چگونه از رنگ در تبلیغات برای ارتباط گرفتن استفاده کنیم؟
سادهترین مفهوم رنگ در کمپین Play-Doh به قدرتمندترین ابزار جذب مخاطب تبدیل شد. Play-Doh یکی از معروفترین برندهای خمیربازی، در یک اقدام خلاقانه برای ایجاد جذابیت بیشتر در کمپینی که برای فروش سطلهای خمیر بازیاش تدارک دیده بود. از سادهترین مفهومی که از رنگها برداشت میشود، استفاده کرد. Play-Doh خیلی ساده در هر عکس تبلیغاتی خود چند سطل رنگی را کنار هم چید و با یک کپشن تک کلمهای تمام حواس مخاطب را بر ارتباط سطلهای رنگی و تک کلمه متمرکز و بازی شیطنتآمیزی را با مخاطبان کوچکش شروع میکرد!
بله درسته! عکس متشکل از چهار سطل و ترکیب رنگی که در آن وجود داشت پالتی را بوجود میآورد که کاملاً تداعی کننده همان تک کلمه بود. برای مثال برای تداعی یک ملوان شما در عکس زیر، چهار سطل خمیر بازی میبینید.
همانطور که مشاهده میکنید طراحی این کمپین با ایده بسیار خلاقانهاش به راحتی و سادگی چیدمان چهار سطل خمیربازی کنار هم اجرا شد و با قدرت نفوذ عجیبی در ذهن کودکان رسوخ کرد. داستان خیلی ساده بود. قدرت از رنگها گرفته میشد. قوه تخیل کودک را بیدار میکرد. یک پله بالاتر میرفت و به تصویر تداعی شده در ذهن کودک جان میبخشید. و از این مرحله به بعد آن ملوان زاییده شده از دل سطلهای رنگ به کودک این اعتماد به نفس را میداد که من اینجام و من را بساز!
بازی شیطنتآمیز همین است. رنگها مانند یک جادو در ذهن کودکان درهم میغلتند و در دنیای دیگر جان میگیرند. مانند یک دوست مخفی از دل خمیربازیها با کودکان حرف میزنند.
رنگها ابزار ارتباطی قدرتمند و مهمی هستند که به نفوذی که مذهب، فرهنگ، سیاست، اجتماع و حتی طبیعت در ذهن آدمها دارند، گره خوردهاند. رنگها به صورت تک یا ترکیبی با رنگهای دیگر تداعی کننده حسها، خاطرات، مناظر، اشیا و اشخاص هستند. همانطور که رنگ زرد تداعیکننده خورشید، اما در علائم راهنمایی رانندگی یک هشداردهنده است. میبینید که نمیتوان بار مفهومیای را که این رنگ به دوش میکشد، حذف کرد. پس چیزی که حائز اهمیت است هوشیار بودن در استفاده این رنگها در طراحیها است. گفتنی است این قاعده فقط شامل تک رنگها نمیشود بلکه ترکیب رنگها در کنار هم در قالب یک پالت، خود پیامآور جایی یا چیزی هستند و این خاصیت پیامآوری تحت عنوان یک تکنیک بهوفور در صنعت تبلیغات بطور خودآگاه یا ناخودآگاه مورد استفاده قرار میگیرد.
کارشناسان و طراحان امروزه از طبیعت و موضوعات تصویری اطرافشان الهام میگیرند و با ترکیب رنگهای غالب موجود، به پالتهای عجیب و تحسین برانگیزی میرسند که هر کدام خالق یک حس یا تحریک کننده قوه تخیل مخاطبان است. این تئوری پالتها کار را در اوج رها میکند و به عنوان یک عنصر جذب کننده کنار میکشد زیرا موجود و حس زاییده شده در قوه تخیل از آن به بعد کار را انجام میدهد، تصمیم گیرنده اصلی در ذهن مخاطب میشود و مخاطب ناخواسته هدف تبلیغات را به خوبی دنبال و عملیاتی میکند.
برای آشنایی بیشتر با این تئوری، در تصاویر زیر نمونهای از پالتهای الهام گرفته شده از طبیعت را میبینیم: