کاربرد نشانه گذاری در نگارش فارسی

منظور از نشانه گذاری در نگارش فارسی، رعایت قواعد دستوری و به کار بردن علامت‌ها و نشانه‌هایی است که خواندن و در نتیجه فهم درست مطالب را آسان و به رفع پاره‌ای ابهام‌ها، که از عدم انعکاس دقیق و روشن عناصر و دلالت گفتاری در نوشته پدید می‌آید، کمک کند.

اکثر این علامت‌ها و نشانه گذاری در زبان فارسی سابقه استعمال چندانی ندارند و مربوط می‌شود به بعد از دوران آشنایی ایرانیان با نوشته‌های مغرب زمین، بویژه پس از انقلاب مشروطیت. از این‌رو، ناگفته پیدا است که در به کار بردن آنها، نباید افراط کرد و به ساختمان و شیوه جمله‌بندی زبان فارسی، توجه دقیق باید داشت.

برای یادگیری شیوه نگارش و نحوه صحیح نوشتن، دستورالعمل خاص و روشنی وجود ندارد. اما به نکات و اصولی می‌توان اشاره کرد که رعایت آنها در راه نگارش و نویسندگی به ما کمک می‌کنند. شما می‌توانید شیوه صحیح نوشتن و استفاده از علائم نگارشی را بیاموزید.

نشانه‌هایی که در زبان فارسی معمول و متداول هستند به قرار زیر می‌باشند:

ویرگول ،

ویرگول نشانه مکث یا توقفی کوتاه است و آن را اغلب در موارد زیر به کار می‌برند:

الف) در میان عبارت‌ها و یا جمله‌های غیرمستقلی که در مجموع یک جمله کامل باشد. مثل:

  • آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.
  • آنجا که آدمی است، هستی است و آنجا که هستی است، زندگی است.

ب) در موردی که کلمه یا عبارتی که به عنوان توضیح، عطف بیان یا بدل در ضمن جمله یا عبارت دیگر آورده می‌شود. مانند:

  • رامین، برادر مسعود، دیروز اینجا بود.
  • محمد، بی‌پروا و با شهامت، پرده از روی حقیقت برمی‌داشت و افشاگری می‌کرد.

ج) آنجا که چند کلمه اسناد واحدی داده می‌شود. مانند:

  • علی، حسن و احمد پسران بویه دیلمی بودند.
  • آب، غذا و مسکن از نیازهای ضروری زندگی آدمی است.

د) بین دو کلمه که احتمال داده شود خواننده آنها را با کسره اضافه بخواند. مانند:

  • هر که به طاعت از دیگران کم است و به نعمت بیش، به صورت توانگر است و به معنی، درویش.

ه) برای جدا کردن اجزاء مختلف نشانی اشخاص یا مرجع و ماخذ یک نوشته. مانند:

  • همدان، خیابان دکتر علی شریعتی، کدپستی 29235.
  • سعدی، گلستان (سعدی نامه)، تصحیح و توضیح دکتر غلامحسین یوسفی، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی چاپ دوم، تهران، 1363، ص 286.

و) گاه در آغاز و پایان جمله دعایی و جمله معترضه. مانند:

  • این است حسنک و روزگارش و گفتارش، رحمة الله علیه، این بود که گفتی: «مرا دعای نیشابوریان بسازد» و نساخت.

نقطه ویرگول ؛

نقطه ویرگول، نشانه توقف یا درنگی بیشتر از ویرگول و کمتر از نقطه؛ و اغلب در موارد زیر به کار می‌رود:

الف) برای جدا کردن عبارت‌های مختلف جمله طولانی که ظاهراً مستقل ولی در معنی به یکدیگر مربوط باشند. مانند:

  • فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر؛ که این دام، زرق نهاده است و آن، دامن طمع گشاده.

ب) در جمله‌های توضیحی و قبل از کلماتی از قبیل: «مثلاً»، «یعنی» یا «به عبارت دیگر»، نقطه ویرگول و بعد از آنها ویرگول می‌آید. چنانکه:

  • بسم الله الرحمن الرحیم؛ یعنی: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

نقطه .

نقطه، نشانه پایان جمله است و مهم‌ترین موارد استفاده آن، به شرح زیر می‌باشد:

الف) در پایان جمله‌های کامل خبری یا انشایی. مثل:

  • سهروردی، فیلسوف بزرگ ایران، در جوانی در دمشق شهید شد.

ب) بعد از هر حرفی که به عنوان نشانه یا علامت اختصاری به کار رفته باشد. مثل:

  • ارسطو متوفی به سال 322 ق.م. (قبل از میلاد مسیح).

ج) بعد از شماره ردیف یا حروف ابجد به حساب جمل. چنانکه:

  • 1.
  • 2.
  • الف.
  • ب.

نکته: در صورتی که دو جمله کامل با «واو» به یکدیگر عطف شوند، نقطه فقط در پایان جمله دوم گذاشته می‌شود. مانند: دلم گرفته بود و هیچ چیز نمی‌توانست مرا از هجوم خاطره‌های آزاردهنده برهاند.

دو نقطه :

از این علامت، بیشتر در موارد زیر استفاده می‌شود:

الف) پیش از نقل قول؛ مانند:

  • رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «طلب علم بر هر مسلمان فریضه است.»

ب) قبل از تفضیل حکمی که به اجمال بدان اشاره شده است. مانند:

  • در آن سال تحولی بزرگ در مملکت روی داد: سلطنت سقوط کرد و انقلاب پیروز شد.

ج) هنگام معنی کردن کلمه‌ها. مانند:

  • زمره: گروه، جماعت، دسته.

د) پس از کلمات تفسیر کننده از قبیل «یعنی»، «چنان که»، «مثال» و نظایر آنها. مانند:

  • آقا وقتی بیل را به دست باغبانش بدهد، یعنی: برو باغ را شخم بزن.

علامت نقل قول یا گیومه «»

این نشانه، برای نشان دادن آغاز و پایان سخن کسی غیر از نویسنده است که در اثنای نوشته وی آمده، یا برای مشخص‌تر کردن و برجسته نشان دادن کلمه یا اصطلاحی خاص به کار می‌رود. موارد مهم استفاده از آن به شرح زیر است:

الف) وقتی بخواهیم عین گفته یا نوشته کسی دیگر را در متن نوشته خود بیاوریم. مانند:

  • سعدی می‌گوید: «هر که سخن نسنجد، از جوابش نرنجد.»

ب) در آغاز و پایان کلمه‌ها و اصطلاح‌های تازه یا جعلی یا عامیانه یا کلمه‌هایی که مورد تایید قرار می‌گیرد. مانند:

  • کلمه «کولتور» فرانسوی یا «کالچر» انگلیسی را در فارسی، معادل «فرهنگ» دانسته‌اند.

ج) در ذکر عنوان مقاله‌ها، رساله‌ها، اشعار، روزنامه‌ها، آثار هنری و فصل‌ها و بخش‌های یک کتاب یا نوشته. مانند:

  • باب سوم گلستان سعدی، «در فضیلت قناعت» است.

علامت سوال ؟

موارد استعمال این علامت به قرار زیر است:

الف) در آخر جملات و عبارات پرسشی مستقیم. مانند:

  • غذا چه می‌خورید؟
  • آیا کار را بهتر از این می‌شد انجام داد؟

ب) بعد از کلمه یا عبارتی که جانشین جمله پرسشی مستقیم است. چنانکه:

  • کدام را می‌پسندی؟ سبز؟ یا آبی؟
  • نظر شما چیست؟ بروم؟ یا نروم؟

ج) گاه علامت سوال برای نشان دادن مفهوم تردید یا ابهام، ریشخند و یا استهزا این علامت را در داخل پرانتز می‌آورند. مانند:

  • تاریخ وفات سعدی را سال 768 (؟) نوشته‌اند.

نکته 1: در پایان جمله‌های پرسشی غیرمستقیم از علامت سوال استفاده نمی‌شود؛ بلکه نقطه می‌گذارند. مانند: استاد از دانشجو پرسید که آیا کتاب را خوانده است.

نکته 2: هرگاه جمله به صورت استفهام انکاری (پرسشی تاکیدی) آمده باشد، علامت سوال نمی‌خواهد. مانند: چه کسی از فرجام کار آگاه تواند بود.

نکته 3: هرگاه جمله سوالی جنبه خواهش یا تقاضای مودبانه داشته باشد، علامت پرسش نمی‌آید. مانند: اجازه می‌فرمایید بنشینم.

د) علامت سوال گاهی در پایان عنوان کتاب یا مقاله و مطلبی قرار می‌گیرد که خود در ضمن جمله‌ای دیگر می‌آید. مانند:

  • چه باید کرد؟ عنوان کتابی است از دکتر علی شریعتی.

ه) بعد از کلمه یا عبارتی که جای جمله استفهامی مستقیم را بگیرد. مانند:

  • کدام را می‌پسندی؟ جنگ، یا صلح؟

نکته: بعضی افراد علامت سوال را به جای علامت تعجب به کار می‌برند که صحیح نیست. برخی نیز برای نشان دادن تعجب زیاد از حد، دو یا چند علامت سوال را پشت سر هم می‌آورند که آن هم ناصحیح است.

نشانه تعجب !

این علامت تنها نشانه تعجب نیست، بلکه در پایان جمله‌هایی به کار می‌رود که نشان‌دهنده یکی از حالات شَدید نفسانی و عاطفی است. از قبیل: تعجب، تاکید، تحسین، تحقیر، تنفر، ترحم، استهزا، شک و تردید، امر و نهی، تهدید، حسرت، آرزو، درد و الم، دعا، ندا و…، مانند:

  • عجب آدم دورو و دو رنگی است!
  • دریغ است ایران که ویران شود!
  • ای دوست!
  • آه!

پرانتز دو هلال ()

این علامت گاهی برای نشان دادن عبارت‌های توضیحی به کار می‌رود. مانند:

  • فرهاد و شیرین (یکی از مثنوی‌های وحشی بافقی) به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده است.

قلاب []

این علامت در موارد زیر به کار می‌رود:

الف) در تصحیح متون کهن، الحاق احتمالی که از نسخه بدل‌ها یا از طرف مصحح افزوده می‌شود، در داخل قلاب قرار می‌گیرد. مانند:

  • عبودیت همه آفریده‌ها [را] سبب زمان است (التصفیه، ص 125).

ب) در نمایشنامه‌ها، دستورهای اجرایی، داخل قلاب گذاشته می‌شود. مانند:

  • حسن [با قیافه‌ای عصبانی]: من حاضرم جانم را بر سر این کار بگذارم.

خطّ فاصله –

این نشانه در موارد زیر به کار می‌رود:

الف) برای مجزا کردن جمله یا عبارت معترضه. مانند:

  • یک روز کامل و اگر ضرورت ایجاب کرد دو روز می‌توانید صرف این کار بکنید.

نکته: اگر جمله‌ای که بین دو خطّ فاصله قرار می‌گیرد، در پایان مطلب باشد، انتهای جمله به نقطه ختم خواهد شد و به آوردن خطّ فاصله در آخر جمله نیازی نیست. مانند: نسیم شمال اشعار وطنی بسیاری سروده است شعرهایی که بر دل توده مردم می‌نشست.

ب) در مکالمه بین اشخاص نمایشنامه و داستان، یا ذکر مکالمه‌های تلفنی در ابتدای جمله و از سر سطر به جای نام گوینده. مانند:

سلام آقا.
سلام علیکم.
حال شما چطور است؟
بد نیستم، خدا را شکر.
از پدرتان چه خبر دارید؟
خبر درستی ندارم، دیروز نامه‌ای از او دریافت داشتم.
اگر نامه‌ای به ایشان نوشتید، سلام مرا برسانید.
به چشم آقا.

ج) به جای «از» و «تا» و «به»، بین تاریخ‌ها، اعداد و کلمه‌ها، مانند:

  • فروردین خرداد 1343 (= از فروردین تا خرداد)
  • دهه 401350 (= از سال 1340 تا 1350)

د) برای نشان دادن بیان ناشی از لکنت زبان. مانند:

  • مممن بببرای هر نوع فففداکاری ححاضرم.

ه) برای جدا کردن هجاهای یک کلمه در تقطیع یا جدا کردن حروف یک کلمه از یکدیگر، مانند:

  • کلمه مبارزه، شامل چهار هجاست: مُ با رِ زه.

و) برای پیوستن اجزای یک کلمه دو جزئی مرکب، مانند:

  • فرهنگ ایرانی اسلامی

ز) در پایان سطری که نیمی از یک کلمه در انتها و نیم دیگر آن در آغاز سطر بعدی می‌آید.

خطّ ممتد____

برای برجسته کردن بعضی از کلمه‌ها یا عنوان‌ها در دست نوشته‌ها و نوشته‌های ماشین شده، زیر آن خط کشیده می‌شود. مانند:

  • از دانشجویان عزیز تقاضا می‌شود، راس ساعت 8 صبح در اتاق شماره 7 حضور پیدا کنند.

سه نقطه …

موارد استعمال این علامت به شرح زیر است:

الف) به جای یک یا چند کلمه محذوف. مانند:

  • عصر بی‌دانش، یکسونگری، بیکارگی و سپری شده است.
  • فقر و ناداری و بیکاری و از عوامل فساد جامعه است.

ب) در تصحیح متون کهن، آنجا که مصحح در متن افتادگی‌هایی می‌بیند که نسخه بدل‌ها در آنجا ساکت است. مانند:

  • بازگردید و کارهای خویش بسازید که آنچه بباید فرمود، شما را می‌فرماییم آن مدت که شما را این جا مقام باشد و آن روز خواهد بود. (تاریخ بیهقی، ص 883)

ج) هنگام قطع مطلبی که بخشی از آن نقل شده است. چه قطع در اول عبارت منقول باشد و چه در آخر آن. مانند:

  • و حالا پشت دستم را داغ می‌کنم که دیگر از این کارها نکنم، همین یک بار برای هفت پشتم کافی است که .

نکته: هرگاه سه نقطه در انتهای جمله واقع شود، یک نقطه دیگر به علامت پایان جمله باید افزوده شود.

ممیز /

این نشانه در موارد زیر به کار می‌رود:

الف) برای جدا کردن تاریخ‌های هجری و میلادی یا شمسی و قمری معادل (سمت راست سنه هجری و سمت چپ سنه میلادی). مانند:

  • ابن بطوطه – جهانگرد مغربی – در 17 رجب 25/703 فوریه 1304 در طنجه متولد شد.

ب) برای نشان دادن کلمه‌های معادل که تنها در حرف یا حروفی از آنها ابدالی یا تخفیفی صورت گرفته است. مانند:

  • گوای / گواه
  • ساذوان / سایه بان

ایضاً یا علامت تکرار  ٍ

این علامت به جای کلمه‌های مشابهی که عیناً در سطرهای متوالی با حکمی واحد تکرار می‌شود به کار می‌رود. مانند:

  • آقای عباس حسینی دانشجوی رشته ادبیات، سال دوم
  •    ٍ   احمد شرفی          ٍ           ٍ       ٍ       ٍ  سوم

ستاره *

این علامت در موارد زیر به کار می‌رود:

الف) برای رجوع به زیرنویس (وقتی که داخل متن، اعداد به منظورهایی دیگر به کار برده شده است).

ب) اغلب به جای عبارت: «به همین ماده رجوع شود» در دائره المعارف‌ها و فرهنگ‌ها.

ج) برای ایجاد فاصله میان اشعار، پارگراف‌هایی که موضوع‌شان با یکدیگر تفاوت دارد. گاه برای منظور اخیر، سه ستاره نیز به کار می‌رود.

درست نوشتن هنری است که در عین سختی لذت بسیار دارد.

منابع

  1. کتاب نامه نگاری برای همه. نوشته پونه بازرگان. انتشارات فراروی. 1391.
نمایش بیشتر

‫8 دیدگاه

  1. درود بیکران بر شما. مختصر و مفید بود. اما برخی واژه که در توضیح مطلب به کار برده اید، جای تردید دارند. مانند: 《مورد》و نیز جمع آن 《موارد》این واژه از هربی وترد زبان شده اما به معنی خودش و آنچه در عربی معنی می دهد خیر. ما می گوییم:《در مورد فلان مطلب》 که غلط است و درست آن چنین است: در《باره》فلان مطلب. البته واژه هایی مانند: 《می باشد》که بهتر است به جای آن از 《است》استفاده کنیم، نیز جای بحث است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا