چکیده کتاب جادوی فکر بزرگ

کتاب جادوی فکر بزرگ (The Magic of Thinking Big)، نوشته دیوید جی. شوارتز (David J. Schwartz) در سال 1959 منتشر شده است و توضیح می دهد که چرا باور داشتن خود، کلید موفقیت است و چگونه هر یک از ما می توانیم به هر هدفی که رویایش را در سر داریم، برسیم.

دیوید جی. شوارتز نویسنده کتاب جادوی فکر بزرگ، استاد دانشگاه ایالتی جورجیا و رئیس شرکت مشاوره رهبری کریتیواجوکیشنال سرویسز بود. او طی زندگی خود (تا سال 1987) برای 3000 شرکت، انجمن تجاری و کنفرانس مدیریتی سخنرانی داشته است.

اگر می خواهید بدانید که افراد موفق چگونه موفق شدند و چگونه هدفگذاری کوتاه مدت و بلندمدت انجام می دهند، چیکده کتاب جادوی فکر بزرگ را از دست ندهید.

اگر باور داشته باشید که می توانید به اهداف خود برسید، دیگران هم شما را باور و حمایت خواهند کرد.

هر کسی در زندگی اهدافی دارد. این اهداف چیزهای ساده ای مثل تمیز کردن گاراژ قبل از آخر هفته تا دستاوردهای بزرگ مثل پس انداز کردن 20 هزار دلار طی 10 سال را در بر می گیرد.

وقتی می خواهید وارد مسیر کسب اهداف خود شوید، احتمالاً از خود می پرسید از کجا شروع کنم؟

بهترین رویکرد برای غلبه بر این سوال ترسناک این است که خود را باور داشته باشید؛ یعنی ذهنیتی که در آن حس کنید 100 درصد قادر به انجام کاری که مد نظر دارید، هستید.

وقتی واقعاً باور می کنید که قدرت انجام کاری را دارید، ذهن نیروی خلاق خود را آزاد می کند که برای یافتن راه های کسب هدف ضروری است.

هرچه بیشتر خود را باور کنید، نیروی خلاق بیشتری آزاد می شود. این یعنی حتی پُر چالش ترین اهداف مثل رسیدن به معاونت شرکتی که در آن کار می کنید هم ممکن هستند، به شرطی که سطح باور شما با میزان سختی هدف متناسب باشد.

باور داشتن خود مزیت بزرگ دیگری هم دارد: دیگران هم شما را باور می کنند.

این نتیجه ای بود که بنیاد تحقیقات مدیریت مک کینزی طی مطالعه ای به آن دست یافت. آنها با مدیران کسب و کارها، مدیران دولتی، رهبران مذهبی و دانشمندان مصاحبه کردند تا بفهمند آنان تمایل دارند با چگونه افرادی کار کنند. مطلوب ترین ویژگی، داشتن میلی خالص به پیشرفت بود، خصیصه ای که به میزان خودباوری فرد وابسته است.

این تمایل یا باور همان چیزی است که رهبران اجتماعی آن را کلید موفقیت می دانند. چیزی که انگیزه افراد را با وجود سختی ها و موانع حفظ می کند. این ویژگی فوق العاده باعث می شود فرد به راحتی تسلیم نشود.

با باور داشتن به موفقیت خود، نیروی ذهنی تان فعال شده و شما را در مسیر کسب هدف قرار می دهد. اثر جانبی آن تاثیرگذاری روی دیگران در جهت باور کردن شما و در نتیجه ایجاد یک سیستم پشتیبانی است.

به جای به ذهن سپردن اطلاعات، مثل افراد موفق عمل کرده، مهارت تفکر خلاق را در خود تقویت کنید.

شاید با اصطلاح «دانش قدرت است» آشنا باشید، به این معنی که هرچه بیشتر بدانیم، تواناتر هستیم. این جمله تمایزی بین دو نوع دانش (حفظ کردن اطلاعات و تفکر خلاق) قائل نمی شود.

با حفظ کردن اطلاعات، اقلام اطلاعاتی را در مغز خود نگهداری می کنید تا بعداً آنها را به خاطر بیاورید. اما بسیاری از این اطلاعات ضبط شده در نهایت شبیه جعبه های کهنه در یک گاراژ می شوند. فقط وقتی به آنها دسترسی دارید که به محتویات آنها نیاز داشته باشید.

از سوی دیگر تفکر خلاق روی یافتن راه حل های نوآورانه متمرکز است. این یعنی طراحی رویکردهای جدید و بهبود یافته برای مواجهه با هر مسئله یا چالشی.

اگرچه حفظ کردن اطلاعات در جای خود اهمیت دارد، تفکر خلاق است که توانایی غلبه سریع و کارآمد بر هر مانعی را به فرد می دهد. به ذهن سپردن اطلاعات، مغز را سخت و محکم کرده اما تفکر خلاق آن را منعطف و سازگار می کند. این یعنی افراد موفق همیشه سعی در بهبود تفکر خلاق خود دارند، نه صرفاً به ذهن سپردن اطلاعات.

با این سه اقدام می توانید تفکر خلاق را در خود تقویت کنید:

  1. از ایده های جدید استقبال کنید،
  2. فرصت امتحان کردن چیزهای جدید را از دست ندهید،
  3. و هر روز صبح 10 دقیقه به این فکر کنید که «امروز چگونه می توانم کارم را بهتر انجام دهم؟»

برای انجام این سه اقدام می توانید سبک زندگی خود را متنوع کنید. به عنوان مثال با افرادی معاشرت کنید که هم از شما حمایت می کنند و هم ایده ها و باورهایتان را به چالش می کشند. یا عضو انجمنی خارج از حوزه شغلی خود شوید. مثلاً اگر فروشنده هستید، عضو باشگاه طراحی گرافیک شوید. با اینکار مهارت های جدید می آموزید و شاید حتی در نهایت بتوانید برای شرکت خود آگهی تبلیغات طراحی کنید.

با هر روز مثبت فکر کردن و مثبت عمل کردن همه افکار منفی را خنثی کنید.

در جامعه امروز، منفی بافی همه جا وجود دارد. از گزارش قتل در رسانه ها تا تبلیغاتی که باعث می شوند احساس چاقی و زشتی کنیم. اما این فقط رسانه ها نیستند که منفی بافی می کنند. حتی اطرافیان و نزدیکان ما هم سعی دارند تلقین کنند که «از پسش بر نمی آیی پس بیخودی تلاش نکن».

بعد از مدتی، آنقدر به تفکر منفی عادت می کنیم که به نظر نرمال می رسد. افکار منفی مثل هیولاهای ذهنی عمل می کنند. هرچه بیشتر راه ورود را برایشان باز می کنیم، قوی تر می شوند تا جایی که کاملاً بر تفکر مثبت چیره می شوند. اما حقیقت این است که تفکر منفی نه نرمال است و نه سالم. در واقع یکی از اصلی ترین موانع پیشرفت افراد است. به همین دلیل است افرادی که می گویند: «نمی توان انجامش داد» تقریباً همیشه ناموفق یا معمولی هستند.

بنابراین واضح است که برای رسیدن به رویاهایتان از شر منفی گرایی خلاص شوید. برای شروع سعی کنید هر روز مثبت فکر کرده و عمل کنید. با اینکار به منفی گرایی اجازه ورود به ذهن نمی دهید. بهترین روش انجام اینکار این است که برای خود یک متن روحیه بخش شبیه یک آگهی تبلیغاتی بنویسید. نوعی بازاریابی خود برای خود که در آن بهترین ویژگی ها و نقاط تمایزتان از دیگران را به خود یادآوری می کنید.

حداقل روزی یکبار این متن را بلند برای خود بخوانید، و چند بار هم زیر لب با خود تکرار کنید. به زودی آنقدر به خود باور پیدا می کنید که منفی گرایی دنیای اطراف برایتان مثل باران روی چتر خواهد شد. به عنوان مثال اگر معلم هستید و می توانید شاگردان خود را بخندانید، به خود یادآوری کنید که این نقطه تمایز شما از معلمان دیگر است. با شناسایی این نقطه تمایز خود را عضوی موثر از آموزشگاه یا دانشکده دانسته اید و اعتماد به نفس خود را تقویت کرده اید.

هیچکس جزیره نیست! موفقیت نیاز به پشتیبانی دیگران دارد، پس با همه با احترام رفتار کنید.

تا به حال همکاری داشته اید که بدون دلیل با شما دشمن باشد؟ طبیعتاً اولین واکنش شما این است که از او عصبانی باشید یا دشمنی کنید. اما آنچه به آن توجه نمی کنید این است که آنها هم درست مثل شما هستند و دلیل رفتارشان با شما احتمالاً مسئله یا مشکلی در زندگی شخصی آنها است.

با وجود این باید درست همانطور که انتظار دارید با شما رفتار شود با آنها رفتار کنید. اگر با هر کسی که می شناسید طوری رفتار کنید که انگار آن فرد شخص مهمی است، به زودی دست از دشمنی با شما بر خواهد داشت و به شما احترام خواهد گذاشت.

این افراد همچنین می توانند در مسیر پیشرفت به شما کمک کنند و حمایت آنها برای رسیدن به موفقیت لازم است. چرا؟ چون تقریباً غیر ممکن است که فردی بتواند بدون هیچ کمکی به شغلی بهتر یا هر موفقیت دیگری دست یابد. اغلب اوقات زیردستان و هم رده ها هستند که فرد را بالا می کشند.

بنابراین جای تعجب نیست که افراد موفق به پرورش و تقویت روابط اهمیت زیادی می دهند. رئیس جمهور سابق آمریکا لیندون جانسون از فرمول 10 نقطه ای مخصوص خود برای موفقیت استفاده می کرد که شامل بخاطر سپردن نام همه اطرافیان و تبریک گفتن به آنها بابت تمام موفقیت ها می شد.

پس به یاد داشته باشید هیچکس به تنهایی پیروز نمی شود. بنابراین باید همه برخوردهایتان با اطرافیان را جدی بگیرید.

محیط با کیفیتی برای خود بسازید. از دوستان و معاشران گرفته تا توصیه هایی که دریافت می کنید.

اصطلاح «شما آنچه می خورید، هستید» را حتماً شنیده اید، به این معنی که برای داشتن بدن سالم باید غذاهای سالم بخورید. این ایده در مورد ذهنیت و طرز فکر هم صادق است. روش فکر کردن شما تحت تاثیر آنچه می بینید و می شنوید قرار می گیرد. فضای زندگی شما، دوستان تان و آنچه می خوانید همه غذاهای روح هستند که بر فرآیند تفکرتان تاثیر می گذارند.

به عنوان مثال معاشرت طولانی مدت با افرادی که غیبت می کنند، از شما فردی غیبت کننده می سازد. برعکس، معاشرت با افرادی که در مورد دیگران مثبت صحبت می کنند، شما را هم شبیه آنها خواهد کرد.

فراموش نکنید شما تحت تاثیر محیط اطراف خود هستید. بنابراین برای اینکه موفق باشید، آنچه افراد موفق انجام می دهند، انجام دهید. محیط با کیفیت برای خود ایجاد کنید. خانه، محل مطالعه، محل کار، روابط اجتماعی و اوقات فراغت همه باید کیفیت بالایی داشته باشند، یعنی شما را تشویق به رشد فردی کنند.

می توانید اطراف خود را با افراد موفق پُر کنید. وقتی نیاز به توصیه و راهنمایی دارید، از افراد موفق و افرادی که دوست دارید به جایی که آنها هستند برسید، سوال کنید. افراد حرفه ای با کیفیت، همیشه توصیه های با کیفیت ارائه می دهند.

دوستان تان هم باید با کیفیت باشند. افرادی که نه فقط رویاها و اهدافی برای خود دارند بلکه به شما و اهداف تان هم باور دارند و می دانند قادر به دستیابی به آنها هستید. داشتن این سیستم پشتیبانی انگیزه شما را در مسیر طولانی و گهگاه ترسناک موفقیت حفظ می کند.

اگر می خواهید موفق باشید و به رویاهایتان برسید، محیط پیرامون تان باید پشتیبان آن اهداف باشد.

مراقب نگرش و طرز فکر خود باشید.

گاهی اوقات در ارتباط با دوستان یا نزدیکان خود می توانید متوجه بد حالی یا ناراحتی آنها شوید، حتی اگر نخواهند در مورد آن صحبت کنند. دلیل این است که نگرش ها و دید ما به زندگی اغلب برای دیگران روشن است.

چگونه می توانیم به این خوبی تشخیص دهیم؟ چون اجداد ما طی میلیون ها سال زبانی برای صحبت کردن نداشتند. ارتباط منحصر به زبان بدن و حالات صورت می شد، نه کلمات و جملات.

نگرش ها آئینه ذهن هستند. فردی با نگرش منفی واکنش متفاوتی نسبت به فردی با نگرش مثبت دریافت خواهد کرد. پس اگر می خواهید از تعامل با دیگران بهترین نتیجه را بگیرید، باید نگرش مثبتی اتخاذ کنید.

یک راه برای حفظ نگرش مثبت این است که همیشه کاری که از نظر اخلاقی درست است انجام دهید. وقتی کاری انجام می دهید که حس خوبی به آن ندارید (مانند دروغ گفتن یا برداشتن چیزی بدون اجازه) احساس گناه به خود تحمیل کرده و اعتماد به نفس خود را از دست می دهید. این احساسات منفی خود را در نگرش بد نشان می دهند. از طرف دیگر، راحت و راضی بودن نسبت به تصمیمات خود باعث اعتماد به نفس و بهبود نگرش و خلق و خو می شود.

روش دیگر برای حفظ نگرش مثبت این است که خوب لباس بپوشید. وقتی ظاهر خوبی دارید، احساس مهم بودن می کنید و دیگران هم شما را مهم می پندارند. سعی کنید این اصل را همیشه، حتی در رفت و آمدهای روزانه هم رعایت کنید.

اما مهم تر از همه این است که باور کنید کاری که انجام می دهید مهم و ارزشمند است. این باور به منبعی همیشگی برای اعتماد به نفس تبدیل خواهد شد و دیگر دلیلی برای شک کردن به خود نخواهید داشت.

با ایجاد اعتماد به نفس به جنگ ترس (دشمن شماره یک موفقیت) بروید.

«ترس فقط در ذهن شما است» توصیه ای است برای افرادی که در مواجهه با موقعیت های نامطمئن زندگی تردید و ترس دارند. اما ترس چه خودساخته باشد چه مشروع و موجه، واقعیت این است که وجود دارد، و می تواند بزرگترین مانع سر راه موفقیت باشد.

یکی از ترس های رایج ترس از دیگران است. این ترس از آنجا ناشی می شود که فراموش می کنیم دیگران هم درست مثل ما هستند. هیچ ابرانسانی وجود ندارد، همه اساساً با هم یکسان هستند. اما این ترس اگر نادیده گرفته شود می تواند موفقیت فردا را تحت الشعاع قرار دهد.

هر نوع ترسی که داشته باشید، چاره اش اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس سیستم ایمنی ذهن شما در برابر ترس است. هرچه اعتماد به نفس قوی تری داشته باشید، احتمال اینکه ترس اثر مخربی روی شما بگذارد کمتر است.

همانطور که سیستم ایمنی برای عملکرد درست به تغذیه نیاز دارد، اعتماد به نفس ما هم برای اینکه قوی و موثر بماند نیازمند پشتیبانی مداوم است.

بهترین راه ایجاد اعتماد به نفس چیست؟ سعی کنید با اعتماد به نفس رفتار کنید، حتی اگر چنین حسی نسبت به خود ندارید. در ابتدا کار سختی خواهد بود اما به مرور به آن عادت می کنید. چرا که با رفتار کردن به شکلی که دوست دارید باشید، می توانید احساسات خود را مدیریت کنید.

سعی کنید در کلاس ها یا کنفرانس ها ردیف جلو بنشینید، تماس چشمی بیشتری با افراد برقرار کنید و 25 درصد سریع تر از معمول راه بروید. اینکارها اعتماد به نفس را تقویت می کنند چون باعث برجستگی و تمایز شما از جمع می شوند و شما را وارد تعاملات بیشتر با دیگران می کنند.

به یاد داشته باشید هیچکس با اعتماد به نفس زاده نمی شود. حتی معتمد به نفس ترین افراد هم باید برای این ویژگی تلاش کنند.

بعد از شکست، بازنده ها به دنبال بهانه می گردند و افراد موفق به دنبال راه های تلاش دوباره.

چه چیز باعث می شود موفق ها با وجود شکست خوردن به دسته بازنده ها سقوط نکند؟ توانایی آنها در بازیابی خود بعد از شکست ها و ناکامی ها است. بازنده ها مشغول پیدا کردن بهانه و دلیل برای شکست خود می شوند اما موفق ها بلافاصله بلند شده و به دنبال راه دیگری برای تلاش دوباره می گردند.

همه افراد موفق با موانع، مخالفت ها، شکست ها و بد شانسی های مختلفی روبرو می شوند، اما روش برخورد آنها با این چالش ها است که آنها را از بقیه متمایز می کند. نمونه ای از خلاقیت افراد موفق را در داستان زیر می بینید:

زوج جوانی می خواستند خانه بخرند اما توانایی پرداخت پیش قسط را نداشتند. بسیاری از مردم همینجا تسلیم می شوند اما این زوج تصمیم گرفتند خلاقانه فکر کنند. مرد با سازنده خانه تماس گرفت و تقاضای یک وام خصوصی کرد. آن دو برای بازپرداخت وام که ماهانه 100 دلار بود، تصمیم گرفتند 25 دلار در هزینه های ماهانه صرفه جویی کنند و مرد هم رئیس خود را متقاعد کرد که به او اضافه کاری آخر هفته بدهد تا 75 دلار بیشتر درآمد کسب کند. در نهایت موفق شدند خانه را بخرند و در زمینه املاک پیشرفت کنند.

با دو گام به اهداف خود برسید: برنامه ریزی کنید و در مسیر حرکت، همه موانع یا اشتباهات پیش آمده را بررسی نمایید.

اگر از آن دسته افرادی باشید که می دانند از زندگی چه می خواهند، احتمالاً موقع فهمیدن خواسته تان حسابی هیجان زده شُدید. اما در مسیر موفقیت این ساده ترین بخش است.

هدفگذاری اگرچه آسان است، بدون اقدام کاری بی معنی خواهد بود و قبل از اقدام، باید برنامه دقیقی داشته باشید که بتواند هدف تان را تحقق بخشد.

برنامه موفقیت باید شامل قدم هایی که باید بردارید، چگونگی برداشتن آنها و زمان دقیق رسیدن به نتایج باشد. بر اساس نگرش ها و تکنیک های افراد موفق برنامه بریزید. به الگوهای خود نگاه کنید و از خود بپرسید: «چگونه به اینجا رسیدند؟»

روشن است که حتی در سخت ترین و دقیق ترین برنامه ها هم همه چیز 100 درصد طبق انتظار پیش نمی رود. در مواجهه با موانع و تاخیرها، سعی کنید یاد بگیرید چگونه جلوی وقوع آنها را در آینده بگیرید.

پزشکان برای درک بهتر دلیل مرگ فرد از کالبدشکافی استفاده می کنند و مهندسان برای کشف علت سقوط هواپیما از محل حادثه بازدید می کنند. چون مطالعه و بررسی علت یک مشکل یا حادثه به ما یاد می دهد چگونه جلوی وقوع آنها را در آینده بگیریم. این دقیقاً منطق پشت مطالعه و بررسی موانعی است که سر راه تان قرار می گیرند.

بعد از مواجهه با یک مانع یا شکست، هرگز انرژی خود را صرف مایوس کردن یا سرزنش خود نکنید. فقط به این سوال جواب دهید: «چگونه می توانم از فرصت بعدی بهتر استفاده کنم؟»

پس برای رسیدن به اهداف اول باید برنامه قابل اجرا داشته باشید. اما فراموش نکنید هر برنامه ای ممکن است با موانع یا مشکلاتی روبرو شود. آنها را تحلیل کرده و از آنها درس بگیرید. به این ترتیب در مسیر درست موفقیت قرار گرفته و قوی تر از قبل خواهید شد.

بیشتر گوش کنید، کمتر صحبت کنید.

چه با فردی تازه با او آشنا شده اید حرف می زنید و چه با دوست دوران کودکی، سعی کنید زمان بیشتری را صرف گوش دادن به حرف های او کنید. خیلی ساده می توان تمام مدت را در مورد خود حرف زد، چرا که هر کس در مورد خودش از همه بیشتر و بهتر می داند. برای اینکه به دیگران نشان دهید به آنها اهمیت می دهید، باید حین مکالمه از آنها سوال بپرسید و با دقت در مورد جواب هایشان فکر کنید. بهترین سوالات، آنهایی هستند که ایده ها و باورهای شما را به چالش بکشند و بحثی مفید و جالب بسازند.

اجازه ندهید توجه تان از هدف منحرف شود.

هنگام کار روی یک پروژه پُر چالش احتمال دارد به نقطه ای برسید که برای عقب انداختن یا پا پس کشیدن، دنبال بهانه باشید. دست کشیدن از کار برای پیاده روی، چرت زدن یا با تلفن صحبت کردن همگی راه های ساده و جذاب برای وقت گذرانی هستند.

اگرچه همه اینها در جای خود مهم هستند، خود را گول نزنید که لطمه ای به کارتان نمی زنند. اگر واقعاً بخواهید موفق شوید باید خود را به انجام کار در ساعات مقرر متعهد کنید. با خود تکرار کنید: «نه، من الان آماده کارم؛ الان بهترین شرایط برای کار کردن است» تا توجه خود را از فعالیت های دیگر دور کرده و روی کار متمرکز شوید.

برای موفقیت مهم ترین ابزار خودباوری است. افراد موفق با استعدادتر یا شایسته تر از افراد دیگر نیستند، فقط با انگیزه تر و خودباورتر هستند. این خصوصیات هم در همه افراد وجود دارند و اگر تحقق یابند دستیابی به اهداف برای همه ممکن می شود.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا