هنر اشتباه کردن

در مدرسه، هر قدر فردی اشتباه بیشتری مرتکب شود، فرد کم هوش تری تلقی می شود. این در حالی است که اشتباه فرصت آموختن درس های جدید که قبلاً چیزی درباره ی آنها نمی دانستیم را به ما می دهد. برای مثال یادگیری راندن دوچرخه را به یاد آورید که چند بار پشت سر هم سوار دوچرخه شده اید و بلافاصله زمین خوردید و پس از کلی اشتباه، ناگهان دیگر زمین نخوردید و شروع به پدال زدن و حرکت کردید.

در حقیقت وقتی به مرز دانسته های خود می رسیم، زمان آن است که کمی اشتباه کنیم. بسیاری از مردم هر روز از خواب بر می خیزند، سر کار می روند و همان اشتباه های پیشین شان را تکرار می کنند؛ چون هرگز نیاموخته اند چگونه از اشتباه هایشان درس بگیرند. به این درس گرفتن «تجربه» می گویند، اما تنها تجربه کافی نیست، مهم درس گرفتن از تجربه است. ممکن است آنها همه کارها را درست انجام دهند اما مشکل این است که آنها از اشتباه کردن دوری می کنند، آنها به جای اینکه نقطه ضعف های خود را بشناسند و آنها را کنترل کنند، از آنها فرار می کنند، کاری که ممکن است از انجام آن در هراس باشند را انجام نمی دهند و بطور خودآگاه تصمیم می گیرند از اشتباه اجتناب کنند تا اینکه مرتکب آن شوند.

برخی از بزرگترین شکست خورده ها، افرادی هستند که هرگز شکست نخورده اند. شما می توانید انتخاب کنید که هرگز شکست نخورید اما احتمالاً باید قید موفقیت و حرکت رو به جلو را نیز بزنید.

به جای اینکه از اشتباه کردن پرهیز کنید، هنر اشتباه کردن و بدست آوردن دانایی از آن را یاد بگیرید.

اولین اتفاق پس از هر اشتباه این است که شما ناراحت می شوید. خب؛ این طبیعی است همه ناراحت می شوند و این اولین نشانه یک اشتباه است. اما به خاطر داشته باشید در لحظه ناراحتی، متوجه می شوید که واقعاً چه کسی هستید. در لحظه ناراحتی، ما تبدیل به یکی از این شخصیت ها می شویم:

1) دروغگو: فرد دروغگو، جمله هایی شبیه به این جمله ها می گوید:

  • من این کار را نکردم.
  • نه، نه، من نبودم.
  • نمی دانم چطور این اتفاق افتاد.
  • آن را ثابت کن.

2) سرزنش گر: فرد سرزنش کننده چنین جمله هایی می گوید:

  • تقصیر شماست، نه من.
  • اگر همسرم این همه پول خرج نکرده بود، وضعیت مالی بهتری داشتم.
  • اگر شما بچه ها را نداشتم، پولدار بودم.
  • مشتریان به محصولات من اهمیت نمی دهند.
  • کارکنان دیگر وفادار نیستند.
  • شما دستورالعمل های شفافی ندادید.
  • تقصیر رئیس من است.

3) توجیه کننده: شخصیت توجیه کننده، چیزهایی مثل این می گوید:

  • خب، من تحصیلات خوبی ندارم، به همین دلیل پیشرفت نمی کنم.
  • اگر وقت بیشتری داشتم، این کار را انجام داده بودم.
  • من واقعاً نمی خواستم پولدار باشم.
  • خب، هر کس دیگری هم جای من بود همین کار را می کرد.

4) مسئولیت ناپذیر: شخصیت مسئولیت ناپذیر چیزهایی مثل این می گوید:

  • به شما گفتم که این کار هرگز نتیجه نمی دهد.
  • این کار خیلی سختی است و ارزش ندارد. من قصد دارم به سراغ کار ساده تری بروم.
  • چرا دارم این کار را انجام می دهم؟ من نیازی به این دردسر ندارم.

5) انکار کننده: فردی که منکر اشتباه خود می شود و می گوید:

  • نه، هیچ مشکلی نیست، همه چیز خوب است.
  • اشتباه؟ کدام اشتباه؟
  • نگران نباش. همه چیز درست می شود.

ریسک، اشتباه و شکست به عنوان بخش جدایی ناپذیر مسیر پیشرفت انسان تلقی می شوند. بنابراین به جای اینکه از ریسک و اشتباه اجتناب کنید، یاد بگیرید که ریسک و اشتباه را مدیریت کنید.

اگر کسی بگوید: «آنچه یاد گرفتم این بود که هرگز این کار را دوباره تکرار نکنم.» به احتمال زیاد، او چیز زیادی نیاموخته است. بسیاری از مردم در یک دنیای نزولی زندگی می کنند زیرا به جای درس گرفتن از تجربه شان، می گویند: «هرگز این کار را دوباره تکرار نخواهم کرد.» آنها به جای اینکه از اشتباه فرار کنند باید با مشکلی که به وجود آمده مواجه شوند و تلاش کنند راهی برای خارج شدن از این شرایط بیابند.

هرگاه اشتباه می کنیم، اندوهگین می شویم. این اندوه روش خالق ماست برای اینکه به ما بگوید باید چیزی را یاد بگیریم. این ضربه ای است که به شانه ما می خورد و می گوید: «توجه کن؛ درس مهمی برای یادگیری پیش رو داری»؛ اگر ما در مورد این ناراحتی و اندوه دروغ بگوییم، سرزنش کنیم، قضاوت کنیم یا آن را انکار کنیم، آن ناراحتی و غم را هدر داده ایم و گوهر ارزشمند دانایی نیز از دست رفته است.

هر وقت عصبانی هستید تا ده بشمارید یا اگر خیلی عصبانی بودید تا صد بشمارید. پس از بدست آوردن خونسردی، به سادگی بگویید: «عذر می خواهم» و هر قدر هم که عصبانی بودید، هرگز فرد دیگری را مقصر ندانید. افراد ناموفق، دیگری را مقصر می دانند. آنها می خواهند که فرد مقابل تغییر کند و به همین دلیل مدت طولانی غمگین می مانند. آنها غمگین هستند زیرا نمی توانند درس شخصی خود را یاد بگیرند. به یاد داشته باشید انسان ها در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا به یکدیگر درس هایی را بیاموزند. مشکل این است که بیشتر ما نمی دانیم در حال آموزش چه درسی هستیم. غمگین بودن یا دلخور شدن از دیگری، مثل این است که از دست دوچرخه خودتان ناراحت باشید، چون وقتی سعی داشتید چیز جدید بیاموزید، یک یا دو بار از آن به زمین افتاده اید.

انسان های ناموفق، نقاط قوت خود را پیدا می کنند و زندگی خود را صرف تقویت آن نقاط قوت می کنند، اما بیشتر نقاط ضعف خود را نادیده می گیرند، تا اینکه یک روز نقاط ضعف آنها دیگر نمی تواند نادیده گرفته شود؛ اما افراد موفق، نقاط ضعف خود را می یابند و آنها را تبدیل به نقاط قوت می کنند.

[toggle title=”برای مشاهده منابع اینجا کلیک کنید.” state=”close” ]

مقاله علمی و آموزشی «هنر اشتباه کردن»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب راهنمایی های پدر پولدار برای سرمایه گذاری، نوشته ی رابرت کیوساکی و شارون ال لچتر و ترجمه ی ناهید سپهرپور از انتشارات آوین، منتشر شده در شهریور 1392 با شابک 9-45-8148-964-978 به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

[/toggle]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا