تجربه سفری علمی به ژاپن

محمدجواد ترابی که از روزنامه نگاران علمی زبردست است، سفری علمی دوازده روزه به کشور ژاپن در ابتدای سال 1397 داشته است. در این مقاله شما می توانید تجربه شخصی وی را مطالعه نمایید.

از پله های مترو بالا آمدیم؛ اولین دیدار ما با توکیو. نه سیمکارت توانسته بودیم تهیه کنیم و نه می دانستیم کجای نقشه ایم. فقط مطمئن بودم ایستگاه مترو را درست آمده ایم. نزدیکترین ایستگاه ممکن بود به هاستل. پرواز ما آخر شب به زمین رسیده بود و چاره ای نداشتیم جز اینکه از خیر خرید سیمکارت در فرودگاه بگذریم تا آخرین مترو را به داخل شهر از دست ندهیم. خوشبختانه «مرکز اطلاعات گردشگر» داخل فرودگاه به خوبی برای رسیدن به مقصد راهنمایی مان کرد. همین را بگویم که در ژاپن، تاکسی سوار شدن خدمات لوکسی است و بسیار گران. نه تنها برای ما بلکه حتی برای خود ژاپنی ها. هزینه فرودگاه تا داخل شهر با تاکسی نزدیک به یک میلیون تومان می شد. برای 12 روز سفر به ژاپن نباید چنین ولخرجی ای می کردیم و با مترو آن هم با هزینه نفری حدود 90 هزار تومان به داخل شهر و ایستگاه مد نظرمان رسیدیم.

از نشانی دقیق هاستل، پیشتر پرینت گرفته بودم، ولی 10 دقیقه ای دست کم بین مترو تا هاستل فاصله بود. نشانی های خیابان هم در این کشور به شیوه مرسوم ما نیست و نمی شد از روی علائم و نشانه های خیابان، مقصد را بیابیم. به نخستین فردی که در توکیو دیدم، سلام کردم و نشانی را نشان دادم. او که انگلیسی کم می دانست به سختی با اپلیکیشنی مانند گوگل ترنسلیت که نمونه مشابه ژاپنی آن بود با ما دست و پا شکسته ارتباط برقرار می کرد. گفت راه بیفتیم. مانده بودیم پیاده قصد دارد تا سر کدام خیابان ما را همراهی کند. یک ربع بعد ما به لطف همراهی او به هاستل محل اقامت مان رسیدیم. به او یکی از بسته های آجیلی را که قرار بود توشه خودمان باشد، هدیه دادیم. بسیار خوشحال شد و این شد بهترین شروع برای سفر به سرزمینی دور برای ما.

شاید تصور کنید که ما چقدر خوش شانس بودیم یا چه حسن تصادفی رخ داده، در حالی که باید بگویم در تمام مدت حضورمان در ژاپن از کسی که حتی ذره ای ژاپنی نمی دانست هم اگر سوالی می پرسیدیم تا خیالش از راهنمایی ما راحت نمی شد، دست بردار نبود. مانند بسیاری دیگر از سرزمین های کمتر پیموده ما ایرانیان، بسیاری خرافه در مورد این مردمان برایمان شکل گرفته است که هیچ پایه و اساسی ندارد. یکی اینکه مردم ژاپن نسبت به ارتباط برقرار کردن سردند، ولی برای ما تجربه 180 درجه آن سوی این خرافه بود. پس از سفر به ژاپن، برخی می پرسند که از مردم این کشور چه دیدی؟ جوابی ندارم جز اینکه غریبی بودم بدون حس غربت در میانشان؛ بیگانه ای بدون بیگانگی.

فناوری در تمام ابعاد زندگی ژاپنی ها

شاید هیچ کشوری به اندازه ژاپن از سر تا ته آن با خطوط قطار در هم تنیده نباشد. به سختی می توان نقطه ای را سراغ گرفت که نتوان با مترو، قطارهای محلی یا قطارهای سریع السیر به آن نقطه رسید. بر خلاف تصور عمومی ما که وسیله محبوب حمل و نقل مان هواپیما است، در ژاپن به چند دلیل قطارها محبوب تر و البته از نوع سریع السیر آن، بسیار از هواپیماها پُر هزینه تر می باشند. فرودگاه ها در حاشیه شهرها هستند و زمان زیادی برای رفتن و برگشتن از فرودگاه صرف می شود، ولی در مقابل ایستگاه های قطار در دل شهرها هستند و با مترو از هر کجای شهرها، قابل دسترسی اند. از طرفی به خاطر زمانی که باید برای ورود و خروج از فرودگاه ها (چک این و چک اوت) صرف کرد، حتی اگر هواپیما مسافت را دو ساعت زودتر هم پیموده باشد، در نهایت از لحاظ زمانی برای مسافر تفاوتی نمی کند. همچنین بیشتر پروازها هزینه بار جداگانه ای طلب می کنند، در صورتی که چنین محدودیتی برای قطارها نیست.

با این حال قطارهای سریع السیر ژاپن که «شینکانسن» نام دارند هم با آن تصویر رویایی که از آنها داریم بسیار متفاوتند. این قطارهای سریع السیر گرچه رکوردشکن های جهانی اند، ولی در استفاده عمومی و عرضه غیر نمایشگاهی، همچنان عموماً منطبق بر ریل های متداول در حرکت می باشند. به عبارتی اگر آن تصویر رویایی قطارهای مگ لو (Maglev) را که با بهره گیری از نیروی الکترومغناطیسی در حرکت و روی هوا شناورند در ذهن پرورانده اید، شما به 10 سال بعد ژاپن امروزی سفر کرده اید؛ به سال 2027 که قرار است قطار مگ لو «چوئو شینکانسن» بین دو شهر توکیو و ناگویا شروع به کار کند؛ قطاری که از نوع مگ لو ابررسانایی است (SCMaglev) و سه سال پیش (2015)، توانست رکورد سرعت 603 کیلومتر در ساعت را به نام خود بزند. البته یک خط تقریباً 9 کیلومتری هم در نزدیکی ناگویا کشیده شده است که برای خدمات دهی به اکسپو 2005 (نمایشگاه جهانی) ساخته شده بود و حال به مردم محلی خدمات می دهد. این خط با گونه ای دیگر از فناوری قطارهای مگ لو کار می کند، ولی 9 کیلومتر در برابر طول قطارهای راه آهن های ژاپن که بیش از هزاران کیلومتر راه آهن است، به شمار نمی آید.

قطارهای متداول شینکانسن هم که وظیفه ترددهای سریع السیر بین شهری را بر عهده دارند، گرچه با سرعت 443 کیلومتر بر ساعت، رکورد را از آن خود کرده اند، ولی معمولاً در نهایت با سرعت 320 کیلومتر بر ساعت فعالیت می کنند. ما دو بار در فاصله شهرهای توکیو تا فوکوئوکا (ایستگاه هاکاتا) و همچنین کاگوشیما به شین اوزاکا، فرصت سوار شدن در دو مدلی که سریع ترین قطارهای امروزی ژاپن هستند را یافتیم، اولی نوزومی و دیگری میزوهو. تجربه ما البته محدود ماند به سرعت 285 کیلومتر بر ساعت. نکته ای که نباید اینجا از آن غافل شد، آن است که هر چند این قطارها امکان حرکت پُر سرعت تر را دارند، ولی با توجه به ساعات خدمات دهی و تعداد محدود قطارها نیازی به افزایش حداکثری سرعت نیست. با همین شرایط هم این قطارها، فاصله تقریباً هزار کیلومتری را (با توقف در شهرهای مهم)، در اندکی بیش از چهار ساعت طی می کردند. جالب اینجا بود که انتظار داشتیم در قطاری که هزینه اش یک میلیون تومان برای صندلی غیر رزرو است، با خدماتی استثنائی مواجه شویم، ولی این قطارها چون با سرعت حرکت می کنند، در داخل بی تشابه با اتوبوس های ایرانی نیستند و حتی در اینجا خبری از آن خدمات لوکس قطارهای ایرانی هم نبود. حتی در برخی توقف ها، مانند مترو، تعداد مسافران قطار شینکانسن بیش از تعداد صندلی ها می شد و برخی مردم تا شهر یا شهرهای بعدی منتظر می شدند تا یک جای خالی پیدا کنند و بنشینند. با تمام اینها، مترو و قطارهای ژاپنی چنان نظم و ارتباط در هم تنیده ای با هم دارند که بدون بهره گیری از آنها تردد در ژاپن عملاً غیر ممکن می شود.

اینترنت و خدمات اینترنتی

اگر تنها سفر می کنید، یا بک پکر (کوله به پشت) هستید و می خواهید در هر کشوری بهترین تصمیمات را در لحظه بگیرید و کمتر خطا کنید، بهترین کار خرید سیمکارت است. عموماً خرید سیمکارت یک توریست در هر کشوری، فرآیندی متداول است و البته در بازه اعتبار محدودی مثل یک ماه می توان به سرعت با قیمتی مناسب سیمکارت را تهیه کرد. اما در ژاپن طبق معمول همه چیز فرق می کند. سیمکارت در ژاپن با هزینه گزاف، با اینترنت محدود و البته بدون امکان ارسال پیامک و برقراری تماس (فقط برای انتقال داده) در اختیار توریست های خارجی قرار می گیرد. پس از تهیه سیمکارت هم باید دستور العملی را برای تعیین هویت کاربر و قبول مسئولیت ها طی کرد تا سیمکارت فعال شود. هزینه یک سیمکارت دو گیگابایتی در ژاپن معادل 200 هزار تومان است و شارژ دوباره آن هم هزینه مشابهی در پی دارد؛ به عبارتی بسیار گرانتر از کشورهای دیگر.

به جز این روش، در سطح شهرها به ویژه در توکیو، هزاران نقطه در سطح شهر برای توزیع رایگان اینترنت Wi-Fi مشخص شده اند. اگر زرنگ باشی و حرفه ای، می توانی بدون خرید سیمکارت به این نقاط متصل شوی البته با چند مشکل. هر چند صد نقطه ارائه وای فای متعلق به یک شرکت است و آن شرکت هم طرف قرارداد با فروشگاه های خاصی (بطور مثال کافی شاپ های یک برند، یا نمایشگرهای راهنمای گردشگرها)؛ شما برای هر بار اتصال به اینترنت رایگان، باید مداوم اینترنت های ارائه شده را بجویید، پس از اتصال به شبکه، شرایط و مقررات را بپذیرید تا اتصال تان آن هم در محدوده فاصله ای چند متری فراهم شود. در نتیجه هر کاربر برای استفاده از این اینترنت رایگان باید مداوم در سطح شهر توقف کند، امکان استفاده دائمی از مسیریاب های آن لاین را ندارد و دسترسی اش به شبکه های اجتماعی مکان محور مانند فوراسکوئر در لحظه نخواهد بود. نهایت اینکه اینترنت رایگان الزاماً همیشه هم خوب نیست.

همچنین یکی دیگر از مواردی که در ژاپن برایمان باور ناپذیر بود، محدودیت شَدید شرکت های درخواست تاکسی بود، بطوریکه هیچکدام از اپ های این چنینی همچون اوبر یا در ژاپن فعال نبود یا کاری جز ارائه درخواست به تاکسی های رسمی انجام نمی داد. صنف تاکسیران ها در این کشور توسعه یافته، اجازه ورود به این خدمات دهی های اینترنتی را نداده اند و قیمت های بسیار گزاف در انحصار تاکسی های رسمی است. نه فقط در ژاپن، بلکه شرکت اوبر در کشورهایی مانند آلمان و تایوان و شهرهایی مانند لندن هم دردسرهای مشابهی داشته و عمدتاً در این کشورها عطای آن را به لقایش بخشیده است.

خلاصه اگر مانند من پیش از سفر به ژاپن فکر می کنید چون این کشور توسعه یافته است پس تمامی خدمات اینترنتی متداول در جهان هم در آنجا به بهترین شکل آن دیده می شود، اشتباه کرده اید. در ژاپن مسئله دیگری هم اهمیت دارد و آن، این است که کسی نان کسی دیگری را نبرد و سفره دیگری را تنگ تر نکند و این به معنای عقب ماندگی نیست.

جلوه های توریستی ژاپن

اتومبیل های کی کار

یکی از جلوه های دیدنی کشور ژاپن که در کمتر کشوری از جهان نظیر دارد، اتومبیل های کوچک و شهری موسوم به کی کار (K-Car) است که با ابعادی بسیار عجیب، سالانه به تعداد انبوهی در این کشور تولید و عرضه می شود و طرفداران بی شماری دارد. این گونه خاص از اتومبیل که جلوه خاصی به خیابان های ژاپن داده، به شکلی عجیب یادآور فرهنگ خاص مردم این نقطه از جهان است. اگر اتومبیل های عضلانی، کشیده و پُر مصرف آمریکایی یا وانت پیکاپ های بزرگ ساخت فورد و شورولت را نمادی از فرهنگ مصرف گرای آمریکایی بدانیم، کی کارهای ژاپنی را هم می توان نمادی از فرهنگ مسالمت جو، دقیق و صرفه جوی مردمان این خطه از جهان دانست که به بهترین شکل ممکن، پاسخگوی نیازهای خریداران ژاپنی است.

درباره کی کارها (Kei car) نکات جالب بسیار است. سابقه این قبیل خودروها که طول بدنه شان بیشتر اوقات از چهار متر تجاوز نمی کند، به دهه 60 میلادی بر می گردد، زمانی که کارخانجات متعدد ژاپنی در پاسخ به نیاز مشتریان خود با سوار کردن پیشرانه های کوچک و کم مصرف روی یک شاسی کوچک، دست به ابداع اتومبیل های کوچک ژاپنی زدند. این محصولات که بیشتر طولی در محدوده سه و نیم تا چهار متر داشتند، با کمک موتورهای کم حجم و بسیار کوچک موتورسیکلت مخصوص حرکت در مسافت های کوتاه شهری بودند و به زحمت می توانستند بیش از 40 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرند. با استقبال فروشگاه های کوچک خانوادگی از کی کارها، صنعت تولید این قبیل اتومبیل رونق شدیدی گرفت و تا همین امروز هم وانت های کی کار فروش بالایی را در سال عاید سازندگان شان می کنند.

شاید بسیاری تصور کنند دایهاتسو که مالک بخش عمده این بازار بزرگ در ژاپن است نخستین مخترع کی کار باشد؛ اما در کمال تعجب این سوبارو، سازنده خودروهای ورزشی و آفرود بود که برای نخستین بار اتومبیلی در کلاس کی کار معرفی کرد. پدید آمدن برند معتبر سوزوکی هم چنانکه کتاب راهنمای صنعت خودروسازی ژاپن عنوان کرده است، ربط مستقیمی به کی کارها و تولیدشان دارد بطوریکه تا سال ها نام سوزوکی را با خودروی کوچک سوزولایت می شناختند که یک کی کار ارزان قیمت کاری است.

در عین حال مزدا مفهوم جدیدی را برای نخستین بار به اتومبیل های کی کار تزریق کرد. سازنده محصولات زیبا و اسپرت که به ساخت سدان، هاچ بک و کوپه های مدرن مشهور بود، نخستین بار به سری آر 360 دست به خلق یک رده کاملاً بدیع و البته متنوع خودرویی زد و یک کی کار دو نفره کوچک و اسپرت را با ظاهری جذاب روانه بازار مصرف کرد.

کی کارها در عصر جدید ژاپن، محصول مستقیم خرد جمعی مردم این کشور بودند و بعدها با کمک مد، فناوری و تبلیغات به یکی از ویژگی های بارز کشور و صنعت خودرو ژاپن بدل شدند. دامنه تولید و عرضه این خودروها سالانه تا بیش از یک میلیون دستگاه می رسد، ضمن اینکه سازندگان بومی ژاپن نظیر نیسان، دایهاتسو، داتسون، تویوتا، سوزوکی و هوندا از جمله محبوب ترین برندهای این بخش از بازار خودرو در بین خریداران ژاپنی هستند. جالب است بدانید که در همین چند ماهه اخیر و در خلال برگزاری نمایشگاه خودرو توکیو 2017 بیش از 39 مدل کاملاً جدید از کی کاهای ساخت ژاپن به خریداران معرفی شد.

از جمله مشهورترین خودروهای این رده از بازار در ژاپن می توان «دایهاتسو تانتو»، «نیسان دایز»، «دایهاتسو های جت»، «هوندا N-One»، «نیسان کیوب» و «هوندا S660» را نام برد که با طرح های متفاوت و خاص، خریداران ژاپنی را به سمت خود جذب می کنند. فرم جعبه ای بدنه که به ایجاد یک صندوق بار بزرگ و استفاده حداکثری از فضا منجر شده، در کنار تایرهای کوچک، موتورهای سه سیلندر و قیمت ارزان از جمله دلایل انتخاب این خودروها از سوی زنان و مردان ژاپنی است. در عین حال پرداخت مالیات سالانه کمتر بابت این اتومبیل ها موجب شده است تا داشتن یک دستگاه کی کار در مقایسه با یک هاچ بک شهری هزینه کمتری در بر داشته باشد.

در پایان ذکر چند نکته درباره خودروهای کی کار ضروری است. دلیل استقبال بالای ژاپنی ها از این محصولات به ماهیت اقتصاد، فرهنگ و ساختار اجتماعی و سیاسی ژاپن بر می گردد. جایی که در یک پهنه کوچک با وسعتی نزدیک به استان اصفهان حدود 127 میلیون نفر زندگی می کنند، قاعدتاً جای زیادی برای استفاده از اتومبیل های دراز و بزرگ و پُر مصرف نیست. ستون های جامعه و اقتصاد ژاپن روی احترام به انسان و زمین، پرهیز از اسراف و خلق حداکثر کارآیی استوار است؛ در نتیجه در شهرهایی با کمترین وسعت و بیشترین تراکم، لزوم استفاده از اتومبیل هایی کارآ و کوچک که دوستدار محیط زیست و ضد ترافیک باشند، ضرورت انکارناپذیری است. البته که همه مردم دنیا به اندازه ما از دیدن این محصولات ژاپنی ذوق زده نمی شوند. اروپایی ها با اینکه خود از استادان ساخت محصولات کوچک و اقتصادی هستند، اما بیشتر کی کارها را خودروهایی زشت و تنبل می دانند. جالوپنیک، وب سایت مشهور خودرویی هم در گزارشی که به معرفی کی کارها پرداخته، این محصولات را نه اتومبیل هایی ناز و محبوب و جذاب که خودروهایی تنبل و زشت و با سطح رانندگی بسیار فاجعه معرفی کرده است.

دستگاه های فروش خودکار، همه جا همه وقت

در جهان به «وندینگ ماشین» معروف هستند و در بسیاری از فرودگاه ها یا حتی اماکن دیدنی و پُر رفت و آمد جهان هم می شود سراغ شان را گرفت. به عنوان مثال در موزه کیهان نوردی مسکو، یکی از این دستگاه های خودکار، غذای فضایی (به شکل خمیر دندان) می فروشد. اما در ژاپن، دستگاه های فروش خودکار عملاً هر چیزی می فروشند و به مغازه های بیست و چهار ساعته تبدیل شده اند. امکان ندارد که در محدوده خیابان، داخل مترو، پارک، پاساژها، مراکز علمی و… بود و به این دستگاه های پُرشمار بر نخورد؛ البته با این تفاوت که بر خلاف عموم دستگاه های فروش خودکار جهان، فقط ماکت چیزی که سفارش می دهید و هزینه اش را پرداخت می کنید در ویترین شیشه ای دیده می شود و هیچ جسمی به پایین پرتاب نمی شود که نگران گیر کردن و خراب شدن و… باشیم.

عملاً این دستگاه ها، جایی برای بقالی ها و خرده فروشی ها نگذاشته اند، به ویژه اینکه عموم دستگاه های فروش خودکار نوشیدنی ها، نوشیدنی گرم پلمب شده هم ارائه می دهند که رسماً کار نوشیدنی گرم صبح را برایمان آسان می کرد. شاید این دستگاه ها به خودی خود عادی باشند، ولی این را که ژاپنی ها هر چیزی را بسته به نیاز و فرهنگ خود باز طراحی می کنند، می شد به واقع در طراحی همین دستگاه ها دید.

بهترین سرویس های بهداشتی جهان

معمولاً از لفظ «ترین» استفاده نمی کنم، چرا که همیشه بهتر از بهتری هست. ولی در این مورد، هیچ اغراقی به کار نرفته است. یکی از معضلات عمومی ایرانی ها رفتن به توالت های بدون آب است که البته در بسیاری از کشورهای جهان متداول است. اگر ما نسبت به بهداشت به سطح وسواس رسیده ایم، ژاپنی ها با همین سطح از حساسیت، با علم و فناوری این دغدغه را حل کرده اند. عموماً سرویس های بهداشتی امروزی این کشور مجهز به سیستم شستشوی خودکار است. چیزی شبیه به شلنگ کوچک از درون کاسه توالت فرنگی و بالای سطح آب، شروع به شستشوی می کند. کنترلی هم در کنار فرد و معمولاً روی دیوار قرار دارد که شدت آب، زاویه آب، نوع پاشش آب، دمای آب و… را می شود با آن کنترل کرد.

از توضیح دیگر امکانات این سرویس ها مانند امکان ضدعفونی سطح نشستن و… صرف نظر می کنم، ولی بدون هیچ شرمساری ای امیدوارم که استارت آپ ها و اهالی فن بتوانند با بومی سازی این فناوری، مشکل لاینحل سرویس های بهداشتی آلوده در مکان های عمومی ایران را حل کنند، فناوری ای که با عرف ما همخوانی دارد و کافی است برای استفاده از آن فرهنگ سازی صورت گیرد.

موزه علوم و طبیعت توکیو

«اوئنو پارک، محوطه ای است مشجر، جنگل طبیعی که در کنار شهر محفوظ داشته اند.» این را «مهدیقلی هدایت» از خاطره سفرش در 115 سال پیش به توکیو نوشته؛ بخت و اقبال ما بود که محل اقامت مان را جایی در مرکز شهر و میان دیدنی ها گرفته بودیم، به همین علت در همان روزهای نخست که بدون اتصال به اینترنت در شگفتی روابط متفاوت زندگی در ژاپن سر می کردیم، زمان را از دست ندادیم و به سراغ دیدنی های ژاپن رفتیم؛ از جمله پارک اوئنو که دیگر نه در کنار شهر، بلکه در قلب شهر واقع بود، پارکی به غایت زیبا و از اهداف اصلی دیدن ساکورا (شکوفه های گیلاس) در توکیو.

درون این پارک، موزه های مهم و متعددی قرار دارند که یکی از آنها موزه علوم و طبیعت توکیو بود. از «سپیده شعرباف»، روزنامه نگار علم که از هم سفران بود و بارها از مراکز و موزه های علمی تراز اول جهان بازدید داشته، خواستم راوی این بخش باشد؛ چرا که بهتر از من می تواند داستان خاص این موزه را بازگو کند.

تصاویری از موزه علوم و طبیعت توکیو ژاپن (National Museum of Nature and Science Tokyo)

سپیده شعرباف:
مسیر رسیدن به در ورودی موزه علوم و طبیعت توکیو از میان پارکی پُر از درختان شکوفه گیلاس (ساکورا) می گذرد. اگر در ماه فروردین و هنگام شکوفه دادن این درختان قرار باشد به موزه سر بزنید، زیبایی بیش از اندازه پارک اوئنو (Ueno Park) به اندازه ای است که نمی توان از آن گذشت و وارد یک فضای بسته برای بازدید از موزه شد. اما قدم گذاشتن به ورودی موزه که به هال ورودی یک قصر بیشتر شباهت دارد، کافی است تا دریابید برای ساعت ها اینجا قدم خواهید زد و دیگر شکوفه های گیلاس هم شما را به بیرون نمی خوانند. موزه علوم و طبیعت توکیو سرشار از انواع فسیل ها، سنگ ها، نمونه های تاکسیدرمی حیات وحش و تنوع وسیعی از گیاهان است و می توان تاریخچه ای از طبیعت و علم را در آنجا شاهد بود. نخستین وسیله ای که در این موزه خودنمایی می کند و دقیقاً بعد از ورود به بخش اصلی دیده می شود، یک آونگ فوکو است که سرعت حرکت زمین را به دور خود نشان می دهد. برای کودکی که هنوز چندان با مفاهیم علمی سر و کار نداشته است، چند دقیقه دیدن حرکت این آونگ کافی است تا تشنه دانستن حقایق علمی شود.

هنگامی که از موزه ها و مراکزی پُر از اطلاعات گوناگون با کمیت و کیفیت داده های بسیار فشرده بازدید می کنیم، حجم زیادی از آموخته ها به سرعت فراموش می شود؛ اما موزه علوم و طبیعت توکیو برای این موضوع هم چاره ای اندیشیده است و با ترفندها و خلاقیت های متفاوت و از همه مهم تر فناوری های روز دنیا هر بخش به شکلی در ذهن ماندگار می شود. برای مثال در بخش سنگ ها و مواد معدنی این موزه در کنار سنگ های معدنی، نمونه ای از محصولی که انسان از آن سنگ ساخته، قرار داده شده است.

برای کسانی که به تکنولوژی علاقه دارند، جذاب ترین بخش این موزه قسمت مربوط به فناوری هایی است که ابتدا در کشور ژاپن طراحی و ساخته شده اند. نام ژاپن به قدری با تکنولوژی عجین شده است که بخش مهم و نسبتاً بزرگی از موزه ملی طبیعت و علوم این کشور به نمایش این تکنولوژی ها اختصاص داده شده است.

نخستین کمپرسورهای بادی خودرو، عینک واقعیت افزوده، پلاستیک های زیستی قابل تجزیه، دستیابی به فناوری فشرده سازی LED و فناوری ساخت کانتینر غول پیکر کشتی، نمونه هایی از فناوری ژاپنی است که در گنجینه فناوری های ساخته شده در ژاپن دیده می شود. در بخش نجوم و فضا نمونه هایی از نخستین تلسکوپ های استفاده شده در ژاپن، انواع ساعت ها مثل ساعت های آفتابی، انواع کره آسمان و دیگر ابزارهای نجومی به چشم می خورد. بعد از بازدید از این بخش می توان به زمین بازگشت و تاریخچه ای از زندگی نخستین انسان ریخت ها تا انسان امروز را دید. سپس نوبت به انواع فسیل های موجودات زنده با قدمت هزاران و میلیون ها سال می رسد. نمونه های بازسازی شده دایناسورها و حیواناتی که زمانی در این منطقه زندگی می کردند و اکنون منقرض شده اند در کنار نمایش بخش هایی از فسیل های واقعی جذابیت این بخش را بیشتر می کند.

اکنون زمان آن رسیده است که با این موزه وارد تعامل شوید و آنچه قرار است به ذهن بسپارید، خودتان بسازید و تجربه کنید. ساختمان دیگر موزه به کمک فناوری های روز دنیا سعی در شبیه سازی و مرور تاریخ به شیوه ای مدرن دارد که در کمتر موزه ای می توان مشابه آن را دید. فرض کنید در حال دیدن بدن تاکسیدرمی شده یک پرنده زیبا هستید و همان زمان با لمس کلیدی می توانید صدای پرنده را بشنوید. شما می توانید با مقایسه دو قطعه از تنه درخت به خوبی لمس کنید که حشرات چطور می توانند چوب یک درخت را پوک کنند و باعث خشک شدن درخت شوند. تصویر نمای فروسرخ بدن خود را در آئینه ببینید، دوران های زمین شناسی را با خط کشی تغییر دهید تا ویژگی های هر زمان مطابق آن تغییر کند و در نهایت، تکه ای واقعی از سیارکی را که فضاپیمای هایابوسا به زمین آورده است، زیر میکروسکوپ مشاهده کنید. مگر می شود چنین تصاویری در ذهن ثبت نشود و فرد را درگیر شناخت پدیده های علمی اطراف خود نکند؟

حالا اگر بعد از ساعت ها قدم زدن میان بخشی از تاریخ علم و طبیعت این کشور، تصور می کنید می توانید به سراغ شکوفه های فضای بیرونی موزه بروید، بهتر است بدانید که این موزه ها با دو ساختمان سه طبقه ای وسیع هنوز تمام نشده است. فروشگاه موزه علم و طبیعت خود موزه ای از سنگ های معدنی، انواع فسیل ها، نمونه واقعی غذاهای فضانوردی و بسته های آموزشی است که بازدید از آن وقت زیادی از شما می گیرد و البته هزینه زیادی هم برایتان دارد.

خیابان آکیهابارا

از پارک اوئنو که بیرون زدیم، عصر شده بود و زمان گشت در فضاهای موزه ای و محصور، گذشته بود. نتیجه آنکه از همین وای فای های رایگان که برای گردشگرها تعبیه کرده اند، بهره بردیم تا مقصد بعدی را بیابیم. چاره ای نبود جز سر زدن به قلب بازارهایی که نبض شان در جهان، با ضرب توکیو می تپد. کمی در نقشه بالا و پایین کردم، دیدم که خیابان آکیهابارا (Akihabara) که بهشت بازی بازها است در همان نزدیکی است.

محله ای را تصور کنید پُر از گیم نت و ویژه خوره های بازی، آن هم با عرضه مستقیم و انحصاری خود بازی سازها، همان جا یاد دو دوست و همکار روزنامه نگار که خوره بازی اند افتادم، «محمد طالبیان» و «کسری کریمی طار» عزیز. من از آن حجم صدا و اتفاق درون ساختمان های ویژه خوره های بازی فقط انگشت به دهان ماندم و راستش را بخواهید چون این کاره نیستم، چیز زیادی سر در نیاوردم. اما پس از بازگشت محمد طالبیان ماجرای این خیابان را برایم کامل شرح داد. از او خواستم که آن را با شما در میان بگذارد، به ویژه که خود او در سال 89 تجربه سفر به ژاپن برای شرکت در رویدادی ویژه خوره های بازی شرکت کرده بود و تصویر دقیقی از آنجا داشت.

محمد طالبیان:
همانقدر که برای علاقه مندان سینما قدم زدن در صحنه فیلمبرداری کازابلانکا در مراکش جذاب است، آکیهابارا هم به عنوان محله ای در شهر توکیو می تواند نقش سرزمین موعود گیمرها را ایفا کند؛ محله ای که با قدم زدن در آن به دنیای بازی های ویدئویی و انیمه های ژاپنی وارد می شوید. آکیهابارا پایتخت طرفداران فرهنگ مدرن ژاپن است، فرهنگی که با بازی های ویدئویی، انیمه و مانگا شکل گرفته است. کتاب های مصور سیاه و سفید در هر گوشه ای از این آکیهابارا پیدا می شود. هر نقطه ای از این منطقه را که نگاه کنید با فروشگاهی روبرو می شوید که با نئون های رنگی و محصولات مرتبط به شخصیت های خیالی مخاطب را جذب خود می کنند. در این نقطه از دنیا فرهنگی جریان دارد که سال ها است در دیگر کشورها و شهرها فراموش شده است. دستگاه های آرکید مدت زیادی است که بواسطه هزینه بالای تهیه ژتون از مراکز تفریحی جمع آوری شده اند، اما آکیهابارا با راه پله هایی تنگ شما را به دنیای زیرزمین و آرکیدها وارد می کند. هر چیزی را که یکبار هم روی دستگاه های آرکید عرضه شده باشد در این نقطه از توکیو پیدا می کنید.

جدای از این نباید از محصولات اختصاصی ژاپنی ها چشم پوشی کنیم که در دیگر نقاط دنیا هیچ اثری از آنها نیست. کافی است نگاهی به جدول پُر فروش ترین بازی های هر هفته بازار ژاپن کنید تا متوجه شوید تقریباً چیزی بیش از 70 درصد بازی های این فهرست در دیگر نقاط دنیا شاید هیچگاه عرضه نشوند. مشتری در این نقطه از توکیو به قدری زیاد است که عرضه هر نوع کالایی بدون مخاطب باقی نمی ماند. فروشگاه هایی همچون بوک آف و سافمپ مجموعه ای از محصولات مرتبط به بازی، انیمه و مانگا را ارائه می کنند که از دید قیمت، تنوع و زمان عرضه رقیبی ندارد. هر دوی این فروشگاه ها حجم زیادی از محصولات کار کرده را برای فروش دارند و تقریباً مجموعه تمامی بازی های عرضه شده در سه دهه اخیر را پوشش می دهند، از اولین بازی های عرضه شده برای کنسول نینتندو گرفته تا جدیدترین بازی های پلی استیشن یا ایکس باکس.

در این محله فروشگاه های دیگری را می توان پیدا کرد که شاید چند میلیون نسخه مانگا در آنها موجود باشد؛ اما آکیهابارا تنها به چنین موضوعاتی خلاصه نمی شود. بازارچه های متعددی در این منطقه از توکیو وجود دارد که مخصوص عرضه محصولات هنرمندان آماتور است. آکیهابارا میزبان محصولاتی از بخش آماتور بازار است که شاید هیچگاه وارد فاز فروش عمده نشوند. بعد از خریدی احتمالاً طولانی مدت در این منطقه می توان نیم نگاهی هم به مید کافه ها داشت؛ کافه هایی که تمامی کارکنان آنها با تم خاصی لباس می پوشند و با همان تم برای شما انواع مختلف نوشیدنی (فکر بد نکنید!) و خوراکی را فراهم می کنند. در این منطقه می توان کافه ای را دید که پیش خدمتش لباس ماریو بر تن دارد یا مدل موهای خود را شبیه به قهرمان های انیمه دراگون بالز اصلاح کرده است. جالب است بدانید که بعد از پایان جنگ جهانی دوم، آکیهابارا به بازار سیاه اصلی توکیو برای فروش محصولات الکترونیک تبدیل شد، ولی بعد از چند دهه، نقش خود را به مرکز فرهنگ اوتاکو تغییر داد، فرهنگی که در بر گیرنده انیمه، بازی ویدئویی و مانگا است.

موزه علوم شهر فوکوئوکا

پس از دو روز و نیم اقامت در توکیو سوار بر قطارهای سریع السیر شینکانسن عازم محل برگزاری کنفرانسی علمی در شهر فوکوئوکای ژاپن شدیم. چهره اصلی ژاپن را چهار جزیره بزرگ و اصلی می سازند و فوکوئوکا بر فراز جنوبی ترین آنها یعنی شمال جزیره کیوشو واقع شده است. شش روز از سفرمان در این شهر گذشت، آن هم هر روز در موزه علوم شهر فوکوئوکا، جایی که بیش از 450 مروج نجوم از بیش از 50 کشور جهان گرد هم جمع می شدند تا در کنفرانسی به نام ارتباط نجوم با مردم (CAP 2018) با یکدیگر تبادل نظر کنند.

ما سه ایرانی شرکت کننده در این کنفرانس هم بسیار آموختیم و هم به طرز شگفت آوری متوجه سطح بالای جامعه نجوم آماتوری ایران نسبت به میانگین شدیم که متاسفانه به علت ارتباطات جهانی محدود، عرضه محدودی داشته است. این کنفرانس که در محل موزه علوم و آسمان نمای فوکوئوکا برگزار می شد به ما فرصت داد که نه فقط از ساز و کار آسمان نماهای مطرح جهان که نماینده ای از آنها در کنفرانس حضور داشت هم مطلع شویم. شاید بزرگترین دستاورد برای ما همین بود که دریافتیم چگونه این مراکز علمی اعم از رصدخانه ها، آسمان نماها و موزه های علوم، مردم را هر چند وقت یکبار (و نه یکبار برای همیشه) جذب خود می کنند. طراحی، برنامه ریزی و اجرای مداوم برنامه های متنوع، از جمله آنها بود. برای مثال برخلاف رویه معمول آسمان نماها در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، آسمان نماهای مطرح جهان، مداوم نمایش های جدیدی را عرضه می کنند و مخاطبی که یکبار آسمان نما را دیده است، دلیلی منطقی می یابد که بار دیگر هم به این فضا سر بزند.

در خود کشور ژاپن که فضاهای علمی مانند سینما و تئاتر در ایران به بخشی از فرهنگ عمومی مردم تبدیل شده، 330 آسمان نما (تا سال 2015) و 256 رصدخانه عمومی مجهز با تلسکوپ های قدرتمند وجود دارد. به همین سبب هم عجیب نبود که خود آسمان نمای فوکوئوکا به محلی برای سخنرانی و نمایش تبدیل شده بود و آنهایی که تجربه کار با آسمان نما را داشتند، همچون کارگردانانی که تیزر فیلمشان را روی پرده می گذارند، کارهای تحسین برانگیزشان را در نیمکره آسمان نما به تصویر می کشیدند. از توضیح بیشتر آنچه در این کنفرانس گذشت، می گذرم و فقط به این نکته اشاره می کنم که دغدغه ارائه محتوای علمی به اشخاص کم توان جسمی و ذهنی، نابینایان و ناشنوایان و… به دغدغه ای جهانی بدل شده است و امیدوارم ما هم در این مسیر هم پا باشیم.

ساکوراجیما، آتشفشانی فعال

پس از پایان کنفرانس، با اتوبوس راهی جنوبی ترین نقطه ممکن جزیره کیوشو شدیم. این بار برخلاف تجربه قطار، فرصت داشتیم از دیدن مناظر لذت فروان ببریم. به شهر کاگوشیما رسیدیم و عازم بندر اصلی این شهر شدیم. همان جا خیره ماندیم به آتشفشانی فعال به نام ساکوراجیما که منظره ای شبیه به توچال تهران از مرکز شهر را به تصویر می کشید. نام ساکوراجیما را احتمالاً در سال های اخیر از اخبار شنیده اید؛ همین بهار سال پیش بود که برای آخرین بار فوران کرد. دو سال پیش هم گروهی تحقیقاتی از دانشگاه بریستول و مرکز تحقیقات آتشفشانی ساکوراجیما، اعلام کردند که این آتشفشان فوران عظیمی را در 30 سال پیش رو خواهد داشت.

دیدن دهانه این آتشفشان با ستونی از خاکستر که از آن بیرون می آمد، سیر نشدنی بود. سوار بر قطار در مسیر توکیو به فوکوئوکا از کنار کوه فوجی که زیر ابر گرفتار بود و ناپیدا، گذشتیم، ولی به جای آن توانستیم یکی از شاهکارهای خلقت را پیش چشم مان ببینیم. در توصیف این آتشفشان همین بس که تا 104 سال پیش این آتشفشان همچون جزیره ای در آب بود، ولی فوران یک باره و گدازه هایش، زمین می سازد و خاکش را به کیوشو، جزیره بزرگ جنوبی ژاپن متصل می کند. از آنجا سوار بر کشتی تندرو عازم جزیره تانگاشیما در پایین نقشه پهناور ژاپن شدیم.

سکوی پرتاب سازمان فضایی ژاپن

در حاشیه غربی اقیانوس آرام شمالی، جزیره جنگلی زیبایی قرار دارد به نام تانگاشیما؛ جزیره ای به طول 57 کیلومتر و 186 کیلومتر خط ساحلی. برای بازدید از سکوی پرتاب جاکسا (JAXA)، سازمان فضایی ژاپن و موزه فضایی جاکسا از کاگوشیما عازم این جزیره شده بودیم. چون عصر به جزیره رسیدیم، روز اول به بازدید محدود از جزیره گذشت و آماده شدن برای حرکت به جنوبی ترین نقطه جزیره. همانطور که گفتم تاکسی گرفتن کار لوکسی بود و با سفارش مرکز راهنمای گردشگری و پذیرش هتل، خودرویی با قیمت بسیار مناسب کرایه کردیم. فردای آن روز راهی بازدید از مقر سازمان فضایی ژاپن شدیم. این توضیح را باید بدهم که برای استفاده از گشت علمی رایگان، ما باید پیش از آن تلفنی رزرو می کردیم، ولی چون سیمکارت توریست ها امکان برقراری تماس ندارد، دل را به دریا زدیم و به این جزیره رفتیم. روز اول هم مسئول راهنمای گردشگری بسیار کمک کرد تا جایی برای بازدید ما رزرو کند، ولی موفق نشد؛ با این حال به ما توصیه کرد که یک ساعت زودتر به آنجا بروید و البته همان زمان بود که متوجه شدیم صرفاً برای شرکت در تور باید رزرو می کردیم و برای بازدید خودمان محدودیتی نیست، پس راهی این نقطه جنوبی جزیره شدیم. سکوهای پرتاب فضایی را کشورها هرچه بیشتر نزدیک به استوا می سازند تا بتوانند با بهره گیری از سرعت دوران بیشتر زمین، برای ارسال موشک هایشان از پیشران کمتری بهره ببرند یا محموله های سنگین تری را بفرستند.

یک ساعتی از رانندگی ام گذشته بود (با محدودیت سرعت 50 کیلومتر بر ساعت در جزیره) که ناگهان متوجه رد کردن ساختمان و موشکی در کنارش شدیم. همان جا در مکانی مشخص، خودرو را پارک کردیم. متوجه شدیم که درون مقر سازمان فضایی ژاپن هستیم، مقری که آن هم بواسطه فرهنگ ژاپنی به مکان بازدید عموم و در خدمت عامه مردم درآمده است؛ البته طبیعتاً به جز مناطقی که دانشمندان و مهندسان مشغول کار روی پروژه های فضایی بودند. این گونه بود که بدون عبور از سد نگهبانی یا دیوار و نرده ای ما به این نقطه رسیده بودیم.

ابتدا به سراغ موزه فضایی جاکسار رفتیم. هر چند از لحاظ قطعات و ابزارها به مراتب کمتر از موزه کیهان نوردی مسکو وسیله برای نمایش داشت، ولی به همان اندازه از فناوری برای ایجاد فضای تعاملی بهره برده بود. بطور مثال فضای شبیه سازی شده ایستگاه فضایی میر، حس بودن در فضای این ایستگاه بازنشسته فضایی را در موزه کیهان نوردی مسکو به فرد القاء می کند؛ ولی در موزه همتای ژاپن با ترفندی خاص این امکان را فراهم کرده بودند که بازدیدکنندگان با حالتی شبیه به تعلیق، عکسی از درون نمونه مشابه با ماژول کیبو که به ایستگاه فضایی بین المللی متصل است، با خود به یادگار ببرند. در این موزه همچنین فضای برج مراقبت (کنترل) فضاپیماها به خوبی شبیه سازی شده بود.

از موزه که بیرون آمدیم سکویی بر صخره های لبه ساحلی اقیانوس جلب نظر کرد. با یک ربع پیاده روی به این سکو رسیدیم و از آن بالا رفتیم. همان سکویی بود که مردم و مسئولان، از آنجا پرتاب های فضایی و تاریخ ساز ژاپن را به نظاره می نشینند؛ سکوی پرتاب تانگاشیما که مشهور است به زیباترین سکوی پرتاب جهان (به دلیل چشم اندازش) در دوردست قابل مشاهده بود. پس از ساعتی سوار بر ماشین شدیم و گشتی دیگر در منطقه زدیم. ناگهان متوجه بالکن تماشایی بسیار نزدیکتری شدیم. آنجا دو متخصص سازمان فضایی ژاپن با لباسی مخصوص حضور داشتند و با رویی گشاده به ما خوشامد گفتند. نقشه ای هم مانند تابلو تعبیه شده بود تا بتوان منظره را با جزئیات نقشه تطبیق داد. دو سکوی پرتاب ژاپن، یک ساختمان سرهم کردن فضاپیما (اسمبلی) و یک آنتن هشتاد متری هواشناسی در میان خط آبی اقیانوس و زمینه سبز جنگل های این جزیره خودنمایی می کرد.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «تجربه سفری علمی به ژاپن»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا سفرنامه محمدجواد ترابی در مجله دانستنیها، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا