معرفی و خلاصه کتاب باگاواد گیتا

کتاب باگاواد گیتا (Bhagavad Gita) صحبت هایی است که بین یک مرد جوان و خداوند (در قالب کریشنا) رد و بدل می شود. مرد جوان (آرجونا) که جنگجویی از خاندان سلطنتی پانداوا است در حالت ترس و نگرانی از جنگی که پیش رو دارد به سر می برد. افرادی که باید با آنها بجنگد خویشان و اقوامش هستند.

در این شرایط سخت، آرجونا به سراغ ارابه ران خودش به نام کریشنا می رود و از او کمک می خواهد. جوابی که آرجونا از کریشنا می شنود، پاسخ دلخواهش نیست. اما کریشنا در این بین فرصتی پیدا می کند تا درباره چگونگی کارکرد جهان و بهترین راه زندگی کردن، برای آرجونا صحبت کند.

گیتا بخشی کوچک اما دوست داشتنی از حماسه عظیم هندوها، ماهاباراتا، است. این حماسه در واقع وقایع نگاری شعرگونه جنگ دو گروه است که با هم خویشاوند هستند. نام این دو گروه کاوراواس و پانداواس است. گیتا به معنای ترانه آسمانی یا ترانه خدا است و خوان ماسکارو (که این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرده است) آن را به یک سمفونی تشبیه می کند که حد اعلای روحانیت هندو را نشان می دهد.

زیبایی این اثر در این است که بخش های مختلفی دارد (شعر، کتاب مقدس، فلسفه و راهنمای خودیاری). در ادامه شما می توانید خلاصه بخش خودیاری کتاب باگاواد گیتا را مطالعه نمایید.

مفهوم تنگنایی که آرجونا در آن اسیر است.

آرجونا دوست ندارد درگیر این نبرد شود. اصلاً چه دلیلی برای این کار وجود دارد؟ خواننده کتاب هم با آرجونا موافقت خواهد کرد که جنگیدن او با اقوامش کار درستی نیست. داستان به شکل تمثیلی و درباره عمل و بی عملی (حالت هایی در عرفان) است و ما را با مفاهیم کارما و دارما آشنا می کند.

آرجونا شگفت زده است که اساساً در دنیایی که این قدر بد است چرا باید کار خوبی انجام بدهد یا اصلاً کاری انجام بدهد. جوزف کمپل در کتاب قدرت اسطوره می گوید یکی از نشانه های بلوغ این است که انسان وجود بدی و شر را هم بپذیرد و باور کند که آنها هم در زندگی باید وجود داشته باشند. آنچه وی «پذیرش همه رویدادهای زندگی» می نامد به این معنا نیست که شما نباید با یک موقعیت ناخوشایند مبارزه کنید. بلکه منظور این است که نباید بگویید بدی و شر، حق حیات ندارند. هرچه در هستی وجود دارد حتماً دلیلی برای حیات دارد، حتی اگر لازم باشد که شما با این دلیل مبارزه کنید. خیلی خوب می شد اگر می توانستیم از مشکلات زندگی جدا شویم اما واقعاً چنین چیزی امکان ندارد. چون ما زنده هستیم، نمی توانیم از اعمال مان و نتایج آنها دوری کنیم. به این مسئله کارما می گویند.

حالا که قرار است زندگی کنیم راهنمای ما در این راه چیست؟ برخی از اعمال انسان از تمایلات طبیعی نشات می گیرند و برخی دیگر بر اساس عزم و اراده او برای رسیدن به یک هدف والا انجام می شوند.

به نظر می رسد که اعمال نوع اول ساده تر باشد زیرا برای اینکه بر اساس تمایلات طبیعی تان رفتار کنید به تفکر در مورد فلسفه وجودتان در این دنیا احتیاجی ندارید. ضمن اینکه اعمالی که بر این اساس انجام می شوند به خودشناسی بسیار کمی احتیاج دارند. در واقع این نوع اعمال برخلاف قانون کلی جهان هستند و باعث از بین رفتن معنویت انسان می شوند. رفتارهایی که بر اساس عزم و اراده و به منظور رسیدن به یک هدف والا باشند مبهم و پیچیده به نظر می رسند اما طبیعی ترین راه موجود هستند زیرا موجب حفظ حیات مان می شوند و منبع لذت و شادی هستند. معنی دارما همین است.

عقل و درایت

کتاب باگاواد گیتا اثر ارزشمندی است، چون تجسم ذهن استدلال گر است. ذهن استدلالی توانایی انتخاب مسیر را در جهت رسیدن به هدف ها دارد و می تواند فراتر از آنچه که امیال انسانی می خواهند عمل کند. اگر آرجونا فقط به خاطر اینکه دوست ندارد نبرد کند، از این کار صرف نظر کند چیزی یاد نمی گیرد. اما کریشنا به او می گوید: «نبردی را که باید در آن شرکت کنی هرگز رها نکن.» چون این کار وظیفه، هدف و دارمای او است.

وقتی آرجونا از حالت بلاتکلیفی در می آید به او اطلاع می دهند که دشمنانش قصد دارند هر طور شده با او بجنگند. آرجونا فقط وسیله ای است که کارمای الهی از طریق او به اجرا در می آید.

خواننده نباید درباره اینکه چرا کریشنا به آرجونا تاکید می کند که حتماً بجنگد زیاد فکر کند زیرا نکته اصلی داستان این است که جنگجوی جوان با فکر کردن در مورد کاری که می خواهد بکند و علت حضورش در این دنیا عقل و درایت خود را نشان می دهد. امروزه ما ذهن استدلال گر و هوش را یکسان می دانیم. این کار نوعی تنبلی فکری است. چون درست مثل این است که فرض کنیم کامپیوتر مانند انسان عمل می کند.

ذهن استدلال گر در واقع فرآیندی است که از طریق آن جایگاه واقعی مان را در جهان پیدا می کنیم علی الخصوص کارها و اعمالی که با انجام دادن شان رسالت الهی مان را انجام می دهیم. ذهن استدلال گر همان چیزی است که ما را به یک انسان تبدیل می کند.

بخش گیتا برای نشان دادن مسیری که باید به سمت ذهن استدلالی طی کنیم، به هیچ عنوان از عرفان استفاده نمی کند. بلکه بهترین استعدادها و ویژگی های مثبت ما را آشکار می کند.

کار

کتاب باگاواد گیتا توجه ما را به سه عنصر تشکیل دهنده طبیعت جلب می کند: تاماس (تاریکی)، راجاس (آتش) و ساتوا (نور و روشنایی). در پیش گرفتن سبک آتشین (راجاس) در زندگی باعث می شود زندگی به عرصه تلاش بی پایان برای رسیدن به همه چیز و همه کس تبدیل شده و انسان حریص شود. در این حالت انسان به دنبال کسب چیزهایی است که آنها را ندارد و همه توجهش به این است که «چه چیزهایی دارد و چه چیزهایی را هنوز ندارد.»

این حالت ها برایتان آشنا است؟ این، زندگی بر اساس دستاوردهای مادی است و هر چند بهتر از زندگی در تاریکی یا همان تاماس (کسالت، کندی، بی توجهی و از دست دادن موقعیت ها) است باز هم پست محسوب می شود. نظرتان درباره زندگی در نور و روشنایی چیست؟ شما وقتی در این حالت به سر می برید که هدف هایتان از نظر اخلاقی نیک و پسندیده باشند و در درون تان احساس آرامش کنید. در این حالت، شغل تان برایتان منبع آرامش و امنیت است و حتی اگر هیچ پولی هم به شما ندهند همچنان کارتان را انجام می دهید.

نکته کلیدی که این کتاب مقدس درباره شغل مطرح می کند این است که اگر به کاری که انجام می دهید علاقه نداشته باشید روح تان را آزار می دهید. اگر نمی توانید شغل دلخواه تان را داشته باشید در عوض کاری را که در حال حاضر انجام می دهید دوست داشته باشید. زیرا در این صورت از ترس و نگرانی درباره دستاوردهای مادی رها می شوید. انسان های عاقل همیشه و برای هر کاری یک نتیجه را در ذهن تداعی می کنند. اما اگر از این نتیجه ها هم رها شوید، کارآیی تان بیشتر می شود.

کتاب باگاواد گیتا می گوید آنچه که بیش از مدیتیشن به انسان آرامش می دهد، این است که انسان به دستاوردهای مادی کارهایش فکر نکند؛ در این حالت از فشار ناشی از انتظارات رها می شود و به هستی اجازه می دهد بهترین ها را برایش فراهم کنند.

خود استوار

شما به آرامی و بدون نگرانی در مقابل تلویزیون نشسته اید و در همین هنگام خبری از تلویزیون پخش می شود که به جوایز اسکار مربوط است و با تعریف و تمجید فراوان درباره این مراسم و نتایج آن صحبت می کند. ممکن است عده ای در مورد جایزه و مراسم اسکار بگویند که هر کسی دوست دارد در این مراسم باشد و این جایزه را دریافت کند. با هیجان زیادی که این خبر به شما می دهد ممکن است فوراً احساس حقارت کنید. با خودتان فکر می کنید و می گویید: «مهم نیست که مردم معتقدند مراسم و جایزه اسکار سطحی و کم ارزش است. چرا من در لیست میهمانان این مراسم نیستم؟ آیا واقعاً لازم است که من به کار فعلی ام ادامه بدهم؟»

برای این نوع فکر کردن تعریفی در علم روانشناسی وجود دارد که می گوید در این حالت تمام توجه انسان به دیگران و جلب رضایت و تایید آنها است. هالیوود برای بسیاری از مردم، معبد آرزوها است. این افراد همیشه فکر می کنند فیلم معروف بعدی چیست یا بازیگر بعدی که یک قرارداد استثنایی می بندد کیست؟ اما برای کسانی که درون این معبد هستند، زندگی پُر فشاری وجود دارد و اگر اوضاع به خوبی پیش نرود دچار یاس و افسردگی می شوند. کتاب باگاواد گیتا به شما آموزش می دهد که چگونه به جایی برسید که نیازی به ستایش و تایید دیگران نداشته باشید و خودتان قدر ارزش هایتان را بدانید.

یکی از روش هایی که برای رسیدن به چنین توانایی وجود دارد، مدیتیشن است. مدیتیشن به شما کمک می کند از نگرانی و حرص دور شوید. از طریق مدیتیشن می توانیم خود استوارمان را پیدا کنیم، خودی که استوار و ثابت قدم است و به قول دیپاک چاپرا «نسبت به انتقاد و تخریب مصون است، از هیچ چالشی نمی ترسد و خودش را با هیچکس مقایسه نمی کند.» این جملات قدرت واقعی انسان را بیان می کنند. این قدرت را با آنچه که با رقابت و حرص می توان بدست آورد مقایسه کنید.

اگر خواسته های شما معمولی و مثل دیگران است، در مدیتیشن می توانید توانایی و خواسته های منحصر به فردتان را کشف کنید. کارهایی که بعد از مدیتیشن انجام می دهید معمولاً دارای کارمای منفی نخواهند بود. چون از طریق مدیتیشن به فضایی می رسیم که کاملاً خالص است و آگاهی کاملی به ما می دهد. در جایی از کتاب باگاواد گیتا آمده است که: «با مدیتیشن درست، می توانیم رفتار درستی داشته باشیم.»

در کتاب باگاواد گیتا مرتب تاکید می شود که انسان آگاه در موفقیت و شکست یکسان عمل می کند یعنی نه از شکست ناراحت می شود و نه از پیروزی خشنود می شود. چنین انسانی تحت تاثیر وقایع و احساسات قرار نمی گیرد. این، یک کتاب راهنما است که به شما یاد می دهد چطور به استواری و ثبات شخصیت برسید. عجیب آنکه این ثبات و استواری از طریق ارزش نهادن به طبیعت ناپایدار و گذر سریع زمان، حاصل می شود.

در حالی که جهان بطور مداوم در حال تغییر است ما باید خودمان را به ثبات و استواری برسانیم. این کتاب پادزهر بسیار خوبی برای حس حقارت و پوچی است؛ حسی که می تواند حتی مطمئن ترین افراد را در زندگی مدرن، در خود غرق کند.

نکته های پایانی

ممکن است کسانی که کتاب های مذهبی را مسخره می دانند با دانستن اینکه باگاواد گیتا از بزرگترین آثاری است که در مورد فرمانروایی ذهن نوشته شده است تعجب کنند.

کریشنا به آرجونا می گوید: «من از خرد و دانایی، بسیار با تو سخن گفته ام. در سکوت به آنها فکر کن و سپس با آزادی طبق میل و اراده ات رفتار کن.»

هر چند که خداوند قدرت بی پایان است انسان قدرت انتخاب و اراده دارد. شاید به این دلیل کتاب باگاواد گیتا این پیام را با نفوذ و قدرت زیادی در طول سال ها بیان کرده است که به صورت شعر نوشته شده زیرا شعر زبان دل انسان است.

از آنجایی که کتاب باگاواد گیتا به زبان پیچیده و علمی بیان نشده است یک کتاب خودیاری عالی محسوب می شود. این کتاب همچنان منبع عمیق آگاهی است و مسیری را برای رسیدن به ثبات ذهنی و کسب شادی نشان می دهد که با وجود سرعت و فشارهای زندگی در قرن بیست و یکم بسیار لازم است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا