سیر تکامل علم نجوم چگونه بوده است؟
از زمانی که بشر از خود و از جهانی که در آن سکنی دارد، آگاه شده است، آسمان را با ترس و شگفتی، منبع جذبه ای پایدار و افسون کننده دانسته است. ترس و شگفتی، مطالعه و علم را سبب می شود. بشر که بی وقفه در تلاش فائق آمدن بر جهل و حل اسرار بود، سرانجام علم نجوم را پدید آورد.
نجوم علم مواضع، حرکات، ساختمان ها، سرگذشت ها و سرنوشت های اجرام آسمانی است. نجوم در سیر تحول خود به عنوان یک علم، بسیاری از قوانین بنیادی حاکم بر این اجرام را کشف کرده است. اما در ماهیت پژوهش علمی است که کار آن هرگز پایان نپذیرد و در اینجا نیز چون علوم دیگر، تلاش های بسیار به جا مانده که باید انجام گیرد.
تاریخچه نجوم
تاریخ نجوم را می توان به سه دوره تقسیم کرد: 1) دوره زمین مرکزی، 2) دوره کهکشانی و 3) دوره کیهانی. آغاز دوره اول در تاریخ باستان است و پایان آن در قرن شانزدهم. دوره دوم از قرن هفدهم تا قرن نوزدهم طول کشید و دوره سوم در قرن حاضر آغاز شد و هنوز ادامه دارد.
دوره زمین مرکزی
منجمان نخستین معتقد بودند که زمین باید در مرکز جهان باشد و فرض می کردند که خورشید، ماه و ستارگان به دور زمین ساکن می گردند. علاقه آنان که به معنای امروزی کلمه چندان علمی نبود، بطور عمده معطوف بود به مسائل علمی، به رابطه واقعی یا فرضی رویدادهای آسمانی با حوادث زمینی و به جستجوی آسمان به خاطر یافتن نشانه هایی از وقایع سعد و نحس.
با وجود این، کشف های برجسته ای در این دوران صورت پذیرفت. گاهشماری با دقت زیاد رشد کرد، دایره البروج (مسیر ظاهری خورشید از میان ستارگان) به دقت تمام تعریف شد. دوره کامل کسوف و خسوف تعیین گردید و حتی در قرن دوم پیش از میلاد به حرکت محور زمین پی برده شد.
پایان دوره زمین مرکزی در قرن شانزدهم با شخصیت بزرگ نیکلاس کوپرنیک پیوندی نزدیک دارد.
دوره کهکشانی
می توان گفت که نجوم جدید با این دوره آغاز می گردد. کوپرنیک نشان داد که زمین، نه تنها مرکز جهان نیست، بلکه فقط یکی از سیاراتی است که به دور خورشید مرکزی می گردد. معلوم شد که زمین که به هیچ روی منحصر به فرد نیست، سیاره ای کاملاً معمولی است که به طرزی معمولی، حرکاتی معمولی دارد.
در حقیقت آشکار شد که خورشید مرکزی خود ستاره ای از ستاره های بیشمار آسمان است، یکی از بیلیون ها ستاره مشابه حول و حوش ما است که برخی بزرگتر و بعضی کوچکتر از خورشید، برخی سنگین تر و بعضی سبک تر از آن هستند.
در این دوره روش مطالعه پیوسته علمی تر شد و انگیزه اصلی آن میل به شناخت و فهم قوانین بنیادی حاکم بر حرکت اجرام آسمانی و توضیح چیزهایی که چشم می دید، بود.
پیشرفتی که از قرن شانزدهم تا پایان قرن نوزدهم صورت گرفت، نتیجه تلفیق کارآمدی از رصدهای پُر دامنه، وسائل پیشرفته و کار نبوغ آمیز علمی بود.
- رصدها: اطلاعات وسیعی که اهمیت بنیادی داشتند، با کار سخت رصدکنندگان دقیق که نام بزرگ تیکو براهه در صدر آنان است، جمع آوری گردید.
- وسائل: البته معرفی تلسکوپ به نجوم توسط گالیله در 1610، نشانه مرحله مهمی در تکامل علم نجوم به شمار می رود، همانطور که اختراع بعدی طیف نما نیز چنین بود. این دو وسیله مکمل یکدیگر بودند. تلسکوپ رویت ستارگان را با وضوحی بیشتر ممکن می سازد، طیف نما نور ستارگان را تجزیه می کند و اطلاعاتی درباره ستارگان در اختیار ما می گذارد.
- نبوغ: نجوم نیز مانند هر علم دیگری برای پیشرفت خود نیازمند تلاش مغزهای بزرگی است که بتوانند بینش، تخیل، شهود و نیز دانش زیاد را بر اطلاعات رصدی تطبیق دهند. یوهانس کپلر با کشف قوانین حرکت سیارات و سر ایزاک نیوتن با کشف قانون گرانش عمومی، در زمره این دانشمندان بودند.
دوره کیهانی
در این دوره آشکار شد که کهکشان ستارگانی که خورشید بدان تعلق دارد فقط یکی از کهکشان های بسیاری است که برخی بزرگتر و بعضی کوچکتر از کهکشان ما هستند. بخش زیادی از تحقیقات نجوم نیم قرن اخیر به این کوشش اختصاص داشته است که تصویر کامل از جهان بدست آوریم. تلسکوپ های نوری بزرگتر و نیز تلسکوپ رادیویی عظیم برای کمک به این تحقیقات ساخته شده اند.
نابغه نظری بزرگی که در ذهن عامه مردم بیش از همه با این دوره ارتباط داده می شود، دکتر آلبرت اینشتین است. هر چند که او در درجه اول یک فیزیکدان و ریاضیدان بود، اما کیهان شناسی و اخترفیزیک سخت به نظریه نسبیت او متکی هستند.
در این دوره نجومی است که ما زندگی می کنیم.
منابع
مقاله علمی و آموزشی «سیر تکامل علم نجوم چگونه بوده است؟»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب نجوم به زبان ساده، تالیف مایر دگانی ترجمه محمدرضا خواجه پور از نشر گیتاشناسی، منتشر شده در تابستان 1380 با شباک 9646241050 به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.