5 راه برای تقویت هوش هیجانی در محیط کار

دنیل گلمن (Daniel Goleman)، روانشناس و روزنامهنگار علمی، کتابی سرآمد در عصر خود با نام هوش هیجانی منتشر کرد. این کتاب در طول یکسال و نیم در لیست پُرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفت و بیش از 5 میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رسید. مجله هاروارد بیزینس ریویو (The Harvard Business Review) از اقدامی که گلمن در رابطه با هوش هیجانی انجام داد، به عنوان یک ایدهی انقلابی نام میبرد. در این کتاب میآموزیم چگونه میتوان از هوش هیجانی در محیط کار استفاده کرد.
هوش هیجانی یا EQ، امکان درک، کنترل و ارزیابی احساسات را در اختیار ما قرار میدهد. همانطور که IQ قابل اندازهگیری است، EQ نیز اندازهگیری میشود.
مفهوم EQ برای سالیان متمادی مورد مطالعه قرار گرفته است، اما گلمن از آن در محیط کار و رهبری استفاده کرد که بر اساس تحقیقات او روی 200 سازمان بزرگ و جهانی شکل گرفته بود. گلمن میگوید ویژگیهایی مانند هوش، اراده، قاطعیت و بصیرت که با رهبری در ارتباط هستند، برای موفقیت لازماند، اما کافی نیستند. رهبران کارآمد از مقدار مشخصی هوش هیجانی برخوردار هستند. او توانست ارتباط مستقیمی میان هوش هیجانی رهبر و دستاوردهای شغلی برقرار کند.
هوش هیجانی تنها برای مدیران ارشد ضرورت ندارد، بلکه برای موفقیت در هر مرحله از شغل خود به آن نیاز دارید. سازمانها و کسب و کارهایی که به هوش هیجانی اهمیت میدهند، به دنبال استخدام کارمندانی هستند که EQ بالاتری دارند تا بتوانند خود را ارتقا دهند و برای برعهده گرفتن نقش رهبری آماده شوند. اگر میخواهید مسئولیت رده بالاتری را در شغل خود به عهده بگیرید، به داشتن EQ بالا نیاز دارید.
اکنون این سوال به وجود میآید آیا همه میتوانند از سطح بالایی از هوش هیجانی برخوردار باشند؟ آیا به طریقی میتوان EQ را ارتقا داد؟ مطالعات حاکی از آن است، هرچند میزان EQ تا حد زیادی ثابت شده است، اما ممکن است تغییر کند. اگر شما خواهان پیشرفت هستید، حتماً میتوانید تغییرش دهید.
ارتقای سطح EQ تنها به شغل شما محدود نیست. جدیدترین تحقیقات نشان میدهد EQ بالاتر منجر به احساس شادی بیشتر، سلامت ذهن و جسم بیشتر، روابط بهتر و کاهش سطح کورتیزول (cortisol) یا هورمون استرس خواهد شد. اگر میخواهید EQ خود را بهبود دهید تا شانس بیشتری برای موفقیت در کار و زندگیتان داشته باشید، 5 راهکار زیر را به کار بگیرید که با استفاده از آنها میتوانید هوش هیجانی خود را در محیط کار ارتقا دهید.
1) خودآگاهی خود را افزایش دهید.
خودآگاهی قدرت درک و تحلیل عواطف، حالتهای روحی و محرکهای درونی است و تمام اینها روی اطرافیان نیز تاثیر میگذارد. افرادی که احساس خودآگاهی بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالاتری دارند و ارزیابی واقعگرایانهای از خود، افکار و رفتارهایشان نشان میدهند. داشتن این ویژگی باعث میشود از حس شوخ طبعی همراه با تواضع بهرهمند باشند، بدون اینکه هیچ آسیبی به خود ارزشمندی آنها وارد شود.
راه حلهایی برای تقویت خودآگاهی:
- بهترین تمرینی که پیشنهاد میشود، این است ببینید در طول روز چه احساساتی دارید و منشاء آنها چیست. باید در نظر بگیرید احساسات زودگذر هستند و نباید آن را اساسی برای برقراری ارتباط یا تصمیمگیری قرار دهید.
- ببینید احساسات منفی مانند خشم، حسادت، ناامیدی و…، چطور ممکن است روی مدیر، مشتریان یا همکارانتان تاثیر بگذارد. باید بتوانید تبعات منفی رفتار خود را بپذیرید. به دنبال روشهایی باشید که از طریق آنها میتوانید وقتی سر کار هستید، احساسات خود را کنترل کنید و از واکنشهای نسنجیده و بیان نظرات ناخوشایند اجتناب کنید.
- نقاط قوت و ضعف خود را در نظر بگیرید. به سوابق عملکرد شغلی خود دقت کنید و از مدیر و دیگر افرادی که مورد اعتماد شما هستند، بخواهید نظرشان را در مورد نحوهی عملکردتان با شما در میان بگذارند. باید سعی کنید نقاط ضعف خود را بهبود دهید.
2) خود نظمدهی بیشتری داشته باشید.
انگیزه قابلیت کنترل و هدایت اعمال و احساسات میتواند روی توانایی شما برای پیشرفت و رهبری تاثیر بگذارد. این کنترل درونی بدین معنا است شما شخصیت خود را بالاتر از جروبحثهای بیفایده، حسادت، ناکامی و ناامیدی میدانید. افرادی که انگیزهی بالایی دارند، درجات بالایی از قابل اعتماد بودن و درستی را از خود نشان میدهند. آنها از تغییر استقبال میکنند و آماده پذیرش هر نوع سختی و مشقتی هستند. آنها قبل از عمل کردن، خوب فکر میکنند و تصمیمات شتابزده نمیگیرند.
راهحلهایی برای تقویت خود نظمدهی:
- سعی کنید وقتی با یک موقعیت سخت یا مشکلی مواجه میشوید، قبل از اتخاذ هر تصمیمی چند ساعت یا چند روز به خود فرصت بدهید.
- در درگیریها و اختلافات محیط کار دخالت نکنید. نباید اجازه دهید تمایلتان برای اینکه عضو گروهی شوید، رفتار حرفهای و صداقت شما را زیر سوال ببرد.
- تمام ناکامی و ناامیدیهایی که در هر محیط کاری وجود دارد را بپذیرید. به جای غرزدن و شکایت کردن، به دنبال راهحلیهایی باشید که شما و سازمانتان را نجات میدهد. ایدههای خود را با رفتاری حرفهای با دیگران در میان بگذارید.
- راهی برای مدیریت استرس در بیرون از محیط کار پیدا کنید. برای تخلیهی استرس خود ورزش کنید، با دوستان و خانوادهتان وقت بگذرانید و به دنبال سرگرمیهای مورد علاقهتان بروید. نباید اجازه دهید استرس روی EQ شما تاثیر بگذارد.
3) انگیزههای خود را افزایش دهید.
انگیزه به معنای شور و اشتیاق شما برای انجام هر کاری، بدون توجه به وضعیت یا درآمدتان است. در این صورت، انرژی و تمایل شما برای دستیابی به هدف، شما را به سمت جلو میبرد. باید اهداف خود را دنبال کنید و از چالشها نگریزید.
مدیران و کارمندان باانگیزه، علاقهی زیادی برای رسیدن به موفقیت دارند. آنها بسیار خوشبین هستند، میتوانند از شکستها و ناکامیهای گذشته درس بگیرند و نسبت به سازمان خود تعهد بالایی دارند. آنها تمایل دارند از نتایج زودگذر و سریع دست بکشند تا به موفقیتهای بلندمدت برسند. در نتیجه آنها انگیزهبخش و مشوق دیگران هستند.
راهحلهایی برای افزایش انگیزه:
- باید ببینید چرا شغل خود را دوست دارید و علت اینکه شغل خود را رضایتبخش میدانید، چیست؟ اگر از بخشهایی از کارتان خوشتان نمیآید، تمرکز خود را روی کارهایی بگذارید که در حال انجام آن هستید. به دنبال راهکارهایی باشید که با استفاده از آنها میتوانید روی کارهایی که به شما انگیزه میدهند، تمرکز کنید. با مدیر خود در مورد روشهایی که این کار را برایتان آسان میکند، صحبت کنید. زیرا در این صورت کارآمدی بیشتری خواهید داشت.
- تمرین مثبتاندیشی و خوشبینی کنید. هر چند خوشبینی ویژگی ذاتی است، اما میتوانید با انتخاب درست کلمات و افکار خود خوشبینتر باشید. حتی اگر مجبور باشید برای روزهای اول تظاهر به خوشبینی کنید. وقتی حرفها و افکار منفی به ذهنتان میرسد، کمی تامل کنید و آنها را با حرفها و افکار مثبت جایگزین کنید.
- برای خود اهداف انگیزه بخش تعیین کنید و برای رسیدن به آنها اقدامات مشخصی در نظر بگیرید. باید برای هر دستاورد مثبتی که بدست میآورید، به خود جایزه بدهید.
- حتماً میدانید افراد مثبت، با انرژی و الهامبخش چقدر برای اطرافیان خود خوشایند هستند. وقتی انگیزههای خود را بالا میبرید، میبینید چگونه مشتریان، همکاران و مدیران توجه بیشتری به شما میکنند.
4) حس همدلی بیشتری از خود نشان دهید.
همدلی قابلیت درک و پاسخگویی مناسب به عواطف دیگران است. با داشتن این خصلت، در برخورد با دیگران محترمانه، حرفهای و با محبت رفتار میکنید.
یک مدیر یا کارمند با ویژگی همدلی، بهتر میتواند احساسات، نیازها، خواستهها و نظرات اطرافیان خود را درک کند. آنها شنوندههای خوبی هستند، به آسانی با دیگران ارتباط برقرار کرده و از قضاوت زودهنگام اجتناب میکنند. آنها همچنین در انتخاب و آموزش کارمندان نیز بهترین عملکرد را دارند.
راهحلهایی برای تقویت حس همدلی:
- سعی کنید در بیشتر موقعیتها، از دیدگاه دیگران به مسئله نگاه کنید. این کار وقتی اهمیت پیدا میکند که اختلافی به وجود آمده و به سرعت میتواند به گرهی کوری تبدیل شود. یادتان باشد ما براساس دانش و تجربیاتمان کار میکنیم، نه با قضاوت دیگران.
- بدون توجه به نظرات دیگران، سعی کنید درستی گفتهی آنها را بررسی کنید. به آنها بگویید شما میدانید چه استدلالی در پشت نظراتشان است و دیدگاهشان قابل تقدیر است.
- نگرش و انگیزههای خود را بررسی کنید. آیا میخواهید حق با شما باشد تا چیزی را ثابت کنید یا در یک اختلاف و مشاجره برنده شوید، یا واقعاً به دستیابی بهترین نتیجهی ممکن علاقهمند هستید، بدون اینکه ایدهی شما باشد.
- سعی کنید یک شنوندهی فعال باشید و آنچه طرف مقابل میگوید را بازگو کنید تا برای هر دو طرف واضح باشد درباره چه چیزی صحبت میکنید. وقتی مردم احساس کنند کسی به حرفهایشان گوش میدهد، رغبت بیشتری برای همکاری از خود نشان میدهند.
- با دیگران به گونهای رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود.
5) مهارتهای ارتباطی خود را ارتقا دهید.
داشتن مهارتهای ارتباطی در محیط کار بدین معنا است در مدیریت روابط و ایجاد شبکههای ارتباطی تخصص کافی دارید. شما میتوانید برای ایجاد یک تغییر بسیار پیگیر و تاثیرگذار باشید. علاوه بر آن، شما میدانید چگونه میتوان یک تیم را تشکیل و هدایت کرد.
وقتی مهارتهای اجتماعی خوبی داشته باشید، معمولاً به کارهای گروهی تمایل دارید و میخواهید دیگران هم بدرخشند. شما نیازهای خود را مقدم بر نیازهای دیگران نمیدانید. شما معاشرت و روابط خوبی دارید و در برقراری و حفظ روابط، حرفهای عمل میکنید.
راهحلهایی برای بهبود مهارتهای ارتباطی:
- بهترین راهکار برای تقویت مهارتهای ارتباطی این است به یک فرد اجتماعی موثر تبدیل شوید. باید بتوانید با دقت به حرفهای دیگران گوش دهید، سوال بپرسید و در انتقال اطلاعات شفاف عمل کنید. البته باید مهارتهای نوشتاری خوبی هم داشته باشید و در هنگام نوشتن از لحن مناسب استفاده کنید.
- هنر ترغیب کردن را یاد بگیرید. ترغیب کردن شامل برقراری ارتباطات واقعی با مردم بر اساس علاقه و اشتیاق شما و در اختیار داشتن دانش کافی و استدلال منطقی در مورد نظراتتان است.
- فردی باشید که همه برای حل اختلافات و پیدا کردن راهحلها به سراغ او میآیند. وقتی امانتدار باشید، آرام و منصفانه عمل کنید و به دنبال دستیابی به بهترین نتایج باشید، دیگران شما را فردی مطلع میدانند که وجودش در شرکت ضروری است.
- فردی که با او ارتباط دارید را خوب درک کنید. شما نمیتوانید با تمام افرادی که در محیط کار با آنها ارتباط دارید به یک روش تعامل برقرار کنید. باید بتوانید با هر فردی که در شرکت حضور دارد، براساس نوع شخصیت، موقعیت و تمایلات فرهنگی او ارتباط مناسبی برقرار کنید.