معرفی و خلاصه کتاب بازی ها: روانشناسی روابط انسانی
در سال 1961، اریک برن (Eric Berne) روانپزشک، کتابی را با عنوان کسل کننده تحلیل رفتار متقابل منتشر کرد. این کتاب اساس کار در همین رشته قرار گرفت، به دفعات به آن ارجاع شد و فروش خوبی داشت. سه سال بعد بر اساس مفاهیم همین کتاب، یک کتاب تکمیلی منتشر شد که لحن محاوره ای داشت. کتاب بازی ها: روانشناسی روابط انسانی (Games People Play) با عنوان زیرکانه و فصل های جالب در مورد انگیزه های انسانی، خواننده های بیشتری را جذب کرد.
فروش 3,000 جلدی چاپ اول آن چندان چشمگیر نبود ولی دو سال بعد بیشتر به مدد توصیه ای که خواننده های این کتاب به دیگران می کردند یعنی حرف هایی که دهان به دهان می گشت و تبلیغات نه چندان گسترده، 300 هزار نسخه از این کتاب به فروش رفت. این کتاب به مدت دو سال در فهرست کتاب های پُر فروش نشریه نیویورک تایمز قرار داشت که معمولاً کتاب های غیر داستانی اینقدر طولانی در فهرست پُر فروش ترین ها قرار نمی گیرند.
این کتاب برای سایر نویسندگان به صورت الگو درآمد و مقدمه ای برای رونق گرفتن کتاب های روانشناسی عمومی شد زیرا این اثر از یکسو با کتاب های خودیاری و از سوی دیگر با کتاب های آکادمیک روانشناسی تفاوت داشت. روانشناسان مطرح در آن زمان به این کتاب به دیده تحقیر نگاه می کردند و آن را سطحی می دانستند و نظرشان این بود که برن با نوشتن این کتاب، سطح علم روانشناسی را پایین آورده است. در واقع 50 تا 60 صفحه اول لحنی جدی و سبکی علمی دارد ولی در بخش دوم لحن آن سبک تر می شود و اکثر مردم به خاطر همین بخش، این کتاب را می خریدند.
کتاب بازی ها: روانشناسی روابط انسانی به این موضوع اشاره می کند که انسان ها به جای صمیمیت واقعی با هم بازی می کنند و هر بازی هر قدر هم ناخوشایند باشد برای هر کدام از بازیگران مزایایی دارد. در ادامه شما می توانید چکیده کتاب بازی ها: روانشناسی روابط انسانی را مطالعه نمایید.
نوازش ها و مبادلات
برن با اشاره به این مسئله، کتاب خود را آغاز می کند که اگر اطفال از نوازش محروم بمانند دچار ضعف روانی و جسمی غیر قابل جبران می شوند. او به تحقیقات دیگری اشاره می کند که نتایج آنها نشان داده اند محرومیت حسی در بزرگسالان می تواند به یک نوع روان پریشی موقت منجر شود. بزرگسالان هم مانند اطفال به نوازش نیاز دارند ولی از آنجایی که نوازش همیشه در دسترس شان قرار ندارد سعی می کنند در رفتار دیگران نوازش های سمبولیک را جستجو کنند. به عنوان مثال یک ستاره سینما می تواند نوازش های سمبولیک را از صدها نامه ای که طرفدارانش هر هفته برای او ارسال می کنند کسب کند اما یک دانشمند نوازش هایش را از ستایشی مثبت از ناحیه یکی از اشخاص برجسته در آن حوزه کسب می کند.
برن نوازش را واحد بنیادی رفتار اجتماعی تعریف می کند. به عقیده برن رد و بدل کردن نوازش یک نوع مبادله است و از این برای توصیف تعامل های اجتماعی، عبارت تحلیل مبادله ای را ابداع کرد.
علت بازی های ما
برن با توجه به احساس نیاز به نوازش در انسان به این نکته رسیده بود که از نظر بیولوژیکی انسان ها هر نوع تعامل اجتماعی، حتی نوع منفی آن را بهتر از این می دانند که اصلاً هیچ تعاملی در کار نباشد. نیاز به صمیمیت است که باعث می شود انسان ها وارد بازی های مختلف شوند و این بازی ها جانشین ارتباط های واقعی می شوند.
او بازی را اینطور تعریف می کند: «یکسری تبادلات پنهانی مکمل که به صورت مستمر انجام می شوند تا به یک نتیجه کاملاً مشخص و پیش بینی شده برسیم.» یعنی ما وارد بازی می شویم تا بعضی از انگیزه های پنهانی مان را ارضا کنیم و هر بازی همیشه یک مزیت برای ما دارد.
اکثر اوقات انسان ها خودشان نمی دانند که در حال بازی هستند؛ بازی یکی از قسمت های معمولی تعاملات اجتماعی است. این بازی ها مثل بازی پوکر هستند که در آن برای رسیدن به مزیت و پاداش مورد نظر، یا همان پول، انگیزه واقعی مان را مخفی می کنیم. در محیط کار مزیت مورد نظر می تواند یک معامله باشد. به عنوان مثال مردم می گویند که مشغول بورس بازی هستند و این نشان می دهد که کار آنها شامل بازی هایی می شود که آنها را به هدف مشخصی می رساند. در مورد روابط نزدیک چطور؟ مزیت روابط نزدیک معمولاً یک نوع رضایت احساسی یا افزایش قدرت کنترل است.
من های سه گانه
تحلیل تبادلی از تحلیل روانی فروید ریشه گرفته است که برن آنها را مورد مطالعه قرار می داد و بکار می گرفت. یک روز یکی از بیماران او که مردی بالغ بود اعتراف کرد که: «یک کودک است که فقط لباس بزرگسالان را به تن دارد.» در جلسات مختلف برن در میانه گفتگو از او می پرسید که آیا کودک در حال صحبت است یا بزرگسال. برن از روی این تجربه و تجربه های دیگری که قبلاً بدست آورده بود به این دیدگاه رسید که درون هر کس از سه من تشکیل شده است که معمولاً با هم در تضاد هستند. این سه من و ویژگی هایشان عبارتند از:
- احساسات و افکار والدی (والد)
- عقل گرایی، واقع بینی و حقیقت پذیری (بالغ)
- حالت ها و رفتارهای کودکانه (کودک)
برن می گوید که در هر تعامل اجتماعی ما یکی از این سه حالت والد، بالغ و کودک را از خودمان بروز می دهیم و به راحتی می توانیم از یک من به من دیگر تغییر حالت بدهیم. به عنوان مثال، ما می توانیم ویژگی های مثبت کودک مثل خلاقیت، کنجکاوی و جذابیت و همچنین ویژگی های منفی او مثل بدخلقی و لجبازی را از خودمان بروز بدهیم. در هر کدام از این وضعیت ها ما می توانیم مثبت یا منفی عمل کنیم.
در بازی کردن با دیگران ما یکی از این سه من را از خودمان نشان می دهیم. برای بدست آوردن چیزی که خواهان آن هستیم به جای اینکه آرام، صادقانه و با صمیمیت رفتار کنیم، ممکن است احساس کنیم که باید مثل یک والد دستور بدهیم، مثل یک کودک ناز کنیم یا مثل یک بالغ خودمان را بیش از اندازه آگاه و عاقل نشان بدهیم.
شروع بازی
محتوای اصلی این کتاب شرح بازی ها است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
اگر به خاطر تو نبود
این یکی از متداول ترین بازی هایی است که بین زوج ها جریان دارد که در آن یکی از طرفین شکایت می کند که دیگری مانع رسیدن او به خواسته هایش در زندگی است. برن معتقد است که اکثر مردم ناخودآگاه به این دلیل ازدواج می کنند که می خواهند محدودیت هایی برای خودشان ایجاد کنند. او زنی را مثال می زند که خیلی دوست داشت بازی پینگ پنگ را یاد بگیرد. مشکل این بود که همسرش از بیرون رفتن بیزار بود در نتیجه زندگی اجتماعی این زن محدود شده بود. او در یک کلاس آموزش پینگ پنگ نام نویسی کرد ولی متوجه شد که از بازی کردن در جمع وحشت دارد و به همین دلیل دیگر کلاس را ادامه نداد.
در اینجا برن می خواهد به این نکته اشاره کند که وقتی ما طرف مقابل مان را سرزنش می کنیم در واقع مشکل درونی خودمان روشن می شود. بازی اگر به خاطر تو نبود به ما این امکان را می دهد که از پذیرش مسئولیت ترس ها یا کمبودهایمان شانه خالی کنیم.
چرا این کارو نمی کنی؟ آره راس میگی، ولی…
این بازی وقتی شروع می شود که یک فرد مشکلی را که در زندگی اش دارد مطرح می کند و طرف مقابل با مطرح کردن پیشنهادهای سازنده (چرا تو…) برای حل آن مشکل واکنش نشان می دهد. شخصی که مشکل را مطرح کرد می گوید «بله، ولی…» و به این ترتیب سعی می کند در راه حل های ارائه شده ایراد پیدا کند. من بالغ راه حل را مورد بررسی و معاینه دقیق قرار می دهد و در صورت درست بودن، آن را می پذیرد. ولی در اینجا هدف از این تعامل این نیست. بلکه هدف این است که مطرح کننده مشکل در ناتوانی اش در حل مشکل، دلسوزی دیگران را جلب کند (من کودک). از سوی دیگر فرد ارائه کننده راه حل از فرصت استفاده می کند تا من والد را وارد بازی کند.
پای چوبین
افرادی که وارد این بازی می شوند یک موضع تدافعی به خود می گیرند و مثلاً می گویند: «از آدمی که پای چوبی دارد / دوران کودکی بدی را پشت سر گذرانده است / ناراحتی روانی دارد / به الکل اعتیاد دارد و…» چه انتظاری می توان داشت؟ به این ترتیب یکی از ویژگی هایشان را بهانه قرار می دهند تا بی کفایتی یا انگیزه نداشتن شان را توجیه کنند و مجبور نباشند مسئولیت کامل زندگی شان را به عهده بگیرند. جلمه های دیگری که در این بازی ها بکار می روند به گفته برن عبارتند از: «زن سرد مزاج! ببین چقدر زحمت کشیدم اونوقت تو…»، «حتماً خوشحالن که منو می شناسن.»
هر بازی یک تز (فرضیه بنیادی و شیوه انجام بازی) و یک آنتی تز (شیوه به نتیجه رسیدن بازی یعنی یکی از بازی کننده ها کاری می کند که در ذهنش خودش را برنده می داند) دارد. برن عقیده دارد که بازی های ما مثل نوارهای کهنه ای هستند که از کودکی آنها را به ارث برده ایم و مرتب آنها را از ضبط صوت مان پخش می کنیم و با اینکه محدود کننده و مخرب هستند می توانند با از میان بردن ضرورت حل مشکلات روانی حل نشده ای که داریم، به نوعی آرامش بخش باشند.
این بازی ها به بخش اصلی هویت بعضی از مردم تبدیل شده اند. خیلی از افراد احساس می کنند برای اینکه دیگران به آنها علاقه داشته باشند باید با نزدیکان شان درگیر شوند یا علیه دوستان شان دسیسه چینی کنند. ولی برن هشدار می دهد که اگر ما مدتی طولانی وارد بازی های بد شویم این بازی ها برای ما مخرب خواهند بود. هرچه ما بیشتر بازی کنیم بیشتر انتظار داریم که دیگران هم بازی کنند. کسی که همواره در حال بازی است ممکن است دچار روان پریشی شود و بیش از اندازه انگیزه ها و تعصبات خودش را به رفتار دیگران نسبت بدهد.
نکته های پایانی
با اینکه کتاب بازی ها: روانشناسی روابط انسانی از سوی بسیاری از روانشناسان مورد انتقاد شَدید قرار گرفت و محتوای آن را بیش از اندازه عامیانه و بی مغز می دانستند، تحلیل تبادلی همچنان تاثیرگذار است و مورد استفاده بسیاری از مشاوران و روان درمانگرانی قرار می گیرد که با بیماران سخت گیر یا بیمارانی سر و کار دارند که حاضر نیستند به سوالات رک و مستقیم پاسخ بدهند.
به این نکته توجه کنید که این کتاب کاملاً فرویدی است و بسیاری از این بازی ها بر پایه ایده های فروید در زمینه بازداری، تمایل جنسی و تکانه های ناخودآگاهی قرار دارند. به علاوه این کتاب به خاطر نوع زبان و دیدگاه های اجتماعی که در آن مطرح شده اند یادگاری از دهه 1960 محسوب می شود.
با این حال محتوای این کتاب می تواند ذهن گشا باشد و فقط به خاطر اعتقادی که در این کتاب مطرح شده و می گوید که انسان ها همیشه در طول تاریخ بازی کرده اند و به بازی کردن ادامه می دهند، یک کتاب برتر است. همانطور که برن اشاره می کند ما همه سرگرمی ها، ارزش ها و عملکردهایی را که کودکان برای سازگاری با فرهنگ و ادامه زندگی به آنها نیاز دارند به آنها آموزش می دهیم و با اینکه برای تصمیم گیری در مورد انتخاب مدرسه و سایر فعالیت های آنها وقت زیادی صرف می کنیم در مورد بازی های زندگی که یکی از ویژگی های واقعی و تاسف برانگیز هر خانواده یا نهاد اجتماعی است، چیزی به آنها یاد نمی دهیم.
شاید این کتاب دیدگاه تیره و تار و بدبینانه ای را در مورد طبیعت انسان ارائه می کند ولی هدف برن این نبوده است. او قصد داشته است ما را متوجه این نکته کند که اگر بدانیم می توان به جای بازی کردن کار دیگری انجام داد می توانیم عادت به بازی را ترک کنیم. ما در نتیجه تجربیات دوران کودکی مان اعتماد به نفس، خودجوشی و کنجکاوی ذاتی مان را از دست می دهیم و در عوض در مورد اینکه چه کارهایی را می توانیم و چه کارهایی را نمی توانیم انجام بدهیم عقاید والدین مان را کسب می کنیم. اگر هوشیاری بیشتر در مورد این سه من داشته باشیم می توانیم از درون احساس راحتی و آرامش بیشتری داشته باشیم. به این ترتیب دیگر احساس نخواهیم کرد که برای موفقیت به اجازه دیگران نیاز داریم و به جایگزین کردن بازی با صمیمیت واقعی تمایل نخواهیم داشت.