درد چیست و چگونه کار میکند؟
حتماً برایتان پیش آمده در قبال آسیبی مشخص، درد بیشتر و یا کمتری را نسبت به بقیه تجربه کنید. حتی شاید به شما گفته باشند که چرا خودت را لوس میکنی؟ یا شاید شما این جمله را به دیگران گفته باشید. خب، نکته اول همینجا است. شاید فردی در برابر درد کمطاقت باشد، اما این به این معنی نیست که همه آنها خودشان را لوس میکنند. درد همیشه یک رخداد وابسته به سوژه یا به شخص است. به عبارتی دو نفر با شرایط کاملاً یکسان و مشابه در آسیب، ممکن است درد کاملاً متفاوتی را تجربه کنند. اصلاً گاهی ممکن است، شخص بدون آسیب بارز فیزیکی درد را تجربه کند.
سازمان بهداشت جهانی، درد را این گونه تعریف میکند: «یک حس ناخوشایند یا تجربه حسی وابسته به یک آسیب واقعی یا بالقوه بافتی.»
اما این احساس ناخوشایند را چگونه تجربه میکنیم؟ در این مقاله شما میتوانید با درد آشنا شوید.
یک واکنش بیوشیمیایی
در حقیقت یک فرآیند بیوشیمیایی پیچیده در درک درد موثر است، که بتدریج ساختارش مشخص شده است. به عنوان مثال شما انگشتتان را روی یک جسم تیز میگذارید. جسم تیز باعث آسیب به بافت محل برخورد میشود، که سرشار از دریافت کنندههای درد در پوست منطقه است. هر گیرنده درد، یک انتهای نورونی را میسازد، که بوسیله یک فیبر بلند عصبی یا آکسون به انتهای دیگر در نخاع متصل میشود. وقتی گیرندههای درد فعال میشوند، سیگنالهای الکتریکی را در سراسر آکسونها میفرستند.
این فیبرها در همراهی با دیگر انواع اعصاب محیطی را میسازند. سیگنالها از درون نورونهای اعصاب محیطی گذشته تا به نخاع برسند. در ناحیهای از نخاع که به دلیل شکل مقطعش شاخ پشتی نامیده میشود، سیگنالها در محل ارتباط نورونها که سیناپس نامیده میشوند بوسیله پیامرسانهای شیمیایی یا عصبرسانها جابجا میشوند. سپس این سیگنالها از نخاع بالا رفته تا به مغز برسند.
در مغز سیگنالها به تالاموس میرسند. اینجا یک ایستگاه تقسیم است، که سیگنالها را به مناطق مرتبطشان هدایت میکند. سپس سیگنالها به ناحیه کورتکس سوماتوسنسوری میرسند که مسئول دریافت همه دریافتهای فیزیکی از سراسر بدن است. شما درد را حس میکنید و نورونها بیاختیار عضلات دستتان را برای پس کشیدن از روی جسم تیز فعال میکنند. این واکنش بخشی از چیزی است، که درد را ضروری میکند.
چرا درد ضروری است؟
درد ما را از انجام رفتارهایی بر حذر میدارد که برای ما خطرناک هستند. این موضوع آنقدر اهمیت دارد، که همچنان که در بالا شرح داده شد، بخشی از واکنش ناشی از درد خارج از اختیار ما است. در واقع درد بخشی از سیستم دفاعی بدن ما است، برای تضمین بقا عمل میکند. همینطور درد باعث میشود، ما کماکان در طی بهبود بخش آسیب دیده از آن استفاده نکنیم، که خودش به بهبود عضو کمک میکند. در نهایت درد کارکرد مهمی در طی فرگشت موجودات داشته و هیچ چیز قابل جایگزینی با آن نیست. تنها درد است، به میل به بقا که مهمترین غریزه موجودات زنده است، کمک میکند.
انواع درد
چه بر اثر فرو رفتن میخ و چه بر اثر یک بیماری مزمن ایجاد شده باشد، درد در انواع مختلفی بروز میکند. در ادامه سه دستهبندی اصلی و دلایل آن را مرور میکنیم:
- تحریک بافت نرم: بوسیله اعصاب درون بافت نرم بدن شما مثل پوست و عضلات تشخیص داده میشود. مانند: سردرد، درد لگن، آرتروز، درد مربوط به زخم.
- نوروپاتیک: بر اثر عملکرد بد اعصاب ایجاد میشود. این درد ناگهانی، تیر کشنده و تیز است. مانند: درد اعضای قطع شده، سیاتیک، سندروم تونل کارپال، بیماری زونا.
- درد روانی: به دلیل اختلالات روانی مثل افسردگی، اضطراب و یا وسواس پدید میآید. مانند: درد شکم، تیر کشیدن عضلات، درد کلی بدن.
حس لمس
بدن شما تفاوت بین لمس و لمس دردناک را به خوبی میشناسد و بطور شگفتانگیزی میداند، چگونه در مقابل آن واکنش نشان دهد.
سیستم اعصاب، مرکز حس بدن شما است. این سیستم، حس را ثبت و پردازش کرده و سپس در مقابل کنش واکنش نشان میدهد.
- اعصاب: مجموعهای از فیبرهای عصبی حسی را دریافت کرده و سیگنالهایی را از طریق نخاع به مغز میفرستند.
- نخاع: این مدیر میانی اعصاب شما تصمیمات جداگانهای میگیرد، مثل کشیدن ماشه واکنشها در حالی که پیامها را به مغز میرساند.
- مغز: به عنوان مرکز فرماندهی بدن، احساسات را تفسیر کرده، به بدن میگوید، چه کار کند و اگر لازم باشد، دستور بهبودی میدهد.
مطابق برخی تحقیقات، مردها نسبت به درد مقاومتر هستند و خانمها ممکن است درد بیشتری را حس کنند. چون گیرندههای بیشتر درد دارند، پروتئین شدت بخشیدن به درد را تولید میکنند و پروتئینی دارند که در مقابل مُسکنها درد را مقاوم میکند.
منابع
- مهسا نیکدل. مجله دانشمند.