چرا عادت گفتگو صحیح را در خود ایجاد کنیم؟
آیا هر روز در بهترین شکل ممکن وارد محل کار میشوید؟ نهایت تلاش خود را به کار میگیرید تا عملکرد موفقی داشته باشید و همواره در عطش بهتر شدن هستید؟ عالی است، اما کافی نیست. حتی اگر عملکرد شما بی عیب و نقص باشد، عادت گفتگو این قابلیت را دارد که پتانسیلهای موفقیت شغلیتان را به خطر بیندازد.
فرض کنیم شما یک رزومه تاثیرگذار دارید و قصد دارید برای تصاحب یک موقعیت شغلی بهتر، با شرکت جدیدی وارد مصاحبه شوید. شاید روی کاغذ شما یک کاندیدای ایدهآل باشید و نسبت به رقیبان خود از مهارت و تجربه بیشتری برخوردار باشید. ولی در نهایت این فرد مصاحبه کننده است که تصمیم نهایی را میگیرد. اگر نوع گفتگوی شما به نوعی باشد که احساس ناخوشایندی را در او القا کند، به ناچار سراغ کاندیدای دیگری خواهد رفت.
تفاوتی ندارد که مصاحبه برای استخدام در یک شغل تازه باشد یا جذب مشتریان جدید، انگیزهبخشی به کارکنان باشد یا مجاب کردن سرمایهگذاران به تامین مالی کسبوکار، نوع کلام و شکل گفتگو شمشیر دولبهای است که یا شما را به اوج موفقیت میرساند یا راه ترقیتان را سد میکند.
در این مقاله قصد داریم لیستی از رایجترین اشتباهات را شرح دهیم که باعث میشوند در میدان مسابقه گفتگو توپها همواره از دستمان بلغزند و امتیاز منفی برایمان ثبت شود.
1) وارد حرف دیگران میشوید.
وارد شدن به صحبت دیگران به روشهای مختلفی انجام میگیرد. برخی مستقیماً سخنان فرد مقابل را قطع میکنند تا خودشان سخن بگویند. شماری نیز با گفتن فعل آخر جمله، بر سخنان طرف مقابل نقطه پایان میگذارند و در ادامه خودشان افسار گفتگو را در دست میگیرند. وارد شدن به حرف دیگران، در هر شکلی که باشد، اذیت کننده است و این پیام را در فرد مقابل القا میکند که «به آنچه میگویی اهمیتی نمیدهم، چیزی که من در موردش صحبت خواهم کرد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.»
2) از کلمات پُر کننده استفاده میکنید.
کلمات پُر کننده چنان در الگوهای گفتار محاورهای ما رایج شدهاند که حتی متوجه به زبان آوردن آنها هم نمیشویم. برای مثال، جمله خود را با «پس» یا «بنابراین» آغاز میکنیم. برای اتصال دو جمله به هم از «مثلاً» استفاده میکنیم و به شکلی غیرارادی، بین عبارات خود آواهایی همچون «اوهوم» را به زبان میآوریم. بهکارگیری کلمات مذکور به خودی خود اشکالی ندارد، ولی اگر تعداد تکرارها از حد مشخصی بیشتر شود و شرایطی پیش بیاورد که بخش عمدهای از جملات شما توسط این کلمات پُر شود، موجبات حواسپرتی مخاطب مهیا خواهد شد. در این صورت شنونده نمیتواند واکنش صحیحی به سخنان گوینده نشان دهد.
3) انحصارگو هستید.
انحصارگویی زمانی پیش میآید که پا فراتر از عدالت میگذارید و بیشتر از سهم منصفانه، در گفتگوهای جمعی به صحبت میپردازید. انحصارگوها در اینکه تمام گفتگوها را به سمت موضوعات دلخواه خود برگردانند، استاد هستند. شخصی که در مقایسه با طرفین دیگر گفتگو خوش مشربتر و سخنورتر باشد، احتمال بیشتری دارد که به یک انحصارگو تبدیل شود. ممکن است شروع به گفتن یک داستان جذاب کنید و ناگهان متوجه شوید که در 10 دقیقه گذشته به دیگران مجال صحبت ندادهاید. کسانی که در جایگاههای ارشد هستند نیز با احتمال بیشتری به یک انحصارگو بدل میشوند. دلیل آن است که مابقی افراد موجود در جمع احترام زیادی برای آنها قائلند و نمیتوانند صحبت آنها را متوقف سازند.
4) حس بازجویی را در فرد مقابل القا میکنید.
حس بازجویی در دو حالت به طرف مقابل گفتگو القا میشود: 1) طرف را سوالپیچ کنید و 2) در مقابل پرسشهایی که او برای شما مطرح میکند، به پاسخهای کوتاه و تک کلمهای بسنده کنید. اساساً پرسیدن سوال یکی از پایههای اساسی گفتگو به شمار میرود، مسئله مورد بحث ما در تکرار و تداوم سوالات است. اگر در جایگاه مصاحبهگر شغلی یا تحصیلی قرار دارید، طبیعی است که شخص روبروی خود را با پرسشهای فراوان روبرو سازید، ولی در موقعیتهای دیگر وضعیت فرق میکند.
و اما به حالت دوم بپردازیم. شاید فرد مورد گفتگوی شما صرفاً برای ادامه یافتن مکالمه، چندین پرسش مختلف را از شما میپرسد و منتظر پاسختان میماند. در چنین شرایطی، به دلایل مختلفی همچون خجالتی بودن، گارد گرفتن، نداشتن پاسخ مناسب و یا صرفاً بدون هیچ علت خاصی، ممکن است پاسخهایی کوتاه و چند کلمهای بدهید. این امر طرف روبرو را تحت فشار قرار میدهد و نشانگر این است که شما تمایلی به ادامه گفتگو با او ندارید.
5) بدون هدف صحبتهای دیگران را تصحیح میکنید.
اکثریت قریب به اتفاق افراد، در صورتی که شخص دیگری به صورت مدام سخنان آنها را تصحیح کند، حس آزردگی پیدا میکنند. اگر این تصحیحات به مواردی جزئی مربوط باشند و ارتباط چندانی به نکات اصلی گفتگو نداشته باشد، این آزردگی بیشتر نمود خواهد داشت. البته لحن بیان شما نیز در این مورد اهمیت دارد. لحنی که برای تصحیح فرد مقابل گفتگو استفاده میشود، میتواند مهربانانه، موشکافانه، مغرورانه، عصبی یا از بالا به پایین باشد. پس اگر تحت شرایطی مجبور به تصحیح سخنان طرف مقابل خود شُدید، بهتر است لحن درستی را در برابر او اتخاذ نمایید.
6) برای جر و بحث با طرف مقابل عجله میکنید.
همانند تصحیح صحبتهای طرف مقابل، مورد جروبحث نیز بیشتر برای کسانی پیش میآید که از شخصیتی جزئینگر و منطقمحور برخوردارند. شروع کردن به بحث و مباحثه، مخصوصاً در زمانهایی که طرف مقابل انتظار آن را ندارد، میتواند بذر احساس خصمانه منفی را در گفتگو بکارد و شما را فردی عصبی، بدون صبر و تحمل و مستبد جلوه دهد.
8) روی موضوعات ناراحت کننده پافشاری میورزید.
فرض کنید در حال پرسیدن سن یا وضعیت زندگی شخصی مخاطب خود هستید، ولی او با بیمیلی رفتار میکند و سوالات شما را با پاسخهای کوتاه جواب میدهد. با این حال شما موضوع بحث را عوض نمیکنید و همچنان روی سوالات خود پافشاری دارید. برخی از تاپیکهای گفتگو هیچگاه به جایی نخواهند رسید. اگر چنین موردی را احساس کردید، بهتر است هرچه سریعتر جهت سخنانتان را تغییر دهید.



