با 6 مورد از رایجترین انواع مدیریت آشنا شوید
منظور از انواع مدیریت، روشی است که یک مدیر، برای ساماندهی اشخاص، جلسات، پروژهها، تیمها یا کارکنان سازمان از آن استفاده میکند. جزئیاتی از قبیل نحوه اداره کردن کارها، شیوه انجام تصمیمگیریها، برنامهریزیها و نحوه استفاده از قدرتی که وی در اختیار دارد، همگی در این بحث جای میگیرند.
هر فردی با فرد دیگر و هر سازمانی با سازمان دیگر تفاوت دارد. به همین دلیل، شما در زندگی حرفهایتان، ممکن است با انواع مختلف مدیریت سروکار داشته باشید یا به عنوان مدیر، سبکهای متفاوتی از مدیریت را در شرکت یا کسبوکارتان پیادهسازی کرده باشید. در این مقاله، ما 6 مورد از معمولترین انواع مدیریت را با شما در میان میگذاریم و در مورد هر کدام، یک مثال نیز میزنیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مدیریت، مقاله آموزشی مدیریت را مطالعه کنید
اگر مدیر هستید، با مطالعه مقاله حاضر میتوانید با سبک مدیریت خودتان بیشتر آشنا شوید. اگر کارمند هستید، مطالعه این مقاله میتواند به شما کمک کند نوع مدیریت مدیرتان را به شکلی دقیق، شناسایی کنید.
شش مورد از انواع مدیریت به همراه ذکر مثال
1) مدیریت استبدادی
یک مدیر استبدادی، از رویکرد بالا به پایین استفاده میکند. چنین فردی، تمام تصمیمها را خودش میگیرد، سیاستهای مشخص و خاصی را تبیین میکند و از همه میخواهد از این سیاستها پیروی کنند. چنین مدیری هیچگاه نظرات کارمندانش را نمیپرسد و از آنها بازخورد نمیگیرد. در چنین سازمانی که مدیریت استبدادی بر آن حاکم باشد، هیچ ایده و نوآوری جدیدی پدیدار نمیشود.
مثال: در بسیاری از رستورانها، مدیریت استبدادی استفاده میشود. مدیران اغلب رستورانها، از کارکنان صرفاً انتظار دارند که غذا را طبق سفارش آماده کرده و با کیفیتی بالا، در اختیار مشتری قرار بدهند. بسیاری از رستورانها با حاشیه سود پایین اداره میشوند و استفاده از مدیریت استبدادی، بهاندازهای کارآیی دارد که بتواند کارکنان را متمرکز و کارآمد نگه دارد.
2) مدیریت شورایی
افرادی که از نوع مدیریت شورایی استفاده میکنند، به صورت پیوسته از کارمندان بازخورد میخواهند و نگرانیهای کارمندان را جدی میگیرند. در اغلب سازمانهایی که مدیریت شورایی در آنها جریان دارد، سیاست درب باز اجرا میشود. کارمندان به شکلهای مختلف تشویق میشوند نظرشان را در مورد اقدامات ارزشآفرین و ضررده، با بخش مدیریت در میان بگذارند.
مدیریت شورایی به افزایش حس وفاداری منجر میشود و باعث میشود میزان تغییر در تعداد کارمندان به حداقل مقدار ممکن کاهش پیدا کند. به عنوان یک نکته به خاطر داشته باشید: درست است که در مدیریت شورایی، مدیر با کارمندان مشورت میکند، ولی در نهایت خود اوست که صاحب قدرت انتخاب است و باید بهتنهایی تصمیم آخر را بگیرد.
مثال: یک رهبر تیم را در نظر بگیرید که هر هفته با تکتک کارمندان جلسه میگذارد. احوالشان را جویا میشود. نظراتشان را در مورد پیشرفتی که در وظایفشان داشتهاند، میپرسد و در مورد حوزههایی که به اعتقاد کارمند، در آنها نقص وجود دارد، گفتگو میکند. این رهبر تیم که رویکرد مشاورهای را در پیش گرفته، در زمان تنظیم برنامه، تخصیص منابع و اولویتبخشی به اهداف هفته، بازخوردهای تیم را دخیل میکند.
اگر علاقمندید بهترین نوع مدیریت را در سازمانتان پیادهسازی کنید، مقاله آموزشی نحوه تبدیل شدن به یک مدیر موفق را مطالعه کنید.
3) مدیریت دموکراتیک
یکی دیگر از انواع مدیریت، دموکراتیک نام دارد. در این سبک از مدیریت، تصمیمها بر مبنای نظر جمع گرفته میشوند. اتفاقاتی که در سازمانهایی با مدیریت دموکراتیک بسیار به چشم میآید، این است که در کل سطوح سازمان، ارتباط موثر برقرار است و کارمندان و مدیران، دوشادوش هم برای دستیابی به اهداف شرکت همکاری میکنند. مدیریت دموکراتیک در تصمیمگیریهای بلندمدتی که کل شرکت را تحت تاثیر قرار میدهند، بیشتر کارآیی دارد.
مثال: در فروشگاههایی که همه اعضای تیم در همکاری با هم، چیدمان اجناس را انجام میدهند، کمپینهای بازاریابی برگزار میکنند و به مشتریان خدمترسانی میکنند، در واقع نوع مدیریت دموکراتیک پیادهسازی میشود. مدیران دموکراتیک مانند یک میانجی عمل میکنند. همیشه برای پاسخدهی به پرسشها حاضر هستند و به اعضای تیم کمک میکنند در مسیر عملی کردن ایدههایشان قدم بردارند.
4) مدیریت لسه فلر یا عدم مداخلهای
مدیران سبک لسه فلر یا عدم مداخلهای، بیشتر به منتور شباهت دارند نه مدیر. آنها هر زمان که کارمندی به راهنمایی لازم داشته باشد، حاضر میشوند و بیشتر اوقات، به کارمندان اجازه میدهند خودشان در مورد شیوه پیشبرد پروژهها تصمیم بگیرند.
مدیریت لسه فلر شباهتهایی زیادی به «مدیریت همزمان با پرسه زدن» دارد. در این نوع از مدیریت، مدیران تمامی اتفاقات مرتبط با کارکنان را رصد میکنند، ولی در وظایف و پروژههای روزانه آنها دخالت چندانی ندارند.
مثال: مدیریت لسه فلر بیشتر در کسبوکارهایی به کار گرفته میشود که نیاز به خلاقیت و آزادی عمل دارند.
5) مدیریت متقاعدکننده
مدیران متقاعدکننده، کنترل تصمیمها را خودشان به دست میگیرند. ولی تلاش میکنند کارمندان را راضی کنند که تصمیمهای اتخاذ شده توسط مدیریت، نتیجه بهتری برای شرکت به همراه خواهند داشت. در صورتی که یک سازمان موفق عمل کند، کارکنانش از تصمیمهای از بالا به پایین استقبال به عمل میآورند و تمام تلاششان را به کار میگیرند تا به آنها جامه عمل بپوشانند.
درست است که یک مدیر متقاعدکننده در مقایسه با مدیری که از سبک آمرانه پیروی میکند، سلطهجویی کمتری دارد، ولی در حالت کلی، هر دو مورد از انواع مدیریت، از یک فرآیند ارتباطی یکسویه پیروی میکنند و در هیچکدام، کارمندان راهی برای گفتن نظراتشان ندارند.
مثال: سازمانی را در نظر بگیرید که از یک متخصص خارجی، برای نمونه یک مشاور مستقل، درخواست کرده که به شرکت بیاید و عملیات آنها را تجزیه و تحلیل کند. در مراحل ابتدایی، کارمندان صحبتهای مشاور را باور نخواهند کرد و میل چندانی به اجرای توصیههای او نشان نخواهند داد. در چنین شرایطی وقتی مدیر میآید و کارمندان را متقاعد میکند که انتقادات و توصیههای مشاور معتبر هستند، در واقع از نوع مدیریت متقاعدکننده استفاده کرده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر، مقاله آموزشی مدیریت سازمان را بخوانید
6) مدیریت تحولآفرین
آخرین مورد از انواع مدیریت، مدیریت تحولآفرین نام دارد. در این روش، مدیر تلاش میکند محیطی به وجود بیاورد که برای ظهور و بروز نوآوری مساعد باشد. شرکتهایی که در صنعتی با سطح رقابت بالا کار میکنند و نرخ تغییر در حوزه کاریشان زیاد است، بهتر است مدیریت تحولآفرین را سرلوحه اقداماتشان قرار بدهند. البته لازم به ذکر است کارمندان مربوطه نیز باید از شایستگی کافی برای کار کردن در چنین محیطی برخوردار باشند. اگر کارمندان آمادگی سازگاری نداشته باشند یا نرخ تغییر بیشازحد زیاد باشد، ایدههای ردههای بالاتر سازمان به خوبی مورد اجرا قرار نخواهند گرفت.
مثال: صنعت تکنولوژی، جزو حوزههایی است که برای پیادهسازی مدیریت تحولآفرین ایدهآل به نظر میرسد. مدیران شاغل در صنعت تکنولوژی، به شکلی پیوسته در حال سازگار شدن با بازار هستند و کارمندانشان را بابت تولید محصولات خارقالعاده به چالش میکشند.
کدام یک از انواع مدیریت را دنبال کنیم؟
در این مقاله، 6 مورد از انواع مدیریت را معرفی کردیم. هر کدام از این انواع مدیریت، در شرایط و موقعیت خودشان کارآیی دارند. شما به عنوان مدیر، باید بر اساس نوع شخصیت خودتان، وضعیتی که در آن قرار دارید و نوع کارمندانی که دارید، نوع مناسب مدیریت را انتخاب کرده و بر اساس آن پیش بروید.