بدست آورد. برای مثال، استارت آپ ها از تمام جزئیات شرکت های بزرگ روباتیک رقیب شان باخبر هستند، ولی بعید است شرکت های بزرگ حتی متوجه حضور این استارت آپ ها باشند، چه برسد به موضوعات فنی آنان. شرکت های بزرگ زمانی متوجه رقبای کوچکتر می شوند که خیلی دیر شده است. اینگونه است که دو مهندس جوان می توانند بزرگترین موتور جستجوی جهان را راه اندازی کنند.

5) روابط عمومی و تبلیغات رایگان

اغلب انجام تبلیغات خوب و تاثیرگذار برای یک استارت آپ کوچک کار آسانی است. شرکت های بزرگ باید برای تهیه تبلیغات تاثیرگذار پول های هنگفتی پرداخت کنند و وقتی شکست می خورند، همه آماده هستند تا آنها را سرزنش کنند. ولی اگر استارت آپ کوچکی شکست بخورد، این اتفاق برای آن نمی افتد.

6) موانع مقرراتی، قانونی و اجتماعی

رسانه ها و نهادهای ناظر به خوبی شرکت های بزرگ را تحت نظر دارند. مایکروسافت روز اول کاری یکی از مدیرانش به او گفت هرگز به هیچ اختراع و یا کد منبع بازی نگاه نکند. حتی یک اشتباه تصادفی می تواند خسارت های میلیاردی به بار بیاورد و این مانع بهره وری می شود. همه اقدامات گوگل نیز تحت نظارت دولت است. پس استارت آپ های کوچک می توانند از چیزهایی قسر در بروند که برای شرکتی همچون گوگل امکانپذیر نیست. در بازارهای نوظهور که قوانین مشخصی ندارند، فعالیت یک استارت آپ بسیار راحت تر از شرکت هایی همچون گوگل است که وکلای آن باید دائم مراقب ورود به مناطق خاکستری باشند. تا تیم مهندسی در گوگل بتواند رضایت وکلا را در آن مناطق خاکستری بدست بیاورند، استارت آپ ها سه قدم جلوتر هستند.

7) انگیزه

در استارت آپ ها، زندگی هر فرد به عقد قرارداد بستگی دارد. وقتی آدم ها در موقعیت سخت قرار دارند، با شور و انگیزه بیشتری کار می کنند. در شرکت های بزرگ انگیزه بسیار پایین است. کارکنان این شرکت ها می دانند که حتی اگر قراردادی در کار نباشد، هزینه ها و حقوق شان تامین و تضمین شده است. از سوی دیگر، اگر قراردادی هم امضاء شود، ترفیع می گیرند و مزایای بیشتری نصیب شان می شود.

8) گم کردن مسیر

اغلب اتفاق می افتد که شرکت های بزرگ دیدگاه و هدف خود را گم می کند. حتی کارکنان با انگیزه هم پیدا کردن مسیر حرکت را دشوار می دانند. آنها به جای حرکت در یک مسیر مشخص، ناشیانه به این سو و آن سو می روند.

9) اولویت ها

شرکت های بزرگ به دلیل تنوع و وجود بخش های مختلف تولید محصول یا به دلیل حذف برخی بخش های کلیدی کسب و کار خود دچار سر در گمی می شود. هر دو اینها، فرصت خوبی برای استارت آپ ها هستند. مگر اینکه استارت آپی بخواهد با یکی از اولویت های اصلی این شرکت ها، مثال موتور جستجو، تبلیغات گوگل یا سیستم عامل مایکروسافت رقابت کند.

نکاتی برای رقابت با شرکت های بزرگ

1) به دنبال سرعت باشید.

از آنجا که شرکت های بزرگ حرکت کندتری دارند، بازارهایی را بیابید که سرعت در آنها حرف اول را می زند. در اصل استارت آپ ها همانند یک جت اسکی در برابر کشتی مسافربری هستند. آنها نمی توانند وزنی معادل وزن یک کشتی مسافربری را حمل کنند، اما از نظر سرعت می توانند همیشه با آنها مسابقه بدهند.

2) به دنبال مناطق خاکستری باشید.

در فناوری های جدید اغلب مناطق خاکستری زیادی وجود دارند که مشخص نیست قانونی هستند یا غیر قانونی. استارت آپ ها می توانند وارد این مناطق شوند کاری که رقبای بزرگ از انجام آن عاجز هستند. خطر انجام کارهای غیر قانونی برای شرکت های بزرگ به مراتب بیشتر است. استارت آپ ها اغلب اظهار بی گناهی می کنند یا بدترین حالت برای آنان این است که کسب و کارشان را از دست بدهند که البته باز هم ارزشش را دارد.

3) با محصولات بزرگ رقابت نکنید.

ساختن موتور جستجو برای رقابت با موتور جستجوی گوگل نوعی خودکشی است. در عوض، حوزه هایی را برای رقابت انتخاب کنید که کوچکتر از آن هستند که گوگل متوجه شود. این همان کاری است که بیل گیتس با فروش DOS در برابر IBM انجام داد. اگر شما هم به هیبت و بزرگی گوگل باشید، خم شدن و توجه کردن به زیر پایتان برای شما دشوار خواهد بود. همین فرصت خوبی است که استارت آپ ها بتوانند وارد عرصه رقابت شوند.

4) دشمن تراشی نکنید.

بی تقارنی اطلاعات به نفع شما است تا رقبای بزرگ متوجه شما نشوند. تا زمانی که در رده بالایی قرار نگرفته اید، سعی کنید مدیران را عصبانی و بی اعتبار نکنید. ممکن است آنها با شما رقابت نکنند، اما می توانند شما را نابود کنند.

5) نقش بازنده ها را بازی کنید!

اگر موسسان استارت آپ ها به بازندگان دوست داشتنی تبدیل شوند، حداقل مزیتی که دریافت می کنند، روابط عمومی رایگان است.

توجه داشته باشید که طبق آمار، شکست دادن گوگل در همه محصولاتش (در تمام گروه ها) بعید است.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «5 استراتژی که استارت آپ ها می توانند برای رقابت با شرکت های بزرگی مانند گوگل از آن استفاده کنند»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله وب سایت Inc ترجمه مهسا قنبری، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا