تله های ذهنی یا طرحواره ها چیست؟

  • آیا زندگی شما گاهی پُر از بدبیاری هایی می شود که به طرز عجیبی، شبیه همدیگر هستند؟
  • آیا در روابط تان مرتب به سمت آدم هایی کشیده می شوید که به شیوه ای تکراری آزارتان می دهند؟
  • آیا هر بار تصمیم می گیرید زندگی تان را تغییر بدهید، اتفاق هایی می افتد که شما را ناامید می کند؟

شاید آنقدر به این اتفاق های ناخوشایند عادت کرده باشید که هیچ وقت به دلیل آنها فکر نکنید. یا شاید همه چیز را همینطور که هست پذیرفته باشید و از بخت بد و گردش روزگار بدانید، اما علم روانشناسی برای مشکلات شما توضیح دیگری دارد. در واقع روانشناسان می گویند گاهی پای طرحواره ها یا همان تله های ذهنی در میان است.

تله های آسیب رسان از کجا می آیند؟

فرض کنید وقتی خردسال بودید والدین انتقادگری داشتید که به خاطر هر اشتباهی شما را به شدت سرزنش می کردند و هر اتفاق بدی که می افتاد شما مقصر بودید و از سمت والدین طرد می شدید؛ با تکرار این تجارب، طرحی در ذهن شما شکل می گیرد که حالا که بزرگسال شُدید در روابط بعدی خود نیز بیم آن را دارید که به خاطر کوچکترین اشتباهی سرزنش و طرد شوید.

این طرح که در اثر تجارب عاطفی منفی و ناکام ماندن نیازهای روانی در کودکی به وجود آمده، تبدیل می شود به الگویی در ذهن شما. در واقع هر نوع تجربه ای، یک تله متفاوت و متناسب با آن را در درون فرد شکل می دهد.

ناخشنودی از زندگی و رد پای آن در تاروپود طرحواره ها

اگر شما طرحواره های مخرب خود را شناسایی نکنید و با جایگزین کردن الگوهای صحیح و موثر، قدرت شان را در وجودتان کاهش ندهید، باعث می شود در ارتباط با خودتان یا افراد دیگر، در محیط شغلی و اجتماعی، محیط خانواده، روابط عاطفی و بویژه با همسر خود همان تجارب دردناک دوران کودکی و همان ناخشنودی ها برایتان مرتب تکرار شود.

طرحواره باعث می شود شما کل دنیای درونی خود، دیگران و جهان را آن گونه که واقعاً هست نبینید و واقعیت های موجود را با توجه به عینک طرحواره ای خود، تعبیر و تفسیر کنید که در نتیجه ممکن است دچار خطا شوید.

آگاهی از وجود این تله ها و درمان آنها راهی است به سمت آزادی در نوشتن سرنوشت و رهایی از نیرویی که ما را اجباراً به سمت تکرار افکار، احساسات و رفتارهای نامطلوب می کشاند و نتیجه این رهایی، تجربه زندگی شادتر، آرام تر و رضایت بخش تر است. طبیعی است که چون ما با سواد روانشناختی به دنیا نیامده ایم، از ابتدا ندانیم اشکال کار کجا است اما طبیعی نیست که خود را از فراگیری سواد روانشناسی محروم کنیم و همچنان مکافات نابلدی خود را بدهیم، پس می رویم سراغ شناسایی این تله های ذهنی و باورهایی که به بار می آورند. در این مقاله شما می توانید با تله های زندگی آشنا شوید.

تله محرومیت هیجانی: هیچکس مرا درک نمی کند و دوست ندارد.

سه نوع محرومیت در کودکی یعنی محرومیت از محبت، توجه و همراهی، محرومیت از همدلی و محرومیت از حمایت باعث می شود نیازهای عاطفی فرد به اندازه کافی ارضا نشود و در نتیجه باور زیربنایی فرد این می شود که من دوست داشتنی نیستم.

تله بی ارزشی، نقص و شرم: من بی ارزش هستم.

افرادی که دچار این طرحواره هستند، بر این باور می باشند که ناتوان، بی عرضه و دست و پا چلفتی هستند و احساساتی که معمولاً تجربه می شود، شرم، حسادت، غبطه، حسرت و خشم است.

تله استحقاق و خودشیفتگی: من باید به تمام خواسته هایم برسم.

افراد دارای این طرحواره از موضع قدرت و برتری به دیگران نگاه می کنند. برای این افراد ناکامی و شکست معنایی ندارد. به هر نحوی حتی به بهای زیر پا گذاشتن دیگران می خواهند به اهداف شان برسند.

تله طرد و رها شدگی: خواهش می کنم مرا تنها نگذار.

باور زیربنایی این طرحواره این است که من تنهایم. این افراد معمولاً با وجود میل باطنی شان به تنها نبودن، صمیمت گریز هستند! این افراد معتقدند روابط نزدیک آنها به زودی به پایان می رسد و دوام چندانی ندارد و به دلیل همین ترس ها ممکن است از برقراری روابط نزدیک، ورود به مسیر عشق یا ازدواج خودداری کنند.

این تله به دو شکل وابسته و بی ثبات در رابطه تجربه می شود. در نوع وابسته، آویزان فرد دیگر می شویم و کنترل می کنیم. در نوع بی ثبات، مرتب رابطه برقرار می کنیم و کات می کنیم. در هر حالت نتیجه چیزی جز تنهایی نیست.

تله بی اعتمادی و بد رفتاری: من نمی توانم به کسی اعتماد کنم.

این افراد به دلیل سوء استفاده جنسی یا روحی، تحقیر، تنبیه یا بد رفتاری در کودکی، دنیا را جای قابل اعتمادی نمی بینند. یافتن یک مکان امن در زندگی برای آنها دشوار است، به راحتی نمی توانند سفره دلشان را باز کرده یا حتی به کوچکترین شکل ممکن اعتماد کنند. به عنوان مثال در رابطه شغلی یا عاطفی دائم این فکر در سرشان است که دیر یا زود به من خیانت خواهد شد.

تله خود تحول نیافته و گرفتار: من بدون او نمی توانم کاری انجام دهم.

در این طرحواره ارتباط عاطفی شدیدی با یکی از افراد مهم زندگی وجود دارد، به نحوی که فرد هویت مجزایی برای خود ندارد. وی معتقد است بدون حمایت والدین یا افراد عاطفی زندگی خود قادر به ادامه نبوده و نمی تواند خوشحال باشد. غالباً احساس پوچی، بی معنایی و سر در گمی دارد.

تله پذیرش جویی و جلب توجه: من زمانی با ارزشم که دیگران تاییدم کنند.

این فرد نیاز و تاکید زیادی در بدست آوردن تایید، پذیرش و توجه از سوی دیگران دارد. به عبارت دیگر ارزشمندی فرد منوط بر واکنش های دیگران و تایید آنها در مقام، قیافه، ظاهر، پول، پیشرفت و… است.

تله اطاعت: مجبورم همیشه از خواسته های دیگران تبعیت کنم.

این افراد اطاعت و پیروی خیلی زیادی در روابط شان دارند و فکر می کنند باید مرتب بله قربان گو باشند.

تله شکست: در زندگی یک شکست خورده هستم.

آنها به خاطر این طرز باوری که دارند، طوری مراحل زندگی خود را انتخاب می کنند و گام بر می دارند که در نهایت هم به شکست می رسند.

تله بازداری هیجانی: من نباید احساساتم را بیان کنم.

یا به سحتی احساسات خود را بیان می کنند یا در کل از بیان احساسات خود، امتناع می ورزند. آنها معتقدند که نیازی به بیان انتظارات، خواسته ها یا احساسات ندارند، بلکه طرف مقابل باید معنی احساسات و رفتار آنها را درک کند.

تله معیارهای سختگیرانه و عیب جویی افراطی: هیچ وقت از هیچ چیز راضی نیستم.

این افراد عمدتاً درگیر باید و نبایدهایی برای خود یا دیگران هستند. افکار، رفتار و کلام آنها انعطاف ناپذیر بوده و معمولاً موجب رنجش خود و دیگران می شوند. آنها به دنبال بهترین بودن، اول بودن و بدون نقص بودن هستند.

تله تنبیه: من نباید از زندگی لذت ببرم.

بسیاری از افرادی که دچار طرحواره معیارهای سختگیرانه و شکست هستند، خود را مستحق تنبیه می دانند. یعنی چنانچه درگیر شکست و یا پاسخ های اشتباه باشند، خود را لایق هر گونه درد کشیدن، تنبیه و مجازاتی می دانند.

تله بی کفایتی و وابستگی: من به تنهایی نمی توانم گلیم خود را از آب بیرون بکشم.

این افراد به دلیل برآورده نشدن نیازهایشان، احساس بی کفایتی می کنند. به تصمیمات، برنامه ریزی ها و هدف گذاری هایشان اعتماد کافی ندارند و در نتیجه برای هر اقدامی وابسته به دیگران هستند.

تله ایثار: دیگران از من مهم تر هستند.

انتظارات خود را بیان نمی کنند و فکر می کنند فقط مسئول برآورده سازی نیازهای طرف مقابل هستند. وجود خود را به خاطر دیگران زیر پا می گذارند و مرتب سرویس افراطی می دهند.

تله طرد یا انزوای اجتماعی: من وصله ناجور هر جمع هستم.

این فرد احساس می کند که با دیگران متفاوت است. نداشتن تعلق خاطر به دیگران آنها را به افرادی منزوی و در خود فرو رفته تبدیل می کند. افراد باهوش، اقلیت های فرهنگی و اجتماعی، کم توان های جسمی یا روانی هم معمولاً درگیر این طرحواره هستند.

تله خویشتن داری/خود انضباطی ناکافی: می نمی توانم تحمل کنم.

خویشتن داری یعنی توانایی کنترل و مدیریت هیجان ها. خود انضباطی یعنی توانایی تحمل خستگی و ناکامی هنگام انجام کارها. در نتیجه فردی که این طرحواره را دارد، تحمل ناکامی ها و شکست را ندارد. نمی تواند درد و به تاخیر انداختن لذت را برای مدت معقولی تحمل کند و از مسئولیت پذیری نیز گریزان است.

تله منفی گرایی/بدبینی: همه چیز تیره و تار است.

تمرکز عمیق این افراد بر درد، مرگ، دلخوری، تعارض، مشکلات، اشتباهات و نقاط منفی هر رابطه، موضوع هر شخصی است و نقاط مثبت و نیمه پُر لیوان را نمی بینند.

تله آسیب پذیری در برابر ضرر یا بیماری: حادثه در کمین است.

این افراد دائماً نگران حادثه و ضرر مالی، جانی یا عاطفی هستند. به عنوان مثال از این دکتر به آن دکتر می روند. ترس از بیماری، مرگ و آسیب برای خود و عزیزان شان، عمدتاً از اشتغالات ذهنی آنها است.

برای جنگ با تله های زندگی چه کنیم؟

هر فردی معمولاً اثر یک یا چندین طرحواره را بطور همزمان تجربه می کند. جفری یانگ از آن دسته روانشناسانی است که کتاب خودیاری معروف او با نام «زندگی خود را دوباره بیافرینید» در ایران ترجمه و منتشر شده است.

این کتاب یک راهنمای مرحله به مرحله است که کمک می کند طرحواره های خودتان را شناسایی کنید و با تمرین های کتاب همراه شوید. اگر طرحواره های شما خفیف باشند، ممکن است فقط همین کتاب و کتاب های خودیاری مشابه دیگران برایتان کافی باشد. اما افرادی که طرحواره های شَدید و مشکلات هیجانی مزمن دارند، باید حتماً با همراهی یک درمانگر متخصص با تله های زندگی شان روبرو شوند. بسته به اینکه گرفتار کدام تله ها باشید، روان درمانگر طی جلساتی که با شما دارد، برای شما برنامه درمانی متفاوتی می ریزد و به شما کمک می کند از شر اثر منفی این تله ها رها شوید.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «تله های ذهنی یا طرحواره ها چیست؟»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله مریم احمدی منش – مشاور و روانشناس – در مجله تندرستی همشهری، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا