169 نکته موفقیت در دنیای واقعی

آیا می خواهید موفق باشید؟ یا بهتر است بگوییم: آیا می خواهید در هر شرایطی موفق باشید؟

موفقیت یک انتخاب است. موفقیت چیزی نیست که افراد با آن متولد شده باشند. به عبارتی؛ بسیاری از افراد موفق، بطور ذاتی دارای استعدادهای خاصی نیستند. آنها فقط توانسته اند با سعی و تلاش بسیار، مهارت های موفقیت را یاد بگیرند. یادگیری مهارت های موفقیت در همه جا لازم تان می شود؛ اما بدانید موفقیت را باید به مرور زمان و با تجربه های زندگی بدست آورد.

شما می توانید با 169 نکته موفقیت در دنیای واقعی، با راه و رسم موفق شدن در شغل، تحصیل، امور خانه، روابط خویشاوندی و اجتماعی، بازار کار و تجارت آشنا شوید. موفق شدن دشوار نیست.

1) همه گاهی اشتباه می کنند؛ عذرخواهی کنید.
همه ی ما گاهی اشتباه می کنیم، اما زمانی که کسی از ما گله می کند، معمولاً اولین واکنش مان این است که از خود دفاع کنیم و طلبکار شویم. در حالی که پذیرش اشتباه به ترمیم رابطه و تداوم آن کمک زیادی می کند.

خیلی وقت ها یک عبارت ساده (اما صمیمانه) مثل «معذرت می خواهم» یا «منظوری نداشتم»، برای نجات یک رابطه کافی است.

2) حرف در دهان دیگران نگذارید.
انسان های موفق جمله های دیگران را به پایان نمی رسانند یا مدام حدس نمی زنند که گوینده چه می خواهد بگوید. آنها می دانند که باید بیشتر گوش بدهند.

اگر طرف مقابل مکثی کرد به این معنی نیست که شما باید حرفش را کامل کنید. به گوینده فرصت بدهید تا واژه ها و شیوه ی بیان آنها را پیدا کند. شاید آنچه می خواهد بگوید، هیچ ارتباطی با آنچه در ذهن شما است، نداشته باشد.

همچنین انسان های موفق برای حرف زدن عجله نمی کنند بلکه حوصله به خرج می دهند تا زمان مناسب فرا برسد.

3) سازش کنید.
یکدندگی را کنار بگذارید، قبول کنید که گاهی ممکن است آنچه دیگران می گویند درست تر از نظریه ی شما باشد. وقتی که همکاران، دوستان و اعضای خانواده تان، شما را فردی سازش کار ببینند، روابط تان محکم تر و بهتر می شود.

سازش باعث می شود که بهترین تصمیم را بگیرید و این مهم تر از آن است که همیشه عقیده ی شما غالب باشد.

4) مثبت و منفی را با هم به رخ بکشید.
هر کسی باید گاهی نقد شود. اما اگر بخواهید فقط ایراد بگیرید، شخص مورد انتقاد نه تنها انگیزه ی پیشرفت نمی یابد، بلکه دلسرد نیز می شود. بنابراین سعی کنید نقدتان سازنده باشد. اول، خشنودی خود را نسبت به یکی از کارهای خوب او به زبان آورید؛ (بهتر است این مورد به موضوعی که می خواهید نقدش کنید، مربوط باشد.) مثلاً به کارمند خود بگویید: «شما بسیار وقت شناس هستید، اما باید کیفیت کارتان را بالا ببرید.»

وقتی ابتدا از شخص تعریف کنید، هنگام انتقاد ضربه ی کمتری به او وارد می شود، و این نکته ی موثری در حفظ رابطه است.

5) شجاعانه صدای تان را به گوش دیگران برسانید.
بی پرده حرف تان را بزنید! حتی اگر گفتگو درباره ی آن موضوع پایان یافته باشد، قاطعانه و با صدای بلند بگویید: «قبل از اینکه از این بحث بگذریم، می خواهم نکته ای را اضافه کنم.» به این ترتیب، دیگران به جدیت شما احترام می گذارند و شما را به عنوان کسی که حرف هایش ارزش شنیدن دارد، می شناسند.

6) تشخیص بدهید که چه وقت باید اصلاً چیزی نگویید.
همانطور که گاهی باید حرف بزنید، گاهی هم باید ساکت بمانید. فقط برای اینکه یک چیزی گفته باشید، حرف نزنید. مردم بر اساس محتوای آنچه می گویید درباره تان قضاوت می کنند، نه بر اساس میزان آن.

اگر مطلب مفیدی که به موضوع بحث هم مربوط باشد، ندارید یا اینکه اصلاً در باغ نیستید، بهتر است رشته ی سخن را به دست کسی دیگر بسپارید.

7) از این شاخه به آن شاخه نپرید.
شاید حساس ترین مهارت ارتباطی، پیوستگی مطالب هنگام صحبت کردن باشد. قبل از آغاز، از خود بپرسید: «منظورم از گفتن این حرف ها چیست؟» آن وقت آنچه را می خواهید بگویید به جمله ای روشن که مستقیماً پیام شما را به گیرنده برساند، تبدیل کنید. به این ترتیب از سوء برداشت های احتمالی پیشگیری می کنید و نتیجه ی بهتری می گیرید. برای اینکه بتوانید درباره ی یک موضوع صحبت کنید، خلاصه آنچه را می خواهید بگویید روی کاغذ بنویسید و ببینید آیا جملات به یکدیگر و به مطلب مورد نظر ربط دارند یا نه.

8) بزرگ فکر کنید، کوچک عمل نمایید.
اگر یک کار بزرگ را به قسمت های کوچک تقسیم کنید، بهتر و راحت تر از عهده اش بر می آیید. هدف اصلی خود را در بالای صفحه ای بنویسید. سپس آن را مرحله بندی کنید. بعد از انجام دادن هر مرحله، خطی روی آن بکشید. به این ترتیب یک روز می آید که می بینید به هدف خود رسیده اید.

با درست کردن نقشه ای که راه های رسیدن به هدف تان را نشان می دهد، از سردرگمی و اندیشه هایی اضطراب آور مانند «از کجا شروع کنم؟» یا «بعدش چه کار کنم؟»، رها می شوید.

9) هر چیزی را سر جایش بگذارید.
به هم ریختگی بزرگ ترین مانع برقراری نظم است. زمانی را در نظر بگیرید و در دفتر کار یا خانه تان برای هر چیز، جایی تعیین کنید. به این ترتیب زمانی که می خواهید جمع و جور کنید، می دانید که هر چیز را کجا بگذارید. برای باز کردن فضا، از قفسه های چند طبقه، کمد، کشو و… استفاده کنید. از انباشتن وسایل در گوشه کنار یا جایی که دور از دید است و به راحتی فراموش می شود، بپرهیزید.

10) زمانی که سرتان شلوغ است، کار جدید قبول نکنید.
وقتی پُر مشغله هستید و کسی از شما می خواهد که مسئولیت جدیدی را به عهده بگیرید، بگویید: «نه». برایش توضیح بدهید که تقویم کاری تان پر است و به دلیل کمبود وقت نمی توانید کار او را به خوبی و آن طور که باید انجام بدهید. مشغله ی بیش از حد موجب حواس پرتی، بی نظمی و از بین رفتن کیفیت کار و در نتیجه اعتبار شغلی تان می شود. در این گونه مواقع از آن شخص بابت اعتمادی که به توانایی شما کرده است سپاسگزاری کنید و بگویید که امیدوارید در آینده با او همکاری کنید.

11) کارهای روزانه تان را با نوشتن فهرست، اولویت بندی کنید.
با اولویت بندی کارهای روزانه از طریق نوشتن آنها بر اساس میزان اهمیت، زندگی شخصی و شغلی خود را مدیریت کنید. هر روز قبل از اینکه محیط کارتان را ترک کنید، فهرستی از کارهایی که باید فردای آن روز انجام دهید، بنویسید. به همین ترتیب، هر روز صبح قبل از اینکه از خانه بیرون بروید، فهرستی از آنچه باید هنگام بازگشت انجام بدهید، تهیه کنید. یک دفترچه یادداشت کوچک را به این کار اختصاص دهید که همیشه بتوانید آن را همراه داشته باشید و اگر ناگهان چیزی به ذهن تان رسید، قبل از فراموش کردنش، بنویسید.

12) اطراف خود را پاکسازی کنید تا ذهن تان نیز پاکسازی شود.
منظم باشید تا عذاب نکشید. هر روز چند دقیقه به مرتب کردن میز کارتان، نامه ها، مدارک و بیرون ریختن آشغال ها بپردازید. ظرف ها، ابزار و دیگر وسایل را طوری طبقه بندی کنید که هنگام نیاز بتوانید به سرعت آنچه را می خواهید پیدا کنید. به این ترتیب با ورود به محیط پاکیزه هم نشاط خاصی می گیرید و هم می توانید به جای هدر دادن وقت برای رفع بی نظمی، به سرعت به کار اصلی خود بپردازید.

13) بخشی از کارها را به دیگران بسپارید.
همه ی کارها را نمی توانید به تنهایی انجام بدهید. پس بخشی از آنها را به افرادی که مورد اعتمادتان هستند، بسپارید. تقسیم کار، کلید حفظ نظم و آرامش است و از «پُر شدن ظرفیت» پیشگیری می کند. البته این نکته نیز بسیار اهمیت دارد که بدانید چه وقت کاری را خود به تنهایی انجام بدهید و چه وقت از دیگران کمک بخواهید.

14) برای جلوگیری از تداخل کارها با یکدیگر، کارهایتان را گروه بندی کنید.
قبل از بیرون رفتن از خانه، فهرستی از کارهایی که باید سر راه انجام دهید، را بنویسید. با انتخاب مسیری مناسب می توانید در وقت خود صرفه جویی کنید.

به همین شکل، تا ماشین لباسشویی لباس ها را می شوید، شما خانه را تمیز کنید. در مدتی که برنامه ای از اینترنت دانلود می کنید، ایمیل های تان را بخوانید.

انجام همزمان کارهای هم گروه، از دوباره کاری و هدر رفتن وقت، پیشگیری می کند.

15) تقویم و سررسید برای استفاده کردن است!
تمام کارها و قرارهای ملاقات خود را در تقویم یا سررسید، جلو تاریخ مربوط، یادداشت کنید و اگر کاری جدید پیش آمد، سریع آن را نیز بنویسید تا بعداً غافلگیر نشوید!

یادتان باشد که برای هر کدام وقت کافی در نظر بگیرید و مهم تر از همه اینکه هر روز نگاهی به تقویم و برنامه آن هفته بیندازید.

16) تا وقتی که واقعاً آماده نیستید، کاری را شروع نکنید.
زمانی اقدام به شروع کاری کنید که وقت به پایان رساندن آن را داشته باشید؛ تا از هدر رفتن زمان نیز جلوگیری کرده باشید. مثلاً به جای اینکه از سر حواس پرتی نامه ای را دو بار بخوانید، آن را سر فرصت و به دقت، یکبار بخوانید.

البته کارهای انجام نشده را یادداشت کنید تا در زمان مناسب به آنها بپردازید.

17) وسایلی را که بطور مرتب از آنها استفاده می کنید، در دسترس بگذارید.
هر فرد معمولی بطور میانگین شش هفته از سال را به دنبال وسایل مورد نیازش می گردد. برای اینکه وقت کمتری از دست بدهید، از خود بپرسید: «چه چیزهایی را هر روز استفاده می کنم؟» سپس آنها را در کشو یا جایی مناسب (اما در دسترس) بگذارید.

اگر هر بار که می خواهید از خانه بیرون بروید نتوانید سریع کلیدهای تان را پیدا کنید، ذهن تان آشفته می شود و از تمرکز بر کاری که قرار است انجام بدهید، باز می مانید.

18) در خواندن، حریص باشید.
خواندن یعنی تغذیه ی زندگی از طریق یادگیری. اینکه موضوع مورد مطالعه چه باشد، مهم نیست. آنچه اهمیت دارد این است که از طریق خواندن، اطلاعات زیادی بدست می آورید و در نتیجه می توانید در موقعیت ها و بحث های گوناگون، ابراز وجود کنید، که این خود کلیدی برای موفقیت است.

مطالب غیر داستانی شما را از امور دنیا و وقایع مطلع می کند و مطالب داستانی، موجب پرورش قدرت تخیل تان می شود. بنابراین هر روز مطلبی بخوانید و همواره کتاب یا مجله ای به همراه داشته باشید.

19) دایره ی واژه های خود را گسترش دهید.
مردم دیگران را بر اساس واژه هایی که بکار می برند، ارزیابی می کنند. اگر با واژه های ساده حرف بزنید یا کلمه ای را به غلط تلفظ کنید، فردی بی سواد جلوه می کنید. از طرف دیگر، اگر از واژه های بسیار قلنبه سلنبه استفاده کنید، به نظر می رسد که می خواهید خود را بالاتر از آنچه هستید نشان بدهید.

بنابراین اگر می خواهید تاثیرگذار باشید، درست و سنجیده صحبت کنید.

20) از تازه های روز باخبر باشید.
هر روز در هر صنعتی، پیشرفت های جدیدی صورت می گیرد. اگر می خواهید انسان کارآمدی باشید، نباید عقب بمانید. نگاهی به روزنامه ها، مجله های تجاری و صنعتی و سایت های اینترنتی بیندازید تا با تازه های مربوط به کار خود آشنا شوید.

مشترک خبرنامه یا نشریه های تجاری شوید. به اخبار گوش بدهید. وقتی که همواره از روند آخرین پیشرفت ها مطلع باشید، بهتر و تخصصی تر می توانید با همکاران خود رقابت کنید.

21) با فرهنگ های دیگر آشنا شوید.
در جوامع چند قومی، افرادی که با فرهنگ های دیگر بیگانه هستند، افراد بی توجه به شمار می روند. توانایی برقراری ارتباط و راحت بودن با مردمی که فرهنگ متفاوتی با شما دارند، مهارتی ویژه است.

اگر بودجه داشته باشید، سفر بهترین شیوه ی آشنایی با فرهنگ های دیگر است. در غیر این صورت به مطالعه کتاب یا جستجو در اینترنت بپردازید. به رستوران های محلی بروید.

به این ترتیب می توانید با انواع انسان ها کار کنید و منظور خود را بهتر برسانید.

22) به دنبال آموزش حرفه ای باشید.
سواد و تحصیلات فقط به داشتن مدرک نیست. در واقع دانش و تجربه ی تخصصی از کار عملی بدست می آید.

در همایش ها و کنفرانس های مربوط به حرفه تان شرکت کنید. در چنین موقعیت هایی با افراد کارکشته ای آشنا می شوید که می توانند در پیشرفت کارتان بسیار مفید باشند.

23) ادامه تحصیل بدهید.
تحصیل پول می آورد. یکی از مطمئن ترین راه های پول درآوردن، تحصیلات بالا است.

با اینکه هزینه ی تحصیل و آموزش هر سال بیشتر می شود، با این حال سرمایه گذاری ارزشمندی برای آینده است.

24) تاثیرگذار بنویسید.
افرادی که خوب می نویسند از موفق ترین انسان های روی زمین هستند. توانایی نگارش ترغیب کننده، یکی از مهارت های مهم برای موفق شدن است. چون باید بتوانید دیدگاه های درست خود را به دیگران بقبولانید.

هر روز پانزده دقیقه به تمرین نویسندگی بپردازید. انتظار نداشته باشید که از همان آغاز، شاهکار بیافرینید.

25) مشاور پیدا کنید.
یافتن کسی که راهی را که شما می خواهید بروید در گذشته با موفقیت پشت سر گذاشته باشد، در واقع یافتن منبعی گرانبها است.

مشاور می تواند در چالش ها راه و چاه را به شما نشان بدهد، در ناکامی ها دست تان را بگیرد و در پیروزی ها به شادی تان بیفزاید.

26) مشاور دیگران باشید.
در میان گذاشتن دانش و آگاهی با کسی که در ابتدای راه است، بهترین شیوه ی تقویت اندوخته های درونی به شمار می رود. علاوه بر این، زمانی که در نقش مشاور باشید، ناچار می شوید اطلاعات خود را بالا ببرید. هنگامی که مشاوره می دهید، دورنمای تازه ای از جهان هستی می یابید.

27) وسیله ی نقلیه را به کلاس درس تبدیل کنید.
همه ی ما هر روز بطور میانگین یک ساعت در راه هستیم تا به محل کارمان برسیم و اغلب با حرص خوردن بابت ترافیک سنگین، این مدت زمان را هدر می دهیم.

می توانید در این یک ساعت چیزهای زیادی یاد بگیرید. می توانید تا رسیدن به مقصد از پخش صوت اتومبیل خود یا اگر در وسیله نقلیه ی عمومی هستید، از واکمن یا آی پاد برای گوش دادن به کتاب های صوتی یا مصاحبه های آموزنده استفاده کنید.

28) همین الان انجام دهید.
تنبل نباشید. بر سستی خود چیره شوید و کارهای ساده و کوچک را بلافاصله انجام دهید.

با انجام کارهای کوچک می توانید سر فرصت و با خیالی راحت به کارهای مهم تر بپردازید.

29) در محیطی پر انرژی کار کنید.
یکی از مهم ترین عوامل افزایش بهره وری، محیط است. اطراف خود را به گونه ای بسازید که از گذشت زمان در آنجا لذت ببرید.

شاید قدرت شما برای تغییر شرایط محل کار یا همکاران تان محدود باشد، با این حال حضور در محیطی دوستانه به بالا رفتن روحیه، کاهش تنش و افزایش تمرکز کمک می کند.

30) از مدارکی که به آنها نیاز پیدا می کنید، چند کپی آماده داشته باشید.
از دوباره کاری که موجب هدر رفتن وقت می شود، بپرهیزید. مثلاً به جای اینکه هر هفته فهرست جدیدی برای خرید بنویسید، یک فهرست کلی تهیه کنید و چندین کپی از آن بگیرید و روی درِ یخچال بچسبانید. هر وقت چیزی تمام شد، همان موقع جلوی آن علامت بزنید تا در روز خرید، بدون معطلی بیرون بروید.

31) در چه ساعتی از شبانه روز عملکرد بهتری دارید؟
هر کسی در ساعت های بخصوصی از شبانه روز فعال تر است. بازده زمانی، پر بار خود را بیابید و بیشترین بهره را از آن ببرید. کارهای مهم خود را برای این زمان نگه دارید تا با هوشیاری و توجه بیشتری به آنها بپردازید.

32) سحرخیز باشید.
زمانی که زود بیدار شوید، به ساعت های روزتان افزوده می شود.

بیدار شدن در ساعت شش صبح به جای هشت، کمک می کند که کار بیشتری را با وقفه ی کمتر انجام دهید. برخی از موفق ترین افراد جهان سحرخیز بوده اند.

33) خوب و به موقع غذا بخورید.
وقتی که گرسنه هستید، مغز نمی تواند به خوبی تمرکز کند.

بسیاری از ما آنقدر غرق در کار می شویم که خوردن را فراموش می کنیم یا اینکه با خوراکی های ناسالم دم دستی، ته بندی می کنیم. این در حالی است که نیاز غذایی مغز را باید با خوردن سر وقت غذاهای سالم تامین کنیم.

34) عواملی را که باعث حواس پرتی تان می شود، از میان بر دارید.
در کنار موارد جالب و وسوسه برانگیز، به سختی می توان بر کار تمرکز کرد. انسان های موفق می دانند که چگونه از تعلل ورزیدن پیشگیری کنند و به کارشان بپردازند.

در زمان انجام کاری مهم و حساس، آنچه حواس تان را پرت می کند، کنار بگذارید. مثلاً تلویزیون را خاموش کنید یا زنگ تلفن را قطع کنید.

35) کاری را که انجام می دهید، دوست داشته باشید.
افرادی که عاشق کارشان هستند، بازدهی بسیار خوبی دارند. به دنبال شغلی باشید که سرگرمی تان نیز باشد.

در این صورت، دفتر ثبت موفقیت های تان نیز شکل می گیرد.

اگر بتوانید کارتان را به سرگرمی تبدیل کنید، هرگز از آن خسته نمی شوید.

36) به خودتان زنگ تفریح بدهید.
شاید زنگ تفریح نوعی هدر دادن وقت یا بازیگوشی به شمار رود. اما بدانید که این کار بهترین شیوه ی صرفه جویی در وقت است. فقط 15 دقیقه قدم زدن، شما را سر حال می آورد و کمک می کند تا کارتان را با دقت و با کیفیت بالاتری انجام دهید.

هرگاه در میان کار احساس کردید که دیگر کشش ندارید، از استراحت دادن به خود نترسید.

37) با یک دست، یک هندوانه بردارید.
همان اندازه که انجام همزمان کارهای ساده و کوچک مفید است، انجام همزمان چند کار مهم و بزرگ، دشوار و وقت گیر به نظر خواهد رسید. کارهای مهم و اساسی را به نوبت پیش ببرید تا گرفتار سردرگمی نشوید. زمانی که صد در صد تمرکز خود را روی یک کار بگذارید، نقش و هدف تان مشخص می شود و از پیچیدگی در می آید.

38) فقط به هنگام ضرورت، جلسه بگذارید.
اگر می خواهید بازده کسب و کارتان بالا برود، جلسه های نمادین بیهوده را حذف نمایید.

وقتی می توان پیامی را از طریق ایمیل یا تلفن به دیگران رساند، چه نیازی به هدر دادن ساعت ها در این جلسه ها است؟

39) چرتی کوتاه بزنید.
بررسی نشان می دهد که چرتی پانزده دقیقه ای، تاثیری چشمگیر در بالا رفتن کارآیی انسان دارد. اگر چرت نزنید، از خستگی از پا در می آیید، پی در پی و بی جهت، از کار دست می کشید و این سو و آن سو می روید. برای وقت کشی قهوه می نوشید یا اینکه پشت سر هم به ساعت می نگرید و آرزو می کنید هرچه زودتر تعطیل شوید.

اگر یک چرت کوتاه بزنید، مغزتان دوباره به کار می افتد و در نتیجه تمرکز و روحیه تان بالا می رود و با نشاط بیشتری به انجام کارهای باقی مانده می پردازید.

40) فعالیت خود را تغییر دهید.
هرگاه احساس کردید، کاری که در دست دارید پیش نمی رود، آن را رها کنید و به سراغ کار دیگری بروید. چون ذهن تان در آن لحظه یاری نمی کند.

اگر می خواهید کار مهمی را با کیفیت خوب به پایان برسانید، بهتر است به هنگام نیاز آن را رها کنید. بلند شوید، فعالیت بدنی انجام دهید تا مغزتان استراحت کند.

41) نام فرد را بگوید.
به جای اینکه فقط بگویید: «صبح بخیر»، بگویید: «صبح بخیر، علی».

زمانی که با کسی صحبت می کنید اگر نامش را به زبان بیاورید، او با دقت بیشتری به شما گوش می کند. حتی گفتن نام شخص در میان گفتگو، مانند «می دانی علی، آنچه نگرانم می کند این است که…» باعث می شود او خود را به شما نزدیک بداند.

به این ترتیب طرف مقابل به شما و آنچه می گویید ارزش و احترام بیشتری می گذارد.

42) از صمیم قلب احوال پرسی کنید.
این روزها مردم به ندرت از یکدیگر احوال پرسی می کنند و زمانی هم که حال کسی را می پرسند، به دنبال پاسخ آن نیستند! پس با پرسش واقعی، خود را از این گروه جدا سازید.

زمانی که گفتگو را کمی صمیمانه تر کنید، پیوند محکم تر و موفق تری با دیگران می یابید.

43) نگذارید پست و مقام در رفتارتان تاثیر بگذارد.
همه به یک اندازه شایسته ی احترام هستند. لازم نیست جلوی مدیرتان خم و راست شوید. همچنین باید شان و منزلت زیر دستان خود را نیز حفظ کنید چون کار آنها است که کار شما را پیش می برد.

نحوه ی رفتار شما با دیگران در هر پست و مقامی که باشند، نشان دهنده ی شخصیت شما است.

44) گفتگوهای دشوار را هنگام رانندگی انجام دهید.
گاهی دشوارترین بخش گفتگو، رو در رو شدن با طرف مقابل است. بنابراین زمانی که با او در اتومبیل و مشغول رانندگی هستید، سر صحبت را باز کنید.

اگر درباره ی مساله ای که هر دو با آن درگیر هستید هنگام رانندگی صحبت کنید، دیگر مجبور نیستید در چشم طرف مقابل تان نگاه کنید و می توانید خیلی راحت درباره ی آن مساله با او حرف بزنید.

45) ادب و احترام را به جا آورید.
از عبارات «لطفاً» و «سپاسگزارم» استفاده کنید.

با رعایت ادب و احترام، نشان می دهید که شخصی با فرهنگ، فهمیده و سودمند هستید. مطمئن باشید که اطرافیان متوجه این ویژگی با ارزش می شوند و از شما درس می گیرند.

46) همدردی کنید.
خندیدن یا بی اعتنا بودن نسبت به آنچه می شنوید، درست نیست. عدم همدردی نشانه ی دوری و سردی است.

بنابراین به کسی که سفره ی دلش را پیش شما می گشاید، دلسوزانه توجه کنید. اگر او گریه کرد، لازم نیست شما هم اشک بریزید. فقط نشان بدهید که احساسش را درک می کنید و برایش ناراحت هستید.

47) شما هم بپرسید.
یکی از مشکلات ارتباطی انسان های ناموفق، مکالمه های یک طرفه است. در واقع زمانی که کسی از این گونه افراد می پرسد چه شغلی دارند یا کجا زندگی می کنند، آنان پاسخ می دهند اما چیزی نمی پرسند. وقتی که فقط پاسخ می دهید، برداشت طرف مقابل این خواهد بود که علاقه ای به هم صحبتی با او ندارید.

بنابراین شما نیز بپرسید.

48) تازه واردها را نیز بازی بدهید.
وارد شدن به گروه برای اولین بار، کاری دشوار است. بنابراین از این پس هوای تازه واردها را به جمع خود داشته باشید.

او را نیز وارد گفتگو کنید. اگر لطیفه می گویید، او را نیز شرکت دهید. اگر پرسشی مطرح می کنید، نظر وی را نیز بپرسید.

49) پیام های تشکر آمیز و هدیه های کاری بفرستید.
به وسیله ی ایمیل یا پیغام گیر تلفن از کسی سپاسگزاری نکنید، بلکه کارتی بگیرید و با دستخط خودتان پیام تشکر آمیزی بنویسید و برای شخص مورد نظر بفرستید.

همیشه برای کسی که لطفی در حق تان کرده است، چنین یادداشتی یا هدیه ای ارزنده برای سپاسگزاری بفرستید.

50) تشویق باید در جمع صورت گیرد و انتقاد در خلوت.
هرگاه از کار یکی از کارمندان تان راضی هستید، در یک جلسه و در حضور دیگران از او سپاسگزاری کنید تا دیگران نیز او را به عنوان الگویی مثبت در نظر بگیرند.

اما زمانی که لازم است از کسی انتقاد کنید، در خلوت و در اتاقی دربسته با او حرف بزنید.

51) خوش پوش باشید.
گرچه قضاوت درباره ی دیگران بر اساس ظاهرشان نشانه ی سطحی نگری است، با این حال عقل مردم به چشم شان است. پوشش شما نشان می دهد که تا چه حد به خود و کارتان اهمیت می دهید.

بنابراین مرتب و درخور احترام لباس بپوشید. پاکیزگی، اتوکشیدگی و هماهنگی لباس ها با یکدیگر بسیار اهمیت دارد.

52) به بهداشت خود رسیدگی کنید، اما در خلوت.
افراد موفق همواره پاکیزه هستند اما پشت درهای بسته به این امر می پردازند.

خوب است ورزش کنید. اما نه اینکه سر کار به ورزش های سنگین بپردازید و باعث شوید همکاران تان بقیه ی طول روز به دلیل بوی تند عرق بدن تان از شما گریزان شوند.

رسیدگی به بهداشت فردی، مثل گرفتن ناخن، باید در خلوت صورت گیرد. یادتان باشد که شما با همکاران تان کار می کنید نه زندگی!

53) به دیگران هم مجال بدهید.
در موقع حرف زدن، دقت کنید. اگر همایشی را مدیریت می کنید به همه به یک میزان وقت حرف زدن بدهید و نگذارید فقط یک نفر رشته ی سخن را به دست بگیرد.

اگر دیدید که می گویید: «من می توانم کلی درباره ی این موضوع حرف بزنم»، به خود تلنگری بزنید که شاید همین حالا هم دارید همین کار را می کنید. خیلی خوب است که درباره ی موضوعی با شور و شوق صحبت کنید. اما کسی که کوتاه و مفید حرف بزند، تاثیرگذارتر و موفق تر است.

54) قبل از حرکت، مسیریابی کنید.
امروز انواع نقشه ها (چه کاغذی و چه اینترنتی) در دسترس است. از این خدمات بهره بگیرید. البته از روی نقشه نمی توانید از وضعیت ترافیک یا پارکینگ آگاه شوید. اما کسب این اطلاعات از رسانه های دیگر امکان پذیر است.

پانزده دقیقه قبل از حرکت، به سایت ها نگاهی بکنید و ببینید آیا راه هایی که در نظر گرفته اید، خلوت هستند یا نه.

55) برای ده دقیقه زودتر رسیدن، برنامه ریزی کنید.
برای ده دقیقه زودتر حرکت کنید تا اگر پیشامدی خارج از کنترل رخ داد، دیر به مقصد نرسید. افرادی که همیشه تاخیر دارند باید بدانند، با این کار به طرف مقابل می گویند: «تو برایم مهم نیستی.»

اگر معمولاً سر وقت به جایی نمی رسید، قرارهای خود را یک ساعت زودتر از موعد مقرر در تقویم یادداشت کنید.

اگر هم دیر شد، فرد منتظر را تلفنی از موقعیت خود آگاه کنید.

56) تجهیزات لازم را داشته باشید.
هیچ وقت بدون داشتن ابزار مناسب، کاری را شروع نکنید.

پزشکان می توانند بدون گوشی هم صدای قلب بیمار را بشنوند! اما نمی توانند تشخیص درستی داشته باشند. یا از یک کامپیوتر از رده خارج هم می شود استفاده کرد، اما کاری دو دقیقه ای را بیست دقیقه ای انجام می دهد!

57) مخاطبان خود را بشناسید.
پیش از نوشتن مطلبی، لحظه ای بیندیشید؛ خوانندگان چه افرادی خواهند بود؟

پیش از صحبت درباره ی یک موضوع، لحظه ای بیندیشید؛ شنوندگان چه افرادی خواهند بود؟ …

ببینید مخاطبان به دانستن چه مطلبی نیاز دارند. نقش ویژگی های جغرافیایی، قومی، مذهبی و سایر عوامل فرهنگی را نیز در نظر داشته باشید. آنگاه بر اساس این اطلاعات، ایده ها و افکار خود را به گونه ای بیان کنید که برای آن دسته از افراد قابل درک و استفاده باشد.

58) تکلیف خود را انجام بدهید.
انسان های موفق پیش از شروع هر کاری خود را با ویژگی ها، تاریخچه و مثال های دقیق آن امر مجهز می کنند.

اگر می خواهید سفر کنید، از پیش درباره ی مقصد خود اطلاعاتی بدست آورید. اگر می خواهید خانه ای بخرید، از چند جا قیمت بگیرید.

زمانی که حرفه ای برخورد کنید، دیگران شما را جدی می گیرند.

59) همواره یک طرح پشتیبانی داشته باشید.
همیشه و در انجام هر کاری، یک سوپاپ اطمینان برای خود داشته باشید. به این ترتیب، بدترین حالت را در نظر بگیرید و ببینید چگونه می توانید خود را با آن سازگار کنید.

همچنین اطلاعات ضروری همچون شماره تلفن، نشانی و زمان بندی دقیق برنامه ها را به همراه داشته باشید.

60) کار خود را بازبینی کنید.
پیش از آنکه میزتان را ترک کنید، نگاهی به گزارش تان بیندازید. غلط های املایی یا دستوری از ارزش و اعتبار کارتان می کاهد و دانش و مهارت شما را در آن زمینه زیر سوال می برد.

برای کار سر هم بندی شده هیچ توجیه مناسبی وجود ندارد.

61) بیش از یک زنگ بیدار باش تنظیم کنید.
حتی اگر با یک زنگ از خواب بیدار می شوید، بهتر است بیش از یک ساعت را کوک کنید. مثلاً یکی را روی ساعت و دیگری را روی تلفن همراه، و اگر به سختی از رختخواب جدا می شوید، بهتر است هر کدام را در دو نقطه ی جداگانه بگذارید تا برای قطع کردن زنگ شان به ناچار از جا بلند شوید.

برای سحرخیزترین و دقیق ترین افراد نیز پیش آمده است که چنان به خواب عمیقی فرو رفته اند که صدای زنگ را نشنیده و از پرواز جا مانده اند.

62) از منشی های الکترونیکی استفاده کنید.
در بسیاری از برنامه های ایمیل، تقویمی وجود دارد که اگر تنظیمش کنید، قرار ملاقات ها و کارهایتان را به شما یادآوری می کند. اغلب تلفن های همراه هم برنامه ای دارند که در زمان و تاریخی که به آن می دهید، زنگ می زنند.

63) همیشه از هر چیزی، بیشتر از میزان مورد نیاز به همراه داشته باشید.
خیلی بد است که در یک جلسه ی مهم ببینید همان یک خودکاری هم که دارید، نمی نویسد. یا باز هم خیلی بد است که در کافی شاپ، موقع پرداخت پول کیک و قهوه ای که همیشه بابتش ده هزار تومان می پرداختید، دریابید که قیمتش به یازده هزار تومان افزایش یافته است در حالی که شما همان ده هزار تومان را به همراه دارید.

64) بدانید خیلی چیزها هست که باید بیاموزید.
اگر ذهن خود را باز نگه دارید، تازه های بسیاری را کشف می کنید که از وجودشان کوچک ترین اطلاعی نداشتید. حتی اگر خیال می کنید که درباره ی موضوع مورد بحث دانش کامل دارید، حرفه ای برخورد کنید. یعنی به پرسش و گفتگو بپردازید. چه بسا به دیدگاهی نوین در آن زمینه برسید. نظریه ها و بازخوردها را بدون تعصب بشنوید و هرگاه مطلبی را درک نکردید، از دیگران بپرسید.

65) گاهی اجازه دهید دیگران ایده های شما را به ثمر برسانند.
انسان های موفق می دانند که گاهی دیگران برای پیاده کردن طرح های آنها مناسب تر هستند و آن قدر اعتماد به نفس دارند که به ثمر رساندن ایده های خود را به دیگران واگذار کنند.

شاید ایده ای عالی داشته باشید، اما این به آن معنی نیست که خودتان بهترین شخص برای به ثمر رساندن آن هستید. این حقیقت را بپذیرید که گاهی توانایی دیگران برای عملی کردن ایده های شما بیشتر است.

66) دیگران را با کلیشه های خود نسنجید.
بدون شک هر کسی نسبت به نژاد، جنسیت، مذهب، طبقه، سن و… خود تعصب دارد. برای برخورداری از ارتباط موفق نباید عقاید شخصی خود را به اطرافیان تحمیل کنید.

درباره ی دیگران جز بر اساس آنچه بطور مستقیم به شما می گویند یا نشان می دهند، قضاوت نکنید.

67) خود را با کلیشه های دیگران نسنجید.
بعضی از افراد هنگامی که معذب هستند نقش دلقک را بازی می کنند! و تنها راهی که برای ارتباط با دیگران می دانند، کوچک کردن خودشان است.

پایین آوردن خود، گاهی از روی فروتنی و گاهی نشانه ی اعتماد به نفس پایین است. شاید قصد شما واقعاً شوخی باشد اما برای برانگیختن دیگران، نقش بازی نکنید.

خود را فردی بدانید که توانایی های نامحدود دارد.

68) ساز مخالف بزنید.
درباره ی آنچه باورش ندارید، بحث کنید تا به نکته ای تازه برسید. این یک تمرین مهم است که کمک می کند قالب فکری و منطق دیگران برای شما روشن شود.

با مخالفت، درک بهتری از اندیشه های دیگران پیدا می کنید. هر چند که شاید در پایان ببینید که با آنها موافق هستید!

69) با شکست خوردن در بحث، برنده شوید!
بدون شک شما همه چیز را نمی دانید و ممکن است در گفتگویی حق با شما نباشد. اما این به معنای شکست نیست، بلکه فرصتی است تا از افرادی که اطلاعات دقیق تری در آن زمینه دارند، چیزی بیاموزید.

هر زمان بتوانید نارسایی خود را در یک بحث بپذیرید و آن را به فرصتی برای یادگیری تبدیل کنید، برنده هستید چرا که در پایان با دانشی بیشتر از صحنه بیرون می آیید.

70) فرصتی دیگر بدهید.
انسان ها اشتباه می کنند. از طرفی، بخشندگی قدرت بالایی می خواهد و گذشتن از گناه کسی، نشانه ی برخورداری از شخصیتی والا است.

زمانی که به دیگران فرصتی دوباره بدهید، نزد آنان احترام و ارزش بیشتری می یابید.

71) عذرخواهی کنید.
وقتی که کسی از دست شما ناراحت است، به دقت به حرف هایش گوش کنید و به هیچ وجه جبهه نگیرید. چند لحظه مکث کنید و قضیه را از دید او ببینید تا بفهمید که چه احساسی دارد. آنگاه بدون پرداختن به جزئیات مساله، مسئولیت رفتار خود را به عهده بگیرید و عذرخواهی کنید.

یک عذرخواهی صمیمانه به بازسازی رابطه کمک شایانی می کند. همچنین معذرت خواهی بجا باعث می شود که در نظر دیگران فردی درست و با انصاف به شمار آیید.

72) خود را به جای دیگران بگذارید.
گاهی برای اینکه قضیه را از دید فرد دیگری ببینید، باید خود را به جای او بگذارید تا احساسش را درک کنید. همدلی باعث شکل گیری رابطه ای عمیق و پر دوام میان همکاران، همکلاس ها و افراد خانواده می شود.

اگر خود را به جای دیگران بگذارید، دلیل تفاوت های رفتارشان با خودتان را می فهمید و نیز می توانید واکنش انسان های دیگر را پیش بینی کنید.

73) چیزی دیگر بخوانید.
با خواندن روزنامه ها و مجله های همیشگی یا تماشای کانال های مشخص تلویزیون، فقط از آنچه خود می خواهید مطلع می شوید.

اگر همیشه مجله های ورزشی می خوانید، این بار یک رمان به دست بگیرید؛ در باشگاه بگذارید مدتی هم دیگران از تازه های ورزشی حرف بزنند. در اینترنت، وارد سایتی تازه شوید.

با یاد گرفتن طیف گسترده ای از دانستنی ها، از بایگانی شدن خود پیشگیری کنید.

74) نگذارید از روشن فکر بودن تان سوء استفاده شود.
انعطاف پذیر باشید اما نگذارید کسی از روشن فکر بودن تان سوء استفاده کند و بر شما سوار شود.

75) دارای ذهنی باز باشید اما اعتقادات خود را فراموش نکنید.
در زندگی، با فرهنگ ها و باورها و تجربه های گوناگون آشنا شوید اما در نهایت بدانید که چه چیز برایتان ارزش و اهمیت دارد. انسان موفق می داند که چه چیزی را دوست دارد، چه چیزی می خواهد و چه چیزی برای او مناسب است.

پیوسته با دیدگاه ها و زندگی های متفاوت آشنا شوید تا از دیگر ارزش ها و طرز فکرهای موجود در دنیا آگاهی یابید، اما هرگز برای محبوب شدن در نزد دیگران، باورهای خود را فراموش نکنید.

76) خود را با دیگران مقایسه نکنید.
سعی کنید نقاط قوت، ضعف و توانایی های خود را بشناسید تا بتوانید قضاوت درستی نسبت به خود داشته باشید. حقیقت این است که در هر زمینه ای شاید کسی دیگر و در جایی دیگر، بهتر یا بدتر از شما باشد.

اگر بخواهید پیوسته درصدد شکست دادن یا شکست خوردن باشید، از دیدن دستاوردهای تان که در حد خودتان شگفت انگیز است، باز می مانید.

بنابراین نگذارید توانایی دیگران بر توانایی های شما سایه افکند.

77) لقمه را به اندازه ی دهان خود بردارید.
سنگ بزرگ نشانه نزدن است. هدف هایی را در نظر بگیرید که بتوانید به دست شان آورید. گاهی این هدف بسیار کوچک است، مثلاً دویدن مسافتی که هر روز 10 دقیقه طول می کشد در 9 دقیقه.

آنچه اهمیت دارد، این است که نهایت قدرت خود را به کار بگیرید.

78) ترس را به چالش تبدیل کنید.
از طریق روبرو شدن با بزرگترین ترس های خود، آنها را ضربه فنی کنید.

اگر از صحبت در برابر جمع واهمه دارید دنبال فرصت باشید تا در جمع حرف بزنید.

تنها در صورتی می توانید بر ترس هایتان غلبه کنید که با آنها روبرو شوید.

79) به خودتان حرف های مثبت بزنید.
اگر تا همین الان با خود می گفتید که کاش فلان کار را انجام می دادم، کاش فلان گونه رفتار می کردم یا از فلان ویژگی خود متنفرم، دیگر بس است.

این پیام ها مانع از دستیابی به پیروزی و رشد اعتماد به نفس می شوند، چون باور و ایمان به خود است که رفتار را شکل می دهد.

یکی از مهم ترین راه های دستیابی به موفقیت، زدن حرف های مثبت به خودتان است.

80) گذشته خود را بپذیرید.
انسان هرگز نباید در گذشته ی خود غرق باشد. با فکر کردن درباره ی گذشته، ضعف خود را گسترش می دهید، نه قدرت تان را.

به خاطر بسپارید: «امروز اولین روز از باقی عمرتان است.»

81) برای خود دوستانی مثبت و با محبت بیابید.
اگر دوستانی خوش بین داشته باشید که هر بار با شور و هیجان با شما دیدار می کنند و به توانایی های شما ایمان دارند، شما نیز به خود و قدرت تان ایمان می آورید.

اما اگر با افرادی دوست باشید که کارشان دست انداختن شما باشد، احساس ناامنی می کنید و در نهایت چیزی جز رنجش و کدورت از آن رابطه باقی نمی ماند.

82) به وقتش خواهید آموخت.
اگر متخصص کامپیوتر نیستید به این معنی نیست که هرگز نمی توانید یک وب سایت درست کنید. یا اگر ورزشکار نیستید به این مفهوم نیست که نمی توانید کوه پیمایی را بیاموزید.

انسان های پیروز به خودشان ثابت می کنند که می توانند به کارهایی نو دست بزنند. فقط با شرکت در یک دوره آموزشی می توانید مهارت مورد نظر را بدست آورید.

83) کمال گرا نباشید.
هیچ کس کامل نیست. برای همین است که در کنار مداد، پاک کن نیز وجود دارد.

داشتن معیارهای بالا خوب است اما خطا کردن از ویژگی های بشر است. اگر کمال گرا باشید، خودتان مانع پیشرفت خود می شوید.

84) خود را نشان بدهید.
هرگز فکر نکنید که کارفرمایتان می تواند فکر شما را بخواند و بداند که (مثلاً) ترفیع می خواهید؛ بلکه باید خواسته خود را بطور روشن بیان کنید.

انسان های موفق به دنبال پیروزی می روند و منتظر نمی شوند تا پیروزی به سراغ آنها بیابد.

85) فهرستی بی پایان از دستاوردهای خود تهیه کنید.
انسان های موفق بطور دقیق می دانند که کدام کارشان موجب موفقیت آنها شده است.

برگه ای بردارید و بالای آن با خط درشت بنویسید «دستاوردهای من» و هر بار که به یکی از خواسته های خود رسیدید، آن را به این فهرست اضافه کنید.

باید همه ی موفقیت های کوچک و بزرگ خود را بنویسید و آنها را دست کم نگیرید. این برگه را در جایی بگذارید که هر روز چندین بار آن را ببینید.

این کار موجب تقویت انگیزه و روحیه می شود.

86) شکسته نفسی نکنید.
اگر کسی نظر مثبتی در مورد شما دارد، نکوشید که نظرش را تغییر دهید! انسان های موفق در برابر تعریف هایی که از آنها می شود، چانه نمی زنند!

ببینید تاکنون چند بار، زمانی که کسی از لباس شما تعریف کرده، آن را نپذیرفتید یا حتی بر سر مال هم زدید!

87) موسیقی هماهنگ با روح خود را بیابید.
همه ی ما این تجربه را داشته ایم که صدای موسیقی را بلند کنیم، همراه آن بخوانیم و احساسی عالی داشته باشیم.

برای روحیه دادن به خود، موسیقی مورد علاقه تان را پیدا کنید و قبل از یک مصاحبه، سخنرانی، رویداد اجتماعی یا مسابقه به آن گوش بدهید.

88) مراقب خود باشید.
وضعیت جسمی نامناسب، رسیدن به موفقیت را دشوار می سازد.

حتی زمانی که وقت سر خاراندن هم ندارید، از خود غافل نشوید. هر روز 30 دقیقه ورزش کنید و تغذیه ای سالم داشته باشید.

رسیدگی به خود، اعتماد به نفس را بالا می برد.

89) بر ترس خود از صحبت در برابر جمع چیره شوید.
به احتمال زیاد یکی از بزرگترین ترس های شما، ترس از صحبت در برابر جمع است.

مهارت در سخنوری سبب بهبود روابط عمومی، شناخته شدن برای افرادی که احیاناً پیشنهاد کاری برایتان دارند و حتی افزایش درآمدتان می شود.

بر این ترس خود غلبه کنید تا چیزهای زیادی به دست آورید.

90) درباره ی موضوعات مورد علاقه تان صحبت کنید.
تنها در صورتی که شخصیتی مشهور باشید مردم پاشنه ی در خانه تان را از جا در می آورند تا در برنامه هایشان صحبت کنید. در غیر این صورت، خودتان باید به دنبال جا و برنامه هایی باشید که بتوانید راجع به موضوعات مورد علاقه تان و آنچه درباره اش دانش کافی دارید، حرف بزنید.

از جمعی کوچک شروع کنید. با انجمن محلی تماس بگیرید و پیشنهاد بدهید. البته مهم این است که ابتدا حرفی برای گفتن داشته باشید.

با شرکت در این گونه برنامه ها شهرت به دست می آورید، با افرادی مفید و مثبت آشنا می شوید و بطور رایگان برای خود تبلیغ می کنید.

91) در فضاهای کوچک تر سخنرانی کنید.
سعی کنید در جایی سخنرانی نمایید که با تعداد مخاطبان شما هماهنگ باشد. اگر قرار است 25 نفر در سخنرانی شما شرکت کنند، جایی را در نظر بگیرید که حداکثر برای 30 نفر ظرفیت داشته باشد، نه صد نفر.

یک اتاق پر، تاثیرگذارتر از سالنی خالی است و خاطره اش برای مردم دلپذیرتر و ماندگارتر خواهد بود.

همچنین در چنین جاهایی می توانید به یکی از مهم ترین عوامل ارتباطی – تماس چشمی – بپردازید.

92) مخاطبان خود را بشناسید.
آگاهی از اینکه چه افرادی قرار است به سخنان شما گوش کنند، مهم ترین عاملی است که سخنرانی شما را به موفقیت می رساند. اگر مخاطب خود را در نظر نگیرید، تمام وقت و انرژی تان به هدر می رود.

آنچه را مخاطبان نیاز دارند بدانند، در نظر بگیرید و هماهنگ با ادبیات آنها صحبت کنید تا تاثیر بیشتری در آنان بگذارید.

93) تمرین کنید.
استیو جابز همیشه سخنرانی هایی پرشور، دلچسب و به روز ارائه می داد. او بارها بیان کرده که این مهارت را در پی ساعت ها تمرین به دست آورده است.

بنابراین شما نیز می توانید پیش از صحبت در برابر جمع، به وسیله ی تمرین به این راحتی برسید. آنچه را می خواهید بگویید از سر حوصله و آهسته، برای خود بازگو کنید. سعی کنید مکث بیجا یا «اِم» و «آم» نداشته باشید.

94) بداهه گویی کنید.
در سخنرانی خود زمانی را برای صحبت های از پیش تعیین نشده در نظر بگیرید. هنر سخنران خوب آن است که سخنرانی خود را با کمی طنز و بداهه گویی همراه سازد. البته محدودیت زمانی را نیز در نظر بگیرید.

همچنین برای فعال نگه داشتن هوش و حواس مخاطبان، گه گاه پرسش هایی راجع به موضوع مورد بحث مطرح کنید.

95) محل سخنرانی خود را از پیش ببینید.
این طور نباشد که در روز سخنرانی برای اولین بار محل مورد نظر را ببینید. بهتر است از پیش سری به آنجا بزنید تا از طرح کلی و جو حاکم بر آن آگاه شوید.

اگر اندازه فضا را بدانید، می توانید به هنگام تمرین، دامنه ی زبان بدن و میزان صدای خود را با آن هماهنگ کنید.

96) با تک تک مخاطبان، سلام و احوال پرسی کنید.
کمی زودتر در جلسه حاضر شوید تا به هنگام ورود مخاطبان، آنجا باشید.

خودتان یا یکی از گردانندگان جلسه، در کنار در ورودی بایستید و با لبخندی گرم و دست دادنی صمیمانه، از مهمانان استقبال کنید. مردم از اینکه تک تک به سراغشان بروید و با لحنی دوستانه و خصوصی با آنها صحبت کنید، خوش شان می آید و آنها نیز با شما همان گونه برخورد می کنند.

97) قوی آغاز کنید، قوی هم به پایان برسانید.
سخنرانی تان آغازی خوب و پایانی تاثیرگذار داشته باشد. از شروع کردن با عبارت هایی کلی و بی جاذبه مانند «من امروز به اینجا آمده ام تا درباره ی …. صحبت کنم» بپرهیزید. بی شک شرکت کنندگان می دانند که شما قرار است درباره ی چه موضوعی صحبت کنید، در غیر این صورت الان آنجا نبودند.

با عباراتی تازه و بُرنده شروع کنید تا گوش هایشان تیز شود. همچنین کار خود را به گونه ای تمام کنید که مخاطبان برای شنیدن حرف های بیشتر تشنه شوند.

98) ساده صحبت کنید.
به زبانی ساده و روشن صحبت کنید تا برای تک تک حاضران قابل فهم باشد. شما که نمی خواهید با به کار بردن واژه ای قلنبه و نامانوس، حواس مخاطبان را از یکی از مهم ترین بخش های صحبت تان پرت کنید!

99) از ابزار شنیداری و دیداری استفاده کنید.
سخنرانی تان هر قدر هم پر محتوا و تاثیرگذار باشد، لازم است که هر دو تا چهار دقیقه یکبار، حواس مخاطبان را دوباره به خود جلب کنید. بکار بردن ابزار دیداری و شنیداری، بهترین شیوه ی علاقه مند کردن حاضران است.

کمی زودتر به محل سخنرانی بروید تا از وجود تجهیزات لازم و سالم بودن آنها مطمئن شوید. هرچه بیشتر برای سر حال آوردن و مشتاق کردن مخاطبان بکوشید، سخنرانی موفق تری خواهید داشت.

100) همواره سخنان خود را با حکایت همراه کنید.
حکایت یا داستان های شخصی مربوط به موضوع، بهترین وسیله برای انتقال پیام شما به شنوندگان است. مردم به حکایت ها دقیق تر و با علاقه ی بیشتر گوش می دهند تا اطلاعات دیگری از قبیل آمار و ارقام، زیرا برای شان ملموس تر است.

101) برای پرسش و پاسخ آماده باشید.
در نظر گرفتن زمانی برای پرسش و پاسخ در پایان سخنرانی تان، بسیار اهمیت دارد.

پرسش هایی را که ممکن است برای مخاطبان به وجود آید، پیش بینی کنید. ببینید در کدام قسمت تسلط کافی ندارید که احتمالاً پرسش ساز می شود، در مورد آن بخش ها بیشتر کار کنید و فهرست منابعی را که از آنها اطلاعات گرفته اید، به همراه داشته باشید تا در اختیار حاضران قرار دهید.

102) کمرویی را کنار بگذارید.
تنها مزیت کمرویی، باز داشتن انسان از انجام رفتارهای احمقانه یا گفتن حرف های نامربوط است و از مضراتش، بازداشتن انسان از تجربه های تازه است.

103) هوشمندانه خطر کنید.
بهترین شیوه ی خطر کردن این است که هوشمندانه دست به این کار بزنید، یعنی پیش از دست به کار شدن، ببینید ممکن است چه چیزی را ببازید، هر چند نمی توانید از پایان خطر مطمئن باشید، با یک ارزیابی کلی گاهی می توانید تا حد نزدیک به یقین، پیروزی خود را پیش بینی کنید.

اگر دیدید تحمل همه ی آن مشکلات را خواهید داشت و حتی در آن شرایط می توانید تعادل زندگی تان را حفظ کنید، عاقلانه است که آن خطر را به جان بخرید.

104) داوطلب اول باشید.
همیشه اولین نفری باشید که شیرجه می زند. برای انجام پروژه های حساس داوطلب شوید و سکان دار فعالیت های جدید باشید. حتی اگر موفق هم نشوید این افتخار را دارید که بگویید اولین نفری بوده اید که دست به آن کار زدید.

105) از شکست نترسید.
خطر کردن یعنی دست زدن به کاری که در آن احتمال شکست وجود دارد.

در زمان ناکامی، آن را کالبد شکافی کنید تا به پیام و نکته ای که در بر دارد، برسید و بدانید که زمین خوردن و دوباره برخاستن، آن قدرها هم دشوار نیست. هر زمان که دیگر از شکست نترسیدید، از خطر کردن نیز که راه رسیدن به پیروزی است، نمی ترسید.

106) خارج از چارچوب فکر کنید.
یکی از کارهای مخاطره آمیز، تجدیدنظر در قوانین بازی زندگی است.

انسان های موفق به جای آنکه دنبال روی دیگران باشند، راه خود را پیدا می کنند. شاید افرادی که نمی خواهند از محدوده ی آسایش خود بیرون بیایند، بکوشند شما را دلسرد کنند. اما نباید بگذارید عقاید آنان شما را از به سرانجام رساندن ایده ای که به مفید بودنش ایمان دارید، باز دارد.

107) به تصمیم خود پایبند باشید.
هر زمان تصمیم گرفتید دست به کاری جدید بزنید، ابتدا از خود بپرسید که آیا آمادگی دارید تا پایان خط بروید و ایده تان را به سرانجام برسانید؟

البته منظور این نیست که زندگی تان را وقف آن کار کنید، بلکه فقط باید بدون شک و دودلی در آن راه جدید پیش بروید تا به پیروزی برسید.

108) هر که طاووس خواهد باید جور هندوستان کشد.
اگر تلاش نکنی، هرگز نخواهی رسید و اگر نپرسی، هرگز نخواهی دانست.

ایده ها، افکار و رویاهای خود را در درون تان حبس نکنید. به یاد داشته باشید که انسان های موفق کارهایی انجام می دهند که دیگران انجام نمی دهند و در پی چیزهایی هستند که دیگران نیستند.

109) بدانید که انسان های باهوش، خطر می کنند.
شاید شما را بابت ماجراجویی ها و کارهایی که انجام می دهید، احمق یا دیوانه بدانند.

اما بدانید که بر اساس تحقیق دانشکده ی مدیریت MIT اسلون در سال 2005، خطرپذیری ویژگی و خصوصیت مشترک میان انسان های باهوش است.

بنابراین از خطر کردن نترسید و آن را نشانه ی هوش برتر خود بدانید.

110) پای کارهای خود بایستید.
بپذیرید که ماجراجویی هایتان گاهی به پیروزی می رسد و گاهی به شکست، و هرگز از اینکه خطر کرده اید، احساس پشیمانی نکنید چرا که این نوع تاسف از ویژگی های انسان های ضعیف است تا پیروز.

انسان های موفق هرگز از تصمیم خود منصرف نمی شوند و هر آنچه در پی داشته باشد را می پذیرند.

111) زمان را در نظر بگیرید.
وقتی می خواهید خطر بزرگی کنید، مثلاً خانه ای بخرید یا تجارتی را شروع کنید، دور زمان را در نظر بگیرید. چون این گونه کارها تاثیرات خود را بلندمدت نشان می دهند.

112) هر روز کاری تازه را تجربه کنید.
از محدوده ی آسایش خود بیرون بیایید و تجربه ای جدید به دست آورید. با کنار گذاشتن حصارهای اطراف تان درهایی به روی تان گشوده می شود که هیچگاه از وجودشان آگاه نبوده اید.

در هر یک از این ماجراجویی ها با افرادی آشنا می شوید که تاثیراتی شگفت انگیز در شما خواهند داشت و با هر تصمیم جدیدی که می گیرید، می توانید چیزی تازه کشف کنید.

113) وارد جزئیات نشوید.
گاهی بهترین شیوه این است که همزمان با جلو رفتن، از یکسری چیزها آگاه شوید. انسان های موفق خود را معطل جزئیات نمی کنند. آنها اطلاعات کلی و ضروری را بدست می آورند و باقی ماجرا را به مرور زمان در می یابند.

زمانی که بدون طرحی از پیش تعیین شده پیش بروید، فرصت می یابید تا خلاقیت خود را به کار گیرید و به ایده هایی برسید که شاید در صورت داشتن نقشه ی کل کار، نمی توانستید آنها را کشف کنید.

114) طرح یک بازی را بریزید.
در هر مذاکره ای که انجام می دهید، چهار مرحله ی مقدمه چینی، تبادل اطلاعات، چانه زنی رک و تعهد را پشت سر بگذارید و مراقب باشید هیچ کدام را رد نکنید، زیرا تک تک آنها در قوی شدن دلایل شما و اینکه چرا باید آنچه را می خواهید بدست آورید، نقش ویژه ای بازی می کنند.

115) انعطاف پذیر باشد اما نه بَره!
انسان های انعطاف پذیر معامله گران بهتری نسبت به رقابت جویان هستند. همواره تمایل خود را به همکاری دوسویه ابراز کنید اما با هر نظری موافقت نکنید.

هرگاه احساس کردید با سازش خیلی چیزها را از دست می دهید، مخالفت کنید.

116) سود هر دو طرف را در نظر بگیرید.
در زمان مذاکره، فقط به فکر خود نباشید. خوب و دقیق به حرف ها گوش کنید و به عقاید و نظرات طرف مقابل احترام بگذارید. آنگاه حرف های خود را واضح و روشن بیان کنید و از اینکه آن شخص درست و کامل متوجه منظورتان شده است، مطمئن شوید.

بعد بپرسید: «چطور می توانیم این وضعیت را به نفع هر دو نفرمان تمام کنیم؟» به این ترتیب، طرف مقابل از اینکه به فکر او نیز هستید، خوشحال می شود و با شما بیشتر کنار می آید.

117) از منفعتی که کارتان برای طرف مقابل دارد، برایش بگویید.
همیشه در بیان درخواست خود منفعت و سودی که طرف مقابل از اقدام شما می برد را نیز بازگو کنید.

118) در مذاکره ذهن خود را به کار گیرید، نه قلب تان را.
افراد موفق بر این باورند که مذاکره چالشی شخصی نیست، بلکه تلاشی کاری است. پس باید با عقل پیش رفت.

ذهن تان را مهار کنید و نگذارید احساسات تان، شما را در تنگنا بگذارند. در ضمن شتاب زده تصمیم نگیرید.

119) نگذارید جنسیت، شما را از مذاکره باز دارد.
برخی از خانم ها مذاکره کنندگان بی نظیری هستند، اما بسیاری از آنها، این کار را نمی پسندند.

مردان چهار برابر بیشتر از زنان اهل مذاکره هستند. این در حالی است که خانم ها باید دست به کار شوند و اقدام به مذاکره کنند. به یاد داشته باشید که چیزی از مردان کم ندارید و درست به اندازه ی آنها لایق هستید.

120) رابطه ی شخصی تان را از مذاکره جدا کنید.
هدف از مذاکره رسیدن به توافق کاری است، نه حل و فصل مشکلات شخصی.

در زمان مذاکره، فراموش کنید که آن شخص چه اهمیتی برای تان دارد و به مدت ده تا بیست دقیقه، فقط ارتباطی کاری را میان خود و او ببینید.

121) از زیاد خواستن نترسید.
تحقیق کنید تا ببینید با توجه به دانش و مهارتی که دارید و میزان نیاز بازار کار به حرفه ی شما، چه مبلغی شایسته تان است. از درخواست رقم بالا نترسید چرا که شما هر پیشنهادی بدهید (چه کم و چه زیاد) کارفرمایان چانه می زنند و آن مبلغ را پایین می آورند.

122) از سر ناچاری وارد مذاکره نشوید.
راز مذاکره ای موفق این است که در صورت لزوم بتوانید آن را متوقف کنید. اگر از سر درماندگی به مذاکره ادامه بدهید، بازنده خواهید بود.

مذاکره به همراه ناامیدی، مذاکره نیست بلکه دستاویز شدن برای طرف مقابل است.

123) اتمام حجت ندهید.
اتمام حجت، هشدار یا وعده های غیر واقعی، کار انسان های ضعیف است.

بزرگسالان باید بیاموزند که بدون اتمام حجت با یکدیگر به توافق برسند. از هر ده بار شاید یکبار بتوانید کار خود را با تهدید و هشدار پیش ببرید و البته با این رفتار فقط اعتبار خود را پایین می آورید.

اگر هم طرف مقابل شما را تهدید کرد، از ادامه ی گفتگو با او سر باز بزنید. کسی که اصول مذاکره را زیر پا بگذارد، شایستگی چندانی برای همکاری ندارد.

124) خود را گیر نیندازید.
گاهی لازم است، بلوف هم بزنید. مثلاً بگویید که فلان کار را نمی پذیرید چون حقوقش کم است. اما همیشه باید عواقب حرفی را که می زنید نیز بپذیرید.

بنابراین چیزی نگویید که پشیمان شوید. در مذاکره هیچ چیز سریع تر از پس گرفتن حرف خود، از اعتبار نمی کاهد.

125) درباره ی هر موضوعی می شود مذاکره کرد.
با کمی به کار انداختن فکر و مذاکره به خواسته های کوچک خود می رسید و این تمرین بسیار خوبی برای رسیدن به هدف های بزرگتر است.

پیشنهاد بدهید. مثلاً همیشه درخواست افزایش حقوق کنید.

به دلیل ترس از مذاکره، فرصتی را که زندگی به شما هدیه می کند، از دست ندهید.

126) با بیش از پنجاه نفر در ارتباط هستید!
بدون آنکه متوجه باشید با افراد زیادی در ارتباط هستید که می توانند شما را در رسیدن به اهداف تان یاری کنند. اگر باور ندارید، فهرستی از دوستان و آشنایان خود تهیه کنید.

این فهرست را به سه بخش اعضای خانواده، دوستان و همسایه ها تقسیم کنید. سپس به سراغ روابط کاری تان بروید؛ همکاران گذشته، همکاران فعلی، افرادی از شرکت های همکار، مشتری ها و حتی رقیبان.

حالا احتمالاً از وسعت شبکه ی ارتباطی خود شگفت زده شده اید!

127) با افرادی که با شما تفاوت دارند، ارتباط برقرار کنید.
در ایجاد شبکه ی ارتباطی، توصیه می شود با افرادی آشنا شوید که مهارت های متفاوتی دارند. مثلاً اگر در زمینه ی هنری وارد نباشید به یک گرافیست نیاز پیدا می کنید.

به سراغ افرادی بروید که توانایی هایی متفاوت دارند و از هر حرفه و تخصصی یک نفر را داشته باشید.

128) در پی کیفیت باشید، نه کمیت.
تعداد افراد در یک شبکه ی ارتباطی قوی که همه ی اعضای آن یکدیگر را بشناسند، شامل حدوداً 150 نفر است. پس دور خود را بیش از اندازه شلوغ نکنید و نگذارید روابط تان از این تعداد بیشتر شود.

اگر با 5 نفر که برای شما مفید هستند ارتباط عمیق و درست برقرار کنید، بهتر از این است که 20 نفر را بشناسید که آن چنان ربطی هم به شما ندارند.

129) خودتان نیز حرفی برای گفتن داشته باشید.
یکی از بخش های مهم در ایجاد شبکه ی ارتباطی، معرفی خود است.

همین حالا به تمرین معرفی خود، طوری که یک تا دو دقیقه طول بکشد، بپردازید و بدانید که در این لحظات صدای شخصیت شما است که به گوش می رسد.

بطور مختصر از فعالیت های گذشته و آینده ی خود برای طرف مقابل بگویید.

130) همواره اطلاعات تماس خود را در دسترس داشته باشید.
می توانید با دادن کارت ویزیت خود به دیگران، کار آنها را راحت کنید. بهتر است در این کارت علاوه بر نام خود، نشانی ایمیل، نشانی پستی، شماره ی تلفن، شماره ی فکس و… نیز نوشته شده باشد.

قدمت کارت ویزیت به قرن 17 فرانسه بر می گردد؛ با این حال همچنان به قوت خود باقی است.

131) هر جا و هر زمان، احتمال برقراری رابطه وجود دارد.
گاهی بهترین روابط در زمان ها و مکان هایی که انتظار ندارید، شکل می گیرند. همه ی ما تقریباً هر روز مدتی را در صف یا اتاق انتظار می گذرانیم. با گفتگویی ساده همچون «شغل شما چیست؟» شروع کنید.

اگر حس کردید طرف مقابل گرایشی به گفتگو ندارد، او را مجبور نکنید. همچنین از پر حرفی و کنجکاوی بی جا نیز بپرهیزید.

132) با افراد سرشناس معاشرت کنید.
برخی افراد از نزدیک شدن به افراد سرشناس می ترسند. اگر فرد مهم و سرشناسی نیستید، از برقراری ارتباط با افراد مهم نترسید. برخوردی صمیمانه داشته باشید و مانند کسی رفتار نکنید که در حال معامله یا مصاحبه ای کاری است.

ابتدا سعی کنید از معلومات و تجربیات آن شخص بهره ببرید، بعد شماره ی تماس تان را به او بدهید.

133) در تماس باشید.
برای یادآوری نام تان به دوستان و آشنایان، هیچ راهی بهتر از فرستادن کارت تبریک به مناسبت های گوناگون، پیام های تشکر آمیز و… نیست.

با کمک کامپیوتر، خدمات اینترنتی و تلفن همراه به راحتی می توانید اطلاعات تماس افراد را ذخیره و پیام یادآوری برای مناسبت ها دریافت کنید.

134) در رویدادهای مرتبط با اهداف تان شرکت کنید.
انسان های موفق در رویدادهایی مانند کنفرانس، همایش، سخنرانی، جلسه های معرفی کتاب و… که به کارشان مربوط می شود یا به نفع شان است، شرکت می کنند.

135) گاهی در رویدادهای غیر مرتبط با اهداف تان شرکت کنید.
شاید با شرکت در برنامه هایی که ربطی به شغل و اهداف شما ندارد، علاقه ی خود را به موضوعی که هرگز فکرش را هم نمی کردید، کشف کنید؛ یا اینکه بتوانید محتوای آن جلسه را در گفتگوهای خود با دیگران به کار ببرید.

136) پل های پشت سر خود را خراب نکنید.
در حفظ روابط خود کوشا باشید تا بدین وسیله فرصت های بیشتری را به سوی خود جلب کنید. حتی اگر رفتار بدی با شما داشتند، احساسات خود را مهار و حرفه ای برخورد کنید؛ زیرا سرانجام آب ها از آسیاب می افتد و اگر از خود متانت و منطق نشان داده باشید، می توانید بار دیگر وارد صحنه شوید.

137) از معرف خود قدردانی کنید.
معرفی شدن به کسی یا جایی، کم چیزی نیست. این بسیار مهم است که کسی از جانب خود، شما را برای کاری تایید و ضمانت کند!

از او قدردانی کنید. البته نوع و میزان قدردانی شما باید با لطفی که آن شخص در حق تان انجام داده است، تناسب داشته باشد.

138) به تنهایی غذا نخورید.
وقت غذا بهترین فرصت برای شناخت بیشتر افراد است. برای گفتگو با افرادی که مورد علاقه تان هستند، پیش قدم شوید و به آنها پیشنهاد بدهید که شام یا ناهاری با هم میل کنید تا بتوانید در آن مدت درباره ی خودشان، تجربه ها و فعالیت هایشان اطلاعاتی بدست آورید.

139) برای خود یک وب سایت داشته باشید.
امروز کارفرمایان از طریق اینترنت درباره ی افرادی که در نظر دارند به کار گیرند، تحقیق می کنند و اگر به عکسی ناشایست از شما یا اظهارنظر ناجورتان درباره ی همکاران سابق تان بر بخورند، به ضررتان خواهد بود.

با درست کردن یک وب سایت اطلاعاتی از قبیل میزان تحصیلات، مهارت ها، اهداف و نیازهای تان را بنویسید و آن را به روز نگه دارید.

140) بیانیه ای شخصی بنویسید.
برای تبدیل شدن به فردی تاثیرگذار باید بدانید که چه کسی هستید و از زندگی چه می خواهید. نوشتن بیانیه به شما کمک می کند تا دریابید دقیقاً باید بر چه چیزهایی متمرکز شوید.

این بیانیه باید ترغیب کننده، قابل فهم و قابل اجرا و با شخصیت و روحیه ی شما هماهنگ باشد.

141) پیروزی خود را مجسم کنید.
اگر بتوانید چیزی را در ذهن خود ببینید، آن را در واقعیت نیز خواهید دید. بنابراین از این روش برای رسیدن به خواسته هایتان بهره ببرید.

این کار نه تنها سبب می شود به دنبال موقعیت های سودآور باشید، بلکه میزان شایستگی تان را به شما یادآوری می کند، تا خود را انسانی موفق ببینید.

142) واقع بین باشید.
به یاد داشته باشید که اهداف تان باید مطلوب و در حد توان شما باشد. برای این هفته کارهایی تعیین کنید که بتوانید بطور کامل آنها را انجام بدهید و آنگاه هر هفته بر بزرگی هدف های خود بیفزایید.

وارن بافت می گوید: «من دنبال موانع دو متری نمی گردم که مجبور باشم از روی آنها بپرم بلکه موانع نیم متری را بر می گزینم که بتوانم با برداشتن یک گام از روی آنها بگذرم.»

143) اهداف بلندمدت خود را روشن کنید.
اهداف بلندمدت خود را در نظر بیاورید. آیا می خواهید ادامه ی تحصیل بدهید؟ کسب و کاری راه بیندازید؟ تشکیل خانواده بدهید؟ خانه بخرید؟ …

هر خواسته ای که دارید، بنویسید و آن را در جایی بگذارید که پیوسته جلوی چشم تان باشد تا به یاد داشته باشید که هنوز با آنها فاصله دارید.

به این ترتیب دارای هدف می شوید.

144) به خود اجازه ی آرزو کردن و رویاپردازی بدهید.
وقتی ما بزرگ می شویم، آرزوهای خود را فراموش می کنیم؛ در حالی که امید و آرزو، ستون هایی هستند که می توانیم اهداف دست یافتنی خود را بر پایه ی آنها بنا نهیم.

هرگاه ایده ای به ذهن تان رسید، آن را بنویسید.

145) عادت کنید که هر روز گامی به جلو بردارید.
هر روز در جهت رسیدن به اهداف بلندمدت خود گامی کوچک بردارید. اگر می خواهید روزی در دوی ماراتن شرکت کنید، دست به کار شوید. ابتدا با پیاده روی شروع کنید و آنگاه تا دویدن کامل، به مرور به مسافت و شدت فعالیت تان بیفزایید.

هر یک متری که به مسافت روز گذشته بیفزایید، شما را به هدف نهایی تان نزدیک تر می کند.

146) دیگران را هم شرکت دهید.
هرگز برای دیگران زندگی نکنید اما از آنها برای انگیزه گرفتن جهت رسیدن به اهداف تان بهره بگیرید.

وقتی که دیگران از برنامه های شما آگاه شوند، با پیگیری های خود سبب می شوند تا به عهد و پیمان خود پایبندتر بمانید.

147) شرافت را از یاد نبرید.
اگر می بینید برای رسیدن به هدفی لازم است از حیله و کلک استفاده کنید، از خیر آن بگذرید.

با دغل کاری شاید در رسیدن به خواسته های خود پیروز شوید، اما به عنوان فردی فریبکار، لاابالی، بی شخصیت و نادرست شناخته می شوید.

148) برای مفهوم بخشیدن به زندگی، به امور خیریه بپردازید.
افرادی که داوطلبانه، مثلاً به غذاخوری های خیریه کمک می کنند، زمانی که می بینند با تلاش آنها عده ای گرسنه سیر می شوند، احساس خرسندی و مفید بودن می کنند.

همواره کمک به دیگران را پایه و اساس اهداف و برنامه های خود قرار دهید.

149) همواره هدف گذاری کنید.
داشتن هدف حس خوبی به انسان می دهد. اما به محض اینکه به هدفی برسیم، حس می کنیم به بن بست رسیده ایم و نمی دانیم دیگر برای چه چیزی باید تلاش کنیم.

بنابراین همواره هدف گذاری کنید و همیشه بطور همزمان چندین هدف برای خود در نظر بگیرید تا وقتی به یکی رسیدید بتوانید سراغ دیگری بروید و بیکار نمانید.

150) آنچه را آغاز کرده اید، به پایان برسانید.
اگر عادت دارید هر کاری را نیمه کاره رها کنید، بدانید که در شرایط و موقعیت های جدی هرگز نمی توانید به خودتان امیدوار باشید. دیگران نیز به شما اعتماد نخواهند کرد.

هر کاری را آغاز می کنید به نتیجه برسانید تا به پیروزی برسید.

151) دستاوردهای خود را گرامی بدارید.
انسان هرگز نمی داند اهدافش در نهایت او را به کجا خواهند برد.

شاید هنوز به برخی از اهداف خود نرسیده باشید، اما بی شک تا به این لحظه دستاوردهای زیادی داشته اید که نباید از آنها غافل شوید. همین دستاوردها موجب اندیشه پردازی و پدید آمدن اهداف جدید می شوند.

152) مسئولیت های بیشتری بخواهید.
پیش قدم شدن برای انجام کارها در محل کار، بی پاداش نمی ماند. در پژوهشی که از گروهی از مدیران عامل به عمل آمد، 82 درصد اظهار داشتند بهترین شیوه و ترفندی که می تواند موجب ارتقای کارمند شود، درخواست مسئولیت بیشتر است.

درخواست مسئولیت بیشتر، راهی بدیهی برای برداشتن گام آغازین است اما تنها عده ی کمی به این امر گرایش دارند.

153) در برنامه های اختیاری شرکت کنید.
وقتی که از گردهمایی، سخنرانی یا جلسه ی معرفی محصولی آگاه می شوید که حضور در آن اجباری نیست، فرصت را از دست ندهید و شرکت در آن را یک امتیاز برای خود بدانید. شاید آن جلسه و در آن زمان به دردتان نخورد اما با این کار نشان می دهید که بطورکلی به پیشرفت شرکت و سیستم اداری خود علاقمند هستید.

همچنین سرپرستان هر زمان بخواهند پستی را به کسی بدهند به سراغ افرادی می روند که با زیر و بم کار شرکت آشنایی بیشتری دارند.

154) از شکستن قالب خود نترسید.
اغلب انسان ها انعطاف ناپذیر هستند و در برابر تغییر مقاومت می کنند. بررسی های اخیر دانشگاه UCLA نشان می دهد 91 درصد بزرگسالان، ایده های جدید را نمی پذیرند.

اما بدون اندیشه های نو و به اجرا درآوردن آنها، دنیا هرگز دگرگون نمی شود و کالاها و خدمات جدید به وجود نمی آید.

بنابراین بکوشید جزء آن 9 درصدی باشید که وضعیت موجود را زیر سوال می برند یا از چیزهای قدیمی استفاده های جدید می کنند.

155) صدای خود را به گوش دیگران برسانید.
اگر انسان ها ایده هایشان را برای خود نگه می داشتند، دنیا هرگز پیشرفت نمی کرد.

از در میان گذاشتن ایده هایتان با دیگران خجالت نکشید.

البته خودتان هم می دانید که همیشه همه ی ایده هایتان پذیرفته نمی شوند اما با این کار، به عنوان فردی صاحب نظر شناخته می شوید.

156) از صرف وقت برای ایده ای که شاید به نتیجه نرسد، نترسید.
اگر ایده ای به ثمر نرسد، به این معنی نیست که تلاش شما بی ارزش بوده است.

حتی اگر به نتیجه ی دلخواه نرسید، تجربه ها و اطلاعاتی که در این مدت به دست می آورید، در جایی دیگر به کارتان خواهد آمد؛ یعنی نه تنها چیزی از دست نمی دهید، بلکه پخته تر می شوید.

157) دست به کارهای نو بزنید و همواره سخت کوش باشید.
هر انسانی با پشتکار فراوان و ابتکار عمل می تواند دستاوردهای زیادی کسب کند. شما نیز می توانید با تلاش و سخت کوشی در جهت به ثمر رساندن ایده هایتان گام بردارید.

به یاد داشته باشید که حتماً لازم نیست فرد مشهوری شوید. به هر درجه ای از موفقیت که دست یابید، عده ای هستند که قدر و منزلت آن را بدانند.

158) کلاه خلاقیت خود را بر سر بگذارید.
همواره از قدیم به ما گفته اند: «چو فردا رسد فکر فردا کنیم.» اما در این دنیا، انسان هایی هستند که در ذهن خود فکر فردا را کرده اند؛ و برای همین از دیگران جلو هستند.

شما نیز همین کار را انجام بدهید. خلاق باشید و در زمان اندیشه پردازی هرگز نگذارید مواردی که هم اکنون غیرممکن به نظر می رسند، شما را بترسانند و عقب نگه دارند.

افکار خود را به آن سوی دیوارها، سقف ها و مرزها پرواز دهید.

159) از افرادی که مانع ابتکار عمل تان هستند، دوری کنید.
به هر زحمتی که شده از افراد منفی باف دوری کنید و نگذارید که مانع پیروزی تان شوند. بدبینی را بیماری بدانید و به آن نزدیک نشوید.

اما اگر شرایط به گونه ای است که نمی توانید با آنان قطع رابطه کنید، به آنها چیزی از ایده تان نگویید. به این ترتیب آنها فقط فرصت تبریک گفتن به شما را خواهند داشت، نه منصرف کردن تان را.

160) مثبت اندیشی را تمرین کنید.
بر اساس مطالعات پژوهشگران دانشگاه ییل، طول عمر انسان های خوش بین هفت سال و نیم بیشتر از افراد مایوس است.

به جای اینکه بگویید: «من هرگز به پست بالاتر نمی رسم» یا «من در این امتحان قبول نمی شوم»، بیندیشید که اگر تلاش کنید، به همه چیز می رسید.

161) بکوشید بهترین باشید.
اگر چیزی مانع پیشرفت شما است، از شر آن خلاص شوید و از افرادی که ذهن مسموم دارند، دوری کنید.

خلاصه ی کلام اینکه محیط و اطرافیان خود را به گونه ای برگزینید و مدیریت کنید که شما را به سوی پیروزی هدایت کنند.

تصمیم بگیرید بهترین باشید تا بتوانید از زندگی بهره ی کامل ببرید.

162) همیشه لبخند بزنید، حتی وقتی حوصله ندارید.
لبخند کمک می کند احساس بهتری داشته باشید، حتی اگر از ته دل نباشد.

بر اساس بررسی هایی که در سال 2005 در مرکز پزشکی بابتیست دانشگاه ویک فارست صورت گرفت، مثبت اندیشی کمک می کند تا بیماران بر درد چیره شوند. دکتر تستو کویاما سرپرست این پژوهش می گوید: «امیدواری و مثبت نگری تا میزان 28 درصد درد را کاهش می دهد، یعنی چیزی برابر با یک تزریق مورفین.»

163) واقعیت خود را بیافرینید.
از این پس هرگاه کسی حالتان را پرسید، نگویید خوب هستید، بگویید عالی هستید.

اگر می خواهید زندگی بهتری داشته باشید، حرف های بهتری درباره ی زندگی تان بزنید. واژه هایی که ما برای بازگو کردن اندیشه ها، احساسات و باورهایمان به کار می بریم، قدرتی شگرف در شکل دادن به دیدگاه مان دارند.

164) به خودتان شک نکنید.
شک و دودلی در هر تصمیمی موجب هدر رفتن وقت، آزرده شدن اطرافیان و آسیب دیدن نگرش انسان می شود و نشانه ی ناپختگی است.

در زمان تصمیم گیری، اطلاعات لازم و کافی را بدست آورید، شتاب زده نباشید و بهترین تصمیم را بگیرید و دیگر به آن شک نکنید.

165) وقت شناس باشید.
وقتی که به موقع در جایی حاضر شوید، یعنی برای دیگران احترام قائل هستید و نشان می دهید که وقت آنها نیز به اندازه ی وقت خودتان برای شما ارزش دارد.

همچنین با وقت شناسی به دام تنش ناشی از دیر کردن نمی افتید. قرارتان در همان ساعت تعیین شدن پایان می یابد و کار به وقت اضافه نمی کشد!

166) از سرعت خود بکاهید.
از سرعت خود بکاهید. لقمه هایتان را آهسته بجوید، مزه مزه کنید و از آن لذت ببرید. با آرامش گفتگو کنید. با سرعت مجاز رانندگی کنید و به راننده ای که می خواهد از شما سبقت بگیرد، راه بدهید.

انسان های موفق در شتاب نیستند و متانت و شکیبایی خاصی در رفتارشان وجود دارد.

167) معتاد به کار نباشید.
اگر بیش از حد به کار چسبیده اید، از خود بپرسید چه چیزی عایدتان می شود؟

بیشتر از نه ساعت کار نکنید. به جای اینکه تا دیر وقت سر کار بمانید، ساعت های کمتر با بازدهی بالاتر کار کنید.

168) خواسته ها و اهداف تان را بازنگری کنید.
هیچکس در بستر مرگ فکر نمی کند که ای کاش چیزهای بیشتری خریده بود.

اگر برای بدست آوردن چیزهایی که به آن نیاز ندارید صبح تا شب کار می کنید، وقتش رسیده است که اهداف تان را مورد بازبینی قرار دهید.

169) به آنچه برای تان مهم است اولویت بدهید.
زندگی لباس نیست که وقتی کهنه شد با لباسی نو جایگزینش کنیم.

از خودتان بپرسید دلتان می خواهد زمانی که عمرتان پایان می گیرد، چگونه زندگی کرده باشید.

اولویت های خود را مشخص کنید و بر پایه ی آنها تصمیم بگیرید تا در نهایت پشیمان نشوید.

برای موفق شدن باید حرکت کرد. بهتر است بدانید هر کاری که یک فرد بی سواد و تحصیل نکرده انجام داده است؛ هر فرد دیگری با ظرفیت ذهنی برابر نیز می تواند به میزان دو برابر انجام دهد و به برتری رسد. پس دیگر بهانه ای نداشته باشید و قدم اول را همین الان بر دارید.

[toggle title=”برای مشاهده منابع اینجا کلیک کنید.” state=”close” ]

مقاله علمی و آموزشی «169 نکته موفقیت در دنیای واقعی»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری، ترجمه و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب اصولی ساده برای موفقیت، نوشته ی الکس لاچ و ترجمه ی سیما فلاح و ماندانا نوران از انتشارات افق دور، منتشر شده در اسفند 1392 با شابک 4-05-6003-600-978 به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

[/toggle]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا