نگاهی به زندگی ایسائو تاکاهاتا

ایسائو تاکاهاتا (Isao Takahata) در سال 1935 میلادی در ژاپن چشم به جهان گشود. کودکی او به جای بازی در باغ ها و خیابان های زیبای ژاپن در ترس از بمباران و وحشت جنگ جهانی دوم گذشت. وقتی نه سال داشت، بمب افکن های آمریکایی شهر محل سکونتش را با خاک یکسان کردند، او و خانواده اش تنها با خوش شانسی زنده ماندند.

هیچکدام از مصائب زمان جنگ و پس از آن، موجب نشدند که تاکاهاتا از مسیر پیشرفت خود باز بماند و در نهایت در سال 1959، او از دانشگاه توکیو و در رشته ادبیات فرانسه فارغ التحصیل شد. با این حال دیدن یک انیمیشن فرانسوی به نام «شاه و مرغ مقلد» در زمان مدرسه بود که سرنوشت او و در نهایت دنیای هنر را تغییر داد. با دیدن این فیلم بود که تاکاهاتا به دنیای رنگارنگ و زیبای انیمیشن ها علاقه مند شد.

در این مقاله شما می توانید با مختصری از زندگی ایسائو تاکاهاتا آشنا شوید.

با پیشنهاد یکی از دوستانش برای کار در استودیوی Toei Animation آزمون داد و موفق به استخدام در آن شد. با این حال او علاقه ای به طراحی و ساخت انیمیشن نداشت، بیش از هر چیز عاشق نوشتن سناریو و کارگردانی آنها بود. از او خواسته شد به عنوان دستیار کارگردان در کنار یاسو اوتسوکه روی چندین پروژه سینمایی و تلویزیونی کار کند و در نهایت اوتسوکه وظیفه کارگردانی یک انیمیشن جدید را به او محول کرد.

نخستین پروژه تاکاهاتا، «ماجراجویی های هوروس، شاهزاده خورشید» (The Great Adventure of Horus, Prince of the Sun) نام داشت. در بحبوحه همین پروژه بود که تاکاهاتا با بهترین دوست و همکار زندگی خود، یعنی هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki) آشنا شد. میازاکی برخلاف تاکاهاتا که کمترین سررشته ای در کار طراحی انیمیشن نداشت، یک انیماتور بی نظیر بود. به هر ترتیب که بود اولین انیمیشن به کارگردانی تاکاهاتا در سال 1968 روانه بازار شد و با اینکه به عقیده بسیاری از منتقدان، استانداردی جدید در انیمیشن های مدرن ژاپنی پایه گذاری کرد، اما با این حال در گیشه به هیچ عنوان موفق ظاهر نشد.

اولین جرقه ها

پس از این بود که تاکاهاتا و میازاکی تصمیم گرفتند کمپانی Toei را ترک و پروژه ای مشترک را با یکدیگر آغاز کنند. به هر ترتیب که بود، پروژه آنها پس از ماه ها بررسی لوکیشن در اروپا و مذاکره برای کسب حقوق شخصیت ها متوقف شد و تاکاهاتا پس از چند تجربه ناموفق به کمپانی نیپون پیوست و به مدت 10 سال در این استودیو مشغول به کار شد. سال های فعالیت او در نیپون تنها محدود به ساخت چند انیمیشن اقتباسی است و می توان گفت او هنوز چندین قدم تا رسیدن به مقصد نهایی خود فاصله داشت، با این حال به احتمال زیاد برای ایرانیان، دوران کاری تاکاهاتا در کمپانی نیپون بیش از هر زمان زندگی او اهمیت دارد. در این سال ها بود که تاکاهاتا دو انیمیشن سریالی «هایدی دختری در کوهستان» (Heidi, Girl of the Alps) و «آن شرلی دختری با موهای قرمز» (Anne of Green Gables) را ساخت؛ دو اثر که برای همیشه نامش را در یاد ایرانیان جاودانه کرده است.

او در نهایت در سال 1981 این استودیو را ترک کرد تا به کمپانی تلکام فیلم بپیوندد. تاکاهاتا پس از پیوستن به این کمپانی، درگیر ساخت انیمیشنی اقتباسی از کمیک های Little Nemo شد که به گفته سازندگانش قرار بود با ترکیب تکنیک هایی آمریکایی و ژاپنی کارگردانی شود. همانطور که انتظار می رفت، این پروژه به هیچ عنوان خوب پیش نرفت و تاکاهاتا بار دیگر مجبور شد بار سفر ببندد و این کمپانی را ترک کند. در زمان درگیری تاکاهاتا در این پروژه نافرجام، میازاکی با پیشنهادی جدید به سراغش آمد؛ پیشنهاد تاسیس یک استودیو. این دو نابغه به همراه دو همکار دیگرشان یعنی توشیو سوزوکی (Toshio Suzuki) و یاسویوشی توکوما (Yasuyoshi Tokuma)، استودیو جیبلی (Studio Ghibli) را در سال 1985 پایه گذاشتند.

فرزند خلف میازاکی و تاکاهاتا

از زمان تاسیس این استودیو در سال 1985 تا امروز که تقریباً 33 سال از آن می گذرد، میازاکی بیشتر پروژه های این استودیو را کارگردانی کرده است و تاکاهاتا بیشتر اوقات وظیفه تهیه کنندگی آنها را بر عهده داشته است. با این حال انیمیشن هایی که بوسیله تاکاهاتا کارگردانی و خلق شدند، عناوین بی نظیری هستند که نه تنها در دنیای انیمیشن، بلکه در دنیای سینما و پرده نقره ای در کنار بزرگترین آثار سینمایی تاریخ جای دارند. بدون شک بیشتر افراد تاکاهاتا را با انیمیشن «مدفن کرم های شب تاب» (Grave of the Fireflies) به یاد دارند، فیلمی که بسیاری معتقدند تا حدی روایتگر کودکی این کارگردان بزرگ است، اما با رنگ و بوی فانتزی. این انیمه بقدری در نگاه منتقدان و بینندگان موفق ظاهر شد که نام استودیو جیبلی هم به دنبال آن رنگ بین المللی به خود گرفت.

تاکاهاتا تنها به کارگردانی این فیلم بسنده نکرد و در این سال ها پروژه های دیگری مانند Pom Poko و Only Yesterday را هم در کارنامه کارگردانی خود ثبت کرد. تاسیس استودیو جیبلی، صنعت انیمیشن را بطورکلی دگرگون کرد و نام انیمه های ژاپنی را بر سر زبان های سینمادوستان انداخت. ژاپن در این موضوع بیش از هر چیزی مدیون تاکاهاتا و میازاکی است.

غروب یک افسانه

در حالی که میازاکی اعلام کرد به خاطر کهولت سن از کار در استودیو جیبلی استعفاء خواهد داد، تاکاهاتا اعلام کرد آخرین انیمیشن خود به نام «افسانه شاهزاده کاگویا» (The Tale of Princess Kaguya) را کارگردانی خواهد کرد. وقتی انیمیشن به گیشه های غرب رسید، به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت و همین موضوع باعث شد این انیمیشن برای کسب جایزه بهترین انیمیشن بلند سال در مراسم اسکار سال 2014 نامزد شود. پس از موفقیت این انیمیشن، او باز هم اعلام کرد قصدی برای بازنشستگی ندارد و این بار به عنوان تهیه کننده هنری در پروژه ساخت انیمیشن «لاک پشت قرمز» (The Red Turtle) مشغول به کار شد.

او تنها زمانی که فهمید مبتلا به سرطان ریه شده است، از عشق خود دست کشید.

افرادی مانند تاکاهاتا بواسطه خدمات شان به دنیای هنر و دگرگون کردن استانداردهای یک سبک هنری، حتی پس از مرگ هم از یادها نمی روند، چه از یاد همکاران شان و چه از یاد هنردوستان و سینمادوستان. او در 5 آوریل 2018 (16 فروردین 1397) در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت. روح شان شاد.

منابع

مقاله آموزشی «نگاهی به زندگی ایسائو تاکاهاتا»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله دانیال کریمی طار در مجله دانستنیها، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا