چکیده کتاب غیر قابل مقاومت
کتاب غیر قابل مقاومت: ظهور فناوری های اعتیادآور و وابستگی ما (Irresistible: The Rise of Addictive Technology and the Business of Keeping Us Hooked)، نوشته آدام آلتر (Adam Alter) در سال 2017 منتشر شده است و نشان می دهد وابستگی ما به موبایل های هوشمند، بازی های ویدئویی و شبکه های اجتماعی که احاطه مان کرده اند، چقدر خطرناک است.
نویسنده کتاب غیر قابل مقاومت، دکتر آدام آلتر در دانشکده بازرگانی استرن دانشگاه نیویورک، روانشناسی تدریس می کند. ایده ها و تحقیقات او در زمینه روانشناسی اجتماعی او را به مشاوری محبوب برای کسب و کارها از جمله گوگل و مایکروسافت تبدیل کرده است.
برای خواندن همین متن بی شک به صفحه یک موبایل هوشمند، تبلت یا کامپیوتر چشم دوخته اید و احتمالاً این تنها باری نیست که طی امروز به صفحه دستگاه های الکترونیک نگاه می کنید. در شبکه های اجتماعی گشت زده اید، وبلاگ مورد علاقه تان را خوانده اید و… خب ایراد اینکار چیست؟
در عصری که دستگاه ها و کامپیوترهای هوشمند بخش جدایی ناپذیر زندگی ما شده اند، ریسک معتاد شدن به این اسباب بازی ها جدید به شدت بالا است. ما نمی توانیم در مقابل آنها مقاومت کنیم. کتاب غیر قابل مقاومت علت این وابستگی را دقیقاً بررسی می کند. ریشه های مقاومت ناپذیری فناوری را بررسی می نماید و راه حلی برای حل مشکل توصیه می کند. در ادامه شما می توانید چکیده کتاب غیر قابل مقاومت را مطالعه نمایید.
واقعاً ممکن است به تلفن هوشمند یا بازی های ویدئویی معتاد شویم.
اگر یک روز نتوانید از گوشی خود استفاده کنید، چه حسی خواهید داشت؟ یک هفته چطور؟ بیشتر ما از این وضعیت راضی نخواهیم بود؛ حتی چند ساعت دوری از دستگاه های الکترونیک ما را عصبی می کند.
رابطه مدرن ما با تلفن های همراه نوع جدیدی از اعتیاد به همراه آورده است. شاید از خود پرسیده باشید که آیا بیش از حد با تلفن همراه خود مشغول هستید و به اندازه کافی با عزیزان و دوستان خود وقت می گذرانید یا خیر. در این صورت تنها نیستید. کوین هولش در 2014 دقیقاً همین فکر را کرد که منجر به طراحی اپ جدیدی به نام مومنت شد.
هدف مومنت جمع آوری داده های کاربران و تعیین مدت زمان دقیق استفاده فرد از گجت ها است. کاربران مومنت اغلب فکر می کنند روزی 90 دقیقه به صفحه گوشی خود نگاه می کنند، در حالی که این اپ نشان داد افراد روزی 40 بار گوشی خود را برداشته و چک می کنند و در مجموع 3 ساعت به آن خیره می شوند.
راهنمای استفاده سالم پیشنهاد می کند در روز بیش از یک ساعت صرف استفاده از تلفن همراه نکنیم، اما 88 درصد کاربران مومنت بسیار بیشتر با گوشی خود وقت می گذراندند.
بازی های ویدئویی نمونه دیگری از فناوری های اعتیادآور هستند. World of Warcraft یک بازی آنلاین با تعداد زیادی بازیکن است که یک دنیای مجازی تعاملی و همه جانبه خلق کرده است. افراد می توانند آواتار دلخواه خود را بسازند و در زمان واقعی با کاربران آنلاین دیگر روبرو شوند.
هر روز میلیون ها کاربر در این بازی وارد می شوند و طبق گفته جرمی رایمر، متخصص بازی های ویدئویی، 40 درصد آنها معتاد می شوند.
در نتیجه، مراکز درمانی در سراسر دنیا در حال ظهور می باشند مانند ری استارت، مرکزی نزدیک سیاتل که با همکاری یک روانشناس و یک برنامه نویس کامپیوتر تاسیس شده است.
برخی موقعیت های مشخص و تحریک های عصبی می توانند شما را مستعد اعتیاد کنند.
مدت زیادی اینگونه تصور می شد که معتادان افرادی بی اخلاق و بی اراده اند. اما با افزایش درک ما از مکانیزم اعتیاد، روشن شد که این باور اشتباه است.
مثلاً در دوران جنگ ویتنام، بسیاری از سربازان به نوع خاصی از هروئین به نام هروئین شماره 4 دسترسی داشتند که در سال 1971 در ویتنام رواج یافت. در نتیجه، 19 درصد سربازان آمریکایی تا پایان جنگ معتاد شده بودند، وضعیتی که روانکاو دانشگاه واشینگتن، لی رابینز را وادار به واکنش کرد.
رابینز می دانست که فقط 3 تا 5 درصد معتادان هروئین می توانند جلوی بازگشت اعتیاد بعد از درمان را بگیرند، بنابراین شگفت انگیز بود که 95 درصد سربازانی که تحت درمان رابینز بودند، پاک باقی ماندند. او معتقد بود دلیل بازگشت اعتیاد زمینه ای و محیطی است؛ بیماران او در ایالات متحده و به دور از موقعیت ها و شرایط استرس آور ویتنام بودند و البته دیگر دسترسی آسان هم به مواد نداشتند. همین باعث شد بسیاری از مردم به باورهای رایج گذشته در مورد اعتیاد شک کنند.
کم کم اعتیاد از حالت مصیبتی ناشی از ضعف اراده خارج شد و تبدیل به مشکلی شد که اگر شرایطش مهیا باشد ممکن است برای هر کسی پیش بیاید. این درک جدید از اعتیاد توسط روانشناس خبره جیمز اولد در اوایل دهه 1950 و از طریق آزمایش روی موش ها تایید شد.
او بطور تصادفی مرکز لذت را در مغز یک موش کشف کرد و یک الکترود در آن کار گذاشت تا موش بتواند با فشار یک دکمه این قسمت را تحریک کند. تحت این شرایط موش ها آنقدر دکمه را فشار داده و آب و غذا را نادیده گرفتند تا نهایتاً جان خود را از دست دادند.
این آزمایش بعدتر روی میمون ها هم انجام شد و نتایج مشابهی بدست آمد. نهایتاً محققان به این نتیجه رسیدند که همه حیوان ها، از جمله انسان، اگر در شرایط مساعد قرار بگیرند می توانند دچار اعتیاد شوند.
بسیاری از مواد مخدر بازخوردی ایجاد می کنند که مراکز لذت مغز را تحریک می کند و وقتی این فرآیند با شرایط نامطلوبی که می خواهیم از آن فرار کنیم ترکیب می شود (مثلاً فشار جنگ) فرد آماده و مستعد اعتیاد خواهد شد.
فناوری هم درست مثل مواد اعتیادآور قدرت تحریک مراکز لذت مغز را دارد.
اعتیاد رفتاری شبیه اعتیاد به مواد است و عواقب جدی برای سلامتی دارد.
شاید دقت کرده باشید که این روزها گروه های پشتیبانی زیادی برای افرادی که به رفتارهای خاص اعتیاد دارند تشکیل شده؛ مثلاً اعتیاد به رابطه جنسی، قمار یا حتی تمیزی وسواسی.
به صورت سنتی تصور می شد فقط مواد مخدر یا الکل می توانند باعث اعتیاد جدی و وخیم شوند، اما در سال های اخیر ثابت شده که بسیاری از رفتارها همان تاثیر مواد را روی مغز دارند.
طبق نظر کلیر گیلیان، عصب شناس دانشگاه کمبریج، رفتارها می توانند همان نقاطی از مغز که هروئین و کوکائین تحریک می کنند، تحت تاثیر قرار دهند. این رفتارها شامل فعالیت های آنلاین مثل بازی های ویدئویی، چت و قمار هم می شود. در تمام این شرایط، انتقال دهنده عصبی دوپامین در مغز آزاد می شود که احساس لذت شدیدی ایجاد می کند.
اما این لذت اولیه به مرور و با تکرار آن رفتار کاهش می یابد. این باعث می شود فرد مدت زمان آنلاین خود را بیشتر و بیشتر کند تا بتواند لذت اولیه را دوباره تجربه کند.
خبر خوب اینکه اعتیادهای رفتاری شدت کمتری نسبت به اعتیاد به مواد مخدر دارند، رهایی از آنها هم ساده تر است و با در نظر گرفتن تعداد مشکلات سلامتی که اعتیاد به فناوری ایجاد می کند، دلایل زیادی برای شکستن چرخه اعتیاد وجود دارد.
یکی از مهم ترین مضرات خیره شدن به صفحه دستگاه های الکترونیک در طول روز، بی خوابی است. عدم توانایی ما در دور ماندن از گجت ها باعث می شود بسیاری از افراد گوشی یا تبلت خود را به رختخواب هم ببرند. طبق کتاب انقلاب خواب نوشته آریانا هافینگتون، 60 درصد بزرگسالان در آمریکا گوشی یا گجت دیگری را نزدیک رختخواب خود نگه می دارند.
اما بدن ما نور آبی صفحه گوشی یا تبلت را سیگنالی برای بیدار بودن تفسیر می کند. از نظر شیمیایی، قرار گرفتن در معرض نور آبی جلوی ترشح ملاتونین را در بدن می گیرد؛ هورمونی که خواب را تنظیم کرده و با تاریکی و نور ضعیف چراغ خواب تحریک می شود.
کم خوابی ریسک بیماری های قلبی و افسردگی را افزایش می دهد. به سیستم ایمنی بدن آسیب می زند و ما را در برابر بیماری های دیگر آسیب پذیر می کند.
ایمیل می تواند اعتیادآور، ناسالم و ضد بهره وری باشد؛ نوتیفیکیشن سیستم خود را غیر فعال کنید.
حقه دیگری که مغز ما اجرا می کند این است که باعث می شود فکر کنیم اگر ظرف چند ثانیه به ایمیلی پاسخ دهیم، بهره ور و کارآمد عمل کرده ایم. اما این نوع واکنش بی درنگ در واقع نوع دیگری از رفتارهای اعتیادآور است که کیفیت کار ما را کاهش می دهد.
طبق مطالعات، 70 درصد ایمیل هایی که برای کارکنان اداری فرستاده می شود، ظرف شش ثانیه خوانده می شوند. شاید فکر کنید این یعنی راندمان کاری فوق العاده، اما درست برعکس است!
برای پاسخ دادن به یک ایمیل، باید دست از کاری که در حال انجامش هستید بکشید و این یعنی از دست رفتن تمرکز و تخمین زده می شود که بعد از چک کردن ایمیل، حدود 25 دقیقه طول می کشد تا دوباره به تمرکز عمیق خود برگردیم. از آنجایی که مطالعات نشان داده که هر کارمند اداری بطور متوسط روزی 25 بار ایمیلش را چک می کند، این یعنی در تمام روز حتی یک بار هم به تمرکز کامل نمی رسد!
چاک کلاسترمن در مقاله ای در مجله نیویورک تایمز می گوید پاسخ دادن به ایمیل حسی پاداش گونه به ما می دهد؛ چیزی شبیه کسب هدفی کوچک. این احساس می تواند اعتیادآور باشد و افراد را به سمت تمرکز روی کارهای کوچک و بی اهمیت تشویق کند.
برای پرهیز از این رفتار، نوتیفیکیشن سیستم خود را خاموش کرده و زمان مشخصی برای چک کردن ایمیل در نظر بگیرید.
در سال 2012، گروهی از روانشناسان رفتار کارمندان اداری را بعد از ممنوعیت چک کردن ایمیل برای چند روز بررسی کردند. در ابتدا برقراری ارتباط برای افراد سخت شده بود اما خیلی زود استفاده از تلفن یا مراجعه حضوری به اتاق یکدیگر جایگزین ایمیل شد. همچنین در زمان های استراحت به جای ماندن پشت سیستم ها، بیشتر از اتاق خود بیرون رفته و قدم می زدند.
جالب ترین بخش نتایج، تاثیر این تغییر بر سلامتی و بهره وری بود. چون می توانستند مدت زمان بیشتری تمرکز خود را حفظ کنند، کیفیت کارشان افزایش یافته بود. حتی ضربان قلب شان هم حاکی از سطوح پایین تری از استرس بود و همه اینها نتیجه رهایی از بمباران بی وقفه ایمیل ها بود.
پاداش های غیرمنتظره، مانند آنچه شبکه های اجتماعی و قمار ارائه می کنند، احتمال اعتیاد را افزایش می دهد.
اگر با بچه های کوچک وقت گذرانده باشید، می دانید که چقدر دوست دارند کارها و رفتارها را تکرار کنند. با خوشحالی کلید برق را بارها و بارها فشار می دهند یا مرتب صدای یکسانی را از خود تولید می کنند. دلیل این رفتار لذتی است که از باخورد مثبت می گیرند، ظاهر زیبای نور یا حس موفقیت از تولید آن صدای عجیب.
ما بزرگسالان هم خواهان بازخورد مثبت هستیم، و وقتی به خاطر انجام یک کار ساده پاداش می گیریم، روند شکل گیری اعتیاد می تواند آغاز شود. این بخصوص زمانی صادق است که نمی دانیم کی برای آن کار ساده پاداش دریافت خواهیم کرد. در دهه 1970، مایکل زایلر (روانشناس) آزمایشی روی پنگوئن ها انجام داد. او قفسی با یک دکمه طراحی کرد که پنگوئن ها می توانستند با نوک خود به آن ضربه زده و غذا پاداش بگیرند.
اما زایلر با تغییر تناوب و نظم جایزه ها، آزمایش را جالب تر کرد. او دریافت که اگر با هر بار فشار دکمه جایزه داده شود، پنگوئن ها مرتب اما در فواصل نامتناوب نوک می زنند، اما اگر جایزه فقط در 50 تا 70 درصد موارد داده شود، پنگوئن ها به صورت مکرر و متناوب به نوک زدن ادامه می دهند.
چون زایلر پاداش را غیر قابل پیش بینی کرده بود، جریان دوپامین در مغز بزرگتر شد؛ همان چیزی که قمار را برای افراد جذاب می کند. وقتی تاس می ریزیم و شماره برنده ظاهر می شود، جریان ناگهانی لذت بدست آمده بسیار اعتیادآور است. همین سیستم بازخورد اعتیادآور در شبکه های اجتماعی هم دیده می شود. دکمه «لایک» بهترین مصداق این شرایط است.
این دکمه در 2008 توسط فیسبوک معرفی شد: نوآوری هیجان انگیزی که به کاربران امکان می داد به دوستان خود در مورد عکس ها و پیام های آنها بازخورد دهند. اما این بازخورد غیر قابل اتکا است، بنابراین هر بار که چیز جدیدی پست می کنیم با اشتیاق و هیجان منتظریم ببینیم چقدر لایک بدست خواهد آمد.
به این ترتیب هر پستی در شبکه های اجتماعی نوعی قمار است، چون افراد لایک نگرفتن را نشانه طرد شدن از جانب دوستان یا ضعیف بودن پست خود می دانند. بنابراین تعجب آور نیست که همه شبکه های اجتماعی مثل لینکدین و یوتیوب از این دکمه های بازخورد اعتیادآور استفاده می کنند.
برخی با استراحت کردن مشکل دارند که می تواند به بیماری خطرناک اعتیاد به کار منجر شود.
در حال حاضر حدود 3000 پیشنهاد در گوگل بوکز برای افرادی که می خواهند زندگی خود را ارتقا دهند وجود دارد. با وجود گستردگی و تنوع کتاب های خودیاری شاید به نظر برسد مردم واقعاً می خواهند زندگی بهتری داشته باشند که چنین تقاضایی وجود دارد. اما موضوع به این سادگی نیست.
در حقیقت، مردم به سخت کار کردن کارهای برای خود اعتیاد دارند.
حتی اگر کسی توانسته باشد زندگی خوب و موفقی برای خود بسازد، بعید نیست که همچنان ناراضی و ناشاد باشد. در سال 2014، تیموتی دی ویلسون روانشناس و همکارانش آزمایشی طراحی کردند که نشان داد انسان نیاز دارد دچار سختی شده و بعد مجبور به غلبه بر آنها شود.
از دانشجویان کارشناسی خواسته شد 20 دقیقه آرام بنشینند و سعی کنند تجربه لذت بخشی داشته و از افکار منفی هم دوری کنند. از طرف دیگر یک شوک الکتریکی نسبتاً دردناک هم به آنها داده شده بود که اگر در طول 20 دقیقه تمایل داشتند به خود شوک دهند.
باور نکردنی بود که حدود دو سوم دانشجویان مرد و یک سوم دانشجویان زن تصمیم گرفتند حداقل یک بار به خود شوک دهند! حتی یک نفر تقریباً دویست بار به خود شوک داد!
به دلایلی که هنوز کاملاً روشن نیستند، نیاز به سختی و چالش برای غلبه کردن در طبیعت ما است، حتی وقتی فرصت آرام گرفتن و لذت بردن از زندگی را در اختیار داشته باشیم.
در واقع ما آنقدر سخت تلاش می کنیم از آرامش و استراحت دوری کنیم که نیازمان به فعالیت مداوم و به انجام رساندن امور اسم معروفی پیدا کرده: اعتیاد به کار.
این پدیده بخصوص در جوامعی که فرهنگ کار قوی دارند، مثل ژاپن، دیده می شود. در این کشور حتی مردن از شدت کار چندان عجیب نیست. در بیست سال گذشته لغت جدیدی به زبان ژاپنی اضافه شده به نام کاروشی که معنای آن «مرگ در اثر کار مفرط» است.
در سال 2001 یکی از کارمندان شرکت نانیا بر اثر ایست قلبی پشت میز کار خود درگذشت. او روزهای متمادی 19 ساعت کار کرده بود و سیستم بدنش نهایتاً فرو پاشید.
آنچه مرگ کاروشی را عجیب می کند این است که این افراد اغلب ثروتمند و موفق هستند و نیاز ندارند به این شدت کار کنند. اما به معنا و حس دستاوردی که از کار می گیرند، اعتیاد دارند.
کودکان باید از خطرات اعتیاد به فناوری محافظت شوند.
وقتی کوچک بودید احتمالاً از اینکه والدین برای استفاده از کامپیوتر یا تماشای تلویزیون محدودیت قائل می شدند، متنفر بودید. اما باید از آنها ممنون باشید، چون خیره شدن بیش از حد به صفحه دستگاه های الکترونیک می تواند حس همدلی کودک را تحت تاثیر قرار دهد.
ثابت شده کودکانی که زمان بیشتری را در تعامل با صفحه دستگاه های الکترونیک می گذرانند، دچار عوارض جانبی نامطلوبی خواهند شد. با این حال هر سال کودکان بیشتری وابسته این سرگرمی ها می شوند. در 20 سال گذشته، زمان صرف شده پای دستگاه های الکترونیکی توسط کودکان 20 درصد افزایش یافته است.
در سال 2012 یلدا تی اولز گروهی از بچه ها را به اردوی یک هفته ای در طبیعت بدون فناوری، برد تا میزان این تاثیر را بر کودکان تعیین کند. برای اندازه گیری تاثیر اردو در طبیعت بر کودکان، حس همدلی آنها قبل و بعد از سفر اندازه گیری شد. این تست که به آن DANVA2 می گویند با استفاده از حالت های چهره و تن صدا احساسات افراد را می سنجد.
جالب بود که پس از تنها یک هفته دوری از فناوری، نمره آزمون همدلی بچه ها 33 درصد افزایش یافته بود که اثرات منفی گجت ها را بر مهارت های ارتباطی افراد نشان می دهد.
این مسئولیت والدین است که فرزندان خود را در برابر فناوری محافظت کنند، چون کودکان به شدت مستعد اعتیاد هستند و نمی توانند رفتار خود را نظارت کنند.
معمولاً با سرسختی تلاش می کنیم کودکان را از الکل و تنباکو دور نگه داریم، اما باید به همان اندازه مراقب استفاده بیش از حد از بازی های ویدئویی و کامپیوتری هم باشیم.
نمی دانیم رسانه های دیجیتال دقیقاً تا چه حد زندگی دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهند، اما برخی از عواقب منفی آن را دیده و تجربه کرده ایم.
کودکان باید یاد بگیرند که بی حوصلگی و چالش های فیزیکی و عاطفی واقعیت های زندگی هستند که نیازمند صبوری و سخت کوشی اند. سرگرمی بی دردسر و تفریحات بی زحمت حاصل از کامپیوترها و موبایل ها جلوی آموختن این درس مهم را می گیرد. افرادی که این درس را نمی آموزند، ممکن است بعدها دچار بی تفاوتی و بی عاطفگی در زندگی شوند.
جایگزینی نسبت به سرکوب روش بهتری برای درمان اعتیاد است.
اگر تا به حال برای ترک کاری مثل سیگار کشیدن یا خوردن فست فود تلاش کرده باشید، احتمالاً تجربه بازگشت به عادت سابق را هم داشته اید.
معمول ترین واکنش ما به یک رفتار نامطلوب سرکوب کردن است، اما این روش فقط اعتیاد را بدتر خواهد کرد. این رفتار را بخصوص در ساکنان ایالت های محافظه کار و مذهبی ایالات متحده می بینیم که روابط و نیازهای جنسی نوعی تابو محسوب می شوند. با وجود نگرش سرکوب گر در این افراد، نتیجه داده های گوگل ترندز در 2015 نشان داد که پورنوگرافی در این ایالت ها بیشتر از هر جای دیگری در آمریکا جستجو می شود! اتکا به نیروی اراده برای تغییر رفتار، روش ریسک آمیزی است؛ در مقابل جایگزین کردن رویکرد قابل اتکاتری است. چارلز دوهیگ نویسنده کتاب قدرت عادت، اعتیاد را به سه بخش تقسیم میکند: نشانه، روتین و پاداش.
در مورد فناوری موبایل، نشانه بیرون آوردن گوشی همراه تان است، روتین یعنی باز کردن یکی از شبکه های اجتماعی و گشت زدن میان پست های جدید؛ و پاداش هم حس متصل بودن به دیگران و دیدن تعداد لایک های پست جدیدتان است.
در سال 2014 دستگاه جدیدی به نام رئالیسم برای درمان اعتیاد به تلفن همراه تولید شد. رئالیسم شبیه تلفن همراه است اما به جای صفحه معمول گوشی ها، قابی شفاف دارد که دیدی از دنیای اطراف به شما می دهد. بنابراین نشانه هنوز در اختیار شما است، اما وقتی احساس نیاز به چک کردن گوشی خود کردید، سراغ رئالیسم می روید که روتین جدید فراهم می کند: تماشای دنیای واقعی اطراف به جای دنیای مجازی درون گوشی.
اعتیاد به فناوری هم مانند هر اعتیاد دیگری قابل درمان است. برای شکستن این چرخه راه حل های کاربردی و خلاقی وجود دارد، اما قبل از اقدام باید قدم اول را برداشته و بپذیرید که مشکلی واقعی وجود دارد. پس یک لحظه درنگ کنید، دستگاه های الکترونیک را خاموش کرده و از خود بپرسید: فناوری چقدر در زندگی تان غیر قابل مقاومت شده است؟
هر کسی اگر در شرایط مساعد اعتیاد قرار بگیرد، ممکن است دچار شود و این همان چیزی است که دنیای امروزی فراهم کرده است. با نفوذ تلفن های همراه به تمام ابعاد زندگی، در معرض استرس، افسردگی و بی خوابی قرار گرفته ایم. خوشبختانه برای مبارزه با این مشکلات و بدست گرفتن کنترل زندگی، راه حل هایی ساده و کاربردی وجود دارد.