معرفی و خلاصه کتاب DNA نوآور
کتاب DNA نوآور: پنج مهارت برای نوآوری ویرانگر (The Innovator’s DNA: Mastering the Five Skills of Disruptive Innovators) نوشته جف دایر (Jeff Dyer)، هال گرگرسن (Hal Gregersen) و کلایتون کریستنسن (Clayton M. Christensen) در سال 2011 منتشر شده است و هدف این کتاب این است که افراد بتوانند دی ان ای نوآوری خود را تقویت کنند و قابلیت های نوآورانه سازمان خود را افزایش دهند.
کتاب DNA نوآور توسط انتشارات دانشگاه هاروارد به چاپ رسیده است و راه تازه ای را برای مدیران پیشرو گشود که می توانند خود و کارکنان شان را برانگیزند؛ به گونه ای که سود سرشاری نصیب سازمان کنند. بدین منظور جف دایر و همکارانش رفتار شاخص ترین نوآوران دنیا را مورد بررسی قرار دادند.
کتاب دی ان ای نوآور اثر پرفروشی بود که به 13 زبان ترجمه شد و در سال 2011 جایزه کتاب نوآوری سال را از موسسه مدیریت چارتر دریافت کردند. در ادامه شما می توانید چکیده کتاب DNA نوآور را مطالعه نمایید.
کلیت کتاب DNA نوآور
جف دایر در کتاب DNA نوآور بر این نکته تاکید می کند که توانایی نوآوری یک مقوله صرفاً وراثتی نیست، با این حال از استعاره DNA برای توصیف فرآیندهای درونی نوآوران استفاده می کند.
پیشرفت های اخیر در حوزه ژن درمانی نشان داده است که این امکان وجود دارد که دی ان ای افراد را تغییر داد و بهبود بخشید تا بهتر بتوانند در برابر بیماری ها مقاومت کند. به همین صورت می توان تصور کرد که امکان قدرتمندتر کردن DNA نوآوری افراد وجود دارد.
برای روشن تر شدن این بحث، جف دایر مثال جالبی در مورد یک دوقلو را مطرح می کند. فرض کنید شما برادر دوقلوی همسان دارید که از لحاظ توانایی ها و استعدادهای ذهنی دقیقاً مانند شما می باشد. به هر دوی شما یک هفته زمان داده می شود تا در زمینه کسب و کار به یک ایده خلاقانه برسید. در طول این هفته، فرض کنید خود شما در اتاق در بسته ای می روید و به تفکر و نوآوری مشغول می شوید.
در مقابل، برادر دوقلوی شما با چند نفر از جمله مدیر، مهندس، طراح و موسیقیدان صحبت می کند، از چند شرکت تازه تاسیس و مبتکر بازدید می کند تا فرآیندهای کاری آنها را مشاهده کند، چند محصولی را که به تازگی وارد بازار شده است، مورد تجزیه و تحلیل و موشکافی دقیق قرار می دهد، محصول نمونه ای را که خودساخته است به چند نفر نشان می دهد و ده بار در روز از خود می پرسد «اگر این کار را انجام بدهم چه می شود؟» و «چه موانعی بر سر راه این طرح وجود دارد؟»
به نظر شما از میان دو نفر چه کسی به ایده نوآورانه تر (و البته دست یافتنی تری) دست می یابد؟ احتمالاً برادر دوقلوی شما به ایده بهتری دست خواهد یافت، اما نه به این دلیل که از لحاظ ژنتیکی خلاقیت و نوآوری بالاتری دارد. طبعاً عامل وراثت در میزان خلاقیت افراد تاثیرگذار است، اما در این مورد تاثیر چندانی ندارد. می توان انتظار داشت با پیمودن مسیری شبیه به آنچه برادر دوقلوی شما طی کرد، افراد به ایده های نوآورانه تری دست یابند.
کارآفرینان نوآور در زمینه مشاهده، تجربه گری و شبکه سازی بندرت مهارت نسبتاً بالایی دارند. تمامی کارآفرینان و نوآوران برجسته که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند، در زمینه تداعی و پرسش، مهارت بالاتر از میانگین را نشان دادند. اینطور به نظر می رسد که این دو مهارت بطور گسترده تری در میان کارآفرینان و نوآوران وجود دارد.
برخلاف افراد نوآور که عمدتاً به دنبال تغییر دادن مدل های موجود کسب و کار، محصولات و فرآیندهای آن هستند، بسیاری از مدیران ارشد بجد تلاش می کنند تا آنچه را که بر اساس مدل موجود باید انجام دهند، به موقع تحویل بدهند. به عبارت دیگر، کارآفرینان نوآور عمدتاً در زمینه مهارت های کشف برتری دارند، اما مدیران ارشد، غالباً در زمینه مهارت های تحویل شاخص هستند.
مهارت های نوآوران ویرانگر
یکی از مهارت های نوآوران ویرانگر، پرسشگری است. آنها تلاش می کنند تا از زاویه متفاوتی به موضوع نگاه کنند. موسسان پی پل به این فکر افتادند که چگونه می توانند پول را به شیوه متفاوتی منتقل کنند.
مهارت دیگر مشاهده است. مثال مشهور در این زمینه، مشاهدات هوارد شولتز در ایتالیا و تاسیس استارباکس بر اساس آن بود.
مهارت دیگر نوآوران ویرانگر، شبکه سازی و ارتباطات اجتماعی است. ارتباط با کارشناسان و متخصصان (حتی در میان رشته های دیگر) و گرفتن ایده های تاثیرگذار از آنها، زمینه بسیاری از نوآوری های بزرگ در دنیای کسب و کار بوده است.
علاوه بر این، تجربه کردن می تواند به ایجاد ایده های نوآورانه بینجامد. باز و بسته کردن قطعات یک دستگاه یکی از نمودهای این مهارت می باشد.
جف دایر تصریح می کند که این چهار مهارت (پرسشگری، مشاهده، شبکه سازی و مشاهده کردن) اسباب تحریک تفکر تداعی کننده را فراهم می آورد و به افراد کمک می کند ایده ها را کنار هم بگذارند و اتفاق جدیدی بیافرینند.
جف دایر تاکید می کند که مدیران باید کارکنان خود را نسبت به لزوم تقویت این مهارت ها در خود آگاه سازند.
علاوه بر این، آنها باید فرهنگ پرسشگری را در سازمان خود به وجود آورده و تثبیت کنند. آنها باید به کارکنان خود فرصت به چالش کشیدن فرآیندهای سازمان را بدهند. سازمان ها حتی باید امکان مشاهده فرآیندها و ساختار سایر شرکت ها را برای کارمندان خود فراهم آورند.
در نهایت، شرکت دادن نیروها در کنفرانس ها و دعوت از کارکنان و متخصصان به سازمان برای برقراری جلسات با نیروهای خود، مهارت های ارتباطی و نوآوری را در آنها تقویت می کند.