خطر تنهایی

تنهایی یعنی فاصله گرفتن از اجتماع یا تفاوت بین آنچه از روابط اجتماعی انتظار دارید و آنچه از این روابط عایدتان می شود. مطالعات انجام شده طی چند دهه گذشته، حاکی از آن است که تنهایی، مغز را در حالت حفاظتی قرار می دهد. قشر دیداری مغز در افراد تنها، فعالیت کمتری دارد و توانایی تفکر در آنها کاهش پیدا می کند. این مسئله باعث می شود که به تدریج انسان قوه تفکر و استدلال خود را از دست بدهد.

ما به عنوان یک موجود اجتماعی، در نتیجه تشکیل گروه های اجتماعی و کمک به یکدیگر، توانسته ایم زنده بمانیم. انسان ها به تنهایی دوام نخواهند آورد. انسان های عصر حاضر مانند پیشینیان دور خود اگر از گروه جدا بیفتند، به احتمال زیاد نابود خواهند شد. تنهایی مانند گرسنگی و درد فیزیکی است، در این حالت بدن شما پیام هایی به مغز می فرستد تا توجه شما را به مشکل به وجود آمده جلب کند. این فرآیند باعث می شود که فرد دچار افسردگی شود و علاقه اش برای حضور در گروه های اجتماعی کاهش پیدا کند.

اگر فکر می کنید تنها همسر خود را دارید و با مرگ او، شما هم نابود می شوید یا شغل شما، تنها چیزی است که باعث رضایت و دل خوشی شما است و با از دست دادن آن، دل خوشی و روحیه خود را نیز از دست می دهید، مواظب باشید و اجازه ندهید این اتفاق بیفتد. می پرسید چرا باید مواظب باشید؟ آیا تنهایی زیبا به نظرتان می رسد؟ در این مقاله شما می توانید با خطر تنهایی آشنا شوید.

در رابطه با اثرات تنهایی، تحقیقاتی توسط محققان انستیتوی تکنولوژی ماساچوست و کالج امپریال لندن در سال 2015 میلادی انجام گرفت. طی این تحقیق، موش ها را در سه موقعیت متفاوت قرار دادند؛ دسته اول موش هایی بودند که تنها زندگی می کردند، دسته دوم موش هایی بودند که در کنار یک شئی زندگی می کردند و دسته سوم موش هایی بودند که به صورت گروهی زندگی می کردند. بعد از مدتی، محققان بخش DRN مغز، شرایط این موش ها را مورد بررسی قرار دادند؛ این بخش از مغز، با بروز افسردگی در ارتباط است. میزان ترشح دوپامین در بین موش هایی که در گروه و همراه با دیگر موش ها بودند، ثابت مانده بود و از حضور در گروه راضی بودند. دوپامین واکنش های شیمیایی را در مغز ایجاد می کند که باعث سرخوشی و شادی می شود. این در حالی است که مقدار ترشح دوپامین در بین موش های تنها یا موش هایی که در کنار یک شئی زندگی می کردند، کاهش پیدا کرده بود.

نکته جالب توجه اینجا است که میزان دوپامین در خون موش های تنها، بعد از ورود به گروه، به شکل چشمگیری افزایش پیدا می کرد. این واکنش را می توان به عنوان پاداش بدن، بعد از یک دوره سکون در نظر گرفت. تنهایی بلندمدت باعث افزایش میران کورتیزول (هورمونی که در بروز استرس نقش دارد) و نیز سفت شدگی رگ ها می شود که در نتیجه، این امر باعث افزایش فشار خون و کاهش جریان خون در بافت های حیاتی می شود و تولید گلبول های سفید خون را مختل می کند. این مسئله، توانایی سیستم ایمنی بدن را برای مبارزه با عفونت دچار مشکل می کند.

افسردگی یا تنهایی؟

این دو با هم در ارتباط هستند، ولی یکسان نیستند. با گذشت زمان، تنهایی منجر به افسردگی خواهد شد. تنهایی حالتی است که طی آن فرد احساس می کند که هیچ دوست یا پشتیبانی ندارد. مطالعات نشان داده است که تنهایی یک درد اجتماعی است که در نتیجه نداشتن رابطه اجتماعی عمیق، در فرد به وجود می آید. این امر، باعث افزایش یا کاهش میزان خواب و خورد و خوراک در افراد می شود. همچنین طرد شدگی اجتماعی، بخشی از مغز را که با درد جسمانی در ارتباط است، تحریک می کند. اگر فرد احساس کند که کسی نسبت به او تعلق خاطر ندارد، به شکل طبیعی احساس تنهایی خواهد کرد. از سوی دیگر، افسردگی از احساس غم، ناامیدی یا پذیرفته نشدن ناشی می شود و بر خلاف تنهایی، افسردگی در اثر محرک هایی مثل نداشتن روابط اجتماعی و برآورده نشدن انتظارات ایجاد نمی شود. برای مثال، زمانی که شخصی، تنهایی به مسافرت می رود، ممکن است به دلیل دور ماندن از خانواده احساس تنهایی کند، اما افسرده نخواهد شد. در عین حال، یک فرد می تواند افسرده باشد ولی تمایلی به برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران نداشته باشد.

انسان ها دیگر مثل قبل در کنار هم زندگی نمی کنند، افراد یک نسل مثل گذشته، در یک دهکده و کنار هم نیستند، همین مسئله ارتباطات قومی را کاهش داده است. در طول 15 سال گذشته، شبکه های اجتماعی جای ارتباطات رو در رو را گرفته است. با وجود این، اگر از شبکه های اجتماعی، به عنوان وسیله ای برای فراهم آوردن امکان گفتگوهای رو در رو استفاده شود، می توانند در کاهش احساس تنهایی در افراد موثر باشند؛ اما اگر این شبکه ها را جایگزین دیدارها و ارتباطات حضوری کنید، احساس تنهایی بیشتری خواهد کرد.

بررسی ها نشان می دهد، حدود یک چهارم از مردم آمریکا کسی را ندارند که با او زندگی کنند. در تحقیق دیگری که در سال 2014 در این کشور انجام شد، نزدیک به 50 درصد از بزرگسالان اظهار کردند، تنها کسی را که در کنار خود دارند، همسرشان است. به این ترتیب، اگر همسر فرد از دنیا برود، او بطور کامل تنها خواهد شد. انسان ها از تنهایی نمی میرند، ولی معمولاً از بیماری های قلبی، سرطان، تصادف، خودکشی و دیابت خواهند مرد.

بر اساس ژنتیک و شرایط محیطی هر فرد، تنهایی می تواند تاثیر عوامل منجر به مرگ را سریع تر کند. دانشمندان دانشگاه شیکاگو و کالیفرنیا به شکل مشترک، به بررسی تاثیر تنهایی بر ژن افراد پرداختند. آزمایش ها روی زنان و مردان بالای 50 سال نشان داد که ژن های مربوط به دستگاه ایمنی بدن، در صورتی که فرد احساس تنهایی کند، فعال خواهد شد. این افزایش فعالیت، باعث سرکوب دستگاه ایمنی فرد می شود و در نتیجه، خطر ابتلا به انواع بیماری ها و عفونت در بدن این افراد، افزایش پیدا خواهد کرد.

مهارت اجتماعی یا مشکل روانی؟

این عقیده که تنهایی به دلیل فقدان مهارت های اجتماعی بروز کرده است و این موضوع که می توان این مشکل را با آموزش این مهارت ها به افراد از بین برد، نمی تواند صحیح باشد.

خیلی از انسان ها، با رسیدن به دوران جوانی و بزرگسالی، مهارت های اجتماعی لازم را کسب می کنند. مطالعات جمعیت محور نشان داده که آموزش این مهارت ها، تاثیر و تفاوت چشمگیری در روند کاهش تنهایی ایجاد نخواهد کرد. طی تحقیقات انجام گرفته در دانشگاه پنسیلوانیا، محققان به این نتیجه رسیدند که افراد تنها، فاقد مهارت های اجتماعی نیستند و می توانند مثل افراد غیر تنها، با دیگران ارتباط برقرار کنند، اما مشکل اینجا است که این افراد در محیط های اجتماعی، تحت فشار عصبی و اضطراب قرار می گیرند.

انسان ها برای غلبه بر تنهایی، باید بیش از پیش شکرگزار و مثبت نگر باشند. با وجود این، حس تنهایی به سادگی از بین نخواهد رفت. به همین علت، در برخی موارد باید بطور موقت از درمان های دارویی کمک گرفت، بخصوص مصرف داروهای حاوی سروتونین که برای افزایش فعالیت های جسمانی، اشتهاء، خواب، حافظه، یادگیری و نیز بیشتر شدن فعالیت های اجتماعی مفید خواهد بود. از سوی دیگر، افراد تنها می توانند از استعدادها و توانایی هایشان، برای ایجاد یک حس مثبت و متفاوت در زندگی شان بهره ببرند. انجام فعالیت های دیگری از جمله باغبانی، انجام فعالیت های هنری، ورزش، مطالعه و نوشتن هم در کاهش حس تنهایی موثر خواهد بود.

شما تنها نیستید؟

مهم ترین نکته ای که برای مقابله با تنهایی در میانسالی باید بدانید، این است که شما در این مورد تنها نیستید. خیلی از ما انسان ها یا والدین مان را از دست داده ایم یا از خانواده مان دور شده ایم. خیلی از ما هم می ترسیم با وجود افرادی که دوست شان داریم، باز هم در دوران پیری احساس تنهایی کنیم. پیر شدن می تواند ترسناک به نظر برسد، اما نباید اجازه بدهیم که این ترس، زندگی اکنون ما را دچار اختلال کند. داشتن فرزند، هیچ وقت ضامن تنها نبودن ما در میانسالی نخواهد بود. شاید فرزندانی داشته باشید که بندرت با شما صحبت کنند، یا حتی اگر رابطه خوب و صمیمانه ای هم با آنها داشته باشید، ممکن است بعد از مدتی، از شهر یا کشوری که شما در آن ساکن هستید، به مکان دیگری نقل مکان کنند. بنابراین داشتن فرزند، تنها نماندن شما را تضمین نمی کند.

از افراد خانواده و خویشاوندان توقع نداشته باشید که تنهایی شما را پُر کنند، چون آنها هم مشکلات و گرفتاری های خود را دارند.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «خطر تنهایی»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله دکتر علیرضا شیری در مجله همشهری تندرستی، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا