چگونه تصمیم هیتلر، باعث شد آمریکا ابرقدرت شود؟
در 11 دسامبر 1941، نطق هیتلر در پارلمان آلمان حدود یک ساعت و نیم طول کشید؛ 90 دقیقه ای که جهان را برای همیشه تغییر داد. هیتلر در این سخنرانی به آلمانی ها قول یک امپراطوری هزار ساله را داد، ولی همه چیز مطابق نقشه های او پیش نرفت و او به جای امپراطوری آلمان، ناخواسته سبب تشکیل امپراطوری آمریکا شد.
امروزه پس از گذشت 72 سال از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از تاریخ نگاران هنوز این موضوع را مطرح می کنند که اصلاً چرا هیتلر علیه آمریکا اعلان جنگ کرد؟ تصمیمی که به عنوان بزرگترین اشتباه هیتلر در نظر گرفته می شود.
در این مقاله شما می توانید با تصمیم هیتلر برای جنگ با آمریکا آشنا شوید.
هیتلر پشت تریبون ایستاد و با صدای آرام و سنجیده شروع به صحبت کرد. سکوت مرگباری بر فضای پارلمان حاکم شده بود و حاضران با دقت تمام به صحبت های رهبرشان گوش می کردند. او ابتدا، حاضران را در جریان تحولات جنگ علیه بریتانیا قرار داد. سپس، خود را محافظ اروپا در برابر تهدید شوروی توصیف کرد؛ اما در نهایت صحبتش به آمریکا کشیده شد. در این هنگام، صدای او بلند و پَرخاشگرانه بود. او رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را یک فرد دیوانه توصیف کرد و گفت: «یهودیان و رهبرشان فرانکلین روزولت (Franklin D. Roosevelt) می خواهند کشورها را یکی پس از دیگری نابود کنند.»
پس از گفتن این سخنان، فریادهای تایید در فضای پارلمان طنین انداز شد. در پایان سخنرانی، هیتلر که عنوان «بزرگترین فرمانده نظامی تاریخ» را به خودش اعطا کرده بود، با گفتن یک جمله، سرنوشت خود را تعیین کرد. او گفت: «آلمان، ایتالیا و ژاپن، در کنار یکدیگر این جنگ را تا پیروزی کامل ادامه خواهند داد.» با بیان این جمله، هیتلر جنگ را در دو جبهه ای آغاز کرد که پیروزی در آن ممکن نبود.
آیا هیتلر واقعاً خواهان جنگ با آمریکا بود؟ این سوالی است که خود او در یک کتاب دست نویس که قرار بود جلد دوم کتاب معروف نبرد من (Mein Kampf) باشد، جواب آن را داده است. او در این کتاب، که البته هیچ وقت منتشر نشد، کشور آمریکا را اصلی ترین دشمن آلمان توصیف کرده است؛ اما او همچنین به این نکته اشاره کرده که جنگ با آمریکا باید در زمان مناسبی اتفاق بیفتد. هیتلر در این کتاب آورده است که بعد از تصرف اروپا و روسیه، ماشین جنگ نازی ها روانه آمریکا می شود.
دو غافلگیری برای هیتلر
در انتهای سال 1941، اوضاع میادین جنگ جهانی دوم یکباره عوض شد. در این زمان نیروی هوایی بریتانیا توانست در مقالات حملات پیوسته نیروی هوایی آلمان محکم بایستد و تنها شش روز قبل از اینکه آلمان علیه آمریکا اعلان جنگ کند، عملیات بارباروسا (Operation Barbarossa) – جنگ با روسیه – متوقف شد. در پنجم دسامبر، نیروهای آلمانی که روانه مسکو بودند، به دلیل سرمای کشنده، زمین گیر شدند. حالا نیروی شوروی در موضع قدرت قرار داشتند و توانستند نیروهای آلمانی را وادار به عقب نشینی کنند. هیتلر در مقر فرماندهی عصبی شده بود و پیوسته قدم می زد. او نمی توانست این اتفاقات را باور کند؛ زیرا ارتش شکست ناپذیر او در روسیه شکست خورده بود. هیتلر اصرار به عقب نشینی نکردن نیروهایش داشت و می گفت که ارتش نازی ها باید تا آخرین نفر به مبارزه ادامه دهد. جان افراد برای او اهمیتی نداشت، او نگران از بین رفتن شهرتش به عنوان یک فرد شکست ناپذیر بود.
دقیقاً دو روز بعد، مردی که گمان می کرد همه چیز تحت کنترل او قرار دارد، خبر غافلگیر کننده ای را دریافت کرد. ژاپن بدون هماهنگی با آلمان، در 7 دسامبر 1941، به پایگاه نظامی آمریکا در پرل هاربر (Pearl Harbor) حمله کرده بود. جنگ بین ژاپن و آمریکا، ارتباطی به آلمان نداشت، اما هیتلر به جای اینکه این موقعیت جدید را سبک و سنگین کند، تنها چند روز بعد، علیه آمریکا اعلان جنگ کرد. آیا هیتلر برای چنین تصمیمی تحت فشار قرار داشت؟ جواب این سوال بنا به نظر تاریخ نگاران، خیر است.
تاریخ نگاران این بحث را پیش می کشند که هیتلر با اعلان جنگ علیه آمریکا، امیدوار بود که ژاپن هم در جواب، علیه شوروی اعلان جنگ کند. البته این یک امید واهی بود. همزمان با توقف برنامه های هیتلر، روزولت کارش را آغاز کرد. رئیس جمهور آمریکا مدت ها به دنبال آغاز جنگ علیه آلمان بود، ولی 95 درصد مردم مخالف اعزام نیروها به اروپا بودند و نظرات آنها در مجلس نمایندگان انعکاس پیدا کرده بود. روزولت رای اکثریت را برای چنین جنگی در اختیار نداشت، به این خاطر آمریکا به عنوان یک کشور بی طرف باقی مانده بود. در آغاز جنگ جهانی دوم، آمریکا هیچ سازمان اطلاعاتی نداشت و تعداد سربازان ارتش این کشور هم تنها 200 هزار نفر بود. این در صورتی است که ارتش آلمان نازی در سال 1941 از بیش از هفت میلیون سرباز تشکیل شده بود. هر چند آمریکا بعد از جنگ جهانی اول به یک قدرت اقتصادی بدل شد، اما بعد از 1918 وسعت و قدرت ارتش این کشور تا حد زیادی کاهش پیدا کرد. مجلس حتی بعد از حمله ژاپنی ها به پرل هاربر هم، بودجه ارتش را افزایش نداد. در این زمان آمریکا تنها با ژاپنی ها در اقیانوس آرام می جنگید و جنگ مستقیمی بین آمریکا و آلمان وجود نداشت.
در حین این اتفاقات، روزولت هدیه غیر منتظره را از طرف هیتلر دریافت کرد؛ این هدیه چیزی نبود جز اعلان جنگ هیتلر علیه آمریکا. روزولت، حالا بهانه خوبی برای ائتلاف با متفقین داشت. از آنجا که اولویت اول نیروهای متفقین، شکست آلمان بود، به همین خاطر آمریکا هم شکست ژاپن را در اولویت های بعدی قرار داد. آلمان توانایی مقابله با ائتلاف بریتانیا، آمریکا و شوروی را نداشت و هیتلر بعد از تحمل شکست های پشت سر هم در سال 1945 خودکشی کرد. در این میان، آمریکا روز به روز قدرتمندتر می شد.
چگونه می توان یک ابرقدرت بین المللی را ایجاد کرد؟
مایکل مان (Michael Mann) جامعه شناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا می گوید که میزان قدرت هر کشوری به چهار عامل بستگی دارد:
- اقتصاد
- ارتش
- سیاست
- ایدئولوژی
در سال 1941، آمریکا در هیچکدام از این زمینه ها در موضع قدرت قرار نداشت. آمریکا از لحاظ اقتصادی در حال و روز خوبی به سر نمی برد و قدرت ارتش این کشور هم اصلاً در حد و اندازه ارتش آلمان نبود. با این حال پس از اینکه هیتلر در مجلس آلمان آن جملات سرنوشت ساز را بر زبان آورد، آمریکا هم با تمام قوا وارد جنگ شد و پس از آن اوضاع و احوال جهان کاملاً تغییر کرد. چون قدرت نظامی یک کشور تنها محدود به تانک ها و سربازها نیست.
آمریکا که نگران دستیابی آلمان ها به بمب اتم بود، می خواست در این زمینه مقابله به مثل کند، با صرف بودجه هنگفت و استخدام انواع و اقسام دانشمندان، پروژه منهتن را شروع کرد، پروژه ای که هدفش ساخت بمب اتم بود. این نکته را هم مد نظر داشته باشید که دانش هسته ای در آن زمان علم نوینی بود؛ علمی که دانشمندان آلمانی در آن پیشتاز بودند.
با شروع جنگ جهانی دوم، بسیاری از دانشمندان آلمانی به آمریکا مهاجرت کردند و آمریکا هم برای پیشبرد برنامه های هسته ای خود از این فرصت استفاده کرد.
سومین عامل مهم قدرت، سیاست است. روزولت برای آلمان بعد از جنگ، برنامه های زیادی را در ذهن داشت. او از جنگ جهانی اول درس گرفته بود و نمی خواست که تجربه ناموفق پیمان صلح ورسای را تکرار کند؛ پیمانی که مشکلات اجتماعی و اقتصادی زیادی را به همراه داشت و منجر به ظهور نازی ها شد. او می خواست آلمان را به یک کشور دموکراتیک و قدرتمند تبدیل کند؛ کشوری که در قلب اروپا، به نوعی نماینده منافع آمریکا باشد.
در آخر باید به چهارمین عامل قدرت یعنی ایدئولوژی اشاره کنیم که آمریکا در این زمینه بسیار قدرتمند ظاهر شد. از 1945 تاکنون، آمریکا خودش را به عنوان کلانتر جهانی و به اصطلاح مدافع دموکراسی و آزادی جا زد.
این کشور تا پایان جنگ جهانی دوم موفق شد ستون های امپراطوری بین المللی اش را بنا کرد. معمار این ابرقدرت شاید فرانکلین روزولت باشد، اما نباید نقش آدولف هیتلر را در پیدایش این ابرقدرت نادیده بگیریم.
منابع
مقاله علمی و آموزشی «چگونه تصمیم هیتلر، باعث شد آمریکا ابرقدرت شود؟»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله یوسف اسفندیاری در مجله دانستنیها، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.