آشنایی با مطالعات مردم شناسی و قوم موسیقی شناسی

مطالعات قوم شناسی و مردم شناسی موسیقی که اصطلاحاً به آن اتنوموزیکولوژی (Ethnomusicology) گفته می شود، دیرینه ای به قدمت نوشتن سفرنامه ها و فرهنگ نامه ها دارد. با وجود این، واژه اتنوموزیکولوژی را اولین بار سال 1950 یاپ کانست (Jaap Kunst) بکار برد. بسیاری از متخصصان این رشته برای آشنایی عمیق تر با موسیقی حوزه فرهنگی مورد مطالعه خود ممکن است سال ها در آن منطقه اقامت گزینند و ضمن زندگی با مردم آن فرهنگ خاص، به فراگیری نواختن سازهای محلی آنها نیز اقدام کنند.

قوم موسیقی شناسان عموماً به دنبال یافتن معنای موسیقی از جایگاه آن در زندگی اقوام مختلف اند و از این راه دیدگاه مردم شناسانه قدرتمندی می یابند. سفر یکی از جنبه های مهم زندگی یک قوم موسیقی شناس است. مطالعات مردم شناسی و قوم موسیقی شناسی حوزه های بسیار گوناگونی دارد که هر یک از این حوزه ها از جنبه های بی شماری قابل مطالعه است.

در این مقاله شما می توانید با 10 جنبه از جنبه های تئوریک این رشته به اختصار آشنا شوید.

1) فرهنگ و تئوری

مباحث تئوریک به طبقه بندی و توصیف بنیان های اصلی مفاهیم موسیقی در بستر فرهنگ می پردازد، به گونه ای که قابلیت نوشتن یا نمایش با دیاگرام ها و عوامل مشابه را داشته باشد. شیوه های مرتبط به مطالعات تئوریک فرهنگ در عین فراهم آوردن بنیان های نظری ملموس برای مخاطبان ضعف هایی نیز داشته است که یکی از مهم ترین آنها ناتوانی در پاسخ این پرسش است که «آیا در دنیای امروزی مرزهای فرهنگی مشخصی مانند گذشته وجود دارد که بتوان ویژگی فرهنگی یک حوزه را تئوریزه کرد؟»

2) تشکل ها و موسیقی آنها

از مراسم مذهبی چهره به چهره دو نفر تا موقعیت های حاصله از ایجاد ارتباط الکترونیکی افراد یک گروه در اقصی نقاط جهان، اتنوموزیکولوژیست با بی شمار تاثیرات موسیقی و رقص در تشکیل، هدایت، تقویت و ادامه زیست گروه ها سر و کار دارد. موسیقی و رقص یکی از مظاهری است که افراد را حول یک محور به یکدیگر پیوند می زند. یکی از پرسش هایی که همواره اتنوموزیکوژیست ها با آن روبرو هستند این است که چگونه موسیقی تا به این حد قدرت گرد آوردن افراد را برای شکل گیری گروه ها و اجتماعات دارد. امیل دورکم از اولین اندیشمندانی است که در این زمینه طرح موضوع می کند.

3) موسیقی قومی و قبیله ای

از دهه 1960 مردم شناسان جذب مطالعه روی قومیت به مثابه فرآیند موثر در ایجاد تنوعات و تفاوت های فرهنگی شدند. برای شمار زیادی از موسیقی شناسان قومی، مرکزیت توجه از بررسی عوامل مشابه ساختار اجتماعی خاص با سبک موسیقی تولید شده در آن به سمت دیگری هدایت شد که در آن سبک های موسیقی همچون عاملی برای ایجاد و نمایش تفاوت ها در بستر پیچیده اجتماعی معاصر خود عمل می کرد. در این منظر، اجرای موسیقی به شکل زاید الوصفی به منزله فضایی که در آن به خلق معانی پرداخته می شود شخصیت می یابد.

4) ملیت و موسیقی

جهانی سازی که در عمل به معنای استیلای ارزش ها و استانداردهای تعداد انگشت شماری از قدرت های بزرگ در دیگر نقاط جهان است، به گونه ای باعث تشدید احساس های ملی به منزله عامل طبیعی مقابل ملت هایی شده که وجود آنها نادیده گرفته شده است. امروزه در نزد ملل دنیا احساس های ملی همچون سمبل مقاومت در برابر چیرگی فرهنگ بیگانه عمل می کند، چه این احساس ها به شکل سازمان یافته از سوی نهادهای دولتی سریان یابد چه به صورت خودجوش از سوی گروه های مردمی بروز کند.

اتنوموزیکولوژیست ها به چهار شکل گرایش های ملی را در موسیقی ملل دنبال کرده اند:

  1. مطالعه موسیقی هایی که در نقش «تصویر کننده خصایل ملی» گروه ها ظاهر می شوند؛
  2. موسیقی ترغیب کننده مقاومت و همبستگی در ملل مستعمره شده در هر دو شکل مستعمره سنتی و مستعمره مدرن؛
  3. خواسته های جدید ملی و ارزش های نوین ملی متبلور در موسیقی؛
  4. بررسی موسیقی ملت ها در سرزمین غیر مادری خود که در ادامه با عنوان موسیقی مهاجران بررسی می شود.

5) زندگی دور از وطن و جهانی سازی

ازدیاد روزافزون مهاجرت ها به ویژه مهاجرت های کارگران از موطن اصلی خود به کشورهای صنعتی در دهه های پایانی قرن بیستم چهره فرهنگی جهان را تا حد زیادی دگرگون کرد. ادامه حیات فرهنگ سرزمین مادری در کشور غریب و با ابزاری متفاوت و شکلی آمیخته با آداب محیط جدید حوزه مطالعاتی گسترده و جدیدی پیش روی موسیقی شناسان و کاوشگران فرهنگ باز کرد.

اختراع ترانزیستور تا چیپ پروسسورهای فوق سریع و شبکه جهانی (وب) در اواخر قرن بیستم سرعت جهانی سازی فرهنگی را به شکلی ناباورانه و تصاعدی زیاد کرد. حرکت های غیر قابل پیش بینی انواع موسیقی از یک بستر فرهنگی به مناطق دیگر، مطالعات بازخوردهای موسیقی را برای موسیقی شناسان کاری بسیار پیچیده و بغرنج کرد. مطالعه عمیق موسیقی در شرایط جدید در نظر گرفتن علوم مربوط به ارتباطات، رسانه های جمعی و تئوری های مرتبط به جهانی سازی را اجتناب ناپذیر کرد. این ویژگی ها ترکیب هایی نیز به وجود می آورد، برای مثال ایرانیانی که در یونان زندگی می کنند، با یافتن «گمانجه» (مشابه کمانچه) که سازی یونانی است قطعات ایرانی می نوازند.

6) نژاد

اینکه نژاد زرد در هر جای دنیا موسیقی مربوط به خود را دارند یا نژاد عرب مقام ها و آهنگ های خاص خود را دارد چه در مصر باشد، چه در عراق و چه در عربستان. هنگامی که بحث ملیت مطرح است، آن عراقی خود را از فرد لبنانی جدا می کند. ولی وقتی بحث از نژاد باشد، حول یک محور یکسان مجتمع می شوند.

7) جنسیت و ارتباطات جنسی

جنسیت و ارتباطات جنسی و موسیقی شامل طیف بسیار وسیعی است. مطالعه اینکه سازی را نر و دیگری را ماده می خوانند تا موسیقی هایی که به جوامع زنان مربوط است یا موسیقی هایی که مردان اجازه ندارند آنها را بشنوند یا سازهایی که زنان و مردان اجازه ندارند آنها را لمس کنند. یا یک نوع ساز چینی که مردانی که ریش دارند حق دست زدن به آن را ندارند. این طیف از محدودیت های جنسی افراد در مورد سازها شروع می شود و تا جذابیت های جنسی موسیقی برای هر یک از جنس های مخالف ادامه می یابد.

موضوع جنسیت در موسیقی در برخی از موارد با سیاست نیز گره می خورد.

8) تاریخ نگاری نوین

زیر شاخه دیگر اتنوموزیکولوژی تاریخ نگاری نوین است. تفاوت این نوع تاریخ نگاری با تاریخ نگارهای سنتی آن است که در این شیوه اتفاقات و پدیده های تاریخی در بستر فرهنگ و بر اساس باورهای قومی مورد مطالعه قرار می گیرند.

9) تئوری اجرا

«تئوری اجرا» نیز یکی از دیدگاه هایی است که بطورکلی بر فعالیت اتنوموزیکولوژی و به صورت اخص بر نگاه به موسیقی به منزله محصول فرهنگ حاکم است. بر اساس این دیدگاه نسبت تولیدات اجتماعی هر فرهنگ به هر اثر موسیقی خاص به مثابه یک هرم است که کف آن تولیدات فرهنگی است که هر واحد اجتماعی دارد و نوک آن اثر موسیقی حاصل شده از آن جامعه است. بر اساس دیدگاه سنتی «تولید فرهنگی» بر «تولیدات متعلق به یک حوزه فرهنگی» ارجحیت داشت و هر تولیدی که زاییده آن فرهنگ خاص بود، تولید فرهنگی محسوب نمی شد. تئوری اجرا این دو را با هم در می آمیزد.

10) تئوری موسیقی و تجزیه و تحلیل

از دهه 1960، نظریه پردازان موسیقی غربی و اتنوموزیکولوژیست ها مسیر خود را در زمینه تجزیه و تحلیل موسیقی تا حدودی جدا کردند. اتنوموزیکولوژیست ها رفته رفته به توانایی تئوری موسیقی غرب برای تحلیل موسیقی های غیر غربی شک کردند و سعی در بهره گیری از اصول زیبایی شناسی فرهنگ مورد مطالعه برای تحلیل موسیقی آن فرهنگ کردند. یکی از تفاوت های بنیادی که بین دیدگاه غربی و دیدگاه های فرهنگ های مورد مطالعه وجود داشت، مربوط به تاکید بیش از اندازه نظام فکری تئوری موسیقی غرب در بهره گیری از کلام برای توصیف موسیقی و عوامل مرتبط به آن در نزد بسیاری از اقوام موسیقی پدیده ای است که توصیف چگونگی و ویژگی های آن با کلام معمول نیست. در بین این فرهنگ ها موسیقی پدیده ای است که در معرض آن قرار می گیرند و بدون توصیف آن را ادراک و تحلیل می کنند.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «آشنایی با مطالعات مردم شناسی و قوم موسیقی شناسی»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب اطلاعات عمومی موسیقی، نوشته ی محمدرضا آزاده فر از نشر نی، منتشر شده در ۱۳۹۴ با شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۳۷۸-۷ به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا