ویلیام هاروی: کاشف گردش خون
خیلی بی انصافی است اگر سهم انگلستان در پیشرفت های چشمگیر علوم نظری بعد از رنسانس را در نظر نگیریم. از اسحاق نیوتن در علم فیزیک گرفته تا شکسپیر در ادبیات که هر کدام تاثیری شگرف در پیشرفت های کنونی جهان گذاشته اند. بریتانیا که تا سال ها منشاء تحولات بزرگ علمی و صنعتی بود و هست، دانشمندان گمنام زیادی هم دارد که به سهم خود قدم بزرگی در عرصه های مختلف علمی برداشته اند. یکی از این بزرگان، پزشک بریتانیایی ویلیام هاروی (William Harvey) بود.
ویلیام در 1 آوریل 1578 در فولکستون انگلستان به دنیا آمد. پدر هاروی یک تاجر مشهور انگلیسی بود که دغدغه ای جز درس خواندن پسرش نداشت. برای همین در آن سال ها ویلیام را به کالج کینگز اسکول در کانتربری فرستاد؛ اما خب ویلیام تنها تاجرزاده آن دوران نبود، پس نباید گفت که به سبب ثروتش از کینگز اسکول به کمبریج منتقل و بورس تحصیلی گرفت. در واقع استعداد ویلیام هاروی از همان ابتدای تحصیلش در پزشکی عیان شد؛ نابغه ای که به سبب ثروت پدر زمینه پیشرفتش فراهم گردید.
هاروی جوان زمانی که تنها 20 سال داشت، با نظر اساتیدش در کمبریج به پادوا رفت؛ دانشگاهی که مرکز علم پزشکی در جهان به شمار می رفت. وی در آنجا زیر نظر فابریکیوس آکوا پندنته کالبدشناس مشهور، با ساختمان داخلی بدن آشنا گردید. ویلیام بعد از دریافت مدرک طب با بالاترین نمره از کالج پادوا به کمبریج بازگشته و بعد از گذراندن یک دوره دیگر در دانشگاه کمبریج، رسماً به عنوان پزشک در لندن مشغول فعالیت شد.
در این مقاله شما می توانید نگاهی گذرا به زندگی پُر فراز و نشیب ویلیام هاروی داشته باشید.
پزشک محبوب بیمارستان سنت بارتلو
در کل می توان گفت که سرنوشت ویلیام هاروی با اشراف گره خورده بود. آنطور که در تاریخ نوشته شده، در خیابان های لندن، بطور اتفاقی الیزابت برونه را می بیند و در یک نگاه عاشق دختر پزشک ملکه انگلستان، لانسلوت برونه شده و در نهایت وی داماد خانواده ثروتمند برونه می شود. ولی شهرت ویلیام هاروی نه به خاطر این ازدواج بلکه به خاطر درستکاری و خوش برخوردی بخصوص با بیماران تنگدستش بود. زمانی در لندن رسم بر این بود که داروسازان به پزشکان پول می دادند که برای بیماران شان داروهای گران قیمت تجویز کنند، رسمی که دکتر هاروی جوان به هیچ وجه به آن پایبند نبود.
پزشک هاروی، تنها به اندازه ای که برای بیماراش نیاز بود دارو می نوشت. برخی داروسازان آن زمان می گویند: «ویلیام، گاهی اوقات برای بیمارانش به اندازه 3 پنس دارو می نوشت، در حالی که قیمت یک برگ کاغذ نسخه 5 پنس بود.» آموختن علم کالبدشناسی و کار در بیمارستان سنت بارتلو که یک بیمارستان خیریه بود، بر تجربیات ویلیام هاروی افزود تا موعد کشف بزرگش فرا برسد.
مبدا خون کجا است، قلب یا کبد؟
اروپا هنوز خود را غرق در عقاید ارسطو و همسان سازی آن با تعلیمات کلیسا می دید. البته گاهی اوقات دانشمندانی با نظریاتی ناقص و البته پُر ابهام ظهور می کردند، اما هیچکدام توانایی عرض اندام و اقدامی انقلابی در نظریه های علمی را نداشتند. ویلیام هاروی اما ظاهراً آمده بود که تغییر دهد؛ از تغییر رسم لابی گری داروسازان با پزشکان در لندن گرفته تا روند ویزیت و درمان بیماران، همگی با پیشگامی پزشک هاروی در حال وقوع بود. قبل از اینکه وارد بحث کشف بزرگ هاروی شویم، در ابتدا باید دانست که در بدن دو نوع رگ وجود دارد؛ رگی که خون پاک شده را منتقل می کند و در عمق عضلات است شریان و رگی که خون دارای دی اکسید کربن را منتقل کند و سطحی باشد، ورید نامیده می شود. برای مثال سرخرگ از نوع شریان و سیاهرگ قلب از نوع ورید است.
در آن زمان تصور بر این بود که در بدن دو نوع خون وجود دارد، یک نوع خون از بطن راست قلب می آید و از طریق وریدها به سراسر بدن منتشر می شود. خون دیگر از بطن چپ می آید و از طریق شریان ها به سراسر بدن منتقل می گردد. آنها اعتقاد داشتند که هر دو جریان خون کند، ناهمسان و کاملاً متفاوت هستند. همچنین این تصور وجود داشت که خون از کبد سرچشمه می گیرد.
هاروی اما ذاتاً اعتقادی به سنت ها نداشت و احترامی به عقاید غلط نمی گذاشت. ویلیام هاروی که علم کالبدشناسی را آموخته بود، شروع به پژوهشی گسترده کرد؛ از جسد انسان گرفته تا مار و کلاغ را کالبدشکافی می کرد و به بررسی مکانیسم انتقال خون آنها می پرداخت. هاروی متوجه چند نکته مهم شد، اول اینکه سرخرگ دارای یک دریچه بود که جهت آن دریچه به سمت قلب بود، پس انتقال خون سرخرگ نمی توانست به سمت بیرون قلب باشد.
از طرفی هاروی با محاسبات ریاضی متوجه شد که میزان سرعت خون در بدن، نمی تواند به حدی باشد که خون را از ناحیه شکم به بالا بکشد. پس اینکه مبدا خون از کبد است و در بدن دو نوع خون وجود دارد عملاً رد می شود. ویلیام هاروی با چند نتیجه گیری دیگر که با کمک کالبدشکافی هایش بدست آورده بود، در نهایت کتابش را در سن 50 سالگی چاپ می کند. نتیجه همانی بود که انتظار می رفت، ویلیام از طرف پزشکان، جامعه اشراف و البته طبقه حاکم کلیسا به شدت مورد عتاب واقع می گردد. طوری که تا مدت ها درباره یافته هایش از جمله رد نظریه خلق الساعه سکوت کرد.
لندن، پایان کار پزشک هاروی
ویلیام آنطور که باید مورد احترام واقع نشد. مدتی در آکسفورد تدریس کرد و کمی بعد نزد برادران تاجر خود رفت. او در سوم ژوئیه 1657 در حالی که به نقرس مبتلا شده بود، در سن 80 سالگی چشم از جهان فرو بست. هر چند، چند سال بعد از مرگش نظریات هاروی مورد تایید قرار گرفت، اما حقیقت گویی هاروی تنها باعث انزوای او شد. حتی بیماران تنگدست هاروی هم او را به ارتداد متهم کردند.
اما تحقیقات هاروی علاوه بر کشف هایش، منجر به ایجاد یک روش نوین در پژوهش های علوم زیستی شد؛ روش هایی که هم اکنون نیز در دانشگاه ها تدریس می شود و این یعنی میراث ارزشمند یک دانشمند.
منابع
مقاله علمی و آموزشی «ویلیام هاروی: کاشف گردش خون»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا گزارش بابک عباس زاده در مجله دانشمند، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.