آشنایی با 7 تفاوت مدیریت و رهبری (رهبر باشیم یا مدیر؟)
موضوع جذاب و جنجالبرانگیزی را برای مطالعه انتخاب کردهاید، اغلب افراد رهبری و مدیریت سازمان را مترادف با هم میدانند و تصور میکنند رهبر و مدیر سازمان، هر دو یکی هستند و کار مشابهی انجام میدهند. متاسفانه تفاوت رهبری و مدیریت هنوز آن چنان که بایدوشاید، جا نیفتاده است. نکته کلیدی ماجرا اینجاست که با شناخت تفاوت مدیر و رهبر و وظایف هر کدام، میتوانید از تواناییهایی که دارید، به نحو احسن استفاده کرده و پتانسیلهای کسبوکارتان را بیشازپیش شکوفا کنید. همین دلیل باعث شد ما در این مقاله به بررسی 7 تفاوت مدیریت و رهبری بپردازیم و در انتها بررسی خواهیم کرد که رهبری و مدیریت، کدامیک بر دیگری برتری دارد.
برای اینکه بتوانیم با یک پیشزمینه هماهنگ، وارد مبحث تفاوت مدیریت و رهبری بشویم، در ابتدا شما را با تعریف هر یک از این جایگاهها آشنا میکنیم.
تعریف مدیریت:
مدیریت در حقیقت کنترل گروهی از افراد برای رسیدن به یک هدف مشخص است. در این راستا مدیران وظیفه رسیدگی به پروسههای برنامهریزی، نظارت، هماهنگی، سنجش و حل مسائل را بر عهده دارند. به گونهای که بتوانند به کمک آنها به اهداف سازمانی دست یابند.
تعریف رهبری:
رهبری یعنی توانایی تاثیرگذاری بر افراد یا گروهها در جهت دستیابی به اهداف. یک رهبر، کسی است که روی افراد دیگر نفوذ میکند و آنها را به پیروان خودش تبدیل میکند. البته، این نفوذ باید از راه و روش صحیح انجام شده باشد.
7 تفاوت مدیریت و رهبری
1) ایجاد چشمانداز و هدف در برابر تمرکز بر وظایف
تفاوت نقش و عملکرد یکی از اصلیترین تفاوتهای بین رهبران و مدیران است. این تفاوت آنقدر واضح و آشکار است که حتی اگر شما شناختی از سازمان و سلسله مراتب آن نداشته باشید نیز با کمی دقت میتوانید تفاوت مدیر و رهبر را در سازمان ببینید.
رهبر سازمان در حقیقت دید و چشماندازی که سازمان در راستای رسیدن به اهداف خود به آن نیاز دارد را به تصویر میکشد. در بسیاری از موارد نیز این تصویر الهام گرفته از تفکر اعضای سازمان و مشتریان است. اما مدیر سازمان بیشتر روی کنترل، ایجاد موقعیت، اندازهگیری، تعیین و دستیابی بر اهداف سازمان تمرکز دارد.
بنابراین با توجه به توضیحات فوق میتوان به این نتیجه رسید که نقش مدیریت و رهبری مکمل هم هستند و ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. اما این ارتباط نباید باعث شود که از تفاوت رهبری و مدیریت چشمپوشی کنیم.
2) ایجاد تغییر در برابر حفظ وضعیت موجود
دنیای امروز به شدت در حال تغییر و تحول است. بنابراین پویایی و ایجاد تحول مثبت کلید بقای کسبوکارهای امروزی در عرصه رقابت است. از این رو داشتن رهبری که از نوآوریها استقبال میکند و سعی دارد با ایجاد تغییر، راهکارهای بهتری را برای پیشبرد اهداف سازمان اتخاذ کند بسیار ضروری است. اما در این میان نباید از نقش مدیریت اصولی نیز غافل شد. در نهایت این مدیران هستند که با شناختی که از سازمان دارند، از ایجاد تغییراتی که سبب ایجاد موجی از ناآرامیهای غیرقابل جبران میشوند جلوگیری میکنند. بنابراین اگر رهبری را عامل تغییر در سازمان در نظر بگیریم. مدیریت بررسی راهکارهای عملی و پالایش سیستمها، ساختارها و فرآیندها را بر عهده خواه داشت.
3) ارائه راهکارهای منحصربهفرد در برابر تقلید از الگوها
اگر بخواهید تفاوت مدیر و رهبر را به درستی درک کنید، بهتر است به این موضوع توجه کنید که مدیریت معمولاً تقلیدی از الگوهای صحیح مدیریتی است که اندکی خلاقیت چاشنی آن میشود. هر چند اهداف سازمانها متفاوت از یکدیگر است، اما در نهایت نحوه مدیریت بحرانها و ارائه راهکار مناسب با شرایط تابع الگویی است که قابل یادگیری است. اما رهبری به معنای ارائه راهکارهای منحصر به فرد و متفاوت است. در حقیقت این شفافیت، اعتبار و منحصر به فردی است که باعث میشود یک فرد به عنوان رهبر سازمان شناخته شود.
اگر به این حوزه علاقمندید، مقاله آموزشی انواع مدیریت را مطالعه کنید.
4) ریسکپذیری در برابر کنترل ریسک
یکی از بارزترین ویژگی رهبر پیشبرد راهکارهای جدید و برداشتن گامی متفاوت و نو در راستای رسیدن به اهداف شرکت است. حتی اگر راهکارهای اتخاذ شده از سوی رهبر با شکست مواجه شود نیز، با توجه به ماهیت این نقش پذیرفته است. بنابراین اصل نوآوری و انحصار بیشتر از درصد موفقیت یا شکست راهکار در نظر گرفته میشود. اما مدیر در تلاش است که میزان ریسک را در تصمیمگیریهای سازمان به حداقل برساند. از این رو به جای اینکه راهکارهای جدیدی که احتمال شکست در آنها زیاد است را با آغوش باز بپذیرند، در تلاش برای اجتناب و کنترل مشکلات و یا یافتن راهی برای کاهش ریسک هستند. بنابراین، در تفاوت مدیریت و رهبری میتوان ریسکپذیری رهبران و کنترل ریسک توسط مدیران را به عنوان یکی از مهمترین آنها قلمداد کرد.
5) هدفگذاری بلندمدت در برابر هدفگذاری کوتاهمدت
یکی دیگر از وجوه تمایز و تفاوت رهبر و مدیر در تعیین اهداف کوتاه مدت و بلندمدت آنها است. رهبران از آنجایی که چشمانداز اصلی سازمان را مد نظر قرار میدهند، روی تعیین اهداف بلندمدت متمرکز میشوند. از این رو با انگیزه و پشتکار به دنبال امتحان کردن راهکارهای جدید هستند تا بتوانند به اهداف بلندمدتی که برای سازمان تعیین کردهاند، دست یابند. اما ماهیت کار مدیران ایجاب میکند که بیشتر روی اهداف کوتاه مدت سازمان متمرکز باشند. زیرا نتیجه هر یک از این اهداف کوتاه مدت است که تعیین میکند راهکار اتخاذ شده برای سازمان صحیح است یا خیر.
6) تمرکز بر رشد و تعالی فردی در برابر تلاش برای تقویت مهارتهای اکتسابی
یکی از اصلیترین عواملی که باعث میشود بین رهبر و مدیر تفاوت ایجاد شود، نوع شخصیت و مهارت آنها است. در حقیقت میتوان گفت هر مدیری لزوماً یک رهبر موفق نیست. برعکس این قضیه هم صادق است.
برخی از انسانها، مهارتهای مدیریتی، از قبیل ایجاد هماهنگی، کنترل ریسک، ارائه راهکار و مدیریت بحران را در ذات خودشان دارند و به مرور زمان، مهارتهای اکتسابی را نیز میآموزند و به یک مدیر خوب تبدیل میشوند. رهبران نیز بتدریج در طول ایفای نقش رهبری خود به تعالی و رشد فردی میرسند. رهبران عموماً کسانی هستند که در ذات خود، خلاقیت و ریسکپذیری بالایی دارند.
7) برقراری ارتباط موثر در برابر ایجاد سیستم و فرآیند
رهبر یک مجموعه معمولاً با برقراری ارتباط با تمامی ذینفعان و افراد مجموعه سعی دارد چشمانداز تعیین شده برای سازمان را تحقق بخشد. از طرفی نیز با ایجاد اعتماد و اعتبار سعی در اجرای تمامی اهداف رهبری خود دارد. اما مدیران بیشتر روی ساختارهای لازم برای تعیین و دستیابی به اهداف تمرکز دارند. همچنین سعی دارند اطمینان حاصل کنند که سیستمها برای دستیابی به اهداف و نتایج مطلوب مناسب هستند.
جمعبندی
بهتر است بدانید که مدیر و رهبر هر دو از نقشهای کلیدی یک سازمان هستند و هر دو باید در سازمان وجود داشته باشند. ولی دنیای کسبوکار مدرن، دیگر آن سبک خشک و روباتی مدیریت سنتی را برنمیتابد. بلکه باید جنبههای انسانی و تحولات محیطی را نیز در نظر گرفت. اگر شما مدیر یک کسبوکار یا یک تیم باشید، با یادگیری مهارتهای رهبری، میتوانید کارمندان را با خودتان همراه کرده و یک هیچ از مدیران اخموی رباتی جلو بیفتید.