کودک درون خود را بیدار کنید

همه ما یک کودک درون داریم و این اصطلاحی است که روانشناسان به بخشی از هویت ما که رها، خودکار و خلاق است و در رفع نیازهای خود کاملاً مطابق با وسوسه هایش عمل می کند، نسبت می دهند. اگر وقت خود را با یک کودک دو ساله بگذرانید، به سادگی می توانید کودک درونش را ببینید. کودکی که در لحظه سرشار از شادی است و مستقیماً از احساس و خواسته هایش می گوید؛ البته گاهی سر و کله زدن با یک کودک خردسال را می توان با کنترل یک حمله تروریستی مشابه دانست! چون کودک معمولاً علی رغم اعتراض بزرگترها، احساسات منفی اش را با کج خلقی های غیر منطقی ابراز می کند و زمانی که به دنبال شئی مورد نظر خود می گردد، بسیار اصرار و پیگیری می کند. وقتی کودک بزرگتر می شود، کودک درونش کمتر به چشم می آید و کنترل خود را در مقابل بزرگسالی و نهایتاً بلوغ از دست می دهد؛ در حالی که هنوز نیازهای اولیه کودکانه اش وجود دارند.

مثبت بودن و سادگی نگرش یک کودک، بسیار شگفت انگیز است. به نظر می رسد ما با گذشت زمان و کسب تجربه دچار پیچیدگی بیشتر و سادگی کمتری می شویم که هر دو تاثیر مثبت و منفی دارند؛ شما می توانید از کودک درون خود برای سادگی و زیبایی زیستن لذت ببرید.

افراد زمانی که از لحاظ عاطفی خسته می شوند، برای رفع نیازهای خود به استراتژی های کودکانه باز می گردند. وقتی ذهن بیش از حد درگیر شود، طبیعتاً به دنبال رضایت آنی خواهد بود. در چنین لحظاتی کودک درون ممکن است تلافی آن را سر روابط یا حتی زندگی فرد در بیاورد. در واقع افرادی که پیوسته دچار استرس می شوند، تحول زیادی در زندگی خود دارند، بیمار هستند یا مشاجرات همیشگی در روابط خود دارند، ممکن است برای رفع نیازهای خود به استراتژی های کودکانه متوسل شوند. برای بزرگسالانی که خوب پرورش نیافته اند یا در دوران کودکی احساس امنیت نداشته اند، کودک درون آنها ممکن است بازی مخربی را در دوران بزرگسالی شروع کند. البته بدون آسیب های دوران کودکی هم هر کسی کودک درونی دارد که باید مراقبش باشد.

وقتی به کودک درون خود بیش از حد اجازه ابراز وجود می دهید، یعنی مدام در رفع نیازهای فوری خود ناپرهیزی می کنید و در صورتی که به چیزی که می خواهید نرسید، هرگز تحمل نخواهید کرد، کوچولوی درون شما تبدیل به آدم بزرگی می شود که از درون احساس ترس و ضعف می کند، و با بروز خشم، آن را بهانه مورد نیاز خود کرده و قدرت نمایی می کند. وقتی می بینید می توانید درماندگی های خود را تحمل کنید و بدون استفاده از این تاکتیک ها روابط تان را بهبود ببخشید، دیگر برای حل مسائل بالغانه خود به کودک درون تان نیاز ندارید که این امر، موجب افزایش اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی در شما می شود.

یادتان می آید چقدر در دوران کودکی بی خیال بودید؟ در واقع کودکان، معمولاً رو راست، معصوم و منبع همیشگی عشق ورزیدن بوده و ذاتاً کنجکاو هستند و سوال می پرسند. اجسام و تجربیاتی که ما بزرگترها مدت هاست به آنها عادت کرده ایم، آنها را گیج می کند. قطعاً هر از گاهی دلتان برای آن نوع نگرش نسبت به زندگی تنگ می شود و به روحیه کودکانه خود اجازه می دهید کنترل تان را به دست بگیرد تا احساس شادابی کنید؛ پس به آن لباس های کوچک با الگوهای بامزه برگردید و بگذارید کودک درون تان بار دیگر خودش را نشان بدهد.

1) از شادی جست و خیز کنید: امروز شاید شادی شما در حد یک مشت زدن، نفس نفس زدن یا… باشد، اما یادتان می آید که قبلاً از شادی بالا و پایین می پریدید؟ باید یاد بگیریم این اشتیاق شَدید را گاهی در زندگی خود انجام بدهیم. اگر خجالت می کشید بالا و پایین بپرید، حداقل بگذارید روح تان جست و خیز پرواز کند. کاری انجام دهید که به شما احساس شادمانی بدهد. مطمئناً پشیمان نمی شوید.

2) به معجزه اعتقاد داشته باشید: در دنیایی که به تحقیقات بر پایه نتیجه گیری و منطق ارج می نهند، به خودتان این حق را بدهید که به چیزهای باورنکردنی در زندگی نیز اعتقاد داشته باشید. خود کلمه معجزه اغلب جادویی و کودکانه به نظر می رسد، اما اجازه ندهید چیزهای غیر قابل توضیح زندگی بدون اینکه حتی کمی آنها را شناخته باشید، از دست تان بروند. اعتقاد به معجزه موجب می شود تجربیات شما ارزشمندتر شوند. با درگیر کردن قوه تخیل خود به ادامه یافتن این معجزه ها کمک کنید.

3) بازی کنید: با رفتارهای مسخره در جمع دوستان یا لذت بردن از انجام کارهایی که معمولاً در حالت طبیعی آنها را انجام نمی دهید، کودک درون خود را با بازی و تخلیه انرژی، تغذیه کنید تا حس تازه و فوق العاده ای داشته باشید. نوعی احساس شگفتی که افکاری را که اغلب در دوران بزرگسالی گم می شوند، باز می گرداند. با این طرز فکر، بازی کنید و اجازه دهید هیجان زندگی خودش همه چیز را به دست بگیرد.

4) از خط بیرون بزنید: کار ساده ای به نظر می رسد، اما ما اغلب روزها اسیر محدودیت ها و پیامدها هستیم. از آنجا که این مفاهیم، منطقه امن ما را تعریف می کنند، گاهی شکستن این دیوارها و روبرو شدن با نقاط ضعف مان ما را به جایی می برد که بیشتر بیاموزیم. باورهای منع نشده کودکان برای انجام هر کار یا چالشی، ستودنی است و قطعاً می توان از آنها درس گرفت.

5) بی قید و شرط دوست داشته باشید: چرا عشق خودمان را غل و زنجیر می کنیم؟ از چه کسی یاد گرفته ایم این گونه باشیم؟ یکی از زیباترین ویژگی های کودکان، قابلیت عشق ورزیدن آنهاست. آنها به اعضای خانواده، همسایگان، تجربیات روزمره و تمامی آدم های زندگی شان بدون قید و شرط عشق می ورزند و پرس و جو درباره جهان را دوست دارند! اما این امر، شگفت انگیز و در عین حال ناامید کننده است که وقتی بزرگ می شویم این قابلیت را از دست می دهیم؛ پس توانایی خود را برای دوست داشتن بی قید و شرط پس بگیرید، حتی اگر در حد یک ساعت باشد!

قهرمانی کودک درون
وقتی رفتارهای کودکانه ما با خود بالغ مان ادغام می شود، به زندگی سود می رسد و در نهایت زندگی ما تقویت می شود؛ مثلاً در روز تولد خود یا آغاز سال نو مانند یک کودک به وجد می آیید و با این کار، شادی خودتان و احتمالاً دیگران را تقویت می کند. جوک ها و شوخی های شیطنت آمیز نیز می توانند در طبقه بندی لذت های کودکانه قرار بگیرند، به شرط اینکه برای دیگران تکراری و آزاردهنده نباشند. کودک درون به ما اجازه می دهد بدانیم چه زمانی خسته شده ایم و دیگر نمی توانیم تحمل کنیم. حرف کودک درون ارزش شنیدن دارد، گرچه گاهی با تبعات منفی همراه است. کودک درون می تواند برای رسیدن به مقصود خود کج خلقی کند و رفتارهای فریب کارانه داشته باشد. او این رفتار را در دوران کودکی خودتان آموخته است، اما باید بداند دیگر تاریخ آن گذشته و باید آن رفتار را کنار بگذارد. اینها دیگر رفتار یک انسان بالغ نیستند. آن زمان شما موجود کوچک و آسیب پذیری بودید و برای تغییر اوضاع کاری از دست هایتان بر نمی آمد، اما اکنون یک فرد بزرگسال بالغ هستید و می توانید صراحتاً به آنچه می خواهید دست یابید.

پس کودک درون خود را بپرورانید و او را قهرمان کنید، از تفریحات بداهه لذت ببرید و هر از گاهی حماقت به خرج دهید و با صدای بلند بخندید.

[toggle title=”برای مشاهده منابع اینجا کلیک کنید.” state=”close” ]

مقاله علمی و آموزشی «کودک درون خود را بیدار کنید»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله ترجمه شده توسط سولماز فروتن از مجله موفقیت، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

[/toggle]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا