مدیریت منابع انسانی: ضرورت انکارناپذیر کسبوکارهای مدرن
مدیریت منابع انسانی جزو هستههای اصلی یک سازمان است و تنها به استخدام و اخراج کارمندان محدود نمیشود. در شرکتهای مدرن امروزی، مدیریت منابع انسانی روی جذب نیرو، هدایت و مدیریت سرمایههای انسانی نیز تمرکز دارد. همچنین تبیین برنامههای استراتژیک برای آینده جزو وظایفی است که به این بخش محول شده است. یک مدیریت منابع انسانی قوی، میتواند استعدادهای افراد را پرورش دهد و بدین ترتیب، به ارتقای سطح ارزشآفرینی کارمندان کمک کند.
بطورکلی در پاسخ به کسانی که میپرسند مدیریت منابع انسانی چیست؟ باید بگوییم که مدیریت منابع انسانی به معنای رسیدگی به افراد شاغل در سازمان و سازماندهی آنها است.
برخی از شرکتهای بزرگ مدیران منابع انسانی را توانمندسازان کارکنان معرفی میکنند. واقعیت این است که در قرن 21ام، اکثر قریب به اتفاق سازمانها بخش جداگانهای را به کارگزینی، پرداخت دستمزد و محافظت از کارمندان اختصاص دادهاند. بنابراین مسئولیت کسی که وظیفه مدیریت منابع انسانی را به عهده دارد، تغییر کرده و کاملتر شده است. مدیران منابع انسانی امروزی موظف هستند که بین انتظارات کارمندان و اهداف مدیریتی تطابق بیافرینند تا هم کارمندان راضی باشند و هم اهداف مدیریت تحقق پیدا کنند.
برای اینکه بدانیم در صورت فقدان مدیریت منابع انسانی، چه بلایی بر سر سازمان میآید، ابتدا باید با دلایل اهمیت این نوع از مدیریت آشنا شویم و از ارزشهای آن آگاهی پیدا کنیم.
مدیریت منابع انسانی از چه نظر اهمیت دارد؟
کسی که وظیفه مدیریت منابع انسانی را به عهده دارد، فعالیتهای کارمندان را مورد رسیدگی قرار میدهد و نقشی حیاتی در توسعه استراتژی شرکت ایفا میکند. در ادامه به ارزشهایی میپردازیم که واحد منابع انسانی برای شرکت به ارمغان میآورد:
1) مدیریت استراتژیک
یک مدیر منابع انسانی خوب، در مورد میزان تاثیرگذاری سرمایههای انسانی بر موفقیت سازمان تحقیق میکند و از این طریق، به افزایش درآمد سالیانه شرکت کمک مینماید. کارشناسان متخصص در حوزه مدیریت استراتژیک منابع انسانی، در تصمیمگیریهای سازمان مشارکت میکنند، نظرات خود را در مورد ارزیابی کارکنان با مدیر شرکت در میان میگذارند و بر اساس تقاضای کسبوکار، نیازمندیهای نیروی کار آینده را تعیین میکنند.
2) ارزشگذاری سرمایه انسانی
یک مدیر منابع انسانی داخلی میزان اهمیت سرمایههای انسانی را برای شرکت مشخص میکند. سرمایه انسانی بطور خاص در کسبوکارهای کوچک بیشتر از بقیه اهمیت دارد، زیرا در شرکتهای کوچک، کارمندانی وجود دارند که همزمان چند کار را انجام میدهند. در چنین شرایطی که حجم نیروی کار اندک است، اگر یک کارمند شرکت را ترک کند، کسبوکار با شکاف بزرگی مواجه میشود و احتمال دارد بهرهوری آن کسب وکار کاهش پیدا کند.
3) کنترل بودجه کسبوکار
بخش مدیریت منابع انسانی با ابداع روشهای جدید برای اصلاح هزینههای مدیریت نیروی کار، از خرجهای اضافه جلوگیری میکند. انجام مذاکره برای کاهش نرخ مزایایی همچون بیمههای درمانی، جزو اقداماتی هستند که به کم شدن هزینهها کمک میکنند. علاوه بر آن، بخشی که مدیریت منابع انسانی را به عهده دارد، بازار کار را مطالعه میکند، روندهای استخدام را بررسی مینماید و میزان حقوق دریافتی هر فرد را بر اساس وظایف شغلی او تعیین میکند. در نتیجه، در سایه منابع انسانی، دستمزد واقعی هر جایگاه شغلی تعیین شده و به او پرداخت میشود. کسبوکارهای کوچک از نظر بودجه با محدودیت روبرو هستند، به همین دلیل مدیریت منابع انسانی برایشان از کارآیی بالایی برخوردار است.
4) حل و فصل تناقضات موجود در بین کارکنان
شخصیت کارمندان با یکدیگر متفاوت است، سبک شغلی، روحیات و میزان تجربه هر کارمند نیز با دیگری تفاوت دارد. به همین دلیل، بروز اختلاف در محل کار امری بسیار طبیعی است. یک مدیر منابع انسانی بطور خاص، آموزش دیده تا روابط شغلی را مورد رسیدگی قرار دهد، تناقضات بین کارمندان و مدیران را شناسایی کند، آنها در مسالمتآمیزترین شکل ممکن حل کند و دوباره، اتمسفر مثبت را در روابط کاری حکمفرما سازد.
5) آموزش و پیشرفت کارمندان
کسی که وظیفه مدیریت منابع انسانی را به عهده دارد، در مورد مهارتها و توانمندیهای مورد نیاز کارمندان تحقیق میکند و آموزشهای مرتبط با این مهارتها را برای کارمندان فراهم میکند. بطور ویژه، آن دسته از شرکتهایی که در مراحل اولیه رشد خود قرار دارند، بیش از مابقی سازمانها باید به آموزش کارمندان خود اولویت بدهند. آموزش، خیلی به صرفهتر از آن است که کارمندان بیشتری را استخدام کنیم یا از افراد خبرهتری برای انجام وظایف کمک بگیریم. در این استراتژی از تعدیل کارمندان جلوگیری میشود.
6) افزایش حس رضایت در بین کارکنان
یکی از وظایف تمامی متخصصان منابع انسانی این است که میزان رضایت کارمندان را ارزیابی کنند. این ارزیابی کار دشواری است و ابهامات بسیار زیادی دارد، ولی اگر سوالات نظرسنجی به خوبی طراحی شده باشند، گروههای هدف به درستی شناسایی شده باشند و با کارکنانی که سازمان را ترک میکنند، مصاحبه شود، مدیر منابع انسانی به راحتی علل زمینهساز نارضایتی را در کارمندان شناسایی خواهد کرد و با برطرف کردن آنها، به ارتقای سطح انگیزه در کارمندان کمک خواهد کرد.
7) مدیریت ریسک و ایمنی
کارفرمایان موظف هستند که محیط کاری امنی را برای کارمندان فراهم کنند. متخصصان مدیریت منابع انسانی فضای کاری شرکت را مورد پایش و مطالعه قرار میدهند و فاکتورهای محیطی را با استانداردهای امنیتی و سلامتی تطبیق میدهند. آنها همچنین تلاش میکنند تا آمار افراد مجروح و مرگ و میر را به حداقل برسانند. به علاوه، متخصصان ایمنی محیط نیز از سوی بخش مدیریت منابع انسانی موظف میشوند تا آموزشهای لازم را در مورد کار با تجهیزات و مواد شیمیایی خطرناک به کارکنان ارائه بدهند.
8) حفظ اصول کسبوکار و پایبندی به آن
لازم است که نیروی کار یک شرکت، فلسفه و اصول تجاری آن شرکت را بپذیرد و خود را با آن تطبیق دهد. برای مثال، در کسبوکارهای کوچک، فراهم کردن یک محیط کاری منسجم فلسفهای حیاتی به شمار میرود. اولین گام برای استخدام چنین کارمندانی، توسط مدیران منابع انسانی برداشته میشود. بخش مدیریت منابع انسانی است که در مرحله استخدام باید تصمیماتی هوشمندانه بگیرد و خصلتهای حرفهای را در افراد مورد شناسایی قرار دهد. انجام برنامه آنبوردینگ یکی از همین وظایف است که به عهده بخش مدیریت منابع انسانی گذاشته میشود.
9) رسیدن به موفقیت تجاری
یک مدیر منابع انسانی، بطور مرتب کارکنان شایسته و با مهارت را مورد سنجش قرار میدهد و وظایف مهم رهبری را به آنها میسپارد. این روند در پایداری و موفقیت شرکت نقشی حیاتی را ایفا میکند.
11) بهبود تصویر جلوه داده شده از شرکت
اکثریت قریب به اتفاق کسبوکارها تمایل دارند که به عنوان «کارفرمایان شایسته» شناخته شوند. کارفرمایان شایسته، شرکتهایی هستند که به رفتار صحیح با کارمندان مشهوراند و حجم عظیمی از افراد آرزوی استخدام شدن در آنها را دارند. یک شرکت زمانی به کارفرمای شایسته تبدیل میشود که مدیر منابع انسانی آن، سزاوارترین کارآموزان را استخدام کند، بهترین کاندیداها را گزینش نماید و بااستعدادترین کارمندان را به خدمت بگیرد.
بکارگیری مدیریت منابع انسانی قوی، یک بازی برد برد محسوب میشود. این نوع از مدیریت هم به افزایش سطح کیفیت کاری و حس رضایتمندی کارمندان منجر میگردد و هم افزایش سودآوری را برای صاحبان کسبوکار به همراه دارد، بنابراین میتوان ادعا کرد که نبود مدیریت منبع انسانی فقدان بزرگی برای کسبوکار خواهد بود.