همه چیز درباره کیم پیک مگانابغه جهان

کیم پیک (Kim Peek) در روز 11 نوامبر 1951 با سری با اندازه یک سوم بزرگتر از سر بچه های معمولی به دنیا آمد. او دارای حافظه تصویری یا فتوگرافیک بوده و قسمت هایی از مغز او دچار نارسایی بود؛ اما کیم پیک کوه حافظه تصویری دنیا است و او را با نام مگانابغه هم می شناسند. او قادر بود دو صفحه از یک کتاب را بطور همزمان بخواند و البته هر صفحه را با یک چشم و اینکار را تنها در 8 ثانیه و با دقت 98 درصد انجام می داد. او 8 صفحه را در 53 ثانیه و بدون ذره ای فراموشی می خواند و به همین ترتیب او 12000 جلد کتاب را در طول عمر خود خواند. با آنکه او ظاهری معلول و غیر طبیعی داشت، اما یکی از نوابغ معروف این کره خاکی به شمار می رود که در دنیا همانندی نداشته است.

در این مقاله شما می توانید با کیم پیک و انتخاب او در این جهان آشنا شوید.

توانایی های کیم پیک

توانایی کیم پیک در 15 رشته و در علم او بود. او هر کتابی را که می خواند، هر قطعه موسیقی را که می شنید و هر تصویری را که می دید، برای همیشه در ذهنش جای می داد. او اکثر افراد، ساختمان ها، مراکز مختلف و اسامی تمام خیابان ها، کدهای پستی، شماره تلفن ها و… شهرش سالت لیک سیتی را می دانست. حتماً می پرسید او چگونه اینکار را می کرد؟ جوابش خیلی ساده است؛ او از وقتی که توانایی خواندن پیدا کرد، به کتابخانه شهر می رفت و هر کتابی را که بدستش می رسید، می خواند؛ یعنی حتی دفترچه های راهنمای تلفن یا نقشه های اطلاعات شهری و… را. بتدریج زمانی رسید که او تمام کتاب های آن کتابخانه بزرگ را خواند؛ حتی کتاب هایی را که مربوط به صد سال قبل بودند. اما اصل قضیه این است که او هر آنچه خوانده و دیده را با تمام جزئیاتش حفظ بود؛ یعنی حتی جدول ها و پاورقی ها را نیز می دانست. در واقع او کتاب را نمی خواند، بلکه آن را به سرعت در مغزش اسکن می کرد. مغز خارق العاده او قادر بود تقریباً هر یک دقیقه، 10 صفحه کتاب را از بَر کند؛ البته با تمام جزئیاتش.

این حقیقت است که برای دانشمندانی که روی مغز نوابغ تحقیق می کنند نیز کیم موردی کم نظیر بود. متخصصانی که روی مغز کیم کار می کنند، اعتقاد دارند که ممکن است کره زمین موردی مثل او را هر چند صد سال یکبار به خود ببیند و همه قبول دارند که حداقل در 100 سال اخیر، چنین مغزی دیده نشده است؛ البته صدها نفر مشابه او، ولی در سطوحی بسیار پایین تر در دنیا به ثبت رسیده اند، اما هیچ یک در مرتبه مغز او قرار نمی گیرند.

اما در این جمجمه بزرگ که حدوداً 30 درصد بزرگتر از حالت عادی است، چه می گذرد؟ او نیز مثل بقیه افراد بارها و بارها تحت اسکن ها، MRIها، نوارهای مغزی، بررسی های تابش پروتونی و… قرار گرفت، ولی هیچ چیز مهمی عاید پزشکان نشد. تنها چیزی که مشاهده شد یک فضای خالی و ترسناک در وسط مغزش بود و جسم پینه ای (Corpus Callosum) یا همان رشته های عصبی ارتباطی هم بین دو نیمکره وجود نداشت؛ همچنین مخچه او کوچکتر و تحلیل رفته تر از حد طبیعی بود؛ بنابراین بسیاری از اجزای مهم در سر او وجود نداشت، اما اکثر دانشمندانی که روی مغز او کار کرده اند، معتقدند که او بطور شگفت آوری قدرت تسلط بر نیمکره راست خود را پیدا کرده بود.

به قول آلن اسنایدر، متخصص مغز استرالیایی، این گونه افراد استعداد منحصر به فردی برای دسترسی به لایه های عمیق تر مغز خود دارند. این امر زمانی اتفاق می افتد که نیمکره چپ مغز که نیمکره همیشه فعال و حاکم است، به دلیل متفاوتی چون تصادف یا نارسایی مادرزادی و… از کار می افتد و نیمکره راست که معمولاً کمتر از آن استفاده می شود، به طرز شگفت آوری تحت تسلط فرد در می آید و برایش همه کار می کند. (نیمکره چپ، دنیا را برای ما از طریق دانش مقدماتی تنظیم می کند و بسیاری از جزئیات فرعی را فیلتر می کند. افرادی که دچار آسیب مغزی موقت شده اند نیز کوچکترین اشتباه نوشتاری و چیزهایی را که قبلاً به آن توجه نمی کردند، تشخیص می دهند.)

بسیاری از محققان این نوع نبوغ را به نوع خاصی از سندروم اسپرگر و یا شبه اوتیسم نسبت می دهند، چون در برخی موارد نادر از ابتلا به این سندروم، کودکانی نابغه و البته کم حرف به دنیا می آیند. یکی از روانپزشکان محقق و دانشمند که سال ها است در زمینه این سندروم های مادرزادی کار کرده، دکتر میشل فیتز جرالد از ایرلند معتقد است که بسیاری از نوابغ و دانشمندان برجسته فیزیک و ریاضیات همانند اینشتین یا نیوتن نیز از زیرگروه های ژنتیک اوتیسم بوده اند.

با این حال کیم اصلاً ناراحت نبود؛ چرا که توانایی بالایی داشت. به هر صورت امروزه تمام جهان، کیم پیک و مغز منحصر به فرد او را می شناسند و حتی محققان ناسا نیز پیگیر مسائل او هستند؛ این در حالی است که کیم وقت خود را به مطالعه و جواب دادن به سوالات مردم می گذراند.

کیم پیک در دانشگاه Provo در یوتا، در حالی که دست ها را به پشتش قلاب کرده بود، در برابر بیش از 100 دانشجو ایستاده و به سوالات آنها به خوبی پاسخ می داد، سوالاتی از قبیل اشعار شکسپیر، کدپستی منازل، روز تولد روسای جمهور و….

او در طول این مدت بیش از دو میلیون مراجعه کننده داشته است. کیم پیک شبیه دایره المعارفی بود که هر که هر سوالی داشت، به او مراجعه می کرد؛ اما او تغییر کرده و خلاق تر شده و مانند گوگل عمل می کرد و برای پاسخ به سوالات، افراد را به منابع اصلی ارجاع می داد؛ چرا که می خواست آنها را به سمت 12000 جلد کتابی که خوانده، سوق دهد.

در مغز کیم چه خبر است؟

چطور بچه ای که نمی توانست سر خود را تکان دهد و در سمت راست پشت سرش یک برجستگی بزرگ تاول مانند بیرون زده، ناگهان تمام کتاب های یک کتابخانه را در ذهن خود جای داد؟

دارولد ترفرت، یکی از معروف ترین دانشمندانی که روی چنین افرادی تحقیق می کند، می گوید: «تاکنون نتوانسته ایم سندروم بلوغ را کشف کنیم.» ترفرت می گوید در 120 سال اخیر کسی مثل او روی کره خاکی وجود نداشته است و معتقد است هیچ الگوی کاملی برای طرز کار مغز وجود ندارد؛ پس علم ما ناقص است که باید سعی کنیم آنها را درک کنیم!

سرانجام کیم پیک با نارسایی مغزی شبیه اوتیسم در 19 دسامبر 2009 و در سن 58 سالگی درگذشت؛ در حالی که پزشکان معتقد بودند کیم پیک بیشتر از 14 سال عمر نمی کند!

راه حل های پیش رو و علل موفقیت کیم پیک

کیم پیک با داشتن معلولیت جسمی، دو راه را برای زندگی در پیش رو داشت:

  1. او می توانست باور کند که فقط 14 سال با معلولیت جسمی زندگی خواهد کرد و به دنیا آمدنش هدفی نداشته و تنها یک معلول به تعداد معلولین جامعه اضافه کرده است! او می توانست در تنهایی خود به این فکر کند که «چرا از بین این همه انسان، من باید دچار چنین مشکلی شوم و وبال خانواده باشم؟» و سعی کند که تا می تواند دریافت کننده ترحم از سوی اطرافیانش باشد.
  2. او می توانست از پای ننشیند و هدفش را از زندگی بیابد. کیم راه دوم را انتخاب کرد؛ چرا که او معتقد بود به این دنیا آمده تا کاری انجام دهد. او باور نداشت که فقط 14 سال زنده است؛ لذا از استعداد خدادادی خود بهره برد و به همه نشان داد که مشکلات فرصت هستند و می توان با نیروی عظیم الهی که خداوند در وجود هر فردی به ودیعه گذاشته، از سخت ترین موانع هم عبور کرد.

در حقیقت با مطالعه زندگینامه کیم پیک به بُعد دیگر انسان می توان پی برد؛ بعدی ماورای طبیعی که می تواند انسان را به درجه والای خلیفه الهی برساند؛ کافی است در درون خود کنکاشی کنیم و به ژرفای وجود انسان و استعداد درونی و گوهر وجودی خود دست یابیم. تنها در این صورت است که رسالت خود را می یابیم و درک می کنیم که هدف ما از آمدن به این دنیا چه بوده است.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «همه چیز درباره کیم پیک مگانابغه جهان»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله عاطفه ولایی در مجله موفقیت، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا