چکیده کتاب انتشار شادی
کتاب انتشار شادی: علم ایجاد و حفظ تغییر مثبت (Broadcasting Happiness: The Science of Igniting and Sustaining Positive Change) نوشته خانم میشل گیلن (Michelle Gielan) در سال 2015 منتشر شده است و به تاثیر مثبت بودن بر بهره وری، کار تیمی و سلامتی می پردازد. این کتاب توضیح می دهد که چگونه می توانید افکار مثبت را انتقال دهید و شادی را در جامعه، محل کار و در روابط خود منتشر کنید.
میشل گیلن روزنامه نگار و نویسنده محبوب و استاد برجسته دوره شادی اپرا (Oprah’s happiness course) است.
در صورتی که می خواهید مهارت های ارتباطی خود را ارتقاء دهید، اگر در زندگی شخصی تان به دنبال تامین آرامش برای خانواده تان هستید و اگر به عنوان یک مدیر یا صاحب کسب و کار، می خواهید بازدهی کارکنان را بالا ببرید و محیطی الهام بخش به وجود آورید، شما می توانید چکیده کتاب انتشار شادی را در ادامه مطالعه نمایید تا به همه این اهداف دست یابید.
دستگاه پخش و انتشار شادی خود را روشن کنید.
با اختراع رادیو و تلویزیون، ارتباطات وارد عصر جدیدی به نام عصر پخش گسترده برنامه ها شد. اطلاعات می تواند برای هر کسی که دستگاه گیرنده داشته باشد، به شکل اخبار یا سرگرمی پخش شود. اما فقط برنامه های رادیو و تلویزیون نیستند که بطور منظم پخش می شوند؛ افراد پیام های خود را هر روز بین دیگران پخش می کنند. یک مدیر ایده هایش را در واحد خود پخش می کند و یک معلم، دانش را بین دانش آموزان انتشار می دهد.
در این کتاب می آموزیم که چگونه می توان از ایده پخش برای ایجاد تغییر مثبت در زندگی اجتماعی و تقویت روحیه شاد استفاده کرد. خواهیم آموخت که چگونه با استفاده از استراتژی های ارتباطی، خود و دیگران را به سلامتی و موفقیت تشویق کنیم.
کافی است ایستگاه پخش و انتشار شادی باشیم!
خاطرات شما از تجربیات و موقعیت های گذشته، رویکرد شما را در مواجهه با چالش های آینده تعیین می کند.
وقتی کلمه شغل را می شنوید، اولین چیزی که به فکرتان می رسد، چیست؟ آیا خاطره بامزه ای از اولین شغل تان است یا اتفاق ناخوشایندی از شغل اخیرتان؟ هر شخصی خاطرات لحظه ای (Flash Memories) در ذهن دارد که طرز فکر او را در مورد یک موضوع مشخص شکل می دهند.
کلمات، خاطرات لحظه ای متفاوتی را در افراد مختلف بر می انگیزند. واژه موفقیت برای یک نفر یادآور مراسمی است که در آن جایزه دریافت کرده و برای فرد دیگر، یادآور زمانی می باشد که یک پروژه عظیم را به اتمام رسانده است.
این افکار نه فقط خاطرات صرف، بلکه بازتاب نگرش هر فرد به موفقیت است. به این ترتیب، خاطرات لحظه ای مثبت می توانند نگرش مثبت ایجاد کنند.
اما چگونه می توانیم خاطرات لحظه ای مثبت خلق کنیم؟ ساده است باید تجربیات مثبت خلق نماییم.
این دقیقاً کاری است که دکتر ریچارد کول (Richard Cole) مدیر دبیرستان سانی ساید انجام داد. مدرسه او به آمار پایین فارغ التحصیلی معروف شده بود که در سال 2007 به 41 درصد افت کرده بود. کول می دانست که دانش آموزان و معلمان هر دو در فرهنگ انتظارات پایین غرق شده بودند. او برای مقابله با این مشکل سعی کرد نگرش افراد را در مدرسه تغییر دهد.
چگونه این کار را کرد؟ با به اشتراک گذاشتن داستان های موفقیت هر جا و هر وقت که ممکن بود.
تابلوهای اطلاع رسانی، خبرنامه ها و اعلامیه های مدرسه از اخبار خوب دانش آموزی پُر شد. این گام، آغاز یک تغییر هفت ساله به سمت ایجاد یک محیط آموزشی مثبت بود، تا اینکه سال 2014 نرخ فارغ التحصیلی مدرسه به 89 درصد رسید. دانش آموزان پس از فارغ التحصیلی، دیگر دوران مدرسه را کسل کننده و آزاردهنده توصیف نمی کردند، بلکه از کلاس ها و معلم ها به خوشی یاد می کردند. به بیان دیگر، دانش آموزان، خاطرات لحظه ای مثبتی ذخیره کرده بودند که تاثیر مثبتی بر زندگی تحصیلی و کاری آتی آنها داشت.
انتشار پیام های مثبت از طریق داستان سرایی آنقدر قدرتمند است که می تواند سلامتی را بهبود دهد.
انسان ها از هزاران سال پیش برای یکدیگر داستان سرایی می کرده اند؛ تصاویر حکاکی شده بر بدنه غارها این را ثابت می کند. امروزه رسانه های جمعی همان غارها هستند که داستان های انسانی را به شکل مدرن روایت می کنند. اگر اخبار تماشا کرده باشید، می دانید که بیشتر داستان هایی که می شنوید، کسی را سرزنده یا خوشحال نمی کنند.
داستان سرایی منفی روحیه را تضعیف می کند و در مقابل داستان سرایی مثبت انرژی بخش است و حتی می تواند به سلامتی کمک کند.
در سال 1979 میلادی، دکتر الن استاد دانشگاه هاروارد قدرت داستان گویی مثبت را در آزمایشی به نام «به سال 1959 خوش آمدید» امتحان کرد. او گروهی از مردان 75 ساله را به یک اردوی تفریحی یک هفته ای دعوت کرد. طی این یک هفته افراد باید وانمود می کردند که در سال 1959 هستند، یعنی زمانی که 55 ساله بودند. آنها باید فقط داستان های مربوط به کار، روابط و تجربیاتی که تا سن 55 سالگی داشتند، تعریف می کردند.
قبل و بعد از اردو از شرکت کنندگان این آزمایش، آزمون های هوش، حافظه و قدرت گرفته شد. نتایج بعد از اردو حیرت انگیز بود. نمره تمام شرکت کنندگان بعد از یک هفته داستان سرایی افزایش پیدا کرده بود. حتی بینایی آنها هم حدود 10 درصد بهتر شده بود.
بهتر نبود رسانه ها و برنامه های خبری هم کمی داستان سرایی مثبت داشتند؟
میشل گیلن (نویسنده کتاب) به عنوان گوینده اخبار CBS طی بحران مالی 2008، شاهد از دست رفتن نیمی از مخاطبان به خاطر شدت و تناوب بالای اخبار بد بود. او می خواست به روشی خوش بینانه و در عین حال صادقانه، مردم را از وقایع جاری آگاه کند؛ او نمی خواست به صورت مصنوعی روی اخبار روکش مثبت بکشد، فقط سعی داشت آنها را قابل شنیدن کند. او با همکاری دکتر مارتین سلیگمن متخصص روانشناسی مثبت، برنامه هفته شاد CBS را به راه انداخت. این برنامه حتی برای بدترین اخبار جهان هم چشم اندازهای مثبت و راه حل محور ارائه می داد. در پایان هفته، CBS بیش از تمام ایمیل های دریافتی طی سال گذشته، ایمیل مثبت از مخاطبان دریافت کرد.
با تشویق مذاکره مثبت و جاری کردن خوش بینی در بین افراد، تیمی مثبت بسازید.
آیا اخبار مثبت را آزادانه و بی قید و شرط به اشتراک می گذارید؟ ما اغلب اوقات افکار و اتفاقات مثبت را نزد خود نگه می داریم. اما دلیل این کار چیست؟ شاید مطمئن نیستیم آخر هفته خوبی که داشتیم، واقعاً برای افراد مهم باشد، یا نمی خواهیم برای دوستی که دغدغه های فکری زیادی دارد، مزاحمت ایجاد کنیم.
اما به اشتراک نگذاشتن چیزهای خوب، جلوی فعال شدن پتانسیل واقعی مثبت بودن را می گیرد. در واقع، صرفاً خوش بین بودن کافی نیست بلکه باید شادی خود را بین دیگران پخش کنید. به این ترتیب، خوش بینی آنها هم تقویت می شود و این عامل قدرتمندی است.
تصور کنید اگر همه همکاران حال و هوای مثبت و پُر انرژی از خود پخش کنند، چه شیفت کاری فوق العاده ای خواهید داشت.
محیط کار جایی است که انتشار شادی در آن ابزاری حیاتی است. اما شرکت ها به ندرت چنین چیزی را می دانند. میشل گیلن با همکاری مجله ترینینگ، مطالعه ای بین صنعت انجام داد که نشان داد 31 درصد کارکنان عموماً نگرش مثبتی دارند اما افکار مثبت خود را با همکاران به اشتراک نمی گذارند. تصور کنید اگر کارکنان پیام های مثبت را پخش کنند، محیط کار متحول می شود.
البته کارکنانی هم هستند که احساسات خود را ابراز می کنند، اما اغلب تجربیات منفی را به اشتراک می گذارند. مطالعه ای در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد افرادی که احساسات خود را آزادانه ابراز می کنند، همان افرادی هستند که دیدگاه های بدبینانه نسبت به کار و زندگی دارند. برای مقابله با چنین وضعی باید خوش بین های خجالتی خود را تقویت کنید و آنها را به پخش کنندگان شادی تبدیل نمایید. با انجام نظرسنجی یا شرکت در مکالمات روزمره می توانید افراد مثبت را شناسایی کنید و آنها را تشویق کنید که صدای خود را به گوش دیگران برسانند، خواهید دید که روحیه هم عوض می شود.
انتشار افکار انگیزه بخش راهی برای آماده سازی تیم برای همکاری اثربخش است.
همکاری می تواند سخت و پُر چالش باشد. هر عضو تیم رویکرد متفاوتی به کار دارد که می تواند خیلی از اوقات منجر به تعارض و ناهماهنگی در وظایف جمعی شود. برخی اعضاء بسیار باانگیزه هستند و برخی دیگر اولویت های مهم تری در زندگی دارند. برخی منظم هستند و برخی دیگر بی نظم. با آماده کردن تیم برای همکاری بهتر، می توانید بیشترین استفاده از نقاط قوت موجود را داشته باشید.
اینجا است که قدرت کلمات مثبت آشکار می شود. محققان دانشگاه استنفورد امکانات آماده سازی را با یک آزمون زبان که در واقع اصلاً آزمون زبان نبود، نشان دادند. آنها به نیمی از شرکت کنندگان قبل از انجام آزمون، کلماتی با معنای منفی مثل بی ادب یا بی تحمل نشان دادند. نیم دیگر کلمات مثبت مثل محترمانه و آرام را دیده بودند.
رفتار گروه اول درست به اندازه همان لغات منفی، ناخوشایند بود. این گروه 50 درصد بیشتر از گروه دیگر در طول تحقیق مزاحم محقق می شدند یا حرف او را قطع می کردند. گروه دوم رفتاری گرم و صمیمانه و بسیار محترمانه داشتند، چرا که واژه های مثبت آنها را هدایت و آماده کرده بود. مطالعه دیگری هم قدرت آماده سازی مثبت را در افراد نشان داد. از شرکت کنندگان خواسته شد قبل از آزمون به ویژگی های خاص یک استاد باهوش فکر کنند. از گروه دیگر خواسته شد به یک ولگرد فکر کنند. جالب بود که گروه اول نسبت به گروه دوم نمره بالاتری در آزمون بدست آورد.
اخبار بد اجتناب ناپذیر هستند، اما به اشتراک گذاشتن آنها به روش درست وضعیت را بهتر می کند.
اتفاقات بد می توانند برای همه، همه وقت و همه جا بیفتند و زمانی که اتفاق بدی می افتد، بهترین کار صحبت کردن درباره آن است. به یاد داشته باشید، این به معنی انتشار افکار منفی نیست. راه هایی برای به اشتراک گذاشتن مشکلات با دیگران وجود دارد که می توانند موقعیت را بهتر کنند، نه بدتر.
چهار C را فراموش نکنید:
- سرمایه اجتماعی (Social Capital): سرمایه اجتماعی یعنی راه های فیزیکی ارتباط برقرار کردن با افراد. زبان بدن و تماس چشمی کمک می کنند افراد حس کنند شنیده و فهمیده می شوند.
- بستر یا زمینه (Context): زمینه یا بستر یعنی صحبت کردن در مورد موقعیت های واقعی به شکل درست و صادقانه، و نه پنهان شدن پشت انتزاعات. باید داستان کامل پشت مشکل خود را تعریف کنید تا طرف مقابل چالش هایی که با آنها مواجه هستید را بهتر درک کند.
- شفقت یا محبت (Compassion): شفقت یکی از مهم ترین اجزای این قسمت است. قبل از نظر دادن در مورد یک موقعیت از خود بپرسید: آیا واقعاً به حرف های دوستم گوش دادم؟ اگر نمی فهمید چرا مشکل طرف مقابل خیلی جدی است، سوالات بیشتری بپرسید تا بتوانید خود را جای او بگذارید.
- تعهد (Commitment): و در آخر، تعهد برای برقراری ارتباط، حیاتی است. با نشان دادن تمایل خود به کمک، همدلی و پیوند واقعی می سازید، نه صرفاً تبادل نظرات و توصیه های از پیش آماده.
دفعه بعد که می خواهید خبر بدی بدهید یا شنونده خبر بدی باشید، چهار C را در ذهن خود داشته باشید. به این ترتیب روحیه خوش بین و راه حل محور را در خود حفظ می کنید.
اما اگر فردی بیش از حد منفی بود، چه کار کنیم؟
اگر مشخص شد که حرف زدن مشکلی را حل نمی کند، از استراحت استراتژیک استفاده کنید. از فرد منفی دور شوید، سر فرصت روی مشکل فکر کنید و دفعه بعد نکات و نظرات خود را به او اعلام کنید. می توانید برای صحبت مجدد، فرد مثبت اندیش دیگری را هم همراه خود ببرید. با اینکار تعادل بحث را به سمت خوش بینی می برید و محیط بهتری برای گوش دادن و توصیه کردن ایجاد می کنید.
از قدرت خاطرات لحظه ای برای شکل دهی به نگرش خود نسبت به چالش های محیط کار استفاده کنید. با ایجاد چشم انداز مثبت و به اشتراک گذاری آن با دیگران، هم در محیط کار و هم در روابط فردی تغییری مثبت خواهید دید.