مشکلات را شکلات کنید

افرادی که در زندگی موفقیتهای درخشانی بدست آوردهاند، معتقدند که همه چیز در جهان به کام آنهاست و به هیچ وجه به عدم امکان کاری فکر نمیکنند. این گونه افراد، مصیبتها و مشکلات را به سکوی پرشی در جهت اهداف خود تبدیل میکنند و معتقدند همه چیز برای کسب موفقیت در اختیار آنهاست. بر اساس چنین عقیدهای از تمام مشکلات در جهت اهداف خود بهرهبرداری میکنند.
تفاوتی که بین موفقیت و شکست وجود دارد، در نگرش افراد است. در فرهنگنامه افراد موفق، واژه «عدم موفقیت» وجود ندارد و به جای آن، واژه «نتیجه» قرار گرفته است. زیرا این گونه اشخاص به شکست معتقد نیستند و آن را به حساب نمیآورند. بسیاری از افراد در تلاش اولیه برای کسب هدف، وقتی موفق نمیشوند، خود را شکست خورده میپندارند. در صورتی که از نظر افراد موفق، با بدست آوردن نتیجههای جدید، به هدف خود نزدیکتر میشوند. چند لحظه فکر کنید و بگویید که امروز نسبت به دیروز چه امتیازاتی را بدست آوردهاید؟
پاسخ به این سوال به جز «تجربه» چیز دیگری نیست. افرادی که از شکست در هراسند، از قبل در ذهن خود پذیرفتهاند که کارها ممکن است در جهت موفقیتشان نباشد و این ایده، آنان را از تلاش زیاد برای دستیابی به اهداف و آرزوهایشان باز میدارد.
شما هم میتوانید از تمام تجربههای دیگران استفاده کنید و در کارهایتان موفق شوید.
آیا شما از مشکلات و شکست میترسید؟
در ادامه شرح حال و ماجرای زندگی دو انسان از انسانهای بزرگ را بخوانید تا دریابید چگونه هر یک از این افراد، بارها و بارها میتوانستند در برابر موانع و مشکلات سر خم کنند. وقتی همه چیز را در مورد آنها فهمیدید، متوجه میشوید که چگونه بر دشواریها و موانع بزرگ فائق آمدهاند.
فراموش نکنید که امکان ندارد بدون مخالفتها، مشکلات و موانع، به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنیم. ولی امکان آن وجود دارد که از موانع برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنیم. بیایید ببینیم چگونه:
در یکی از مهمانیهای بزرگ پاریس، ژنرالی حضور داشت که 28 مدال روی سینهاش نصب شده بود. خانمی موقر جلو آمد و پس از تعارفهای اولیه گفت: «ژنرال! آیا شما پیروزیهای متعددی داشتهاید که صاحب این همه مدال شدهاید؟»
ژنرال با فروتنی پاسخ داد: «با جرات میتوانم بگویم که به همین اندازه نیز شکست داشتهام.»
سرگذشت آبراهام لینکلن
حالا سرگذشت شخص بزرگی را بخوانید که پایداری او در کسب هدف موجب عبرت همگان است:
«آبراهام لینکلن» فرزند خانواده فقیری بود که پس از سالها رنج و مرارت از دانشکده حقوق فارغالتحصیل شد. ابتدا وکیل موفقی نبود، پس وکالت را کنار گذاشت و به طرف تجارت رفت و در این کار هم نشان داد استعداد ندارد. سراغ سیاست رفت.
در 32 سالگی در انتخابات مجلس شرکت کرد، اما شکست خورد و در 34 سالگی بار دیگر ورشکسته شد. در 35 سالگی همسرش را در اثر مرگ ناگهانی از دست داد. سال بعد به بیماری عصبی مبتلا شد. در سنین 43، 46 و 48 سالگی خود را نامزد کنگره کرد. اما باز هم شکست خورد! در 56 سالگی با وجود تلاش زیاد برای رسیدن به معاونت ریاست جمهوری، در این مبارزه نیز مغلوب شد! در سن 58 سالگی در انتخابات سناتوری ناکام ماند و سرانجام در سن 60 سالگی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و این بار قاطعانه موفق شد رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا گردد.
پس در حقیقت شکست وجود ندارد و آنچه مشاهده میشود نتیجه است.
منابع
- کتاب نیم کیلو باش، ولی خودت باش! سعید گل محمدی. انتشارات آسیم. آذر 1391.