آیا عکس‌های سلفی نشان از خودشیفتگی دارد؟

عکس‌های سلفی در سراسر جهان به سبک مدرنی از پرتره تبدیل شده‌اند. زیگموند فروید در مقاله سال 1905 خود با عنوان «سه مقاله در باب تمایلات جنسی» برای اولین بار اصطلاح خودشیفتگی (narcissism) را بکار برد تا انتخاب ابژه در افراد همجنس‌گرا را توصیف کند. فروید در آن زمان این اندیشه را مطرح کرد که این افراد خودشان را موضوع عشق و توجه خود قرار داده و دنبال کسی شبیه خودشان هستند. تا بتوانند آنها را همانطور دوست بدارند که مادرشان آنها را دوست داشت.

اما امروزه میلیون‌ها نفر که در جستجوی شریک عاطفی هستند، عکس‌هایی با ژست‌های به دقت انتخاب شده از خود در شبکه‌های اجتماعی می‌گذارند. مکانیسمی که در پس گرفتن عکس‌های سلفی وجود دارد، گاهی با پدیده‌های بیمارگونه واضحی درآمیخته است. بویژه وقتی فرد کل انرژی حیاتی‌اش را بر خودش متمرکز می‌کند و تنها خودش را موضوع و مرکز دریافت غرایز خود می‌داند. این در مورد خودبیمارانگاری نیز صدق می‌کند. نه ترس از بیمار شدن، بلکه شک به بیمار بودن که در آن فرد انرژی روانی‌اش را بر یکی دو اندام خودش متمرکز می‌کند.

یک فرد خودشیفته همه تلاشش را می‌کند که خودش را جذاب جلوه دهد، ولی فقط خودشیفته‌ها این کار را نمی‌کنند. همانطور که فروید در مقاله 1914 خود می‌گوید: «علاوه بر زنانی که به نظر می‌رسد تنها خود را دوست دارند و می‌کوشند دیگران را افسون کنند، مردان و زنانی که گاهی می‌خواهند با جراحی پلاستیک، در دسترس نبودن و یا تظاهر به خودکفایی و عدم نیاز به دیگران شبیه آنها شوند نیز همینطور هستند.» این عکس‌ها با پس‌زمینه‌هایی بدون توجه به زیبایی، تنها به دلیل بالا بردن پرستیژ شخصی که در عکس هست، انتخاب می‌شود. سلفی‌هایی متعدد با لبخندهای عریض در قلب بناهای تاریخی گرفته می‌شوند که بدون کوچکترین توجه به تاریخچه یا تاثیر آن بنا، تنها به دلیل علاقه فرد به پس‌زمینه گذاشتن آن انتخاب می‌شوند.

فروید معتقد است حالت خودشیفتگی به معنی عدم سرمایه‌گذاری انرژی روانی (لیبیدو) بر موضوعات بیرون از خود و انکار عشق به دیگران است و در واقع عشق یا نیروی روانی فرد صرف خودش می‌شود. هرچه سرمایه‌گذاری انرژی روانی بر ایگو (خود) بیشتر شود، انرژی روانی کمتری برای موضوعات یا افراد بیرونی باقی خواهد ماند. اینجا صحبت از به اصطلاح خودشیفتگی طبیعی در دوران نوزادی نیست، بلکه منظور سازوکاری است که در بزرگسالی رخ می‌دهد. یعنی وقتی ایگو یکپارچه‌تر است.

چرا باید کسی به خودش این همه اهمیت بدهد؟

چه توضیحی برای این وجود دارد که فرد از همه دنیا دست بکشد و این همه انرژی روانی و غریزی‌اش را صرف خودش کند؟ انگار که جهان پیرامون فرد در نهایت به یک موضوع اضافه تبدیل شده که هیچ علاقه و جذابیتی ایجاد نمی‌کند. اینجا باید پیامدهای نوعی نارضایتی را ببینیم که از برآورده نشدن آرمان‌های ایگو ناشی شده است. بخشی از فراخود که بیشترین مطالبه را دارد. از این نظر، فرد باید در ظاهر وجود داشتن خودش را به دیگری نشان بدهد تا از او مهر تایید بگیرد.

این حالتی بیمارگونه است که باعث تسلط بی‌رحمانه عکس در دنیای فرد و لذت از داشتن آن می شود. در مقاله سال 1914 فروید به آن اشاره شده است: توهم بزرگی و توهم پارانوئیدوار در مرکز توجه بودن. بنابراین خودشیفتگی در گرفتن عکس‌های سلفی این وسواس و مشغله فرد نسبت به تصویر خودش را نشان می‌دهد.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا