چرا یادگیری زبان چینی سخت است؟
حدود یک میلیارد و 380 میلیون نفر در کشور چین زندگی میکنند که بخش بسیار زیادی از محصولات مورد نیاز مردم جهان را تولید میکنند. با اینکه محصولات چینی در همه جای جهان همهگیر شده است و کشورهای مختلف ارتباطات اقتصادی بسیاری با تجار این کشور دارند، باید بدانید که یادگیری زبان چینی تقریباً محال است.
شما با زبانی روبرو هستید که مهمترین شاخصه زبان یعنی الفبا را ندارد. زبان چینی بیش از 80 هزار کاراکتر دارد که خودِ چینیها هم همه آن را نمیشناسند و بطور روزانه از هزار کاراکتر آن استفاده میکنند. کاراکترهای زبان چینی به چندین نوع هستند. بطوریکه زبان روز این کشور با زبان سنتی آن تفاوتهای بسیاری دارد و حتی تحصیل کردههای زبان چینی نمیتوانند آن را تشخیص دهند.
زبان چینی کاملاً نقاشی است که تبدیل به خط شده است. برای همین به زبان اندیشهنگار یا مفهومگرا نیز شناخته می شود. بطور مثال مفهوم حساب کردن و شمردن کاراکتر اولیهاش شبیه به خانمی است که نشسته و یک سینی جلوی خود دارد و در حال پاک کردن برنج است.
با وجود آنکه عدهای خط کشورهای آسیایی را شبیه به هم میدانند باید گفت که اصلاً این گونه نیست. زبانهای کرهای و ژاپنی دارای الفبای مشخص هستند. برای مثال توافق شده که یک کاراکتر حرف B را نشان دهد.
از سویی دیگر زبان چینی زبان ادای هجاهای مختلف است و تقریباً هر هجا چندین معنی میدهد. مثلاً هجای ma اگر با تلفظ یکنواخت گفته شود به معنی مادر است و اگر کشیده تلفظ شود به معنی اسب میشود.
چینیها یک فرهنگستان فرهنگ و ادب خیلی قدرتمند دارند که هیچ کلمهای بدون اینکه از فرهنگستان رد شود وارد این کشور نمیشود. حتی کلمه تلفن که همه دنیا به آن تلفن میگویند اما در چین این گونه نیست. مثلاً به موبایل، سونگ کی سونگ میگویند که ترجمه لفظی آن گیرنده برقی جیبی است.
اگر فردی بخواهد مدت طولانی در چین زندگی کند باید اسمش را تبدیل کند و اسم چینی بگذارد وگرنه ناراحت میشوند.
فکر میکنید برای جستجوی کلمهای در زبان چینی که الفبا ندارد چه باید کرد؟
حرکات در زبان چینی ترتیب و مقدم متفاوتی دارند و برای استفاده از دیکشنری ترتیب این حرکات بسیار مهم است. مثلاً اگر کلمهای را خواستید در دیکشنری جستجو کنید باید بدانید که از چند حرکت قلم تشکیل شده است. مثلاً 7 حرکتیها را بشناسید و بعد رادیکال مشخص را پیدا کنید و بعد از پیدا کردن رادیکال زیرمجموعهاش را ببینید و کلمه مورد نظر را پیدا کنید.
در فرهنگ غذایی چینیها مثلی وجود دارد که میگوید: «چینیها هر چیزی که چهار تا پا دارد را میخورند به جز میز و هر چیزی که پرواز میکند را میخورند به جز هواپیما» یعنی هیچ حد و مرز و چهارچوبی ندارند که میگویند این موضوع دلایل فرهنگی دارد. چون چین سالهای زیادی با امپراطوریهای مختلف جنگ داشته و از لحاظ تامین مواد غذایی به مشکل میخورده، برای همین همه چیز را میخورند.