به دنبال معنا در زندگی

تبلیغات

در فرهنگی که به سرعت، تکنولوژی و تقاضای مشتری بها می دهد، معنا در پس زمینه گم شده است؛ اما تمایل افراد به جستجوی آن شدیداً پابرجا مانده است. بر اساس تحقیقات دانشگاه ویرجینیا، بیشتر از 90 درصد مردم مدعی هستند که زندگی پُر معنایی دارند.

معنا در زندگی باید موجب رشد و تقویت ما در رابطه با سلامتی و بروز رفتارهای سالم، افزایش طول عمر، ارتقای کیفیت زندگی و کاهش اختلالات روانی مانند افسردگی شود. روانشناسان برای کمک به افراد در یافتن معنای بزرگتر در زندگی و بهره مندی از فواید آن از استراتژی های درمانی گوناگونی استفاده می کنند. به گفته آنها، تقریباً هر مشکلی که به درمان ختم می شود، بدون تردید با معنای زندگی ارتباط دارد.

روانشناسان بر این اساس معتقدند که زندگی مردم زمانی پُر معنا است که سه چیز برقرار باشد:

  1. احساس کنند زندگی پُر معنا و منطقی و با دوامی دارند.
  2. با داشتن اهداف معناداری، صریح بوده و انگیزه داشته باشند.
  3. باور داشته باشند که وجود آنها برای دیگران اهمیت دارد.

در این مقاله شما می توانید با شناخت چندین راهکار به خود و سایر افراد در جهت یافتن معنا در زندگی کمک نمایید.

تبلیغات
خرید انواع کیف مردانه با بهترین قیمت و پرداخت درب منزل از های یو شاپ

منابع معنا به دو گروه تقسیم بندی می شوند: «روابط معنادار» و «مشاغل پُر معنا» که در آنها فرد شغل، سرگرمی یا فعالیت خلاقانه ای را دنبال می کند. بسیاری از مطالعات نشان می دهند که روابط حرف اول را می زنند و افراد زمانی که نیاز به برقراری ارتباط در آنها مرتفع می شود و احساس تعلق خاطر به این جهان و صمیمیت و نزدیکی با فامیل و بستگان دارند، از حس معناگرایی فوق العاده ای برخوردار می شوند. زمانی که با یک چالش بیرونی مانند طلاق یا بیماری مواجه می شویم، لازم است معنای زندگی خود را مورد بازبینی مجدد قرار دهیم و باید معناسازی کنیم.

افراد تمایل دارند یک رویداد را به گونه ای ارزیابی کنند که یا در باورهای اصلی و اهداف آنها بگنجد و یا در اهداف و باورهای خود تجدیدنظر کنند تا با اطلاعات جدید سازگار شوند. این همان فرآیندی است که زمان می برد و همیشه موفقیت آمیز نیست. چنین مقاطع زمانی از طغیان است که موجب بروز یک بحران می شوند و می توانند فرصت مهمی برای رشد باشند. بحران ها فرصتی را برای کنار گذاشتن عادت ها و الگوهای مسموم و کشف خویشتن واقعی و آنچه در زندگی برای ما اهمیت دارند، فراهم می کنند. مثلاً برای فردی که مدام گله و شکایت می کند، می توانید این مشق را در نظر بگیرید که هر زمان برای نالیدن وسوسه می شود، چیز خوبی را درباره افراد یا شرایط پیرامون خود بنویسد.

راهکارها

از قدرت داستان ها استفاده کنید.

می توانید از عناصر زندگی و قصه درمانی برای کمک به گسترش دیدگاه فرد مراجعه کننده استفاده کنید تا بداند در چه جایگاهی قرار گرفته و می خواهد به کجا برسد. ترکیب معنا و قصه درمانی می تواند کار افراد را در فهم اینکه می خواهند قصه زندگی شان چگونه باشد و آن را چطور رقم بزنند، آسان تر کند و چالش های زندگی را در جایگاه رشد و یادگیری قرار دهد. وقتی زندگی خود را بر اساس حوزه هایی که می شناسیم به صورت مفهوم در می آوریم، به آن معنا یا ساختار و چهارچوب می بخشیم که پیش از این نداشته است.

به تفاوت های فردی احترام بگذارید.

علی رغم اینکه روابط فردی و کارهای معنادار همگی منابع جهانی معنا به شمار می روند، اما زندگی افراد بر اساس سن و سال، محتوا، فرهنگ و مذهب با یکدیگر فرق دارد. تعجبی ندارد اگر بگوییم نیاز به معنا در زندگی یک نفر می تواند تمامی این معادلات را بر هم بزند. خانم جوانی که در یک خانواده مذهبی و محافظه کار بزرگ شده است، در مواجهه با مسائلی که خلاف هنجارها و باورهای مرسوم او است، ممکن است به بحران معنا دچار شود. مردی که در فرهنگ جمع گرا رشد کرده است، به محض اینکه در رسیدن به اهداف منطبق بر متر و معیارهای والدین خود شکست می خورد، دچار تعارض خواهد شد.

به دلیل همین پیچیدگی ذات معنایی افراد، بهترین استراتژی این است که کمک کنید فرد معنای فردی خودش را کشف کند و برای رسیدن به پاسخ های شخصی خودش، او را راهنمایی کنید. باید به سخنان او گوش فرا دهید و بشنوید چه فکری در سر دارد و باورهای او از کجا منشاء می گیرند تا بدانید چه کاری از دست تان بر می آید.

معنا را به کسی القاء نکنید.

تنها حدود 12 درصد از مردم صراحتاً با درخواست یافتن معنای زندگی خود قدم به دفتر مشاوره می گذارند. بهترین زمان انجام این کار وقتی است که خود فرد این مسئله را پیش می کشد یا در مرحله بحرانی یا تغییر و تحول بزرگی در زندگی خویش است. وظیفه درمانگر این است که بداند چه زمانی پیش کشیدن مسئله معنا سودمند است یا نیست.

از معنای زندگی بت نسازید.

معنا همه جا، حتی در رفتارهای ساده ای مانند گردش خانوادگی وجود دارد. همین که فرد از نظر روحی و روانی وضعیت مطلوبی داشته باشد، انگیزه پیدا می کند که حس بالاتری از معنا را تجربه کند و همین حس غریزی با توانایی ما در درک یک جهان پُر معنا ارتباط دارد. ما تمایل داریم فکر کنیم که معنا پُر رنگ ترین تجربه انسانی است، اما همه این مسائل پیش پا افتاده نیز معنای زندگی را تقویت می کنند و این خودش تسکین بزرگی است.

معنا در عمل

علی رغم اینکه برخی روان شناسان به روش های خاصی در رابطه با مراجعان خود پایبند هستند، عده ای از این روش ها در کنار درمان های سنتی بهره می گیرند؛ مثلاً در شناخت درمانی از فعالیت های رفتاری استفاده می کنند تا مطمئن شوند که فرد متوجه شده چگونه باید به فعالیت های روزمره خود ارزش ببخشد. همچنین روش شناخت درمانی بر هدف گذاری تاکید می کند که شامل پرورش اهداف مرتبط با یک زندگی معنادار است.

برنامه ریزی داشته باشید.

درست مانند هر روش درمانی دیگر، ساختار کلید ماجرا است و از فرد خواسته می شود که بگوید در زندگی چه چیزهایی برای او معنا دارند و از همین اطلاعات برای درمان بهره می گیرند. آنها از یک مدل سه بخشی برای تشویق فرد به کشف مسائل معنادار زندگی اش استفاده می کنند تا دیدگان او به آنها باز شده و در صورت تمایل روی آنها اقدام کند. خود روانشناس نیز باید در این پرسش و پاسخ مشارکت داشته باشد. او با تجربه عمق ابهامات درونی خود رفتار متواضعانه و شفقت آمیزی نسبت به مراجعه کننده خواهد داشت و او را به طی سفر خودآگاهی تشویق می کند.

تصویر بزرگتری مقابل دیدگان خود داشته باشید.

بخش بزرگی از معنادرمانی این است که به فرد کمک کنید تا در شرایط دشوار، قابلیت های خود را ببیند و دیدگاه مقاومتی خود را در برابر رنج تقویت کند و کمک حال دیگران نیز باشد. بر همین اساس، استراتژی دوبینی فرد مراجعه کننده را تشویق می کند ایده آل های بزرگ آینده را هدف قرار دهد و از سوی دیگر زمان حال را مد نظر داشته باشد. فرد می تواند دفتر روزانه ای داشته باشد که در آن مراتب قدردانی و شکرگزاری خود برای موهبت های زندگی و همچنین چالش های آن را یادداشت کرده و در جهت اعمال تغییرات مثبت، آنها را دنبال کند.

از تکنیک های شناخت و رفتاردرمانی همچنین می توان برای تغییر عادت ها و نگرش های مستبدانه افراد استفاده کرد.

منابع

مقاله علمی و آموزشی «به دنبال معنا در زندگی»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا مقاله مجله Monitor on Psychology ترجمه سولماز فروتن، به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا