خوب زندگی کردن یک هنر است

شاید روزگار آنطور که باید و شاید بر وفق مراد ما نباشد ولی این نمی تواند دلیلی باشد برای اینکه ما آنطور که دوست داریم زندگی نکنیم. اگر مهارت های زندگی خوب را بیاموزیم، می توانیم قشنگ و مفید زندگی کنیم، چرا که سبک زندگی آموختنی است و آن سبکی که ما در گذشته آموخته ایم احتمالاً امروز نیاز به بازنگری دارد چون پیشرفت تکنولوژی، مبادلات فرهنگی، نفوذ رسانه ها ایجاب می کند تا ما نیز خود را بروز کنیم.

در این مقاله شما می توانید با چند راهکار فکر کردن آشنا شوید که با بکارگیری آنها فردایی زیباتر خواهید داشت.

دیروزمان را مرور کنیم تا بتوانیم فردای بهتری بسازیم.

اگر در گذشته اشتباه کرده ایم، حق نداریم خود را سرزنش کنیم، چون سرزنش و تنبیه مانع رشد، خلاقیت و ریسک است. بهترین اقدام این است که با لبخند بگوییم: «عجب اشتباهی کردم!» و با این اعتراف عزم جزم کنیم تا با درس گرفتن از آن تجربه، حرکتی جدید را آغاز کنیم و فراموش نکنیم که دیروز و گذشته را فقط مرور کنیم؛ نه اینکه اجازه دهیم روی حال و آینده ما سایه ای سنگین بیندازند و ما را اسیر خود کند و نتوانیم حرکت کنیم.

گاهی خوب است که نگاه ادیسون را به اشتباهات داشته باشیم که در برابر سوال کننده ای که پرسید: «شما صدها بار آزمایش کرده ای و به نتیجه ای نرسیده ای و بهتر نیست که پیگیری را رها کنید؟» گفت: «فرق من با دیگران این است که من می دانم از صدها راهی که رفته ام نمی توان به نتیجه رسید، در حالی که آنها اگر امروز شروع کنند از من صدها راه عقب تر هستند و من از دیگران جلوتر و موفق تر هستم.»

هیچکس دوبار زندگی نکرده است.

برخی آدم ها و جوامع طوری زندگی می کنند که انسان فکر می کند آنها قبلاً در این دنیا زندگی کرده اند و تجربه لازم را دارند. آیا واقعاً آنها دوبار زندگی کرده اند یا دوبار فکر کرده اند. بیاییم از امروز درباره هر کاری و در برابر هر تصمیمی یک مکث کوتاه کنیم و از خودمان چند سوال بپرسیم:

  • آیا این بهترین تصمیم است؟
  • راه دیگر چه می تواند باشد؟
  • آیا من فقط منافع خود را در نظر می گیرم یا جامعه ام را؟
  • آیا این منافع موقتی و تسکین بخش است یا درمان کننده؟

و بسیاری سوالات مشابه که موجب می شود اقدام یا تصمیم ما عاقلانه تر، منطقی تر، مفیدتر و خداپسندانه تر باشد. ما هرگز فرصت زندگی دوباره را نخواهیم داشت ولی هر لحظه فرصتی داریم تا بهتر و عمیق تر فکر کنیم و با مشورت با افراد خبره، کم اشتباه تر زندگی کنیم و آگاه باشیم که لازم نیست همه مردم همه اشتباهات را تکرار کنند، بلکه افراد باهوش با مطالعه دیگران اشتباهات آنها را تکرار نمی کنند.

همه ما در انتخاب هایی که در زندگی و کار و جامعه خود انجام می دهیم نقش موثری داریم و انکار این واقعیت و مقصر دانستن دیگران بهانه ای است برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی. جوانی که پس از مشکلات در زندگی، نقش دیگران را در انتخاب همسر خود موثرتر می داند یعنی خود را یک شیر فرض نمی کند و اگر شیر فرض می کند، پیرو یک شیر نبوده است. پس در هر حال خودش مقصر است که از یک شیر پیروی نکرده است.

فردی که در انتخاب شریک کاری خود کوتاهی کرده است و او را از خود ناتوان تر می داند، باید بداند که اگر خودش یک شیر و یک انسان توانمند باشد، می تواند دیگران را مدیریت کند و به سر منزل مقصود و هدف سازمانی و فردی برساند و لزومی ندارد که دیگران را مقصر بداند.

کسی که خوب فکر می کند، نیازی نیست زیاد کار کند.

می گویند در مدارس برخی کشورها اتاق هایی وجود دارد به نام اتاق فکر، همین اتاق هایی که در کشور ما در برخی وزارتخانه ها و سازمان ها دیده می شود ولی در کشورهای توسعه یافته این اتاق در مدارس ایجاد می شود تا تکنیک های فکر کردن را بیاموزند.

شاید من و شما این تکنیک ها را نمی دانیم که مجبوریم این قدر عرق بریزیم و سخت کار کنیم، شاید کسانی که امروز کمتر از ما کار می کنند و موفق تر هستند، بهتر فکر می کنند یا اصلاً بلدند که چگونه فکر کنند.

راستی ما چقدر از زمان شبانه روزمان را فکر می کنیم؟ آیا هرگز فکر کرده ایم که چطور می توان روش دیگری را برای انجام کاری برگزید؟ قبول دارید اگر این فکر خوب و چراها نبود، انسان هنوز هم زمین را با دست شخم می زد و حتی به بیل، گاوآهن، تراکتور و تکنولوژی پیشرفته دست نمی یافت. آیا این کاری که اکنون در حال انجام آن هستیم، تاثیر گرفته از روش های سنتی و قدیمی است یا درباره چرایی و چگونگی آن فکر کرده ایم؟

آیا فکر نمی کنید اگر روش جدیدی به کار ببندیم، راحت تر به نتیجه می رسیم؟ آیا فکر نمی کنید روش فعلی ما همان شخم زدن زمین با پنجه های دست است؟ پس بیاییم برای سبقت گرفتن و فتح قله ها به استقبال ایده های جدید، آدم های جدید و روش های جدید برویم تا طعم شیرین نو شدن را بچشیم.

آن کس که به شما می گوید: «نمی توانی» احتمالاً همان کسی است که از موفقیت شما می ترسد.

همیشه در محیط اطراف ما کسانی هستند که ما را از ریسک، نوآوری و خلاقیت باز می دارند. اولین احتمال این است که چون آنها از توان و انگیزه درونی ما خبر ندارند، به دلیل دلسوزی و نگرانی سعی می کنند ما را منصرف کنند که مبادا موفق نشویم. احتمال قوی تر این است که اینها همان افرادی هستند که نمی خواهند موفقیت را ببینند، چون موفقیت ما را مساوی با شکست خود می دانند و همواره سعی می کنند این گونه تلقین کنند که نمی شود یا نمی توانی.

فراموش نکنیم که ما قرار نیست انرژی، وقت و سرمایه خود را صرف مقابله با همان مخالفان و رقبا کنیم. بلکه قرار است انرژی و فکر خود را صرف توانمند کردن، اثبات و پیروزی خود کنیم و در این مسیر یادمان باشد که مقاومت ها فراوان است. چون بطور طبیعی حتی من و شما هم در مقابل هر تغییری ابتدا مقاومت می کنیم. ولی وقتی با اراده ای قوی و انگیزه ای سرشار و اقتدار محکم روبرو می شویم، حتی خودمان به استقبال آن تغییر می رویم، پس حوصله کنیم، با اراده، اقتدار و انگیزه شروع کنیم، ادامه دهیم و پس از اندک زمانی شاهد همراهی دیگران خواهیم بود.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «خوب زندگی کردن یک هنر است»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا یادداشت علی شاه حسینی از مجله خلاقیت، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا