خوشبختی از نگاه نیکلاس ووجیسیک

نیکلاس ووجیسیک (Nicholas James Vujicic) فردی است که در چهارم دسامبر 1982 در ملبورن استرالیا و بدون دست و پا به دنیا آمد و امروز او فارغ التحصیل رشته حسابداری، یک سخنران انگیزه بخش و مدیر موسسه زندگی بدون دست و پا می باشد. این سازمان به افراد ناتوان جسمی کمک می کند.

فردی را مجسم کنید که از آغاز تولد بدون دست و بازو متولد شده است. بازوهایی که اگر وجود داشت، او را قادر می ساخت چیزی یا عزیزی را در آغوش بگیرد و دست هایی که اگر وجود داشت، می توانست لمس کردن را تجربه نماید و یا بتواند دستی دیگر را بفشارد.

اکنون فردی را مجسم کنید که از بدو تولد فاقد پا و زانو است، فردی که توان راه رفتن و حتی ایستادن روی دو پای خود را ندارد.

حالا این دو تجسم خود را با هم ترکیب کنید. فردی را تصور کنید که نه دست و بازو دارد، و نه پا و زانو. تکلیف چنین فردی با زندگی روزمره اش چیست؟

برای پاسخ به چنین سوالاتی بهتر است مجدد نام نیکلاس ووجیسیک را بیاوریم که بدون هیچ توجیه و هشدار قبلی پزشکی، بدون دست و بازو و پا و زانو به این دنیا آمده است.

حالا فکر می کنید او درباره زندگی و خوشبختی چگونه فکر می کند؟

نیکلاس ووجیسیک می گوید:
مردم همیشه از من می پرسند، چه اتفاقی برایم افتاد و چطور بر مشکلات زندگی غلبه کردم؟ پدر و مادرم به من می گفتند با اینکه نمی دانیم چرا تو اینطور به دنیا آمدی (بدون دست و پا)، ولی ما حق انتخاب داریم. می توانیم به خاطر چیزهایی که نداریم عصبانی باشیم یا به خاطر چیزهایی که داریم قدردانی کنیم.

قدرت این انتخاب اولین چیزی بود که باید به آن چیره می شدم و برای خودم تصمیم می گرفتم، مخصوصاً در اولین سال های سخت دبستان. خیلی از بچه ها سراغ من آمدند و مسخره ام می کردند. ولی من الان در کنفرانس ها سخنرانی می کنم، با بیش از 7 رئیس جمهور از نقاط مختلف دنیا دیدار کرده ام و 30,000 دعوت برای سخنرانی داشته ام. بنابراین، من هر جا که می روم درباره مبارزه با قلدری و زورگویی در مدارس صحبت می کنم.

من در دوران کودکی با دیوار بزرگی روبرو بودم. چهار دیوار بزرگ دورم را گرفته بود، ولی فرصت ها مثل یک سقف کوتاه به نظر می رسید. من پدر و مادری داشتم که مرتب تشویقم می کردند، عاشقم بودند و به من می گفتند خوشگلم نباید نگران چیزهایی… باشم که دیگران درباره ام می گفتند. امروز من هنوز هم هیچ دست و پایی ندارم، ولی همه چیز تغییر کرده است. من دنبال خوشبختی و امید می گشتم، که سال ها برایم وجود نداشت.

شاید در زندگی شما هم افرادی بوده باشند که زندگی تان هر چقدر که خوب باشد، باز هم شما را پایین می کشند، یا وقتی اوضاع خوب پیش نمی رود، باز هم می خواهند شرایط را برای شما بدتر کنند. به ناامیدی های بزرگ زندگی تان فکر کنید. هیچکدام از اینها نیستند که شما را ناامید می کنند، بلکه این خود شما هستید که خودتان را ناامید می کنید. من خیلی به این فکر کردم که وجودم بار سنگینی روی دوش پدر و مادرم است. حتی می خواستم خودم را از بین ببرم، اما این می توانست اندوه پدر و مادرم را بیشتر کند. بعد به این فکر کردم که یک چیز هست که بدتر از داشتن یک بچه بدون دست و پا، پدر و مادرم را ناامید می کند: «داشتن یک بچه بدون دست و پای ناامید که از همه چیز بریده.» وقتی پدر و مادر و برادرم را تصور کردم که سر قبرم گریه می کنند، همین فکر نجاتم داد. اگر پدر و مادرم نبودند که به من امید بدهند، من امروز اینجا نبودم.

الان می خواهم از شما بپرسم دنبال چه چیزی هستید؟ اگر من یک میلیارد دلار پول به شما بدهم، خوشبخت می شوید؟ اگر شما به من یک میلیارد دلار می دادید من خوشبخت نمی شدم. اگر بعد از آن مادرم را امشب از دست بدهم، آیا خوشبختم؟ نه. اگر اینطور شود، من با تمام پول های جهان هم خوشبخت نخواهم بود. چون پول چیزی است که نمی تواند روح را درمان کند. خیلی از جوان ها هستند که به دنبال عشق می گردند. من هم همسر عزیزی دارم. گرچه دستی ندارم که بخواهم دست های همسرم را بگیرم، اما سعی می کنم قلبش را داشته باشم.

تحلیل و تصمیم با شماست. می خواهید درس بگیرید و دیوارها را به در تبدیل کنید یا آنکه به گله و شکایت کردن از زمین و زمان ادامه دهید.

[toggle title=”برای مشاهده منابع اینجا کلیک کنید.” state=”close” ]

مقاله آموزشی «خوشبختی از نگاه نیکلاس ووجیسیک»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب نیم کیلو باش، ولی خودت باش!، نوشته ی سعید گل محمدی از انتشارات آسیم، منتشر شده در آذر 1391 با شابک 1-531-418-964-978 و مقاله فرمول های اختصاصی موفقیت به قلم زینب شاهدی از مجله موفقیت به عنوان منابع اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند.

[/toggle]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا