5 مورد از مهم‌ترین اصول شراکت موفق

حتماً این ضرب‌المثل معروف را شنیده‌اید که می‌گوید شراکت اگر خوب بود، خدا برای خودش شریک می‌گرفت. این ضرب‌المثل توسط کسانی گفته شده که شریک گرفته‌اند، ولی در این شراکت، تجربه خوبی برایشان رقم نخورده است.

راستش را بخواهید، این ضرب‌المثل خیلی هم با واقعیت فاصله ندارد. اگر به دوروبرتان نگاه کنید، حتماً کسانی را مشاهده خواهید کرد که یا در شراکت ضرر کرده‌اند و یا معتقدند شریک‌شان حق‌شان را خورده است.

شاید بگویید اگر شراکت بد است و همه از گرفتن شریک پشیمان هستند، اصلاً چرا باید نسبت به گرفتن شریک کاری اقدام کنیم؟

امروزه، کمتر کسب و کاری پیدا می‌شود که راه‌اندازی و کسب موفقیت در آن نیاز به تخصص نداشته باشد. بطور ویژه با فراگیر شدن اینترنت، مردم خیلی راحت می‌توانند سرویس و خدمات شما را با رقبایتان مقایسه کنند. بنابراین شما حتماً باید بتوانید بازاریابی دیجیتال را به نفع خودتان به کار بگیرید. دایره ارتباطات‌تان را گسترش دهید و با بهره‌مندی از سرمایه و مهارت بیشتر، مزایای رقابتی کسب و کارتان را افزایش دهید. طبیعی است که به تنهایی نمی‌توانید همه این کارها را انجام دهید. بنابراین، گرفتن شریک کاری امری اجتناب‌ناپذیر است.

در مقاله چه زمانی باید نسبت به گرفتن شریک کاری اقدام کرد؟، بطور کامل توضیح داده‌ایم که چه زمان‌هایی تنها چاره ممکن، گرفتن شریک است و بس.

پس چه باید کرد؟

گرفتن شریک کاری، شبیه به انتخاب همسر است. اگر بدون رسیدن به شناخت از خود و طرف مقابل، با عجله و بدون تبعیت کردن از اصول شراکت نسبت به انجام این کار مبادرت بورزید، طبیعتاً دیر یا زود به گروه کسانی خواهید پیوست که شراکت را امری نکوهیده می‌دانند.

اصول شراکت موفق

1) با تعریف دیدگاه‌ها و ماموریت‌های مشترک شروع کنید.

اگر ذهن شما و شرکایتان در یک مسیر پیش نرود، خیلی زود مشکلات یک به یک ظهور خواهند کرد. درست است که هر شریکی می‌تواند عامل محرک مختص به خودش را داشته باشد، ولی اهداف و متدها باید یکسان باشند.

مثال: شما یک کارشناس بازاریابی هستید و فرد دیگر، استادی است در یک حوزه مشخص تخصص دارد. اگر هر دوی شما جای خالی آن دانش تخصصی را در بین جوانان جویای کار احساس کرده باشید، می‌توانید با هم وارد شراکت شوید. ماموریتی که برای این شراکت تعیین می‌کنید نیز باید مشخص باشد. مثلاً: جذب 50 کارآموز در هر ماه و برگزاری کلاس سه ساعته در سه روز از هفته.

نکته پیشنهادی: با شریکتان صحبت کنید و تعریفتان را در مورد یک کسب‌وکار ایده‌آل با یکدیگر به اشتراک بگذارید. با انجام این کار می‌توانید به یک دیدگاه مشخص در مورد آینده کسب‌وکار برسید. این دیدگاه را به صورت مکتوب یادداشت کنید و هر جا که با چالشی روبرو شدید، از آن به عنوان مرجع تصمیم‌گیری استفاده کنید.

2) نقاط قوت و ضعف شریکتان را مشخص کنید.

شناسایی مهارت‌ها، تخصص، روحیات و اهرم‌های محرک هر یک از شرکای کسب‌‌وکار، یکی از اصول شراکت است که شاید توجه چندانی به آن نشود.

هر یک از افراد با تخصص و روحیات خاص خودشان وارد شراکت می‌شوند و اگر وظیفه‌ای را به عهده بگیرند که با تخصص یا روحیه آن‌ها سازگاری نداشته باشد، مانند سمی کسب‌وکار را به سوی نابودی خواهند برد.

علاوه بر آن، ممکن است یکی از شرکا به یک مهارت مجهز باشد که در ظاهر ارتباطی با کسب‌وکارتان نداشته باشد، ولی با اندکی خلاقیت، می‌توانید این مهارت را به یکی از مزایای رقابتی کسب‌وکار تبدیل کنید.

مثال: تصور کنید شما مسئولیت تهیه غذا در یک رستوران را به عهده دارید و شریکتان، کارهای تجاری و ارتباط با مشتری را انجام می‌دهد. بعد از مدتی، به دلیل ظهور رقبای جدید، کسب‌وکار شما کساد شده و مشتریانتان کم شده‌اند. اگر شما بدانید که شریکتان در کنار مسئولیت‌های کاری‌اش، هنر نقاشی را نیز خوب بلد است، از این نقطه قوت می‌توانید به عنوان یک مزیت رقابتی برای جذب مشتریان بیشتر استفاده کنید.

کافی است از او بخواهید بخشی از رستوران را به گالری تبدیل کند. نقاشی‌هایش را به نمایش درآورد تا مشتریان هنری بیش از پیش برای آمدن به آن رستوران تشویق شوند. اگر فضای هنری ایجاد کنید و در غذاهایی که سرو می‌کنید نیز ظرافت‌های هنرمندانه را به کار بگیرید، هنرمندان شما را به رقبایتان ترجیح خواهند داد و به مشتریان همیشگی رستوران شما تبدیل خواهد شد.

نکته پیشنهادی: استفاده موثر از نقاط قوت هر یک از شرکا، به افزایش انگیزه و انرژی آن‌ها کمک می‌کند و در طولانی مدت احتمال موفقیت کسب‌وکار را افزایش می‌دهد. وقت مشخصی را تعیین کنید، با همدیگر جلسه بگذارید، در مورد نقاط قوتی که دارید بحث کنید و تعیین کنید که با چه شیوه‌ای می‌توانید این نقطه قوت را در راستای موفقیت کسب و کار به کار بگیرید.

اگر به این موضوع علاقمندید، مقاله آموزشی توصیه‌های لازم برای شروع شراکت کاری از زبان کارآفرینان برتر جهان را نیز بخوانید.

3) از جایگاه برابر با هم ارتباط برقرار کنید نه ارباب و برده‌ای

شراکت بر اساس یک توافق عادلانه شکل می‌گیرد. همه شرکا از نظر انسانی با یکدیگر برابر هستند و هر کدام بر اساس سهم‌شان ارزش مالی دریافت می‌کنند. هیچ‌یک از شرکا نمی‌تواند مدعی شود که دست بالاتر را دارد و بقیه باید کورکورانه از او تبعیت کنند. درست است که ممکن است هر یک از شرکا مسئولیت بخش مجزایی داشته باشند، ولی در تصمیم‌گیری‌های کلی و سرنوشت‌ساز، همه شرکا باید به اجماع برسند.

مثال: در همان مثال مربوط به آموزش در یک حوزه تخصصی که در اولین اصل شراکت به آن اشاره کردیم، اگر شریکی که وظیفه بازاریابی را به عهده دارد، با امید دستیابی به سود بالاتر و بدون هماهنگی با استاد، تعداد بالاتری از کارآموزان را به کلاس جذب کند؛ به احتمال زیاد پایه‌های شراکت متزلزل خواهد شد. ممکن است استاد زمان کافی برای آموزش تعداد بالاتری از کارآموز را نداشته باشد و با چنین انتخابی مشکل پیدا کند.

4) نقش و تعهدات هر یک از شرکا را به شکل دقیق مشخص کنید.

اگر به شکلی دقیق و رسمی، وظایف هر یک از شرکا را به شکل مکتوب درنیاورید، هر یک از طرفین با مفروضات ذهنی خودش کارش را پیش خواهد بود و روزی که مشکل یا خسارتی به بار بیاید، هیچ‌کس مسئولیت آن را به عهده نخواهد گرفت. به خاطر داشته باشید که خیلی از شراکت‌های تجاری، به دلیل عدم وجود شفافیت در نقش‌ها و وظایف شغلی به مهم می‌خورند.

مثال: فرض کنیم شما مسئول ارتباط با مشتری یک شرکت بیمه‌ای هستید و از شریکتان انتظار دارید که امور مربوط به پشتیبانی مشتریان را به عهده بگیرد. ولی هیچ‌گاه به صورت رودررو و شفاف در مورد این موضوع با او گفتگو نکرده‌اید. در این صورت، وقتی تمام روز را به کسب رضایت مشتریان ناراضی گذرانده باشید و او مشغول انجام کارهای شخصی‌اش باشد، از کوره درخواهید رفت و کار به مشاجره خواهد کشید.

نکته پیشنهادی: وظایف و عملیات خود و شریکتان را با جزئیات کامل استخراج کنید. با انجام این کار، مسئولیت هر یک از شما مشخص خواهد شد و جایی برای بحث‌های آینده نخواهد ماند. ممکن است وظایفی وجود داشته باشد که از رقم بیفتند یا تعیین فرد مسئول برای آن‌ها، کار آسانی نباشد. در این مواقع، کمک گرفتن از یک مشاور بیزینس می‌تواند انتخاب به‌جایی باشد.

5) از کم شروع کنید و به تدریج ابعاد شراکت‌تان را گسترش دهید.

عجله نداشته باشید. لزومی ندارد که از همان روزها و ماه‌های اول، یک شراکت تمام و کمال و همه‌جانبه را با طرف مقابل‌تان آغاز کنید. در ماه‌‌های اول بخش کوچکی از کسب و کار را با هم شریک شوید و در این مدت، روی شناخت همدیگر کار کنید. اگر ارزش‌ها، اهداف و خواسته‌هایتان با همدیگر همخوانی داشته باشد، می‌توانید با مرور زمان و با تکیه بر اصول شراکت ذکر شده در مقاله، ابعاد شراکت‌تان را گسترش دهید.

مثال: فرض کنیم شما مالکیت یک موسسه آموزش زبان را به عهده دارید، به جای آن‌که از همان روز اول بخواهید با شریکتان به شکل 50-50 کار کنید، توصیه می‌کنیم طی روزها و ماه‌های اول از او بخواهید صرفاً مسئولیت برگزاری امتحانات را به عهده بگیرد. اگر او مسئولانه عمل کند و از پس این کار به خوبی بربیاید، می‌توانید کم کم ابعاد شراکتتان را با او افزایش دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا