معرفی کتاب سنگفرش هر خیابان از طلا است
کتاب راز را مطالعه کرده اید؟ به فیلم های مستند از جنس زندگینامه افراد موفق علاقه دارید؟ به دنبال کشف راز موفقیت افراد پیروز هستید؟ می خواهید با طرز تفکر یک شخصیت موفق اقتصادی آشنا شوید؟ این کتاب می تواند کمکی برای یافتن پاسخ پرسش هایی از این جنس باشد. کتاب سنگفرش هر خیابان از طلا است (Every Street is Paved with Gold) به نوعی زندگینامه کیم وو چونگ (Kim Woo Choong) – موسس گروه دوو – و نگاه او به دنیای اطراف است.
استقبال گسترده و فروش بالای کتاب در زمان چاپ اول (1992) خیلی زود آن را به چاپ دوم رساند. طرفداران کتاب اما هر روز انگار اشتهای بیشتری برای کشف آنچه در میان خطوط آن نهفته بود پیدا می کردند. متن روان کتاب و بیان حقایق ساده زندگی که گاه از چشم بشر پنهان مانده، باعث شده تا امروز نیز کتاب تبدیل به کتابی کهنه نشود. تک تک جملات کتاب با همه وجود نویسنده برای کمک به جامعه نوشته شده، و به نظر می آید صادقانه و واقعی بودن جملات، همان رازی است که تا امروز کتاب را در ردیف پُر مخاطبان، حفظ و ناشران را وادار به تجدید چاپ آن کرده است و امروز این کتاب در پیشخوان کتابفروشی های میان رشته ای و خصوصاً اقتصادی چشم انتظار خواننده ای جدید است.
زیبایی کتاب را آنجا بیشتر می توانید درک کنید که شرایط زمان اولین چاپ کتاب در جامعه کره را در مقابل چشمان تان بیاورید، صحبت های ساده و بی آلایش نویسنده گرچه گاه مغرورانه به نظر می آید اما در جامعه در حال پیشرفت کره احتمالاً یکی از مهم ترین چنگک هایی بوده که کمک به بالاتر رفتن از صخره های ترقی کرده است. کتاب با هشدارهایش جوانان را از راضی شدن به وضع موجود باز می دارد و آنان را به تلاش بیشتر و داشتن اهداف بزرگتر فرا می خواند.
نویسنده در پیشگفتار دغدغه اش را با یک نگرانی عنوان می کند: «من نگران این قضیه ام که چرا جوانان گرایش دارند که افراد مسن و با تجربه را نادیده بگیرند و تلخ تر اینکه آن عده نیز که تجربیات گرانبهای فراوان دارند، در انتقال تجارب خود به نسل جوان اکراه دارند.» کتاب دستاورد تجربیات شخصی و تجاری و درس هایی است که کیم از کلاس زندگی آموخته است و مخاطب اصلی اش را جوانانی معرفی می کند که مالکان فردا و وارثان زمین هستند.
بدنه اصلی کتاب از 3 فصل و 38 بخش شکل گرفته است. در ادامه شما می توانید با هر یک از بخش های کتاب سنگفرش هر خیابان از طلا است، آشنا شوید.
فصل اول، «9 تا 5 – 5 تا 9» نام گرفته است که تا رسیدن به بخش مربوط به آن عنوانی سوال برانگیز باقی می ماند.
اولین بخش فصل با عنوان «تاریخ از آن کسانی است که آمال و هدف دارند.» روزهایی را یادآوری می کند که کره وضعیت نامناسبی داشته و راز رسیدن به موفقیت را وجود آرزو در ذهن و جان جوانان و تلاش آنان برای رسیدن به این آرزوها می داند. کیم از آرزوهای خود سخن می گوید و بخش را این گونه به پایان می برد: «جوان بی هدف جوان نیست. آرزو برای جوانان بسیار با اهمیت و ضروری است. تاریخ متعلق به کسانی است که در زندگی امیدهای بزرگ دارند.»
بخش دوم با عنوان «شما به فلسفه زندگی نیاز دارید» با یک سوال آغاز می شود: خوش بینی یا بدبینی؟ آغاز این فصل جملات و سفارش های کتاب راز را در ذهن کسانی که آن را مطالعه کرده اند زنده می کند؛ کیم فلسفه زندگی را در خوش بینی می داند و از خاطراتی سخن می گوید که در سخت ترین لحظات همواره تفکری مثبت داشته و این نقش مهمی در کمک به موفقیت هایش داشته است. البته کیم به جامعه، به سیستم آموزشی و فارغ التحصیلان ناتوان، به کنکور و… نقد دارد. تفکر انتقادی دیگر فلسفه او است. زندگی کیم دو قانون دیگر نیز دارد که یکی تفکر آینده نگر و دوری از تصمیمات مقطعی و کوتاه مدت و دوم وطن پرستی و کسب سود برای کشور در کنار سود فردی است.
در سومین بخش با بیان چند تجربه کاری اهمیت آگاهی و کسب اطلاعات در مورد هر کاری قبل از تصمیم گیری را بیان می کند. او با تصمیماتش تبدیل به یک متخصص جهت ساز شده و شرکت های بسیاری را متحول کرده است. برای این کار نیاز به مشاورین هرچه بیشتر احساس می شود اما حرف آخر را یک نفر باید بزند. مشاوران همان نزدیکان و آشنایان و… هستند اما در پایان «هیچکس نمی تواند برای شما تصمیم بگیرد. این خود شما هستید که باید برای خودتان تصمیم بگیرید.» عنوان این بخش همان «تصمیم گیری» نام دارد.
شاید بتوان سخن پنهان در چهارمین بخش این فصل را جبر محیط نامید. «گامی فراتر از عارضه انجام کار در حد رفع تکلیف» عنوانی است که در ذیل آن کیم به بیان میزان تلاش برای انجام کار می پردازد. مثال بارز این فصل کیم دانشجویان کره ای هستند که تا آخرین سال تحصیل تلاش شایسته ای نمی کنند و در پایان برای فارغ التحصیلی می کوشند. این را در میان خودمان هنگام فرار از درس خواندن تا شب امتحان و فرار از دست به قلم شدن برای مقاله یا تحقیق تا زمانی که اجبار نشده باشد می بینیم. کیم مثالی از نوع بارگیری کشتی های قدیم در کره می زند و رمز موفقیت نمایندگان شرکت ها در بارگیری کالاهایشان را پیگیری و ثابت قدمی آنان می داند و این مسئله را به خوبی نشان می دهد. کیم از جوانان می خواهد فراتر از رفع نیاز به دنبال مطالعه و کشف استعداد و… باشند و آنان را تقدیم سازندگی جامعه کنند.
پنجمین بخش فصل «جادوگران» نام گرفته و تاکید آن بر این است که جادوگران انسان های موفقی در حوزه کاری خودشان هستند. یک مدیر یا صنعتگر موفق و… این گونه نبوده که از بدو تولد خاص باشند، بلکه «نابغه شدن 99 درصد به تلاش بستگی دارد.»
ابداع و نوآوری در هر سطحی که باشد مهم است. چه در مدیریت یک کارخانه بزرگ باشد، چه در بایگانی یک شرکت کوچک یا هر شغلی. «اهمیت ابداع و نوآوری» عنوان ششمین بخش است که با مطالعه محتوای آن که شامل مثال نوآوری های نویسنده در کار است، درک بهتری از ماهیت آن پیدا خواهید کرد.
در بخش «کسانی که مرا تحت تاثیر خود قرار دادند» با تقدیر از مادر، پدر و معلم، اهمیت اطرافیان را برجسته می کند. «در زندگی، افراد فراوانی هستند که شما باید با آنان روبرو شوید و مسیرهای زیادی که در آن گام بردارید. من امیدوارم شما آنقدر خوشبخت باشید که اشخاصی را در زندگی خود ملاقات کنید که با ارزش و شایسته باشند که هم بتوان به عقاید و دانش آنها اعتماد کرد، هم از تجربیات آنها پیروی نمود.»
سرانجام به بخش هم نام با عنوان فصل رسیدیم. در معرفی هشتمین بخش فصل به همین بسنده می کنم که 9 صبح تا 5 عصر معرف ساعت کار گروهی و 5 عصر تا 9 صبح معرف ساعت کار گروهی دیگر است. با مطالعه این فصل، اهمیت زمان در زندگی بشر از نگاه کیم و همفکرانش را درک می کنید.
«من فقط یک زن هستم» عنوان بخشی است که در آن کیم تفکر زنان را نقد می کند، اهداف آنان از تحصیل علم و… را به زیر سوال می برد و عامل اصلی فضای نسبتاً نابرابر جوامع برای زنان و مردان را تفکر و عملکرد خود زنان می داند. مثال های این بخش خواندنی هستند.
«قفس پرندگان» به مبارزه با راحت طلبی می پردازد. کیم کسانی را که به دنبال کار کمتر با درآمد بیشتر هستند، حذف می کند و زندگی با هدف آرامش به دور از تلاش را ناپسند می داند و آن را به پرنده ای خو گرفته در قفس تشبیه می کند. «بیرون از اینجا دنیای پهناوری برای کشف و شهود وجود دارد. بنابراین امیدوارم افکاری که برای محبوس و محصور کردن خویش داریم را از خود دور کنیم. از ناشناخته ها وحشتی نداشته باشیم. از شکست نهراسید. چون این وظیفه و حق جوانان است که وضعیت های بحرانی زندگی را تبدیل به موقعیت های مثبت کنند و با روحیه مبارزه جویانه در مقابل مصائب به پا خیزند.»
«صحنه نمایش به شرق باز می گردد» یاد گرفتن زبان ملل مختلف، حداقل انگلیسی برای برقراری ارتباط، توانایی کنترل وسائط نقلیه و تسلط به امور کامپیوتری از اسباب لازم برای پیروزی در صحنه نبرد اقتصادی جهان در نگاه کیم است، او جوانان را به تجهیز به این ابزارها دعوت می کند و رهبری آینده جهان را در دستان شرق می بیند.
دو بخش آخر این فصل به بیان میزان اهمیت و جایگاه کار در زندگی نویسنده می پردازد. «راز سلامتی» ، تعجب کیم را از باشگاه رفتن جوانان بیان می کند. ورزش برای کیم کار است و او در این بخش از این باب سخن می گوید. برای او کار تفریح نیز هست و زمان استراحت تعریف نشده است. او بندرت زمانی برای خانواده اش دارد.
«کار به عنوان سرگرمی»، اصلی در زندگی کیم است که در آخرین بخش فصل اول به تشریح آن پرداخته است. «چنانچه کار و تحصیل را یک تکلیف اضافی بدانید، به مرور هر دو مانند وزنه ای بر دوش شما سنگینی خواهند کرد. اما اگر کار و تحصیل را سرگرمی تلقی کنید انجام آن بسیار خوشایندتر و راحت تر خواهد بود.»
فصل دوم کتاب به سیزده بخش تقسیم شده است. بیشتر مباحث این فصل به ارتباطات میان افراد و نقش و اهمیت آن می پردازد.
نخستین بخش «درسی از دنیای عنکبوت ها» است. درس، درس ایثار است و قصه، قصه عنکبوتی که خود را برای فرزندانش فدا می کند. ایثار نیاز موفقیت آیندگان است. «از آنجایی که هیچکس این مطالب را به شما جوانان گوشزد نمی کند. اجازه دهید من این کار را بکنم. برای آینده فداکاری کنید و برای بهبود جامعه، فردی از خود گذشته باشید. برآورده کردن خواسته های فردی بسیار دلچسب است. ولی خواسته هایتان را فدای آرمان های والاتری کنید، زیرا این کار شیوه ارزشمند کردن زندگی است.»
«تجلیات ذهن» اهمیت اعتماد به نفس و تقویت آن با تفکر مثبت را مطرح می کند. با اعتقاد و اعتماد کامل به کاری که می خواهید انجام دهید. هر کاری ممکن است مثل ساخت هواپیما و…. «غیر ممکن ها، ممکن گردید. چون عده ای به افکار و اندیشه های خود اعتماد و ایمان کامل داشتند. اینان همان کسانی هستند که تاریخ جهان را شکل داده و رقم می زنند. فراموش تان نشود که هرچه امروز داریم، روزی غیر ممکن تصور می شد.»
محتوای سومین بخش این فصل از عنوان آن پیدا است «بکوشید تا بهترین باشید»؛ با ذکر چند جمله، گذری بر صفحات این بخش خواهیم داشت. «افرادی که مایلند جزء بهترین ها باشند، باید همواره نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهدافشان بکار بندند. اگر شما حداکثر تلاش خود را به عمل آورید، گرچه احتمال دارد همیشه جزو بهترین ها نباشید ولی به یقین، در یک قدمی بهترین ها قرار خواهید گرفت.»
مخاطب چهارمین بخش فصل با عنوان «جهان از آن شما است» جوانان کره ای هستند که البته برای همگان کاربرد دارد. کیم دوباره بررسی بلندمدت و افزایش افق دید را برای همه ضروری می داند. «در قدم اول باید آینده نگر باشید. اسیر گذشته بودن و آسایش امروز را طلبیدن مانع از دید افق های فردا خواهد شد. غرق دوران گذشته و زمان حال خود نشوید و خود را در مرزهای جغرافیایی کشورتان محبوس نکنید. آینده و جهان هر دو از آن شما است.»
در بخش بعدی نویسنده نقطه ضعفی را مطرح می کند و هشدار می دهد. «نظری به علوم پایه» عنوانی است که در محتوای خود هشدار می دهد اگر علم و اصل هر چیز را فرا نگیریم، در نوآوری ناتوان و تنها تقلید کننده هستیم و همواره در هراس می مانیم. مدهای زودگذر به سرعت محو می شوند و آنچه پایدار است اصول هر چیز می باشد. «چنانچه شما در خانه ای سکنی کنید که پایه مستحکمی ندارد، دائم در بیم و هراس به سر می برید. همانطور که خانه ای بدون پی ریزی محکم دوام ندارد به همان نسبت شما بدون علوم پایه نمی توانید انتظار پیشرفت در صنعت و تکنولوژی داشته باشید.»
«پول به تنهایی نه خوب است و نه بد. نحوه استفاده از آن نقش پول را مشخص می کند.» کیم درست و بجا خرج کردن را مهم می داند. از نظر او پول هیچ کاره است؛ مهم نحوه خرج کردن است که باید معقول باشد و بازدهی مفید برای جامعه داشته باشد، در صورتی که دلیلی ندارد حتی یک دینار را هم از دست ندهید و جایی که دلیل دارد در خرج کردن به اعداد و ارقام نیندیشید. این همان سخن ششمین بخش از فصل دوم است.
بخش بعدی با عنوان «رقابت» به اهمیت داشتن رقیب در افزایش تلاش برای رسیدن به موفقیت اشاره می کند. نویسنده رقابت سالم را عامل پیشرفت می داند و هر گونه تخلف را عاملی برای سرکوب نهایی خود متخلف می شناسد. مطالعه این بخش ماهیت این جملات را بیشتر روشن خواهد کرد. «خیلی بهتر است که شما یک امتیاز صادقانه 90 در امتحان کسب کنید تا اینکه با تقلب امتیاز 100 بگیرید. چون که امتیاز صادقانه 90 نمره ای است که با تلاش خودتان بدست آورده اید. زندگی چندان هم کوتاه نیست و امتیاز تقلبی 100 شما هم آخرین امتیازتان در زندگی نخواهد بود. نمره 90 که بدون تقلب بدست آورده اید، اساس محکمی برای امتیازات آتی شما خواهد بود و متقلب نهایتاً به دام خواهد افتاد.»
بخش هشتم اهمیت وجود رهبران برای رسیدن به قله های پیشرفت را بیان می کند. «رهبران جامعه باید درستکار و سالم باشند تا جامعه سالم بماند. ما نیازمند یک سیستم رهبری مردمی هستیم که بر اساس توافق و خواست مردم به وجود آمده باشد. رهبری شایسته کسانی است که نسبت به پیشرفت و رشد جامعه شان احساس فداکاری و مسئولیت می کنند. این شامل رهبران کلیه سطوح جامعه می شود.»
بخش نهم مردم را دعوت به اتحاد و همدلی می کند. کیم توصیه می کند تا مردم نگاه جامع تری داشته باشند و کشور خود را در مقابل جهان ببینند تا اینکه شهرها و مناطق داخل کشور را با هم مقایسه کنند. او برای از بین رفتن تعصبات محلی بین شهری، تبادل دانشجو و ازدواج و… را توصیه می کند. عنوان «ما همه کره ای هستیم» برای همه کشورها می تواند کاربرد داشته باشد. تنها کافی است نام کره و شهرهایش را با کشور مورد نظر عوض کنید.
بخش بعدی به تشویق جوانان برای کسب تجربه و روبرو شدن با واقعیات می پردازد. این بخش جامعه را به عنوان «بزرگترین آموزگار شما» معرفی می کند. در این بخش چند توصیه برای خواننده وجود دارد.
- هرگاه فرصت دارید سفر کنید و چنانچه بطور صحیح با این موضع روبرو شوید، افق های متنوع و جدیدی برابر خود خواهید دید. فقط برای سرگرمی سفر نکنید. اگر در هر سفر چیز تازه ای نیاموزید، سفرتان کاملاً بیهوده خواهد بود.
- دوستان متنوع و مختلف داشته باشید. دوست خوب به اندازه سفر حائز اهمیت است.
- در انجام هر کاری مصمم باشید.
- همواره کتابی به همراه داشته باشید، زیرا کتاب به معنای تجارب غیر مستقیم زندگی است.
سه بخش پایانی این فصل با عناوین «مددکار هم باشیم؛ پول در آوردن و خرج کردن؛ مقابله به مثل» به بیان توصیه هایی برای روابط افراد می پردازد. یازدهمین بخش همانطور که از عنوانش پیدا است جامعه را دعوت به نیکی می کند. «اگر همواره منافع شخصی خود را مد نظر داشته و از کمک به دیگران پرهیز کنید، ممکن است برای مدت کوتاهی موفق باشید اما در بلندمدت نتیجه اعمال خود را خواهید دید.» بخش دوازدهم تاکید بر انجام کار توسط متخصص آن دارد. «همانطور که عده ای مستعد پول در آوردن هستند، عده ای هم استعداد خرج کردن مناسب آن را دارند. بنابراین شما باید به این افراد متخصص اجازه دهید تا بطور صحیح پولتان را به جریان بیاندازند.» سرانجام آخرین بخش این فصل به مبارزه با خودخواهی می پردازد. روابط افراد در هر مقام و جایگاهی را مهم بر می شمارد و انسان ها را وابسته به هم می خواند. اینها تفکراتی هستند که سر خط اقتصادی سالم را رقم می زنند و توان هموار کردن مسیر پیشرفت جوامع را دارند. «اگر شما کوچکترین ملاحظه ای به سرنوشت دیگران داشته باشید، هرگز به فروش مواد مخدر روی نمی آورید و یا مواد زیان آور و پُر خطر در مواد غذایی مصرف نمی کنید.»
فصل پایانی کتاب، عنوان نخستین بخش خود را دارا است: «جهان پهناوری پیش روی ماست». در این بخش تلاش بر تقویت روحیه پیشتازی خصوصاً در جوانان است. «تاریخ ثابت کرده بنای قدرت و پیشرفت ملت ها بر اساس جرات و روحیه پیشتازی آنان بوده و تن آسایی و گریز از مسئولیت ها باعث سقوط آنها است.»
در بخش دوم با عنوان «خوشبختی» نگاه متفاوتی از مفهوم ثروتمندی از سوی نویسنده مطرح می شود. دوره ای کسب دانش ارزشمند است، دوره ای داشتن شغل و اما «خوشبختی را می توان در محبت جستجو کرد زیرا خوشبختی از محبت نشات می گیرد. به نظرم، ما مردم دنیا همگی یک خواسته مشترک داریم. یعنی همه خواهان خوشبختی هستیم. اما نمی دانیم چگونه خوشبختی را بدست آوریم.»
شاید بتوان پیام اخلاقی سومین بخش از سومین فصل کتاب با عنوان «شهرت و آبرو» را اینطور بگوییم، کسب درآمد از هر راهی نمی تواند ارزشمند باشد. «در زندگی انسان ارزش هایی وجود دارد که هرگز نباید آنها را از دست داد. به نظر من ابلهانه ترین عمل، این است که به دست خود اسم تان را لکه دار کنید. اگر روزی نام نیک خود را از دست بدهید، بازیافتن آن بسیار دشوار است.»
بخش بعدی کتاب بسیار کوتاه و مختصر به بیان شرایطی می پردازد که فرد پس از رسیدن به هدفش، هدف بالاتری بر می گزیند، تلاشش را دو چندان می کند، انگیزه ادامه حرکت پیدا می کند و اینها همان اثرات تبعی اعطای جایزه هستند. سعی کنید در موقعیت واقعی خودتان باشید و کارتان را به عنوان بهترین انجام دهید. این همان توصیه عنوان شده در بخش «هر چیز به جای خود نیکوست» می باشد. «دانشجو باید دانشجو باشد، والدین، والدین و همسر، همسر و کارگر، کارگر و پایه گذاران صنعتی، صنعت مرد. جامعه زمانی دچار مشکل می شود که افراد آن در جای اصلی خود قرار نگیرند.»
برای آشنایی با ششمین بخش این فصل با عنوان «منافع مادی در مقابل لذات معنوی انجام کار» به ذکر چند جمله از محتوای فصل کفایت می کنم. «واقعاً باعث نومیدی است که سنجش زندگی خوب جامعه بر اساس زندگی مادی باشد. ثروتمند واقعی کسی است که می داند چگونه از ثروت کم برای منفعت خود و دیگران استفاده کند. به عبارت دیگر فقر و ثروت هر شخص بستگی به نحوه استفاده او از دارایی اش دارد.»
کیم می گوید: «ما نباید فریب اعداد و ارقام را بخوریم، زیرا اعداد و ارقام تنها گویای کمیت ها است. او معتقد به اقلیت خلاقی است که با شهامت رویارویی با حوادث و با کسب دانش و مهارت کافی، آنچه را در نگاه دیگران ناممکن است ممکن می کنند. اینان به پیشرفت فرهنگ معتقد بوده و تحرک افزون تری به چرخ های تاریخ و توسعه و ترقی جامعه بشر می دهند.»
هشتمین بخش، بار دیگر تشویق به گسترش روحیه مبارزه طلبی در جوانان می کند اما این بار از نگاهی متفاوت. از رسیدن به هدف راضی نباشید، همواره هدف بزرگتری انتخاب و برای آن تلاش کنید و اجازه تنبلی به خود را ندهید. «تن آسایی در جوانی متضمن شکست ها است.»
بخش بعدی به بیان مسئله ای می پردازد که در اطرافیان خود نیز شاهد آن هستیم. «کشاورزان و کارگران مزرعه» مثالی از این واقعیت است که مالک تلاش بیشتری می کند اما کارگر همواره تماشا کننده است و انگیزه کافی ندارد. «شما باید یک کشاورز باشید نه یک کارگر مزرعه، در این صورت هم الگوی خوبی برای دیگران خواهید بود و هم می توانید با جدیت فعالیت های خود را ادامه دهید.»
«چه کسی نبوغ خفته را بیدار خواهد کرد؟» پاسخ کوتاه است: خود شما، این نبوغ در همگان وجود دارد و تنها نیاز به جرقه ای برای آغاز به کار آن هست. «حقیقت امر این است که کسانی قهرمان یا نابغه می شوند همه استعدادهای درونی خود را که هر یک از شما دارای آن می باشید به نحو مطلوب پرورش داده اند. بنابراین استعدادهای خود را هرچه بیشتر پرورش دهید چون شما هم می توانید یک نابغه و یا یک قهرمان باشید.»
یازدهمین بخش این فصل به ضرب المثلی معروف مرتبط است که ما اینطور آن را می شناسیم: «جیب خالی پُز عالی!» نویسنده با انتخاب تیتر «نو کیسه ها دردسرند» به نقد کسانی می پردازد که بیش از دارایی شان خرج می کنند یا بیش از توانشان حرف می زنند. در لابلای خطوط این فصل انتقادی هست به نحوه خرج کردن افراطی پول، انتقادی هست به ثروتمندان و انتقادی هست به زرق و برق های بیهوده. «مسئولیت فرد نسبت به جامعه اش با افزایش دارایی اش بالا می رود. هر چیزی که ما داریم از طریق جامعه به ما رسیده است. این موضوع در مورد دارایی، شهرت و قدرت نیز صادق است.»
آخرین بخش آخرین فصل کتاب به ادامه پندهای چند بخش قبل می پردازد. از درون خود بجوشید ضرب المثل دیگری را به ما یادآوری می کند. «به عمل کار برآید به سخن دانی نیست»! کیم با مرور خاطره ای که در آن راز موفقیتش عملکرد خود بوده تا مذاکرات خوب، از اعتماد به نفس سخن می گوید. از ظاهرگرایی دوری می کند و قدرت واقعی افراد را از درون آنان می داند.
بعد از 3 فصل با 38 بخش، آخرین بخش کتاب «کلام آخر» نام گرفته است، «به استعدادهای نهانی خود واقعیت بخشید» جمع بندی نویسنده از توصیه هایی که در جای جای کتاب، مستقیم و غیر مستقیم به آن اشاره کرده بود، تحت موارد زیر دسته بندی شده اند: تفکرات و اهداف، با خلاقیت بیندیشید، مبارزه، فداکاری، نوع دوست باشید، با خود صادق باشید و متواضع باشید.