تفکر استراتژیک یا راهبردی چیست؟

یکی از اصطلاحات جدید در دنیای استراتژی، تفکر استراتژیک است. هنوز هیچ تعریف مشخص و فراگیری برای این اصطلاح وجود ندارد ولی همگان این اندیشه که تفکر استراتژیک می‌تواند زیربنای مناسبی برای استراتژی‌های خلاق و اثربخش باشد، اتفاق نظر دارند.

تعریف

هامل و پراهالاد تفکر استراتژیک را شیوه خاصی برای اندیشیدن می‌دانند که می‌توان آنها را مهارت معماری استراتژی دانست.

مینتزبرگ تفکر استراتژیک را مبنایی برای خلق استراتژی‌های قاعده‌شکن (کاری که فرآیندهای برنامه‌ریزی قادر به آن نیستند) ذکر می کند.

مایکل پورتر با نظری متفاوت، ابزار تحلیلی را در ایجاد تفکر استراتژیک موثر می‌داند.

یکی از صاحب‌نظرانی که مطالعات خود در مورد تفکر استراتژیک را در قالب یک الگو ارائه داده است خانم جین لیدکا است. لیدکا تعریف جامعی از تفکر استراتژیک را عرضه و با ارائه یک الگو، اجزای تفکر استراتژیک و روابط بین آنها را بیان می‌کند. در مدل لیدکا هیچ تعارضی با نظریات مینتزبرگ و پورتر وجود ندارد. وی تفکر استراتژیک را مبنایی برای خلق استراتژی‌های نو می‌داند که قادر است قواعد رقابت را تغییر دهد و چشم‌اندازی کاملاً متفاوت از وضع موجود ترسیم کند. لیدکا برنامه‌ریزی استراتژیک را ابزاری برای پیاده‌سازی استراتژی‌های خلق شده از طریق تفکر استراتژیک و همچنین تسهیل تفکر استراتژیک می‌داند. بر اساس این نظریه استراتژی خلاق حاصل تفکر استراتژیک است و برنامه‌ریزی استراتژیک تسهیل روند کار و پیاده‌سازی نتایج آن را بر عهده دارد.

ویژگی‌های تفکر استراتژیک

لیدکا برای تفکر استراتژیک ۵ ویژگی قائل است:

  1. نگرش سیستمیک: تفکر استراتژیک بر مبنای نگرش سیستمیک شکل می‌گیرد. یک متفکر استراتژیک باید یک سیستم کامل از ارزش‌ها را در ذهن خود ایجاد کرده و ارتباط بین اجزای آن را به خوبی درک کند.
  2. تمرکز بر هدف: تفکر استراتژیک جهت‌گیری سازمان را مشخص می‌سازد و آن را در کانون توجه سازمان قرار می‌دهد. این تمرکز به سازمان و افراد اجازه می‌دهد تا تمامی انرژی خود را در این جهت صرف کنند.
  3. فرصت‌جویی هوشمندانه: در تفکر استراتژیک، کشف فرصت‌ها و بهره‌گیری از آنها یک اصل مهم است. این ویژگی به مفهوم استقبال از تجارب و موضوعات جدید است و سازمان را برای اتخاذ استراتژی‌های تازه در جهت فرصت‌های جدید آماده می‌سازد. تفکر استراتژیک برای درک فرصت‌های جدید به صدای ناموزون افراد عاصی در سازمان گوش می‌سپارد و توان درک شرایط مناسب برای تغییر استراتژی را دارا می‌باشد.
  4. تفکر در زمان: تفکر استراتژیک، تفکری در طول زمان است که گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می‌دهد. استراتژی نیز پلی بین حال (وضع موجود) و آینده (وضع مطلوب) است. در تفکر استراتژیک باید آینده را بر مبنای توانمندی‌های امروز (که دستاوردهای گذشته سازمان است) خلق کرد.
  5. فرضیه سازی: فرضیه سازی، حلقه واصل بین خصوصیات خلاقانه و تحلیلی تفکر استراتژیک است. تفکر استراتژیک هم خلاق است و هم از ابزار تحلیلی بهره می‌جوید. این تلفیق از طریق فرضیه سازی (خلاقیت) و آزمون فرضیه (تحلیل) صورت می‌پذیرد.

این رویکردها، هر یک ابعادی از مفاهیم استراتژی را آشکار می‌سازند و مدیران را برای بقاء و رشد سازمان خود در محیط رقابتی یاری می‌رسانند. برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت عملکرد در چهارچوب ORISE نیز یک رویکرد تازه در دنیای استراتژی است که به منظور مشابهی آفریده شده است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا