کسب خلاقیت و فعال نمودن انگیزه

خلاقیت سرمایه کمیابی نیست، همه ما کمی از این سرمایه را داریم. اما بزرگترین اشتباهی که طی مراحل بزرگ شدن مرتکب می شویم این است که ارتباط مان را با خود خلاق مان از دست می دهیم. به بچه ای پنج ساله یک جعبه مداد رنگی و چند برگ کاغذ بدهید. او فوراً هر دو طرف کاغذها را با نقاشی پُر می کند و کاغذ بیشتری از شما می خواهد. همین مداد رنگی و کاغذها را به یک بزرگسال بدهید و ببینید که می گوید:

  • چه باید بکشم؟
  • اگر هیچکس از نقاشی ام سر در نیاورد چه؟
  • اگر نتوانم چیز خوبی بکشم چه؟
  • چرا باید نقاشی بکشم؟
  • چقدر وقت دارم نقاشی ام را تمام کنم؟
  • آیا از هر دو طرف کاغذ استفاده کنم؟

بیشتر ما پیوند با خلاقیت ذاتی مان را از دست داده ایم. خلاقیت مان نمرده یا از بین نرفته است، بلکه فقط زیر خروارها حساسیت بزرگسالی مان مدفون شده است. دوباره آزادی برای خلاقیت را بدون سوال یا شک و تردیدهای بزرگسالی تان کشف کنید. بدین طریق می توانید بهترین هدیه را به خودتان بدهید.

در این مقاله شما می توانید با روش های کوتاهی برای کسب خلاقیت و فعال نمودن انگیزه در خود آشنا شوید.

مهارت چیست؟

دانش انواع بسیار گوناگونی دارد، از حقایق تا نظرات و داده های جزئی تا خِرَد عظیم. ولی یکی از مهم ترین انواع آن دانش فنی (مهارت) است، که توصیف آن مشکل و عبارت از درک یک فرآیند مانند نحوه جلوگیری از نشت آب است.

اگر بخواهید دانش فنی یا مهارت خود را به عنوان بخشی از دانش خود تجسم کنید، در واقع مانند ریشه های درختی است که زیر خاک می باشد. به عبارت دیگر دانش فنی خیلی آشکار نیست ولی در یادگیری ما نقش اساسی دارد.

مهارت یا توانایی غالباً نادیده گرفته می شود، زیرا جزء فطرت افراد شده که با تعجب می گویند: «مطمئناً هر کسی می تواند این کار را بکند.» هر چند که مهارت ها با تمرین مداوم و یادگیری بدست آمده است، به عنوان مثال افرادی که می توانند شنا کنند، این مهارت را با آموزش و تمرین زیاد بدست آورده اند؛ با این حال شناخت مهارت هایی که دارید، یک دارایی ارزشمند است و به شما اعتماد به نفس می دهد. بنابراین:

  • مهارت خود را تایید کنید.
  • زمان منظمی را برای تمرین مهارت های خود تخصیص دهید.

جدای از اعتماد به نفس، شناخت دانش فنی به شما کمک می کند از مهارت های خود در حوزه های دیگر نیز بهره ببرید. به عنوان مثال، روانشناسان آمریکایی ماری گیک و کینک هالی اوک، مسئله زیر را به دانشجویان دادند:

تصور کنید پزشکی باشید که با مریضی مواجه هستید که یک غده غیر قابل عمل در معده دارد. اشعه ای در اختیار دارید که تاباندن آن با شدت کافی، بافت های بدن را از بین می برد. شدت کم اشعه در مورد بافت های سالم بی خطر است، ولی روی غده هم اثر نمی گذارد. چگونه می توانید از این اشعه برای از بین بردن غده بدون اثر مخرب بر بافت های همجوار استفاده کنید؟

حل این مسئله برای دانشجویان معدودی ساده بود زیرا متن زیر نیز به آنها داده شده بود:

سپهبدی می خواست قلعه ای را در مرکز کشوری فتح کند. راه های زیادی به خارج قلعه بود اما همه آنها را مین گذاری کرده بودند. بنابراین نفرات نمی توانستند سالم از راه عبور کنند. نیروی بیشتر هم سبب انفجار مین ها می شد. لذا یک حمله سراسری و مستقیم غیر ممکن بود. راه حل سپهبد این بود که سپاه خود را به گروه های کوچک تقسیم کرد و هر گروه را از یک راه فرستاد و همه آنها همزمان به قلعه حمله کردند.

دانشجویان از مثال تقسیم لشکر به گروه های کوچک، استفاده از تعدادی اشعه با مقدار پایین روی یک نقطه خاص تومور را پیدا کردند. به عبارتی دیگر، آنها توانستد راه حل مسئله دوم را در مورد مسئله اول بکار بندند.

انتقال دانش فنی امری پیچیده است. یکی از عوامل خیلی مهم وسعت دانش شما است. قبل از اینکه در مورد چیزی بتوانید از دانش خود استفاده موثری بکنید، باید دانش کامل داشته باشید. بنابراین سعی کنید که به سطح کافی از دانش برسید و سپس کمی خلاقیت به خرج دهید تا دانش خود را در جاهای مختلف بکار ببرید.

تصویرهای بزرگ و اقدام های کوچک

آیا تاکنون سعی کرده اید که یک جورچین را بدون مراجعه به تصویر روی درب جعبه جورچین مرتب کنید؟ بدون اینکه بدانید که مجموعه آسمان و یا گستره سبزی چمن و یا یک پرچین کجا است؟ مشکل خواهد بود که همه قطعات کوچک آبی و سبز مفهومی داشته باشند. نیاز به این دارید که روی جزئیات هر قطعه تمرکز کنید ولی در همان زمان باید تصویر اصلی را مد نظر داشته باشید.

بیشتر تفکر و یادگیری نیز همین شکلی است. ذهن های هوشمند هم تصویر بزرگ و هم تصویرهای کوچک را می بینند. اغلب این امر کمک می کند که با تصویر بزرگ آغاز کرده و آن را به قطعات کوچکتر تقسیم کنیم. به این ترتیب، به تلاش های خود اعتماد بیشتری خواهیم داشت. هر یک از قطعات کوچک به نوبه خود تبدیل به اجزاء پروژه بزرگتر می شود و زمان کار با آنها مفهوم رضایت برایتان حاصل می شود.

هنگام تفکیک مسائل یا فعالیت های بزرگ به عناصر کوچکتر و قابل مدیریت باید هدف شما شفاف باشد. تجزیه یک فرآیند پیچیده یا یک پروژه بزرگ به اجزاء کوچکتر، علاوه بر اینکه کار را قابل مدیریت می کند، کارآیی شما را نیز بالا می برد. با این حال توجه داشته باشید که توجه به تصویر بزرگ را از دست ندهید و غرق موضوعات کوچک نشوید.

در مسیر استفاده از مهارت ها و داشتن خلاقیت، نیازمند انگیزه هستیم.

انگیزش عبارت است از:

1) انگیزش، مثبت یا منفی، نیرویی است که ما را به عمل وا می دارد.

2) درک انگیزه ی اصلی پس هر عملی، کلیدی برای انگیزه بخشیدن به هر کسی از جمله خودتان است.

3) هر انگیزه ای که برای عمل مان داریم، از نیاز و اشتیاق مان برای ارضای آن ریشه می گیرد.

4) انگیزه ها به اشکال زیادی وارد می شوند و در سراسر زندگی مان تغییر می کنند.

5) انگیزه ها می توانند در طول یک فعالیت تغییر کنند.

6) انگیزش اغلب نتیجه شرطی سازی اجتماعی و تجربه است.

7) برای خلق انگیزه ای قوی باید پاداش تان در مورد انجام رفتاری، بطور مستقیم با انگیزه آن رفتار پیوند بخورد.

8) انگیزش تشویق کسی برای انجام کاری است که نیاز دارد آن را انجام دهد، اما ممکن است قادر نباشد به تنهایی شروع به پیشرفت کند. اما شکلی از انگیزش وجود دارد که غیر هوشمندانه و منفی است و در واقع نوعی فریبکاری است. در انگیزش مبتنی بر فریبکاری، فردی را ترغیب به انجام کاری می کنید که توان آن را ندارد.

روش هایی برای ایجاد انگیزه در خود:

1) همین که موجودی منحصر به فرد هستیم ما را خلاق می سازد. هیچ دو نفری شبیه هم نیستند.

2) آموزش و تحصیلات رسمی پیش شرطی برای خلاقیت نیست. بلکه عامل مهم، تجربه است.

3) اشتباهات صرفاً تلاش های بیهوده تان نیست. بلکه علائم راهنما در مسیر خلاقیت هستند.

4) ایده های شما فقط زمانی کارآیی دارند که از آنها استفاده کنید.

5) ساختار به وجود آورید، با آن سازگار شوید، عمل کنید و تجربه کسب کنید.

6) آرام باشید و زمانی برای تفکر و اندیشه به خودتان بدهید تا درباره ی آنچه رخ داده، فکر کنید.

7) اگر مرتکب اشتباه نشوید، توانای های بالقوه تان را به چالش نمی کشید.

8) همیشه راه بهتری وجود دارد.

9) بدون فکر و شهود نمی توانید خلاق باشید.

10) وقتی کاری که انجام می دهید و روشی که در پیش گرفته اید را زیر سوال می برید، راه بهتری را انتخاب کرده اید.

11) خلاقیت ترسیم مسیرهای جدید روی خاکسترهای مسیرهای متعارف است.

12) هرگز در اولین تلاش محصول نهایی را بدست نمی آورید.

13) افراد خلاق در مقایسه با کسانی که هرگز دست به خطر نمی زنند شکست های زیادی تجربه می کنند و اشتباهات زیادی مرتکب می شوند.

14) گاهی واگذاری کارها به دیگران و آزادی عمل بخشیدن به آنها ذهن نیمه هوشیار خلاقیت را تحریک می کند.

15) خلاقیت یعنی با آنچه در اختیار دارید، سر کنید و عمل نمایید.

16) روی موارد آشنا با دید جدید کار کنید.

17) خلاقیت به معنای پیچیده کردن مسائل نیست.

18) موانع منبع ابداعات هستند.

19) دانستن و بکار نبردن درست مثل ندانستن است.

20) خلاقیت دو منبع دارد: انطباق با ایده های شناخته شده و خلق ایده های جدید. منبع اول به آسانی پذیرفته می شود و موفق است. منبع دوم در ابتدا بطورکلی رد می شود تا در آینده تبدیل به معیاری جدید شود.

21) خود را محدود به برنامه هایتان نکنید. نسبت به اتفاقی که ممکن است در طول راه اتفاق بیفتد پذیرا باشید.

22) کلام تان را از واژه های همیشگی و متداول پاک کنید و درباره آنچه می خواستید با کلمات تان بگویید فکر کنید.

23) خود را از نقش یا کارهای معمول روزانه خلاص کنید.

24) از آنچه دیگران خلق کرده اند، نهراسید.

25) هرگز دست از پرسش بر ندارید.

26) دفترچه ای داشته باشید تا هر وقت ایده هایی به ذهن تان می رسد، آنها را یادداشت کنید.

27) وقتی احساس نمی کنید که مجبورید به شکلی خاص رفتار کنید، خلاق تر هستید.

28) همه راه ها را بررسی کنید، اما در نهایت انتخاب منطقی داشته باشید.

29) انعطاف پذیر و انطباق پذیر باشید. توانایی خود را در جهت تغییر و سازگاری تقویت کنید.

30) خلاقیت نیاز به پالایش دارد. توقع نداشته باشید که ایده های فوق العاده تان از همان شروع در شکل نهایی شان باشند.

31) از توجه به مشکل نترسید، از مشکل دور شوید و بعداً دوباره به سراغش بیایید. گاهی تفکر نیمه هوشیارانه جواب را در ذهن تان تحریک می کند.

32) وقتی ایده ای به فکرتان می رسد، سعی کنید آن را به چنگ آورید.

33) پیوسته در جستجوی تجربه های جدید باشید.

34) خود را درگیر ایده ای بی ثمر نکنید. واقع بینانه به آن نگاه کنید، اگر لازم است آن را کنار بگذارید و به حرکت ادامه دهید.

35) خود را با افراد خلاق احاطه کنید.

36) از عمق وجودتان کار کنید.

37) به اشخاص خلاق در اطراف تان نگاه کنید. آیا از شما باهوش تر هستند؟ احتمالاً نه در همه حیطه ها. حیطه ای پیدا کنید که از آنها بهتر هستید و تصور کنید که اگر آنها می توانند آن را انجام دهند، پس شما هم می توانید.

38) آزادانه و درباره موارد مختلف بنویسید. محدوده زمانی تعیین کنید. مثلاً 20 دقیقه بدون وقفه و بدون توجه به کیفیت مطالب، درباره آنچه انتخاب کرده اید بنویسید تا زمان تمام شود. از این روش به عنوان تمرین استخراج ایده ها از ذهن شلوغ تان استفاده کنید.

39) خود را از ایده های مبتنی بر زمان، مکان یا فکر جدا کنید.

40) زمان کافی به خودتان بدهید تا روی فرآیند خلاق تمرکز کنید.

41) از زمان کارهای معمولی تان به عنوان زمانی برای فکر کردن استفاده کنید. خیلی ساده است در حالی که جارو می کنید، رکاب می زنید، در ترافیک منتظر هستید یا سوار اتوبوس هستید، به مشکل فکر کنید.

روش هایی برای فعال کردن انگیزه در خود

انگیزش کلیدی برای سودمندی و آفرینندگی است. دو نفر را در نظر بگیرید که توانایی مشابهی دارند، فرد با انگیزه همیشه از فرد بی انگیزه عملکرد بهتری دارد.

مسامحه و اتلاف وقت گورستان رویاهای ناکام شده است و انگیزش، این رویاها را دوباره زنده می کند. انگیزش شعله ای در شما روشن می کند که می توانید از اتلاف وقت جلوگیری کنید و کارهای دم دست تان را انجام دهید. وقتی می آموزید که بر وسوسه اتلاف وقت و مسامحه غلبه کنید، توانایی تان برای بدست آوردن رویاهایتان آزاد می شود.

1) در جستجوی مشکلات باشید چون نیاز به فرصت ها دارید.

2) زندگی همچنان ادامه خواهد داشت چه در کارها موفق شوید، چه ناکام بمانید.

3) اگر متعهدانه عمل کنید حتی می توانید با امکانات کم کارهای بسیاری انجام دهید.

4) کار هوشمندانه از سخت کوشی سودمندتر است.

5) عمل بدون فکر، به بدی فکر بدون عمل است.

6) نگرش مثبت خود را با آگاهی همراه کنید.

7) به یاد داشته باشید که از خودتان تشکر کنید.

8) با شروع خوب نیمی از راه را می پیمایید.

9) فقط تلاش کافی نیست، تلاش باید در نهایت منجر به نتایج قابل ارزیابی شود.

10) اگر باید کاری را انجام دهید و پیوسته وقت تلف می کنید، با خودتان قرار بگذارید و چنان با جدیت رفتار کنید که گویا با رئیس تان قرار ملاقات دارید.

11) اگر به خاطر گستردگی کاری از انجام آن اجتناب می کنید، آن را به بخش های قابل کنترل تقسیم کنید و در هر زمان به یکی از این بخش ها بپردازید.

12) وقتی فرصتی در حال پایان یافتن است و شما به خاطر آن مضطرب هستید، به خودتان یادآوری کنید که هیچ چیزی آنقدر مهم نیست که سلامت ذهنی و جسمی تان را برای آن فدا کنید.

13) وقتی کاری را باید انجام دهید، اما از انجام آن متنفرید، ناکامی تان را ابراز کنید. داد و فریاد کنید، شکایت و اعتراض کنید. سپس تمام انرژی را برای انجام فعالیت مورد نظر بکار ببرید.

14) منتظر زمان ایده آل نمانید. زمان ایده آل هرگز نخواهد آمد.

15) با هر اضطراری که در هر رخداد فرا می رسد، آشفته نشوید.

16) فهرستی از کارهایی که هر روز باید انجام دهید تهیه و آنها را به ترتیب اولویت رتبه بندی کنید.

17) افکار منفی را که مانع توانایی تان برای انجام کاری می شوند، مشخص کنید و به چالش بکشید.

18) در هر زمان یک کار انجام دهید.

19) محیط کارتان را صرفاً به کار اختصاص دهید، نه خوردن قهوه، صبحانه یا مطالعه و یا اجتماعی شدن.

20) برای اجتناب از انجام آنچه باید انجام دهید، وانمود نکنید که سرتان شلوغ است.

21) برای شروع کار منتظر الهامات غیر محسوس نشوید. از آسان ترین بخش شروع کنید. الهامات ممکن است در طول راه وارد شوند.

22) وقتی در حالت مناسب ذهنی هستید کارتان را انجام دهید. کارهایی اجتماعی، تحلیلی، خلاقانه و….

23) برای تلفن هایی که به شما می شود از پیام گیر تلفن استفاده کنید. شما مجبور نیستید برای از دست دادن تلفن های اضطراری نگران باشید و بیهوده وقت تان را صرف تلفن های غیر ضروری کنید.

24) وقتی ایده ای رخ می دهد، دست بکار شوید. هرچه از جرقه احساسی اولیه دور شوید، کمتر احتمال پیگیری آن ایده را دارید. ایده ای انگیزه بخش خلق کنید:

  • درباره موضوع به کسی تلفن کنید.
  • شعاری بنویسید.
  • برنامه عملی تنظیم کنید.
  • رئوس مطالب را مشخص کنید.
  • درباره آن با کسی صحبت کنید.
  • ایده های کلیدی را فهرست کنید.
  • برای آن هزینه تعیین کنید.
  • موارد کمکی را فهرست کنید.
  • نماینده ای برای آن تعیین کنید.

25) افکار عاقلانه را جایگزین بهانه های بیهوده کنید. برای مثال به جای این فکر که «این طرح باید بدون نقص باشد.» بگویید: «واقعاً مایلم این طرح، بدون نقص باشد. بنابراین باید در حالی که وقت کافی به آن اختصاص می دهم، کار را شروع کنم.»

26) اگر برای شروع مشکل دارید، تعهدی تغییر ناپذیر بدهید. برای مثال پیوسته تصمیم می گیرید انبارتان را تمیز کنید و لوازم اضافی را بفروشید، اما هرگز سراغ آن نمی روید. با تلفن به روزنامه شهر و سفارش آگهی فروش، به خود انگیزه بدهید. حالا هم محدودیت زمانی دارید و هم انگیزه برای شروع.

27) در جستجوی فرصت هایی برای تنوع بخشیدن به کارتان باشید. برای مثال گزارش تان را به روشی جدید مطرح کنید، به جای استفاده از پروژکتورهای نمایشی از ارائه کتبی اطلاعات استفاده کنید و برای ارائه مطالب از روش های متفاوتی استفاده کنید.

28) نگرانی های جزئی را نادیده بگیرید و به کار ادامه دهید.

29) وقتی مضطرب هستید، روی کارهای تکلیف محور تمرکز کنید که می توانید آنها را بدون اطلاعات احساسی یا خلاقانه انجام دهید.

30) برنامه هایتان را از قبل اعلام نکنید، چون مخالفان زیادی پیدا می کنید.

31) کارتان را در همان بار اول انجام دهید، حتی اگر زمان بیشتری طول بکشد.

32) همیشه چیزی با خود داشته باشید تا در حالی که منتظر شروع جلسه یا قرار ملاقات یا… هستید، انجام دهید.

33) عملکرد بیهوده و کاغذ بازی های متداول را حذف کنید. اگر نمی توانید هیچ سودی از نظام کاریتان پیدا کنید، پیش شرط ها و قید و بندها را حذف کنید.

34) برای تمام کردن کار، وقت کافی به خود بدهید و زمانی که کار تمام شد، وقفه لازم ایجاد کنید. برای مثال اگر می توانید طی یک ساعت طرح تان را تمام کنید با تمرکز بیشتر کار را در 40 دقیقه تمام و 20 دقیقه استراحت کنید.

35) داشتن دلیل اساسی برای بدست آوردن آنچه می خواهید، بهترین عامل انگیزه بخش است.

36) محدودیت های شغلی تان را بدانید. بیهوده زمان اضافه روی کار دیگران سپری نکنید.

37) برای کارهایی که در اولویت نیستند، زمان زیادی صرف نکنید.

38) بیان «چه اتفاقی می افتد اگر…» در آغاز برنامه ریزی درست است، اما وقتی برنامه ای تنظیم شد، اما و اگرها را کنار بگذارید و روی آنچه باید انجام دهید تمرکز کنید.

39) وقتی با کاری انفرادی روبرو می شوید، آن را به شکل بازی در آورید. ببینید چطور می توانید کار را طی ده دقیقه تمام کنید. سپس سعی کنید زمان را به زیر ده دقیقه برسانید.

40) رویکرد گام به گام در پیش بگیرید و روی تکمیل موفقیت آمیز اهداف کوتاه مدت تمرکز کنید.

41) کارهای مشابه را در یک طبقه قرار دهید. برای مثال همه پیام ها را با هم بررسی کنید، در زمان مشخص به تمام پیام های تلفنی پاسخ دهید و زمانی که نامه ها را باز می کنید در همان زمان به آنها جواب دهید.

42) کاری را نیمه تمام نگذارید. اگر از همان ابتدا کارتان را تمام کنید، نیاز نیست زمان بیشتری برای اجتناب از انجام آن صرف کنید.

43) محیط کارتان را ساده و مرتب نگه دارید. جعبه ای برای چیزهایی که نیاز ندارید، محلی برای کاغذها، پرونده ها و… مهیا کنید.

44) وقت تان را روی طرح هایی که در آنها مشکل دارید تلف نکنید، در عوض اجازه دهید زمانی بگذرد و دوباره به آنها رجوع کنید.

45) زمان فکر را از زمان کار جدا کنید.

46) انجام برخی از کارها را به دیگران واگذار نمایید.

47) محیطی ایجاد کنید تا بتوانید تلاش هایتان را نشان دهید. به عنوان مثال مقاله تان را برای چاپ به روزنامه بدهید.

48) وقتی نمی توانید به خودتان برای انجام کاری انگیزه بدهید، سودمندی های انجام آن را در مقابل دلایلی که آن را انجام نمی دهید، فهرست کنید و ببینید کدام طرف قانع کننده تر است.

49) وقتی انرژی تان کاهش می یابد پیاده روی یا دویدن می تواند سودمند باشد. ورزش، بدن و ذهن تان را تقویت می کند.

50) اجازه ندهید دیگران وقت تان را با کارهای بیهوده تلف کنند.

51) مواردی که حواس تان را از کار منحرف می کند، از محیط کار خارج کنید.

52) اگر امکان دارد، طرح هایی را انتخاب کنید که با علائق و استعدادهایتان مرتبط است.

53) انجام کاری را یادداشت کنید و تا زمانی که موقع انجام آن فرا نرسیده، فکرتان را معطوف آن نکنید.

بیشتر بدانید…

انعطاف پذیری فکری چیست؟

به این معنی است که در پاسخ به سوال، فقط به یک جواب خاص اکتفا نکنید و حالت های گوناگون را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، اگر از یک فرد غیر خلاق سوال شود: «کفش چه کاربردی دارد؟» در جواب می گوید: «برای پا کردن و راه رفتن»، ولی فرد خلاق در جواب موارد دیگری را نیز ذکر می کند، از جمله برای هدیه دادن، دعوا کردن، پرتاب کردن به طرف گربه و کنار در گذاشتن.

نوآوری فکری چیست؟

به مفهوم دادن پاسخ های غیر متعارف، غیر معمول و هوشمندانه به سوالی خاص است، در حالی که این پاسخ ها به فکر کس دیگری خطور نکرده باشد.

بسط فکری چیست؟

اشاره به مفاهیم متنوع در پاسخ به یک سوال و طرح جزئیات دارد.

منظور از دیدن خلاق چیست؟

یکی از مواردی که در راه پرورش تصور خلاق باید رعایت شود، مشاهده اشیا و پدیده ها به مطلوب ترین شکل و از زوایای مختلف است. افراد غیر خلاق نگاه شان را به سرعت از پدیده ها و اشیا عبور می دهند و در مشاهده خود تامل نمی کنند؛ در صورتی که فرد خلاق پس از اینکه توجهش به پدیده و مفهومی جلب شد، آن را از جوانب مختلف، مثل رنگ، اندازه، صدا و موارد دیگر بررسی و سپس این دیدگاه ها را در هم ادغام می کند. نویسنده خلاق می تواند زندگی را جور دیگری ببیند و این نگرش تازه را در قالب شعر، داستان، رمان و دیگر کارهای ادبی تبدیل کند.

ویژگی های شخصیتی افراد خلاق چیست؟

1. اولین خصوصیت افراد خلاق این است که همه چیز زندگی را دوست دارند، از انجام دادن بسیاری از کارها ناراحت نمی شوند و وقت خود را هم به شکوه و شکایت بیهوده تلف نمی کنند.
2. همیشه در خود احساس نارضایتی درونی دارند، حتی اگر درجات بالای علمی و هنری داشته باشند. به جستجوی دانستنی های بیشتر می روند و می خواهند همیشه از زندگی خود چیزی بیاموزند.
3. از شکست و زمین خوردن ترسی ندارند و فکرشان آشفته نیست؛ چون به سبب نظم و سازماندهی کارهایشان، فکر خود را مشغول و آشفته نمی کنند.
4. این افراد به جای زیستن در گذشته یا آینده، در لحظه حال زندگی می کنند و از آن لذت می برند.
5. انسان های خلاق قادر هستند بدون تایید و تحسین دیگران، وظایف خود را انجام دهند.
6. آنها به نحوه شگفت آوری مستقل هستند و در همه روابط، استقلال را برتر و مهم تر از وابستگی می دانند.
7. افراد خلاق می دانند چگونه بخندند و چگونه شادی ایجاد کنند. افرادی سخت و جدی نیستند تا با سختی و با حالتی خشک و عبوس، جاده زندگی را بپیمایند.

همین حالا چشم هایتان را ببندید و این تمرین را کامل کنید: «من همیشه می خواستم …» و از همین حالا دست به کار شوید.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «کسب خلاقیت و فعال نمودن انگیزه»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب های پرورش هفتگی نیروی مغزی، نوشته ی بیل لوکاس و ترجمه سیدمحمدرضا طباطبایی از انتشارات نظری، منتشر شده در 1394 با شابک 1-150-289-600-978 و 130 روش کسب خلاقیت و فعال بودن انگیزه، نوشته ی سانگ اچ. کیم و ترجمه شمس الدین حسینی و الهام آرام نیا از انتشارات هیرمند، منتشر شده در 1389 با شابک 7-176-408-964-978 به عنوان منابع اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا