معرفی و خلاصه کتاب 5 ذهنیت برای آینده
حتماً شما هم دوست دارید بدانید برای اینکه در آینده در کار و زندگی تان موفق باشید، به چه عواملی نیاز دارید. دکتر هوارد گاردنر، استاد مدرسه فارغ التحصیلی هاروارد و محقق در زمینه های آکادمیک و کسب و کار، کسی بود که نظریه هوش های چندگانه را مطرح کرد و رویکرد «پروژه خوب» به کار، زندگی، شهروندی، بازی ها و… را بنا نهاد. او در کتاب 5 ذهنیت برای آینده، درباره انواع ذهنیت هایی صحبت می کند که به اعتقاد او برای موفقیت در کسب و کار و زندگی مان در آینده به آنها نیاز داریم.
این 5 ذهنیت عبارتند از:
- ذهن منظم: ما به افرادی نیاز داریم که می توانند در طرز فکر خود نوعی نظم، هنر و مهارت شبیه آنچه پژوهشگران دارند، داشته باشند.
- ذهن سازنده: ما به افرادی نیاز داریم که می توانند به خوبی اطلاعات را از منابع مختلف جمع آوری کنند و آنها را طوری کنار هم قرار دهند که برای دیگران مفید و معنادار باشد.
- ذهن خلاق: ما به افرادی نیاز داریم که می توانند وارد حوزه های جدید شوند و ایده های جدیدی خلق کنند، سوالات جدیدی مطرح و روش های تازه ای از فکر کردن ایجاد کنند، بطوریکه به نتایج پیش بینی نشده جدید برسیم.
- ذهن تحسین کننده: از آنجا که دنیا دچار تنوعی روز افزون شده است، ما به افرادی نیاز خواهیم داشت که برای افرادی که با خودشان متفاوت هستند، ارزش و احترام قائل باشند.
- ذهن اخلاق گرا: ما به افرادی نیاز داریم که می توانند به فراتر از نیاز و منفعت خودشان فکر کنند و اقداماتی انجام دهند که زندگی دیگران را ارتقاء دهد.
دلیل اینکه گاردنر بر این ذهن ها تاکید دارد، این است که سیستم آموزش دنیای امروز به آنها بها نمی دهد و به جای آن، برای حل مشکلات روی حفظ کردن اطلاعات و موضوعات پراکنده تمرکز دارد؛ جامعه امروز به اندازه کافی به مهارت ترکیب کردن موضوعات مختلف نمی پردازد و سیستم هایی که در سازمان های ما وجود دارد، مانع خلاقیت هستند. سازمان ها تنها در حرف به دنبال تنوع می باشند اما در واقعیت برای مزایای آن ارزش قائل نیستند. جامعه امروزی به دنبال منفعت است، حتی به بهای از دست دادن کیفیت زندگی.
کار خوب انجام دهید.
کسی که درست کار می کند، برای خود اصول و ارزش های واضحی دارد و اگر از او سوال شود، می تواند آنها را توضیح دهد.
کار خوب کاری است که در آن از تمام 5 ذهنی که در بالا توضیح داده شد، استفاده شود. ممکن است رسیدن به این وضعیت در عمل مشکل باشد، اما تلاش برای تحقق آن تاثیر مثبتی روی جهان خواهد داشت.
گاردنر معتقد است وقتی که سعی می کنید کار خوب انجام دهید، باید به دنبال این چهار نشانه باشید:
- ماموریت: می خواهید با اقدامات خود به چه هدف و دستاوردی برسید؟ آیا می توانید هدف تان را مشخص کنید؟
- الگو: آیا کسانی را در اطراف خود دارید که در زمینه کاری شما یا زمینه های مشابه فعال باشند؟
- تست آئینه – نسخه شخصی: در آئینه به خود نگاه کنید و ببینید و ارزیابی کنید که آیا در زمینه های مورد نظرتان واقعاً در حال پیشرفته هستید؟
- تست آئینه – مسئولیت حرفه ای: آیا زمانی پیش آمده است که از کار خود منحرف شده اید؟ چه زمانی بوده است و آیا مسئولیت کار خود را می پذیرید؟
اصول و قوانین خود را بکار بگیرید.
بیشتر افراد در مدارس و سیستم های آموزشی از شما می خواهند که مجموعه ای از اطلاعات، واقعیت ها و اعداد و فرمول ها را به ذهن بسپارید. در صورتی که اصول و سیستم ها به شما طرز فکر کردن درباره دنیا را یاد می دهند.
در مدرسه، درس تاریخ را چگونه خواندید؟ از منابعی که در دسترس بود، استفاده کردید و آنها را خواندید و اتفاقات و وقایع گذشته را به ذهن سپردید. فقط همین! گاردنر از ما می خواهد سعی کنیم، بررسی کنیم و ببینیم که این روش های درس خواندن چطور می تواند در کسب و کار امروز ما به کارمان بیاید. اگر این روش ها جواب نمی دهد، خودتان نظریه و روشی ابداع کنید تا اطلاعات موجود را تحلیل کنید و ببینید چه سیستم فکری ای مناسب پیشرفت کسب و کار شما است.
چگونه می توانید رشته درسی تان را در زندگی و کارتان بکار بگیرید؟
در آئینه به خودتان نگاه کنید.
من مفهوم احترام را ترجیح می دهم. به جای نادیده گرفتن تفاوت ها، سعی کنیم از آنها انرژی و الهام بگیریم، یا آنها را از طریق عشق یا نفرت بی اثر کنیم. من از شما می خواهم تفاوت ها را بپذیرید، یاد بگیرید با آنها زندگی کنید و برای افرادی که با شما فرق دارند، ارزش قائل باشید.
من معتقدم احترام واقعی و ارزش قائل شدن به تفاوت ها، از آنچه به نظر می رسد، مشکل تر است. اینکار به خودآگاهی و شناخت و تامل درباره تفاوت ها نیاز دارد. همچنین لازم است هر از گاهی توقف کنیم و از خودمان سوال کنیم چطور در گروه های کوچک و بزرگ احترام را در عمل نشان می دهیم.
اگر سبک ارتباطی شخصی که من با او در تعامل هستم، با من متفاوت است و من به این تفاوت آگاه هستم، آیا به این معنا است که برای این تفاوت، ارزش و احترام قائل هستم؟ چطور می توانم در عمل این ارزش و احترام را نشان دهم؟ برای این منظور بهتر است تفاوت های شخصیتی و فرهنگی و حتی نسل و دورانی را که افراد به آن تعلق دارند، در نظر بگیریم.