نشانههای اقدام به خودکشی و راههای جلوگیری از آن چیست؟
فردی که قصد خودکشی داشته باشد، لزوماً از کسی درخواست کمک نمیکند، اما معنایش این نیست که او نیاز به کمک ندارد. افرادی که خودکشی میکنند، لزوماً دوست ندارند بمیرند. آنها فقط دوست دارند شرایطشان بهتر شود و چون از این کار ناتوان هستند، دست به خودکشی میزنند. در واقع خودکشی عملی از روی علاقه نیست، بلکه اقدامی است که فرد از روی ناچاری دست به آن میزند. نخستین گام برای ممانعت از خودکشی یک فرد این است که بتوانیم نشانههای خودکشی را در او تشخیص دهیم و این نشانهها را جدی بگیریم.
اگر دریافتید که یکی دوستانتان یا یکی از اعضای خانوادهتان قصد خودکشی دارد، ممکن است از اینکه موضوع را با او مطرح کنید، تردید به خود راه دهید. اما آزادانه صحبت کردن از فکر خودکشی و احساسات مربوط به آن ممکن است جان فردی را نجات دهد.
در این مقاله شما میتوانید با خودکشی، نشانههای آن و راههای جلوگیری از خودکشی آشنا شوید.
خودکشی چیست؟
سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که هر ساله بطور متوسط یک میلیون نفر در سراسر جهان اقدام به خودکشی میکنند. سوال این است که چه چیزی باعث میشود این افراد جان خود را بگیرند؟ برای آنهایی که در شرایطی نیستند که آنقدر افسرده و ناامید باشند که به خودکشی فکر کنند، فهم اینکه دلایل خودکشی کردن یک فرد چیست، دشوار است. اما فردی که قصد خودکشی دارد آنقدر در درد و رنج است که هیچ گزینه دیگری را پیش روی خود نمیبیند.
خودکشی یک اقدام از روی ناچاری برای فرار از درد و رنجی است که دیگر غیرقابل تحمل شده است. فردی که قصد خودکشی دارد آنقدر غرق ناامیدی، انزوا و افسردگی شده است که قدرت انتخاب گزینه دیگری را ندارد. نمیتواند راهی برای فرار از درد و رنج غیر از خودکشی پیدا کند. اما همین افراد با وجود اینکه خیلی علاقه دارند راهی برای فرار از درد و رنج بیابند، آنقدر به شکلی عمیق و درونی درگیر هستند که تنها به پایان دادن به زندگیشان فکر میکنند. آنها آرزو میکنند که کاش گزینه دیگری برایشان وجود داشت. اما آنقدر انزوا و افسردگی قدرت اندیشه را از آنها گرفته و فهم و ادراک آنها را کور کرده که آن راه جایگزین را نمیبینند.
برداشتهای اشتباه معمول درباره خودکشی
1) آنها که درباره خودکشی حرف میزنند، حقیقتاً این کار را نخواهند کرد.
تقریباً همه آنهایی که خودکشی کردهاند، پیش از آن نشانهها و هشدارهایی از خود صادر کردهاند. به هیچ وجه این نشانهها را حتی اگر غیر مستقیم باشد، دست کم نگیرید. اظهاراتی نظیر «وقتی که من مُردم متاسف خواهی شد»، «دیگه هیچ راهی جز خودکشی برایم نمانده». اصلاً مهم نیست که این جملهها به چه شکلی بر زبان آورده شده باشند. شوخی باشد یا جدی یا خیلی عامیانه. ممکن است هر یک از این جملات حقیقتاً نشانهای برای خودکشی واقعی باشد.
2) هر کسی که دست به خودکشی میزند، باید دیوانه باشد.
اکثر افرادی که خودکشی کردهاند، دیوانه یا روان پریش نبودهاند. ممکن است غمگین، افسرده، ناامید و منزوی بوده باشند. اما استرس و افسردگی و درد و رنج لزوماً نشانه بیماریهای روانی نیستند.
3) اگر کسی قصد کشتن خود را داشته باشد، هیچ چیزی نمیتواند جلوی او را بگیرد.
حتی افرادی که شدت افسردگی در آنها بسیار بالا است، احساسات متناقضی درباره مرگ دارند. تا آخرین لحظه درباره گرفتن جان خود مردد هستند. اکثر افرادی که دست به خودکشی میزنند، نمیخواهند بمیرند و فقط دوست دارند درد و رنجشان پایان یابد. اما متاسفانه این علاقه برای پایان دادن به رنج و درد در آنها به سرعت تبدیل به تمایل به خودکشی میشود. چون راه دیگری پیش رویشان نمیبینند.
4) افرادی که خودکشی میکنند، افرادی هستند که تمایلی به کمک گرفتن از دیگران ندارند.
مطالعاتی که درباره این افراد صورت گرفته نشان میدهد بیش از نیمی از این افراد 6 ماه پیش از خودکشی درخواست کمکهای پزشکی کرده بودند.
5) صحبت کردن درباره خودکشی ممکن است این امر را پیش چشم افراد، عادی جلوه دهد.
با صحبت کردن درباره خودکشی با فردی که قصد خودکشی دارد، به او انگیزه این کار را نمیدهید، بلکه امر کاملاً برعکس است. مطرح کردن موضوع خودکشی و گفتگو در این باره یکی از بهترین راهها برای منصرف کردن فرد از خودکشی است.
نشانهها و هشدارهای قبل از خودکشی
همیشه رفتارها و گفتارهایی را که نشانه خودکشی در خود دارند، جدی بگیرید. اینها تنها هشدارهایی که فرد صادر میکند، نیستند، بلکه گاهی اوقات درخواست کمک فردی است که قصد خودکشی دارد. اکثر افرادی که قصد خودکشی دارند از قصد خود برای این کار نشانهها و هشدارهایی صادر میکنند. بهترین راه برای ممانعت از خودکشی این است که این هشدارها را به رسمیت بشناسید و بدانید که چطور باید آنها را شناسایی کنید. اگر به این نتیجه رسیدید که یکی از افراد خانواده یا دوستانتان قصد خودکشی دارد، شما میتوانید گزینههای جایگزین را به او معرفی کنید و نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید و به فکرشان هستید.
مهمترین هشدارهای خودکشی عبارتند از صحبت کردن درباره خودکشی یا آسیب زدن به خود، صحبت کردن یا نوشتن درباره مرگ یا قصد بدست آوردن اشیایی نظیر اسلحه و داروی خوابآور که استفاده از آنها موجب مرگ میشود. اگر با فردی طرف هستید که نشانههای اختلال رفتاری نظیر افسردگی یا اعتیاد به الکل یا مواد مخدر دارد یا فردی که سابقه خودکشی در خانوادهاش وجود دارد، این نشانهها را بیشتر جدی بگیرید.
یکی دیگر از نشانههای خطرناک خودکشی احساس تنهایی است. به شکلی که فرد فکر کند هیچکسی به او کمک نخواهد کرد. مطالعات نشان دادهاند که احساس تنهایی یکی از قویترین نشانههای خودکشی است. افرادی که احساس تنهایی میکنند ممکن است درباره برخی احساسات غیر قابل تحملشان صحبت کنند، ممکن است در سخنانشان آینده را تیره و تار توصیف کنند و بگویند که هیچ انگیزهای برای ادامه زندگی ندارند.
یکی دیگر از نشانههای قصد خودکشی داشتن تغییر ناگهانی رفتار یا شخصیت در افراد است. تغییراتی نظیر اینکه فرد خیلی اهل معاشرت و اجتماعی بوده و ناگهان تبدیل به شخصی گوشهگیر و منزوی میشود یا اینکه از فردی خوش خلق و مهربان ناگهان تبدیل به فردی بدخلق و پَرخاشگر میشود. فردی که قصد خودکشی دارد ممکن است علاقهاش به فعالیتهای روزانه را از دست بدهد. در چنین شرایطی معمولاً فرد عادات خواب و غذا خوردن خود را به شدت تغییر میدهد.
برای اینکه بدانید خطر تا چه اندازه جدی است سوالات زیر میتواند به شما کمک کند:
- برنامهای برای خودکشی داری؟ (طرح)
- برای خودکشی ابزارش را در اختیار داری (قرص، اسلحه و…)؟ (ابزار)
- میدانی چه زمانی میخواهی این کار را انجام دهی؟ (زمان)
- واقعاً قصد داری جانت را بگیری؟ (قصد)
سطوح خطر خودکشی
- پایین: برخی فکر خودکشی دارند، اما طرحی برایش ندارد. بنابراین تلاش برای خودکشی نخواهد کرد.
- میانه: فکر خودکشی دارند. طرحهایی دارند که خیلی کشنده نیست. او تلاش برای خودکشی نخواهد کرد.
- بالا: فکر خودکشی دارد. طرح مشخصی برای این کار دارد که کشنده است. او تلاش برای خودکشی نخواهد کرد.
- شَدید: فکر خودکشی دارد. طرح مشخصی برای این کار دارد که خیلی کشنده است. او برای خودکشی تلاش خواهد کرد.
اگر تلاش برای خودکشی ممکن به نظر میرسد، سعی کنید با پلیس تماس بگیرید یا اینکه فرد را به جای امنی ببرید. اسلحه، قرص یا هر چیز کشنده را از او دور کنید. در هیچ شرایطی فرد را تنها نگذارید.
پیشنهاد کمک بدهید.
اگر یکی از دوستان یا اعضای خانوادهتان به فکر خودکشی است، بهترین راه برای کمک به او این است که با او همدردی کنید و به صحبتهایش گوش کنید. بگذارید بداند که تنها نیست و شما برایش اهمیت قائلید. در عین حال مسئولیت بهتر کردن حال او را نپذیرید. میتوانید از او حمایت کنید، اما نمیتوانید حال کسی را که قصد خودکشی دارد، بهتر کنید. او خودش باید نسبت به بهتر کردن حال خود مسئولیتپذیر باشد.
کمک کردن به فردی که قصد خودکشی دارد، شجاعت زیادی میطلبد. دیدن یکی از نزدیکانتان که قصد گرفتن جانش را دارد برای شما بسیار سخت خواهد بود. همینطور که به فرد کمک میکنید، فراموش نکنید که مراقب خودتان نیز باشید. فردی را که به او اعتماد دارید، پیدا کنید تا درباره احساساتتان با او صحبت کنید و در مواقع لزوم از او کمک بخواهید.
خودکشی در نوجوانان
خودکشی نوجوانان واقعیت تلخی است که در حال افزایش است. سالهای نوجوانی از لحاظ احساسات و استرس سالهایی طوفانی است. نوجوانان برای رسیدن به موفقیت در کارها و درسشان اوقات پُر استرسی را میگذرانند. ممکن است با بحرانهایی نظیر عدم اعتماد به نفس، تردید نسبت به تواناییهایشان یا حس انزوا و نادیده انگاشته شدن دست و پنجه نرم کنند. در برخی موارد این مشکلات به خودکشی ختم میشود. افسردگی یکی دیگر از دلایل خودکشی در نوجوانان است.
موارد زیر نیز میتواند خطر خودکشی را افزایش دهد:
- سوء استفاده جنسی
- رخدادهای ناگوار برای پدر یا مادر
- عدم برخورداری از حمایت اجتماعی
- در دسترس بودن اسلحه
- محیط خصمانه مدرسه
- قرار گرفتن در جریان خودکشی نوجوانان دیگر
هشدارها و نشانههای خودکشی در نوجوانان:
- ایجاد تغییرات در عادت خواب و خوراک
- کناره گرفتن از جمعهای دوستانه، خانوادگی و فعالیتهای روزمره
- رفتارهای خشن و پرخاشگرانه
- فرار از خانه
- استفاده از الکل و مواد مخدر
- عدم توانایی برای تمرکز و کاهش کارآیی در مدرسه
- سردردهای مکرر، درد معده یا خستگی مفرط
- تحمل نکردن ستایشها و پاداشها
خودکشی در افراد مسن
بیشترین میزان خودکشی در افراد بالای 65 سال گزارش شده است. یکی از مهمترین عوامل این مسئله افسردگی در سنین سالخوردگی است.
دلایل دیگر عبارتند از:
- مرگ یکی از نزدیکان، انزوا و تنهایی
- بیماریهای جسمی و معلولیت
- تغییرات عمده در زندگی نظیر بازنشسته شدن یا وابستگی مادی به دیگران
- از دست دادن هدف در زندگی
هشدارها و نشانههای اقدام به خودکشی:
- خواندن مطالبی درباره مرگ و خودکشی
- اختلال در برنامه خواب
- افزایش مصرف الکل یا داروهای خوابآور
- عدم توانایی برای مراقبت از خود و پیروی از دستورات پزشکی
- انبار کردن داروها یا ابراز علاقه ناگهانی به خرید اسلحه
- دوری از جمع، خداحافظیهای سوزناک و عجله برای نوشتن وصیتنامه
بطورکلی نشانههای خودکشی عبارتند از:
- صحبت کردن درباره خودکشی: هر گونه صحبتی درباره خودکشی یا آسیب زدن به خود نظیر «کاش هیچ وقت به دنیا نمیآمدم» یا «اگر دوباره دیدمت….» یا «بهتر است بمیرم».
- به دنبال وسائل کشنده رفتن: تلاش برای خریدن اسلحه، قرصهای خواب، چاقو و دیگر اشیایی که در خودکشی از آنها استفاده میشود.
- فکر کردن بیش از اندازه به مرگ: در این شرایط فرد خیلی به مرگ فکر میکند. در این باره حرف می زند. شعر می نویسد یا داستانهایی در این خصوص مینویسد.
- احساس ناامیدی نسبت به آینده: احساس تنهایی و بیکسی کردن و قرار گرفتن در شرایطی بنبست. باور به اینکه هیچ وقت اوضاع تغییر نکرده و بهتر نمیشود.
- تنفر از خود: احساس بیارزش بودن، احساس گناه، شرم یا تنفر از خود.
- نظم دادن به امور خود: در چنین شرایطی فرد سعی میکند کارهای نیمه کاره خود را پایان دهد و برای مرگ آماده شود. او سعی میکند به اوضاع خانواده قبل از مرگ نظم دهد تا در غیاب او در گرفتاری نباشند!
- خداحافظی با همه: دیدارهای ناگهانی و غیرمنتظره یا تماسهای تلفنی بیموقع با افراد خانواده یا دوستان. خداحافظی کردن از افراد به صورتی که دیگر قرار نیست آنها را ببیند.
- گوشهگیری از دیگران: کناره گرفتن از دوستان و افراد خانواده. افزایش انزوای اجتماعی و تمایل به تنها بودن.
- رفتار خودویرانگر: افزایش نوشیدن الکل یا مواد مخدر، رانندگی خطرناک، برقراری رابطه جنسی خطرناک. پذیرفتن ریسکهای غیر ضروری به صورتی که گویی فرد تمایل دارد بمیرد.
- احساس ناگهانی آرامش: احساس ناگهانی آرامش بعد از اینکه فرد افسردگی را تجربه کرده میتواند نشانه این باشد که او تصمیم خود را برای خودکشی گرفته است.
راههای جلوگیری از خودکشی
اگر متوجه یکی از نشانههای هشدارآمیز خودکشی در یکی از نزدیکان خود شُدید، ممکن است تردید کنید که آیا با او صحبت کنید یا خیر. در صورتی که اشتباه کنید، چه میشود؟ اگر طرف عصبانی شد، چه؟ در چنین شرایطی، خیلی طبیعی است که احساس ناآرامی و ترس داشته باشید. اما بدانید هر کسی که از خودکشی صحبت میکند یا یکی از نشانههای خودکشی را نشان میدهد به کمک نیاز دارد. هر چقدر زودتر به او کمک کنید بهتر است.
صحبت کردن با یکی از دوستان یا افراد خانواده درباره قصد آنها برای خودکشی و احساساتشان میتواند خیلی دشوار باشد. اما اگر مطمئن نیستید که فردی قصد خودکشی دارد، بهترین راه این است که خیلی راحت از خودش بپرسید. اگر شما به فرد نشان دهید که به او اهمیت میدهید هیچ کار اشتباهی مرتکب نشدهاید. در واقع، دادن فرصت بیان احساسات به فردی که قصد خودکشی دارد، میتواند این شانس را به او بدهد تا همه احساسات منفیاش را بیرون بریزد. کمی آرام شود و شاید از خودکشی صرف نظر کند.
راههای شروع گفتگو با فردی که قصد خودکشی دارد:
- اخیراً کمی دربارهات نگران هستم.
- اخیراً متوجه شدم که خیلی عوض شدی و کمی نگران حال و احوالت هستم.
- میخواستم ببینم اوضاعت چطور است، چون اخیراً خیلی در حال همیشگیات نبودی.
سوالاتی که باید بپرسید:
- از چه وقتی این احساسات را داری؟
- اتفاقی افتاده که باعث شده اینطور فکر کنی؟
- چطور میتوانم کمکت کنم؟
- تا به حال فکر کردی از کسی کمک بگیری؟
چه بگویید که کمک کننده باشد:
- تو تنها نیستی، من هم کنارت هستم.
- ممکنه الان باورت نشه، اما حتماً شرایط عوض خواهد شد.
- ممکنه دقیقاً نتونم بفهمم چه حسی داری، اما این را بدان که خیلی به فکرت هستم و میخواهم کمکت کنم.
- هر وقت ناامید شدی به خودت بگو که یک روز دیگه هم مهلت میدهی. شاید در آن یک روز همه چیز عوض شد.
وقتی با فردی که قصد خودکشی دارد صحبت میکنید این کارها را انجام دهید:
خودتان باشید. نقش بازی نکنید.
بگذارید فرد بداند که شما برایش اهمیت قائلید و او تنها نیست. مهم نیست چه میگویید. اگر حقیقتاً نگران فرد باشید، لحن صحبتهای شما و شیوه رفتارتان این نگرانی را برای فرد باورپذیر میکند.
خوب به حرفهایش گوش کنید.
بگذارید فرد خودش را بیرون بریزد و هرچه میخواهد بگوید. بگذارید عصبانی شود و حتی فحاشی کند. مهم نیست که گفتگویتان چگونه است. صرف وقوع و ادامه یافتن گفتگو نشان میدهد نشانههای مثبت وجود دارد.
همدردی کنید.
هرگز قضاوتش نکنید. صبور، خونسرد و پذیرا باشید. دوست شما با صحبت کردن از احساساتش دارد کار درستی میکند. کمکش کنید ادامه دهد.
به او امید بدهید.
به او اطمینان دهید کمک در دسترس است و حس تمایل به خودکشی موقتی است. بگذارید فرد بداند که شما به او و جانش اهمیت میدهید.
فرد را جدی بگیرید.
اگر فرد جملاتی شبیه به «خیلی افسردهام و دیگه نمیتوانم ادامه بدهم» را بر زبان میآورد، از او بپرسید «آیا دوست داری خودت رو بکشی؟ با گفتن این جمله شما ایده خودکشی را در ذهن او وارد نمیکنید. بلکه به او نشان میدهید که نگرانش هستید و قصد او را جدی گرفتهاید. خیلی طبیعی است اگر او بخواهد نگرانیهایش را با شما در میان بگذارد.
آنچه نباید انجام دهید:
هرگز با فرد بحث نکنید.
از بیان کردن این جملات بپرهیزید: «تو خیلی چیزا داری که بخوای براشون زنده بمونی»، «خودکشی تو و خانوادهات را نابود میکند» یا «به نیمه پُر لیوان نگاه کن».
نصیحت نکنید.
برایش درباره ارزشهای زندگی سخنرانی نکنید. نگویید که خودکشی کار اشتباهی است.
هیچ وقت قول رازداری به او ندهید.
جان یک نفر در خطر است و ممکن شما نیاز داشته باشید با یک متخصص یا رفتار درمان حرفهای مشورت کنید یا جان فرد را در امان نگه دارید. اگر به او قول دهید که حرفهایتان پیش خودتان میماند، ممکن است مجبور شوید قولتان را بشکنید.
هرگز برای حل مشکلاتش به او پیشنهادی ندهید.
با این کار شما به او کمک میکنید تا مطمئن شود که مشکلات حقیقتاً وجود دارد و خودکشی راه درستی برای فرار از آنها است.
خودتان را سرزنش نکنید.
شما نمیتوانید افسردگی فردی را درمان کنید. شما مسئول خوشحالی دیگران نیستید.
اگر یکی از دوستان یا افراد خانوادهتان با شما درباره تمایلش به مرگ یا خودکشی صحبت کرد، آنچه مهم است اینکه بدانید خطر تا چه اندازه جدی است. آنها که در معرض خطر بالای خودکشی هستند در آینده نزدیک «طرح» مشخصی برای خودکشی دارند، «ابزار» آن را مهیا و «زمان» مشخصی برای خودکشی تعیین کردهاند و «قصد» انجام آن را دارند. بنابراین در مقابل بحران به سرعت عمل کنید.
منابع
- سمانه خادمی. روزنامه شهروند.