معرفی و خلاصه کتاب هفت پرسش پیرامون استراتژی

دکتر رابرت سایمونز (Robert Simons) استاد دانشکده کسب و کار هاروارد است. وی بیش از 30 سال در حوزه های اجرای استراتژی، کنترل مدیریت و حسابداری مشغول به تدریس و تحقیق می باشد. از ایشان آثار و تالیفات متعددی منتشر شده است که از مهم ترین آنها می توان به کتاب هفت پرسش پیرامون استراتژی: رویکردی ساده برای اجرایی بهتر (Seven Strategy Questions: A Simple Approach for Better Execution) اشاره کرد که در سال 2010 از سوی هاروارد بیزینس پرس به چاپ رسید.

پژوهش های دکتر سایمونز بر سه محور مدیریت متمرکز است که نقش محوری بر اجرای موفقیت آمیز استراتژی دارند. این سه حوزه عبارتند از: طراحی سازمان، اندازه گیری و کنترل عملکرد و مدیریت ریسک.

در ادامه شما می توانید با دیدگاه های دکتر رابرت سایمونز در دو کتاب اهرم های طراحی سازمان و هفت پرسش پیرامون استراتژی آشنا شوید.

یکی دیگر از کتاب هایی که ایشان به رشته تحریر درآورده است، کتاب «اهرم های طراحی سازمان» است که در سال 2005 از سوی انتشارات دانشگاه هاروارد به چاپ رسید. کتاب مزبور به این موضوع اشاره کرده است که طراحی سازمان به مثابه سیستم پاسخگویی است که نقش ها، حقوق و مسئولیت ها را درون آن تعریف می کند. این طراحی تاثیر مستقیم روی عملکرد تک تک کارکنان دارد.

با این وصف، رهبران انگشت شماری به نحوه انتخاب، اجرا و انطباق این طراحی توجه ویژه مبذول می دارند. رابرت سایمونز اینطور استدلال می کند که رهبران باید طراحی سازمان را یک اهرم مدیریتی قدرتمند و نه نتیجه اجتناب ناپذیر تحول و تکامل شرکت در نظر بگیرند. از این طریق رهبران می توانند بهره وری را در تک تک سطوح سازمان به حداکثر برسانند. در این کتاب نظریه جدید در مورد ساختار سازمان مطرح می شود که بر پایه چهار رکن تعریف مشتری، متغیرهای عملکرد انتقادی، تنش خلاقانه و وفاداری به ماموریت استوار است.

بر پایه این اصول، سایمونز فرآیند گام به گامی را پیشنهاد می کند که رهبران به کمک آن می توانند ساختار و نظام های پاسخگویی را طراحی کنند و به مرحله اجرا برسانند. چنین زیرساخت هایی بر نحوه انجام کار از سوی کارمندان، چگونگی صرف انرژی و توجه آنها، و جهت دهی فعالیت های کارکنان در مسیر اهداف استراتژیک سازمان تاثیر مثبتی می گذارد.

وی همچنین چهار اهرم طراحی سازمانی را در این کتاب بر می شمارد که عبارتند از: طراحی واحد، سیستم های کنترل تشخیصی، شبکه های تعاملی و مسئولیت بخشی به دیگران.

سایمونز تصریح می کند که رهبران می توانند با مدیریت این اهرم ها اثربخشی و تاثیرگذاری فعالیت های سازمان را به طرز قابل توجهی ارتقا دهند. این کتاب برای تمامی افرادی که در زمینه سنجش و مدیریت عملکرد در سازمان مسئولیت دارند، نشان می دهد که طراحی چنین ساختارهایی در سازمان چگونه می تواند نقشه راهی برای موفقیت آن باشد.

اثر شاخص دیگری که در سال 2010 از این استاد دانشکده کسب و کار هاروارد منتشر شده است، کتاب هفت پرسش پیرامون استراتژی: رویکرد ساده برای اجرایی بهتر است. این کتاب به مدیران کمک می کند استراتژی رقابتی سازمان خود را به مجموعه ای از اقدامات روزانه ترجمه کنند. این امر بدین معنی است که منابع سازمان در مسیر درستی قرار گیرد، میان نوآوری و کنترل تعادل برقرار شود و تمامی کارکنان در مسیر واحدی قرار گیرند.

دکتر سایمونز تصریح می کند که برای تحقق این اهداف، سازمان ها باید همواره پرسش های مناسبی از خود بپرسند. مطرح کردن این سوالات به سازمان ها امکان می دهد که خلاهای موجود در فرآیند اجرای استراتژی خود را بشناسند و بر مهم ترین اولویت های خود متمرکز شوند. در ادامه این پرسش ها را بطور خلاصه مرور می کنیم:

  • سوال اول: مشتریان اصلی شما چه کسانی هستند؟ آیا فعالیت های شرکت خود را به منظور ارائه بیشترین ارزش به آنها تعریف کرده اید؟
  • سوال دوم: سهامداران، کارکنان و مشتریان سازمان شما چگونه نسبت به ارزش های بنیادی آن توجیه شده اند؟ آیا تمامی نیروهای سازمان به تحقق این ارزش ها متعهد شده اند؟
  • سوال سوم: کدام عوامل مرتبط با عملکرد انتقادی را رصد می کنید؟ پاسخگویی در برابر این متغیرها را چگونه پی ریزی کرده اید؟
  • سوال چهارم: چه خط قرمزهایی را برای استراتژی خود مشخص کرده اید؟ آیا تمامی کارکنان با این خط قرمزها و مصادیق عبور از آنها آشنایی دارند؟
  • سوال پنجم: چگونه تنش خلاق ایجاد می کنید؟ آیا این میزان تنش، به اندازه کافی تسهیل کننده نوآوری است؟
  • سوال ششم: کارکنان شما چه اندازه برای همکاری با یکدیگر متعهد هستند؟ آیا آنها برای موفقیت شرکت شما مسئولیت ها را میان خود تقسیم می کنند؟
  • سوال هفتم: با چه ابهاماتی در زمینه استراتژی روبرو هستید؟ چگونه توجه کارکنان خود را به این ابهامات جلب می کنید؟

این پرسش ها شما را مجبور خواهد کرد که پیش فرض های نانوشته استراتژی خود را مورد بازبینی قرار دهید و نحوه اجرای این استراتژی را از طریق فرآیندها و زیرساخت های کسب و کار خود مورد بررسی و تحلیل قرار دهید. سایمونز در این کتاب نمونه های متعددی را مطرح می کند تا به شرکت ها کمک کند مسیر اجرای استراتژی های خود را به روشنی درک کنند.

دکتر رابرت سایمونز خودشیفتگی و عدم نشان دادن رغبت به تصمیم گیری های دشوار را یکی از مهم ترین موانع بر سر راه سازمان ها برای اجرای استراتژی های خود می داند. به عبارت دیگر، اکثر مدیران تمایلی برای تعمق روی تصمیم گیری های دشوار ندارند و در اکثر موارد آسان ترین راه را انتخاب می کنند. وی تاکید می کند که رهبران باید این خودشیفتگی و راحت طلبی را کنار بگذارند و در مورد گزینه های دشوارتر و تصمیم گیری های چالشی با دقت و ظرافت بیشتری بیندیشند.

یکی از نمونه های این تصمیم گیری های دشوار، انتخاب مشتریان هدف است. سایمونز به این نکته اشاره می کند که تعیین دو یا چند گروه توامان به عنوان مشتریان هدف، انتخاب آسانی است که بسیاری از مدیران به سراغ آن می روند.

مشکل بزرگ این رویکرد این است که اگر سازمان ها بخواهند منابع خود را صرف پاسخ دادن به نیازهای چندین گروه از مشتریان کنند، به هیچکدام از آنها نمی توانند به درستی خدمت رسانی کنند. از آنجایی که منابع در اختیار سازمان ها محدود است و رقابت شدیدی در بازار وجود دارد، چنین رویکردی شرکت ها را به موفقیت نخواهد رساند. از سوی دیگر، مشتریان نیز شرکت هایی را که تمامی نیرو و توجه خود را صرف نیازهای آنها می کنند، به شرکت هایی که بخشی از منابع خود را به آنها اختصاص می دهند، ترجیح می دهد.

شرکت ها همچنین باید به این موضوع اساسی توجه کنند که در هر زمان باید یکی از سه گروه مشتریان، کارکنان و یا سهامداران را در اولویت قرار دهند. به عنوان مثال، در شرکت های ارائه دهنده خدمات، کارکنان باید در اولویت توجه قرار گیرند. اگر آموزش های لازم به کارکنان داده شده و مزایای شغلی مناسبی برای آنها فراهم شود، آنها بهتر به مشتریان خدمت رسانی می کنند و از این طریق منافع سهامداران بهتر تامین می شود.

در مقابل در شرکت هایی که سهامداران را در کانون توجه خود قرار می دهند، کارکنان بطور مستقیم در اموری همچون سودآوری و استفاده از سرمایه مشارکت داده می شوند. نکته جالب توجه دیگری که در کتاب هفت پرسش پیرامون استراتژی مطرح می شود این است که شرکت ها زمان و انرژی بسیاری را صرف تحلیل های آماری می کنند، اما در بسیاری از موارد این تحلیل ها نمی تواند آنها را از شکست نجات دهد. پیشنهاد سایمونز این است که به جای تمرکز بر عوامل موفقیت سازمان، از عواملی که منجر به شکست آن می شود پرسش کنیم. در صورت اتخاذ چنین رویکردی، مدیران متوجه می شوند عواملی که سازمان ها را در کوتاه مدت یا بلندمدت به سمت شکست می برند، در چنین تحلیل هایی پنهان هستند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا