چه زمانی میتوانیم نسبت به گرفتن شریک کاری اقدام کنیم؟
کسبوکار شما فرزند شماست. شما آن را به دنیا آوردهاید. از آن مراقبت کردهاید. روز به روز با مشاهده بزرگ شدن آن احساس غرور کردهاید و به احتمال زیاد، تصاویری از لحظات موفقیتآمیز شرکت خود را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتهاید. به همین دلیل، طبیعی است که بخواهید نهایت تلاش خود را برای حفظ کسبوکارتان انجام دهید. شاید حتی تصور اینکه بخواهید افسار شرکت خود را به شریک دیگری بسپارید، برایتان سخت و ترسناک باشد.
طبیعتاً گاهی روزهایی پیش میآید که حجم کارها زیاد میشود و شما به تنهایی از پس حلوفصل امور برنمیآیید. گاهی نیز متوجه میشوید که منبع خلاقیتتان ته کشیده و نمیتوانید از ایدههای خلاقانه برای جذابتر کردن محصول یا سرویس خود بهره بگیرید. در این قبیل از موارد، به احتمال زیاد لازم خواهد بود که در راستای توسعه کسبوکار خود، فردی را به عنوان شریک انتخاب نمایید.
گرفتن شریک کاری، یک شمشیر دولبه است. کسانی که تاکنون شریک کاری گرفتهاند، از دو دسته بیرون نیستند. دسته اول کسانی هستند که شراکت، تجربه ناخوشایندی برایشان رقم زده و دسته دوم، گروهی هستند که با خوبی و خوشی به پیش رفتهاند و ارزشآفرینی بالایی را برای کسبوکار خود رقم زدهاند.
در این مقاله قصد داریم به پاسخ این پرسش بپردازیم که چه زمانی لازم است تکروی را کنار گذاشته و نسبت به شریک گرفتن اقدام کنیم؟
1) زمانی که مهارتهایتان برای پیشرفت کسبوکار کفایت نمیکند.
اگر پول اضافی دارید و قصد دارید این پول را برای تولید محصول یا سرویس جدید سرمایهگذاری کنید، ولی از مهارت لازم برای راهاندازی این سرویس جدید بیبهره هستید. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که شریکی متخصص را برای خود انتخاب نمایید. چنین شریکی، باید فردی باشد که سرمایه کافی برای راهاندازی کسبوکار ندارد، ولی تخصص دارد و قادر است بخش جدید کسبوکار را به مقصد موفقیت پیش ببرد.
اگر به این موضوع علاقمندید، مقاله رهنمودهایی در مورد شراکت کاری را مطالعه فرمایید.
2) زمانی که از نظر فیزیکی و مالی به بنبست رسیدهاید.
در صورتی که احساس میکنید تلاشتان بیش از حد توانتان است و از نظر فیزیکی نمیتوانید زمان بیشتری به کسبوکار اختصاص دهید، آنجاست که لازم میشود دستتان را به امید یاری به سمت شریک دراز کنید.
همچنین اگر در مدیریت امور مالی عملکرد ضعیفی دارید و نمیتوانید مبلغی کافی را به عنوان پسانداز برای به پیش راندن کسبوکارتان کنار بگذارید، میتوانید گزینه شراکت را انتخاب کنید و از کسی که به عنوان شریک انتخاب کردهاید، بخواهید سرمایه لازم را به رگهای کسبوکارتان تزریق کند.
3) زمانی که میخواهید مقیاس کسبوکارتان را توسعه بدهید.
برای افزایش مقیاس کسبوکار، نه تنها سرمایه نیاز است، بلکه یک شریک کاری نیز لازم است تا بیاید و بخشی از وظایف مدیریتی را به عهده بگیرد. در این صورت مادامی که شما در حال رسیدگی به مسئولیتهای فعلی هستید، وی بار بخشهای جدید کسبوکار را به عهده خواهد گرفت. همچنین ممکن شرایطی پیش بیاید که متوجه شوید یک شرکت که فعالیتی مشابه با شما را انجام میدهد، به فروش گذاشته است، ولی شما پول کافی ندارید تا نسبت به خریداری آن اقدام کنید. در این صورت برای تامین سرمایه کافی میتوانید به سراغ یک شریک بروید. شریک جدید نه تنها در پروسه خرید شرکت جدید به شما یاری خواهد رساند، بلکه در اداره آن نیز کمک دستتان خواهد بود.
4) زمانی که نزدیک به دوران بازنشستگی هستید یا قصد دارید در آینده نزدیک از کسبوکارتان کنارهگیری کنید.
در شرایطی که تصمیم داشته باشید کسبوکارتان را به هر دلیلی به فروش برسانید، انتخاب شریک بسیار کارآمد خواهد بود. بعد از آنکه شریک مناسبی را برگزیدید، در نقش منتور حاضر شوید، چم و خم کار را به او توضیح بدهید و بعد از انتقال سهام به وی، از شرکت کنارهگیری نمایید. این اقدام باعث میشود مادامی که در حال فعالیت هستید، مشتریانتان با شریک جدید آشنایی پیدا کنند و پس از کنارهگیری شما شوکی به کسبوکار وارد نشود. شریک شما نیز طی این مدت آماده میشود تا کسبوکار را به تنهایی پیش ببرد.
به عنوان یک پیشنهاد، توصیه میکنیم فردی که در این شرایط به عنوان شریک انتخاب میکنید، ترجیحاً فردی جوان باشد. زیرا هرچه فرد جوانتر باشد، به همان اندازه پُرانرژیتر عمل خواهد کرد و ایدههای جدیدش را در فضای کسبوکار تزریق خواهد نمود.
اگر به این موضوع علاقمندید، مقاله اصول شراکت را نیز مطالعه فرمایید.
5) زمانی که میخواهید از فرصت شبکهسازی بهرهمند شوید.
شبکهسازی یکی از جنبههای اساسی هر تجارت است. هر بار که با یک شخص جدید ملاقات میکنید، این فرصت برایتان مهیا میشود که از طریق او با شبکه جدیدی از افراد ملاقات نمایید. هرچه دامنه ارتباطات شما بیشتر باشد، احتمال موفقیتتان بالاتر خواهد رفت. داشتن شریک کاری زمینه را برایتان مهیا میکند تا لیست تماسهای موبایلتان را پُربارتر سازید و تعداد مشتریان، سرمایهگذاران، تامینکنندگان و منتورهای احتمالی را چند برابر بیشتر کنید.
6) زمانی که میخواهید ایدههای جدید را به شکلی دقیقتر مورد ارزیابی قرار دهید.
صاحبان کسبوکار، شرکت خود را از دید داخل سازمان میبینند و احتمال دارد از دیدن تمام واقعیتها ناتوان باشند. شاید به عنوان یک کارآفرین یا مدیر شرکت تصور کنید تصمیمی که میگیرید، بهترین روش برای حل مشکل است و با این دیدگاه، سرمایه بسیاری را به پلنهای کاری خود اختصاص دهید. این در حالی است که اگر دو یا چند فرد مختلف، جنبههای گوناگون مسئله را مورد بررسی قرار دهند و ایدهها و نگرانیهای یکدیگر را در بوته ارزیابی قرار دهند، تصمیمات به مراتب صحیحتری اتخاذ خواهد شد.
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی این موضوع پرداختیم که به عنوان یک صاحب کسبوکار، چه زمانی باید گزینه شریک گرفتن را در بین انتخابهای خود بگنجانیم. ولی آنچه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، این است که چه کسی را به عنوان شریک انتخاب کنیم و چه رفتاری را در برابر او باید در پیش بگیریم. شریک تجاری یا به ارزشمندترین دارایی شما تبدیل خواهد شد یا بدترین اتفاقات را در زندگی کسبوکاریتان رقم خواهند زد.



