رفع مشکل فراموشی حافظه
وقتی موتور حافظهتان درست کار میکند، خاطرات برای ذخیره شدن در حافظه بلندمدت شما، پردازش و کدگذاری میشوند و میتوانید هر زمان آنها را فرا بخوانید. در این صورت کمتر صدای خود را میشنوید که میگوید: «یادم رفت.»
با این حال گرفتاریها و دامهایی در مسیر حافظه بلندمدت قرار دارند. موارد آزاردهندهای که خاطرات شما را منحرف، وارونه و حتی نابود میکنند. اگرچه بعضی از این موانع میتوانند ناراحت کننده باشند، اما هیچکدام مشکلی جدی برای حافظه محسوب نمیشوند و به راحتی کنار میروند. البته اگر بدانید که چه کار باید بکنید.
در ادامه شما میتوانید یاد بگیرید که چگونه با چند روش ساده مشکل فراموشی خود را حل کنید و مطمئن شوید که خاطرات ذخیره شده در حافظه بلندمدتتان به اراده شما ظاهر خواهند شد.
1) واپسزنی حافظه از به خاطر آوردن ترسها
مردم به دلایل مختلفی دچار فراموشی میشوند. یکی از اولین علل جالب توجه، بیش از 100 سال پیش توسط زیگموند فروید مطرح شد. وی معتقد بود مردم دچار فراموشی میشوند زیرا در چنین حالتی میتوانند چیزهایی را که نمیخواهند درباره آنها فکر کنند، پَس بزنند. واپسزنی، نوعی پس راندن آگاهانه افکار و احساسات دردناک است. به عقیده فروید، شما در واقع خاطرات غیر قابل قبول یا ناخوشایند خود را پس میزنید.
فرض کنید که وقت ویزیت دندانپزشکی خود را برای سومین بار فراموش کردهاید، آیا میتوان با اطمینان گفت که مشکل جدی حافظه دارید؟ لزوماً اینطور نیست. شاید ترس شما از رفتن به دندانپزشکی در اینجا خود را نشان میدهد. شاید شما خاطره وقت دندانپزشکی خود را پس رانده باشید.
بسیاری از موضوعاتی که وارد حافظه خود کردهاید و آنها را به یاد میآورید، به انگیزه شما مربوط میشود. اگر برای فراموش کردن انگیزهای داشته باشید، همین کار را خواهید کرد. ترس از رفتن به دندانپزشکی و تزریق واکسن یا احساس اینکه مته، دندانتان را سوراخ میکند، بطور حتم انگیزهای کافی برای فراموش کردن به شما میدهد.
در چنین حالتی، شما مشکل حافظه ندارید بلکه مشکلتان ترس است. بر ترس خود غلبه کنید تا بر مشکل فراموشیهای وقت ملاقات غلبه کرده باشید.
نکته: شما توانایی منحرف کردن، حذف کردن یا فراموش کردن انتخابی خاطراتی را که برایتان ناگوار هستند، دارید.
2) گوش دادن گزینشی
شما به فرزندتان میگویید که آشغالها را بیرون بگذارد. او هم میگوید: «باشه، حتماً» و به اتاقش میرود و پای کامپیوتر مینشیند تا به یک ایمیل جواب دهد. ساعتی بعد دوباره یادش میاندازید که آشغالها را بیرون بگذارد. او میگوید: «اوه، بله، یادم رفت.»
آیا واقعاً فراموش کرده است؟ شاید؛ شاید هم نه؛ شاید حتی به اولین درخواستتان هم توجه نکرده باشد. شاید فقط بطور خودکار جواب داده است: «بله، حتماً.» توجه امری ضروری برای شکلگیری حافظه است.
شاید فرزند شما صرفاً قصد داشته از درخواست شما برای انجام کاری زورکی اجتناب کند. او روی موضوعی کاملاً متفاوت تمرکز کرده است. احتمالاً همان لحظهای که به سمت اتاقش میرفته، مشغول سر هم کردن متن ایمیلش بوده است. این رفتار، توجه گزینشی نامیده میشود.
احتمالاً فهمیدن طرز کار توجه گزینشی در مثال قبل خیلی برایتان آسان باشد ولی اینکه ببینید در مورد خود شما چطور عمل میکند، چه بسا قدری دشوارتر است. ممکن است بطور گزینشی به موضوعات دیگر به جزء سوالات یا حرفهای دیگران توجه کنید ولی احتمالاً خودتان متوجه این قضیه نشوید.
بنابراین تلاش کنید هر گونه مشکل توجه، انگیزه یا تنبلی را شناسایی و آن را رفع کنید تا حافظه شما تقویت شود.
3) فوت آب شدن از طریق یادگیری زیاد
تا حالا شنیدهاید که کسی بگوید چیزی را «فوت آب» شده است؟ این اصطلاح معمولاً به این معنی است که شخص به قدری خوب میتواند مهارت یا اطلاعاتی را که آموخته، به خاطر بسپرد که برای به یاد آوردن آنها لازم نیست تقلای زیادی به خرج دهد.
هرچه برای یادگیری یک موضوع خاص زمان بیشتری صرف کنید، بعداً بهتر قادر خواهید بود که جزئیات آن را به خاطر آورید. یادگیری زیاد به همین معنا است. با تکرار مکرر یک کار (البته به روش صحیح) آن را فوت آب میشوید.
نکته: هرچه بیشتر مطالبی را که میخواهید به خاطر بیاورید، یاد بگیرید، از به یاد آوردن آنها در آینده مطمئنتر خواهید بود. در هر شرایطی – در حین امتحان یا اجرا – قادر خواهید بود آنچه را که میخواهید، به خاطر آورید.
هر قدر اعتماد به نفس شما بیشتر شود، اضطرابتان کمتر میشود. میتوانید به یاد داشته باشید که مطالب را فوت آب هستید، حتی اگر حواستان بوسیله مردمی که شما را تماشا میکنند یا شرایط پیرامون امتحان، پرت شود باز هم خاطر جمع باشید که مطالب را به قدری مرور کردهاید که تنها کافی است آنها را بر زبان یا روی کاغذ بیاورید. بخشی از ذهن شما مطالب را به یاد میآورد چرا که به یک عادت عمیق تبدیل شده است.
نکته: یادگیری زیاد با تکرار کردن صرف فرق میکند. اگر چیزی را بارها و بارها تکرار کنید، آن را فقط بطور سطحی به خاطر خواهید سپرد، اما اگر میخواهید چیزی را عمیقاً به خاطر بسپارید، باید کاری بیش از تکرار کردن آن انجام دهید. مثلاً اگر مشغول یادگیری زبان فرانسه هستید، باید کاری بیش از تکرار عبارات انجام دهید، باید مفهوم عبارات را بلد باشید.
هرچه بیشتر درباره یک موضوع بیاموزید، میتوانید توان به خاطر سپردن را افزایش دهید. فرض کنید که سعی دارید برای امتحان علوم سیاسی، پنج منطقه نیویورک سیتی را به خاطر بسپارید. شاید تکرار مکرر اسامی برونکس، کویینز، بروکلین، استیتن آیلند و منهتن تا حدودی مفید باشد اما با نگاه کردن به نقشه و دقت در شکلها میتوانید آنها را بهتر بشناسید. بعد از آن باید دید هر منطقه چه ویژگیهایی دارد، چه افرادی در آنجا زندگی میکنند و چه ساختمانها و بناهای تاریخی در آنجا وجود دارند. علاوه بر این اگر کتاب یا مقالهای درباره نیویورک بخوانید، به اطلاعاتتان اضافه میکنید. بعد به یاد میآورید که جان لنون یکبار گفت: «اگر شما در نیویورک نیستید، پس مخفی شدهاید.» بنابراین به نیویورک بروید و راجع به محلههای آن تحقیق کنید. از این طریق حتماً آن مناطق را به خاطر خواهید سپرد.
نکته: نقطه مقابل یادگیری زیاد، یادگیری فشرده است. وقتی یک درس را به صورت فشرده میخوانید، یعنی تلاش میکنید به سرعت همه جزئیات سطحی را تا حد امکان یاد بگیرید. به همین دلیل به آن فشردهخوانی میگویند. زیرا شما همه چیز را یکجا میبلعید و انتظار دارید که آن را هضم کنید. درست برعکس وقتی چیزی را زیاد یاد میگیرید، در واقع آن را در حافظه خود هضم میکنید.
یادگیری زیاد با یادگیری فشرده بسیار تفاوت دارد. قبل از هر چیز یادگیری زیاد تضمین میکند که شما هرچه را که یاد گرفتهاید، تا مدتها بعد از امتحان نیز به یاد خواهید آورد. با یادگیری فشرده به فرض اینکه مطالب مطالعه شده را برای امتحان به یاد بیاورید، اما اطلاعات با همان سرعتی که وارد ذهن شما شدهاند، از ذهنتان خارج خواهند شد. این اطلاعات با برخی اطلاعات جدید جایگزین میشوند و همچنین اطلاعات جدید هم با مجموعهای از اطلاعات سطحی دیگر از بین میروند.
شما میخواهید اطلاعاتی را که به دست میآورید، عمیق و ریشهای باشند. این اطلاعات ریشهای، به خوبی اساس دیگر اطلاعات را شکل میدهند. درست بر عکس یادگیری فشرده که هیچ ریشهای به وجود نمیآورد. چنانکه بادی شَدید میتواند یک درخت بیریشه را به کلی از جای بکند.
یادگیری زیاد کمک میکند تا شما اطلاعات خود را پرورش دهید و باعث میشود که آنها همراه با سایر اطلاعات رشد کنند. رفته رفته این اطلاعات به معلومات انبوهی تبدیل میشوند که شما آنها را عمیقاً به خاطر خواهید سپرد.
یادگیری زیاد را شیوهای تصور کنید که شما را در مقابل اطلاعات مزاحمی که ممکن است توجهتان را منحرف کنند، مقاوم خواهد کرد.
4) نظم پیدا کردن
معمولاً کیفیت به خاطر آوردن اطلاعات به کیفیت نظم گرفتن آنها در ذهن بستگی دارد. هرچه اطلاعات منظمتر باشند، بعداً راحتتر میتوانید آنها را به یاد آورید.
اگر اطلاعاتی را به صورت نامنظم به ذهن بسپارید، به خاطر آوردنشان از اطلاعات منظم دشوارتر خواهد بود. مثل این است که برگه کاغذی را در قفسه پروندهها بایگانی کرده باشید و به یاد نیاورید که آن را در کدام کشو گذاشتهاید.
فرض کنید کسی از شما بخواهد تمام استانهای ایران را نام ببرید. احتمالاً سعی میکنید حافظهتان را به شکلی نظم دهید که هیچ استانی از قلم نیفتد، مثلاً از غرب کشور شروع میکنید و به شرق میروید.
شاید با نام بردن خراسان رضوی، شمالی و جنوبی خیالتان از بابت آنها راحت شود. احتمالاً پس از آن سعی میکنید برای نظم دادن به حافظهتان از جغرافیا استفاده کنید. شاید از شمال به جنوب و بعد به شرق بروید. مثلاً آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان، زنجان و به همین ترتیب تا به هرمزگان برسید. از این طریق جستجو و کار خود را به صورت بصری نظم میدهید.
اگر به جستجو خود نظم ندهید، شاید از استانهایی نام ببرید که به صورت اتفاقی به ذهنتان میآیند. ممکن است از استانی که در آن زندگی میکنید و استانهای هم مرز شروع کنید و در مرحله بعد احتمالاً نامهایی را بطور تصادفی انتخاب کنید. اگر از این روش نامنظم استفاده کنید، چه بسا دوباره به همان استانهایی که قبلاً نام بردهاید برسید و بگویید: «لرستان را نام بردم؟»
به جستجوی خود نظم دهید. هر وقت از روشی منظم برای به خاطر آوردن چیزی که از قبل میدانید، استفاده کنید، حافظهتان بهتر میشود.
هرچه بیشتر معلومات داشته باشید، کمتر دچار ضعف حافظه میشوید.
منابع
- کتاب تقویت حافظه برای دامیز. نوشته دکتر جان بی آردن. ترجمه حمید پاشایی. انتشارات آوند دانش. تابستان 1393.