چرا در یادگیری زبان انگلیسی، ضعیف و کند هستم؟
آیا تا به حال به فرآیند خواندن و مطالعه فکر کرده اید؟ به نظر شما، وقتی مقاله ای را در روزنامه یا مجله می خوانید چه اتفاقی رخ می دهد؟ خب؛ اگر مقاله مورد نظر زیاد تخصصی نباشد، آن را به آسانی درک می کنید؛ اما به احتمال زیاد نمی دانید که در هنگام خواندن مقاله از کدام یک از عملیات ذهنی بهره می برید.
پیچیدگی های ذهنی به کار رفته در فرآیند خواندن و مطالعه واقعاً حیرت آور هستند. زمانی که در فرآیند خواندن، تجربه کافی بدست می آورید، می توانید نوشته ها را به آسانی درک کنید و به قول عامیانه می فهمید که آن نوشته چه می گوید. در نتیجه، هنگام خواندن مقاله توجهی نمی کنید که هر کلمه از چه حروفی تشکیل شده، آن حروف چگونه تلفظ می شوند یا چگونه با قرار گرفتن کلمات در کنار هم جمله به وجود می آید و معنی هر کلمه چیست.
اینکه در یادگیری زبان های غیر مادری (مانند زبان انگلیسی برای فارسی زبان ها) ضعیف و کُند باشیم، کاملاً طبیعی است. فکر می کنید زبان فارسی را طی چند وقت یاد گرفته اید؟ حداقل 10 سال زمان برده است. در اصل از زمان تولد، از اطرافیان کلماتی را شنیده ایم، با بزرگ شدن، کم و بیش معنی برخی کلمات را یاد گرفته و قادر به تکرار آنها شدیم. اما در نوشتن شان مهارتی نداشتیم؛ تا آنکه به مدرسه می رویم و تازه با حروف الفبا و جمله بندی و… آشنا می شویم. سال ها درس می خوانیم و صحبت کردن مان روان می شود. با این حال تصور می کنید در زبان فارسی عالی هستید؟ می خواهید همین الان شعری از مولوی، سعدی، خیام و… در مقابل تان قرار دهیم؟ آیا معنای دقیق آنها را می دانید؟ با اینکه نمی توانیم این اشعار را معنی کنیم اما توانایی صحبت کردن، فهمیدن و ارتباط برقرار کردن را داریم.
با این شرایط، چگونه می توانیم با سرعت بیشتری به یادگیری زبان انگلیسی بپردازیم؟ شما می توانید در بررسی زیر با فرآیند یادگیری آشنا شوید و آن را به یادگیری زبان انگلیسی گسترش دهید.
کودکان شش یا هفت ساله پس از یاد گرفتن فرآیند خواندن، نمی توانند همانند بزرگسالان متن ها را به راحتی درک کنند و به مطالب یا مفاهیم ارائه شده در آن توجه نمایند. آنها تمام توجه و تمرکزشان را به عملیات مقدماتی و پایه ای از قبیل رمزگردانی حروف و کلمات، تشخیص معنای کلمات، تلفظ درست آنها و… اختصاص می دهند؛ زیرا در حال یادگیری مراحل مقدماتی خواندن هستند. بی شک کودک شش یا هفت ساله، برای خواندن جمله ساده «بابا آب داد» وقت فراوانی صرف می کند. او ابتدا حروف مجزای هر کلمه را در کنار یکدیگر قرار می دهد و سپس سعی می کند آنها را درست تلفظ کند و… تا سرانجام، با تلاش فراوان، جمله ای ساده را می خواند. در مراحل اولیه، کودک به مطلب یا مفهوم جمله توجه چندانی ندارد و فقط سعی می کند جمله را بخواند؛ اما وقتی در خواندن جمله مهارت بیشتری به دست آورد، به تدریج به معنا و مفهوم جملات هم توجه می کند.
بزرگسالان در مقایسه با کودکان متون را راحت تر می خوانند و راحت تر مطالب و مفاهیم ارائه شده در متن را درک می کنند؛ زیرا آنها فرآیند خواندن را خودکار (اتوماتیک) کرده اند. همانطور که گفتیم، خواندن متن، مستلزم پردازش اطلاعات مختلف و پیچیده است. بزرگسالان به دلیل تجربه بیشتر (مطالعه ی متن های گوناگون و زیاد در طی سال ها)، اطلاعات مختلف و پیچیده را بطور خودکار پردازش می کنند و به همین دلیل، از منابع ذهنی شان، برای درک بهتر مفاهیم و مطالب استفاده می نمایند. در واقع آنها برای پردازش اطلاعات مقدماتی، وقت صرف نمی کنند و تمام توجه و تمرکزشان را به درک مفاهیم و مطالب اصلی متن اختصاص می دهند؛ اما کودکان، که هنوز مراحل مقدماتی فرآیند خواندن را خودکارسازی نکرده اند، تمام توجه و تمرکز خود را به پردازش اطلاعات مقدماتی اختصاص می دهند. به همین دلیل نمی توانند همانند بزرگسالان، به مفهوم مطالب توجه کنند.
اگر تایپیستی حرفه ای باشید، حتماً نحوه خودکارسازی فرآیند تایپ کردن را تجربه کرده اید. تایپیست های حرفه ای بدون نگاه کردن به صفحه کلید جملات را تایپ می کنند. اقدامی که در ابتدا، بدون نگاه کردن به صفحه کلید بسیار دشوار و وقت گیر است؛ زیرا فرد باید پیش از هر چیز جای هر کلید را در ذهن خود مجسم کند. در این مرحله فرد سعی می کند در هنگام تایپ کردن با تمام دقت و تمرکز کلیدهای درست را بزند. در اوایل، فرد بارها دچار اشتباه می شود و کلیدها را جابجا می زند؛ اما دوباره تمرکز می کند و سعی می کند کلمات را با دقت بیشتری تایپ کند. در ابتدا، سرعت تایپ بسیار پایین است (همانند یادگیری زبان انگلیسی)؛ اما پس از مدتی، فرد تجربه و مهارت لازم را در این زمینه به دست می آورد و این فرآیند را خودکارسازی می کند. پس از خودکارسازی او دیگر نیاز ندارد که در ذهن خود جای هر کلید را مجسم کند و برای زدن کلیدهای درست دقت فراوان کند. او جمله را می خواند و بدون نیاز به توجه و تمرکز، آن را به شیوه صحیح تایپ می کند.
در این مرحله، تایپیست خودش هم نمی داند که انگشتانش چه کار می کنند و چطور کلیدهای درست را می زنند! اگر از یک تایپیست بپرسید: «چگونه این کار را انجام می دهی؟» او نمی تواند ماجرا را دقیقاً توضیح دهد؛ حتی نمی تواند بگوید که هر کلید در کجای صفحه ی کلید قرار دارد! برای مثال، اگر از تایپیستی بپرسید: «کنار کلید الف کدام کلید قرار گرفته؟» شاید نتواند پاسخی درست به شما بدهد؛ اما اگر از او بخواهید جمله ای را تایپ کند، بدون اینکه به تمرکز و تفکر نیاز داشته باشد فوراً آن را تایپ می کند! در اصل، فرآیند تایپ کردن، در ابتدا، بسیار دشوار، وقت گیر و کنترل شده است؛ اما پس از مدتی، به فرآیندی ساده، سریع و ناخودآگاه تبدیل می شود.
بر اساس این مثال، در همه مهارت های شناختی یا حرکتی، با تمرین بیشتر، عملکرد فرد سریع تر و دقیق تر می شود. در واقع هرچه مهارت های شناختی یا حرکتی را بیشتر تمرین کنید، عملکردتان سریع تر و دقیق تر خواهد شد؛ زیرا تمرین کردن نوع پردازش اطلاعات را تحت تاثیر قرار می دهد. در نتیجه ذهن فرد اطلاعات مورد نیاز را بهتر و سریع تر پردازش می کند. این همان دلیلی است که یو سی داستان و آموزش های مختلف زبان انگلیسی را برای شما فراهم کرده و بسیار تاکید دارد که هر متن و داستانی را در هر سطحی که هستید، حتماً بخوانید.
چندین محقق، در تحقیقات مجزا، به این نتیجه رسیده اند که دو نوع پردازش اطلاعات وجود دارد. الترا اشنایدر و ریچارد شیفرین این دو نوع پردازش را به ترتیب «پردازش کنترل شده» و «پردازش خودکار» می نامند.
پردازش کنترل شده و پردازش خودکار هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند؛ اما پردازش کنترل شده به نسبت کندتر است و به صورت مرحله ای انجام می شود؛ یعنی، فرد عملیات پردازش را بر اساس مراحل برنامه ریزی شده طی می کند. از سوی دیگر، این گونه پردازش دشوار و طاقت فرسا است؛ اغلب هوشیارانه و بطور خودآگاه کنترل می شود و محدود به حافظه کوتاه مدت فرد است.
در مقابل، روند پردازش خودکار به نسبت سریع تر است و اغلب به صورت موازی انجام می شود؛ یعنی، فرد می تواند چندین اقدام مختلف را در آن واحد انجام دهد، نه اینکه آنها را به صورت مرحله ای از سر بگذراند. از سوی دیگر، این پردازش آسان و بدون دردسر است و در بیشتر موارد، بطور ناخودآگاه انجام می شود؛ یعنی، فرد عملیات پردازش را هوشیارانه کنترل نمی کند؛ همچنین این پردازش محدود به حافظه کوتاه مدت فرد نیست و به تمرین زیاد نیاز دارد. تکالیفی مانند خواندن، پیانو زدن و رانندگی در مراحل اولیه یادگیری، با استفاده از پردازش کنترل شده انجام می شوند؛ اما پس از مدتی که فرد تجربه لازم را بدست آورد با استفاده از پردازش خودکار صورت می پذیرند.
در انجام دادن بسیاری از تکالیفی که مستلزم مهارت های شناختی یا حرکتی هستند (مثل خواندن، تایپ کردن و…) فرد ابتدا از پردازش کنترل شده و سپس از پردازش خودکار استفاده می کند. در این موارد، هر اندازه خودکارسازی پردازش اطلاعات بیشتر شود، فرد به توجه و تمرکز هوشیارانه کمتری برای انجام دادن تکلیف مورد نظر احتیاج خواهد داشت. به همین دلیل، این افراد قادرند به سایر رویدادهای رخ داده در محیط پیرامون شان بیشتر توجه کنند؛ همچنین انجام دادن تکالیف مورد نظر را بهتر مدیریت کنند؛ چون در این حالت، منابع ذهنی شان (توجه و تمرکز) آزاد است. از این رو، با استفاده از این منابع می توانند شرایط جدید را مدیریت کنند؛ اما افرادی که در خودکارسازی پردازش اطلاعات توانایی چندان زیادی ندارند، همواره تمام توجه و تمرکز خود را روی نحوه انجام دادن تکالیف مورد نظر معطوف می کنند. در نتیجه، اگر با شرایط جدید روبرو شوند، نمی توانند آن را مدیریت کنند. این افراد توانایی کافی را برای مدیریت شرایط جدید ندارند. در عین حال، چون همواره تمام منابع ذهنی خود را صرف انجام دادن تکلیفی مشخص می کنند، نمی توانند شیوه های مدیریت شرایط جدید را بررسی نمایند.
ضعیف و کند بودن در یادگیری زبان انگلیسی، طبیعی است. در ابتدای کار، اشتباهات شما زیاد خواهد بود. نیاز به اصلاح کردن، نوشتن، تکرار کردن و… خواهید داشت. تنها با تمرین های بیشتر و بیشتر این مراحل طی می شوند و روزی فرا می رسد که به راحتی به انگلیسی صحبت می کنید، انگلیسی متوجه می شوید و می نویسید.
[toggle title=”برای مشاهده منابع اینجا کلیک کنید.” state=”close” ]
مقاله علمی و آموزشی «چرا در یادگیری زبان انگلیسی، ضعیف و کند هستم؟»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله دکتر پری ناز بنیسی در دو هفته نامه راز، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.
[/toggle]
سلام
عالی بود
با عرض سلام و وقت بخیر. متن دقیق و کار شده ای بود. ممنون