تست های هوش از کجا آمده اند و چگونه هوش را می سنجند؟

مدت ها است که گروه ها و صفحه های فضای مجازی پُر شده است از تست هایی که به نام تست هوش استخدام ناسا و مایکروسافت، از شما هم می خواهند هوش تان را محک بزنید. بگذریم از اینکه بسیاری از این تست ها قلابی هستند و تست های معتبر هوش اجازه انتشار عمومی ندارند. مفهوم هوش همیشه جذاب و سوال برانگیز بوده، بسیاری از آدم ها دوست دارند، در دسته با هوش ها و تیزهوش ها قرار بگیرند؛ اما هوش واقعاً چیست و چگونه می توان آن را سنجید؟ آیا در علم روانشناسی جواب دقیقی برای این سوال وجود دارد؟ آیا واقعاً می شود با یک سوال، هوش را سنجید؟ در حال حاضر معتبرترین تست های هوش چگونه هوش را می سنجند و آیا انتقادی نسبت به تست های معتبر هوش وجود دارد؟

در این مقاله شما می توانید با تاریخچه شروع تست های هوش آشنا شوید.

هر مفهوم علمی تاریخچه ای دارد، هوش هم همینطور است. هوش وقتی به مقاله های علمی راه یافت که اولین تست هوش ساخته شد. داستان سنجش هوش از دو جای کاملاً متفاوت شروع شد. دقیقاً در دهه اول قرن بیستم، چارلز اسپیرمن (Charles Spearman) و آلفرد بینه (Alfred Binet)، یکی در انگلیس و یکی در فرانسه، یکی در نیروی نظامی و دیگری در وزارت آموزش و پرورش، اولین تلاش های علمی را برای سنجش هوش انجام دادند.

اسپیرمن، جزء نیروی ارتش انگلیس بود. او شاگرد مبدع روانشناسی علمی یعنی وونت (Wilhelm Wundt) بود. او به دقت آزمایش های وونت را دنبال می کرد، اما در سرش رویاهای بزرگتری داشت و می خواست هوش را به صورت علمی تعریف کند. اگر این کار را می کرد می توانست افرادی را که هوش کافی برای خدمت در نیروی ارتش دارند، از دیگران جدا کنند.

او در پژوهش هایش در مورد هوش به این نتیجه رسید که چند توانایی ذهنی هستند که به اصطلاح آماری با هم همبستگی دارند؛ یعنی اگر فرد این توانایی ذهنی را داشته باشد به احتمال زیاد آن یکی را هم خواهد داشت. این موارد شامل توانایی های گسترده ای از جمله استدلال ریاضی، توانایی کلامی و تجسم تصویری بودند. اسپیرمن می گفت اگر شما بتوانید به این سوال جواب بدهید که «احمد متولد 7 بهمن 67 است، او امروز دقیقاً چند سال و چند ماه و چند روز دارد؟» به احتمال زیاد به این سوال هم جواب خواهید داد که «یک مکعب باز چه شکلی است؟»؛ البته او سوال دوم را به شکل تصویری از شما می پرسید. اسپیرمن نام این توانایی های به هم پیوسته را هوش عمومی یا عامل g هوش گذاشت. در مقابل، عامل s یا اختصاصی تعریف می شد که به توانایی های ذهنی اختصاصی آدم ها ربط داشت و از فردی به فرد دیگر متفاوت بود.

اولین آزمون هوش در پاریس

تقریباً همزمان با تلاش های روان شناختی و آماری اسپیرمن، وزارت آموزش و پرورش فرانسه با مشکلی مواجه بود. سال 1896 آلفرد بینه و ویلیام هانری با هم مقاله ای در انتقاد به کلاس های آموزش و پرورش نوشتند. آنها معتقد بودند اینکه افرادی با سطح هوش های مختلف در یک کلاس باشند و متوسط کلاس برای تدریس در نظر گرفته شود، ظلم به بچه های با هوش است. این مقاله زمینه ساز اعتراض بسیاری از والدین به آموزش و پرورش فرانسه شد. وزارت هم برای حل این مشکل، از معلم ها خواست تا بر اساس نمره ها دانش آموزان را جدا کنند. این کار از اساس اشتباه بود، چون هوش الزاماً به نمره درسی ربطی ندارد؛ به همین دلیل مشکل عملاً حل نشد و وزارتخانه برای جداسازی دانش آموزان کم هوش از دانش آموزان معمولی، دست به دامان خود بینه شد.

آلفرد بینه مشتاق این کار بود. او پژوهش های علم نوپای روانشناسی را دنبال می کرد و گله مند بود که چرا روانشناسی دارد توانایی های ابتدایی ذهن مثل حواس و زمان واکنش به محرک ها را اندازه گیری می کند. به نظر او وقتش رسیده بود که روی توانایی های عالی ذهن مثل هوش کار کرد. او با استفاده از روش تطبیقی، توانایی ذهنی افراد سرآمد و بچه های عقب مانده ذهنی را با هم مقایسه کرد.

بینه همراه با دوست پزشکش سیمون و البته یک تیم متخصص آموزش و پرورش، یکسال تلاش کردند، اولین تست هوش جهان را با عنوان «آزمون هوش بینه – سیمون» در سال 1905 ساختند و روی دانش آموزان فرانسه اجرا کردند. این تست می خواست کودکان عقب مانده ذهنی را از دانش آموزان دارای هوش معمولی جدا کند و در این کار تقریباً موفق بود. بینه دو بار تست خود را بروزرسانی کرد؛ یکبار به خاطر اینکه سن دانش آموزان در تست اول لحاظ نشده بود و بار دوم، این کار در سال 1911 همزمان با آخرین سال عمر بینه انجام شد. تست اولیه هوش بینه و سیمون فقط 30 سوال داشت و قضاوت، استنباط و استدلال کودکان را می سنجید؛ برای نمونه این سوال که «اگر از یک خانه دود بلند شود، فکر می کنید چه اتفاقی افتاده است؟» از نظر بینه می تواند بخشی از هوش کودک را بسنجد.

آی کیو از کجا آمد؟

خیلی از ما فکر می کنیم آی کیو ترجمه عنوان انگلیسی هوش است؛ اما در واقع IQ به معنای هوش بهر است نه هوش. جالب است که اصطلاح هوش بهر به این معنا که ما الان می شناسیم، اصلاً در ذهن بینه و سیمون وجود نداشت.

بعد از مرگ بینه، این تست بارها در کشورهای دیگر هنجاریایی و بروزرسانی شد. یکی از مشهورترین این بروزرسانی ها را ترمن، روانشناس آمریکایی انجام داد. او سوالات تست بینه را افزایش داد و مهم تر آنکه مفهوم هوش بهر را به آن اضافه کرد.

مفهوم هوش بهر یا بهره هوشی را اولین بار اشترن، روانشناس آلمانی مطرح کرده بود. او فرمول ساده ای پیشنهاد کرد که در آن، سن هوشی (عقلی) تقسیم بر سن تقویمی ضرب در عدد 100 مساوی با هوش بهر شما است:

(سن عقلی ÷ سن تقویمی) × 100 = بهره هوشی

با این حساب، عدد 100 بهره هوشی متوسط، بالاتر از آن هوش بالاتر از متوسط و پایین تر از آن، هوش پایین تر از متوسط به حساب می آمد. ترمن این مفهوم را از اشترمن گرفت و به تستش که به آزمون استنفورد – بینه مشهور است، اضافه کرد.

در آزمون استنفورد – بینه، 5 توانایی به عنوان هوش در نظر گرفته می شوند. اولی دانش است، مثلاً اینکه بچه دو ساله هواپیما را بشناسد جزئی از توانایی دانش است. دومی استدلال عددی است، یعنی همان توانایی های ریاضی که بتدریج پیچیده و پیچیده تر می شوند. سوم استدلال سیال است، یعنی از شما سوالاتی می پرسند که بتوانید با استفاده از استدلال مسئله ای را حل کنید، برای نمونه چرا این داستان احمقانه است. چهارم پردازش های بصری و فضایی است، به عنوان مثال اگر مکعبی را که روی هر وجهش نقش های خاصی کشیده شده است، 90 درجه بچرخانیم، چه اتفاقی می افتد. پنجمی هم حافظه فعال است، برای نمونه باید فهرستی از اعداد را بعد از آزماینده به همان شکل یا برعکس تکرار کنید.

نسخه های بروز شده این تست هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد و نسخه هنجار شده ای از آن با عنوان «تست استنفورد – بینه تهران» در ایران هم رایج است.

ماتریس های ریون و میراث اسپیرمن

انتقادی که به تست هایی شبیه به استنفورد می شود، این است که ممکن است مفهوم هوش از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق کند. ممکن است کودکی دو ساله در جایی از جهان به صورت روزمره با هواپیما آشنا نباشد تا بتواند به عنوان دانش به آن پاسخ دهد. اما ریون مدعی بود تستی ساخته است که به هیچ فرهنگی وابسته است.

او که به هوش عمومی اسپیرمن باور داشت، تستی کاملاً تصویری ابداع کرد. در این تست شما باید بین شش گزینه تصویری یکی را انتخاب کنید که حدس می زنید جای خالی تصویر پرسش را درست پُر می کند. این تست ابتدا در ارتش انگلیس مورد استفاده قرار گرفت، اما احتمالاً شما هم لااقل یکبار در دبیرستان یا در فضای مجازی در معرض این تست قرار گرفته اید. این تست 60 سوال دارد که هرچه در آن جلوتر می روید، پیچیده تر می شود.

خوبی تست ریون این است که می شود به صورت گروهی یا آنلاین از آن استفاده کرد، اما معتبرترین تست هوش حال حاضر جهان نیست. کسانی که توانایی تجسم ذهنی پایین تری دارند، ممکن است با هوش باشند، اما در این تست شکست می خورند.

وکسلر، پُر استفاده ترین تست هوش جهان

شاید تعجب کنید که نسخه اولیه پُر کاربردترین تست حال حاضر جهان در دهه 1930 ساخته شده است، بیش از 80 سال پیش. شاید بیشتر تعجب کنید اگر بدانید این تست را ویلیام وکسلر با ترکیب تست های دیگر ساخت. به نظر او تست استنفورد – بینه بیش از حد کلامی است و خیلی هم به کار بزرگسالان نمی آید. البته او هم از تست استنفورد، هم از چند تست سنجش هوش در ارتش با نام های آلفا و بتا، هم از مکعب هایی به نام مکعب های کهس (Kohs block design test) و هم از یک آزمون تکمیل تصاویر استفاده کرد. وکسلر گردآورنده ای عالی بود.

اما آزمون وکسلر چه شکلی است؟ آزمون وکسلر فردی است؛ یعنی برخلاف آزمون ریون که مثل امتحان کتبی ریاضی مدرسه همه با هم آن را انجام می دهید، برای هر تست یک آزماینده و فقط یک آزمودنی لازم است.

وقتی شما برای زدن تست وکسلر به یک متخصص مراجعه می کنید، اول سن شما مهم است. دو نسخه از تست وکسلر وجود دارد؛ تست وکسلر کودکان برای بچه های 5 تا 15 سال و تست وکسلر بزرگسالان برای افراد 15 سال به بالا.

آزماینده شما، یک متخصص است که در فضایی آرام از شما می خواهد به مجموعه ای از تست های مختلف که بیش از یک ساعت زمان نیاز دارند، پاسخ دهید. آزمون های وکسلر دو دسته هستند: کلامی و غیر کلامی یا عملی. آخر کار هم دو نوع هوش بهر کلامی و عملی به شما گفته می شود. آزمون هایی که در آن به شیوه کلامی از شما پرسیده می شود و باید برای جواب حرف بزنید، در دسته هوش بهرهای کلامی هستند. برای نمونه در آزمون هوش بزرگسالان، اول از همه اطلاعات عمومی شما سنجیده می شود؛ بعد می روند سراغ ادراک کلامی شما و مثلاً می گویند فلان کلمه را تعریف کنید. بعد حافظه عددی شما را محک می زنند، برای نمونه یکسری اعداد را می خوانند که شما باید از اول به آخر یا از آخر به اول آنها را تکرار کنید. بعد، چند مسئله ریاضی، مثلاً می پرسند چرا فلان چیز با فلان چیز مشابه است و خلاصه از این دست آزمون های به اصطلاح شفاهی.

در آزمون عملی، شما و دست های شما هستند که کار می کنند؛ به عنوان مثال باید حدس بزنید کجای یک تصویر ناقص است یا با مکعبی شبیه به روبیک، تصویری را که از شما خواسته می شود، بسازید یا با مجموعه ای از کارت ها یک داستان بسازید و داستانش را تعریف کنید.

نمره های هوش چه معنایی دارند؟

آخر تست وکسلر سه نمره به شما می دهند: نمره هوش کلی، نمره هوش کلامی و نمره هوش عملی. البته اگر متخصص تان حرفه ای باشد، به جای نمره طبقه هوش شما را می گوید؛ یعنی می گوید شما از نظر هوشی در کدام زیرطبقه قرار دارید.

بهره هوشی

زیر 20

نارسایی هوشی عمیق

20 تا 34

نارسایی هوشی شَدید

35 تا 49

نارسایی هوشی متوسط

50 تا 70

نارسایی هوشی خفیف

70 تا 85

هوش مرزی

85 تا 115

هوش متوسط

115 تا 130

هوش بالا

130 تا 145

تیزهوش

145 به بالا

نابغه

تا چند دهه قبل از کلماتی مثل کودن و کالیو در این طبقه بندی بود که خوشبختانه حذف شده اند و کلماتی دقیق تر و غیر توهین آمیز جایگزین آن شده اند. تا چند سال قبل هم کلمه عقب مانده ذهنی استفاده می شد؛ اما در حال حاضر کلمه نارسایی هوش جایگزین شده است. هوش مرزی در این طبقه بندی یعنی فردی که نه هوش طبیعی دارد و نه در گروه نارسایی هوشی قرار دارد.

آیا بهره هوشی نشان دهنده هوش است؟

به غیر از دانشمندانی که در متن از آنها یاد کردیم، افراد زیاد دیگری مثل ثرندایک، کتل و استرنبرگ در نظریه پردازی هوش دست داشته اند. هر کدام از آنها در مورد اینکه هوش دقیقاً چه چیزهایی را در بر می گیرد، با هم اختلاف نظر داشتند.

اینکه ما توانایی ذهنی افراد را با یک عدد مشخص کنیم، در قرن جدید آنقدر مورد انتقاد قرار گرفته که در طبقه بندی جدید اختلالات روان پزشکی، به جای اعداد هوش بهر افراد دارای نارسایی هوشی، تنها شیوه عملکرد آنها گفته شده است.

در حال حاضر جدی ترین منتقد تست های هوش، دانشمندی آمریکایی به نام هوارد گاردنر (Howard Gardner) است. او در دهه 1980 با کتاب چهارچوب های ذهنی، نگاه روانشناسان را به مفهوم جدیدی به نام هوش های چندگانه جلب کرد. او می گفت اگر دقیق ترین تعریف هوش «توانایی منطبق شده با شرایط جدید» باشد، تست های هوش همه انواع منطبق شدن را نمی سنجند. ممکن است ورزشکاری که با تعادل ظریف بین حرکات بدنی اش به خوبی در شرایط متفاوت گل زده باشد، در تست وکسلر نمره بسیار پایینی بیاورد. گاردنر به تست هایی مانند وکسلر تاخت، چون معتقد بود آنها تنها توانایی های کلامی و ریاضی – منطقی افراد را می سنجند.

گاردنر که دستی هم بر آتش علم عصب شناسی داشت، می گفت مناطق مختلفی از مغز درگیر انواع مختلفی از هوش هستند. او می گفت همه ما با همه هوش ها به دنیا می آییم، اما در مورد اینکه کدام انواع از هوش هایمان از بقیه بالاتر است با دیگران متفاوتیم. او همچنین می گفت که هوش ها، پرورش دادنی هستند.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «تست های هوش از کجا آمده اند و چگونه هوش را می سنجند؟»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله سعید بی نیاز در مجله دانستنیها، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا