نام های آشنا در قرآن

همیشه گروهی، همه چیز را برای خود می خواهند. اگر فرمولی جادویی کشف کنند، برای خود نگه می دارند تا سایر افراد بنده و محتاج آنها شوند. در طول تاریخ این گروه همواره کوشیده است، با انواع دسیسه های پنهان و آشکار، مردم را از تعالیم حیات بخش قرآن دور نگه داشته و این کتاب انسان ساز را مهجور و از متن جامعه، خارج و یا منزوی نمایند.

آنها به خوبی می دانند قرآن، کتاب هدایت و برنامه زندگی است.
آنها باور دارند قرآن، مقدمه ی حرکت و هدایت انسان برای شکوفا شدن استعدادهایش است.

و ما هم باور داریم، آنها تک تک کلمات قرآن را تحلیل می کنند و به نام خود بکار می بَرند؛ اما در ظاهر و برای عوام، آن را مایه ی عقب ماندگی می دانند. بیایید مثل عوام فکر نکنیم و فریب این گروه زرنگ را نخوریم. شما می توانید همین الان خود را از عوام جدا کنید؛ پس دقیقه ای هم تعلل نکنید.

به عناوین مختلف، نام بسیاری از اشخاص یا اماکن در قرآن مطرح شده است. شاید آنها را شنیده باشید و یا در آینده بشنوید. آشنایی مختصر با این نام ها می تواند در زندگی تاثیر داشته باشد.
آشنایی با افرادی که افتخار حضور در قرآن را با یاد نیک یا به شر بودن، دارند، شاید تلنگری برای ما و تغییر مسیر زندگی مان باشد. از طرفی این آشنایی مختصر، می تواند شما را به یک صاحب نظر در میان جمعی از افراد تبدیل کند، تا اینکه ساکت بنشینید و با تعجب نگاه کنید.

ادریس
یکی از پیامبران است. در مجمع البیان آمده: او جد پدر نوح است و اسم او در تورات، اخنوخ می باشد. همچنین او را در اثر کثرت کتب، ادریس می گفتند. خداوند به ایشان علوم نجوم، حساب و هیات آموخت و این موارد معجزه ی او محسوب می شوند.

نوح
این پیامبر اولین پیغمبر اولوالعزم و داعی توحید است. او با لقب «عَبدِ شَکُور» از جانب خداوند مفتخر می باشد.

یعوق
نام یکی از بت های عرب که نمایانگر سرعت بوده و پیکر او را به صورت اسب می ساختند. بت های ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر اصنام پنجگانه است که توسط قوم نوح پرسیده می شدند.

جودی
نام کوهی در ارمنستان که به روایت باستان، کشتی نوح پس از فرود آمدن طوفان بر آنجا توقف کرد.

هود
آن حضرت بر قومی به نام عاد مبعوث شد و در اثر عدم قبول دعوت وی و به سر آمدن مهلت خدایی، بادی سرد و سوزان هفت شب و هشت روز به دیار آنها وزید و خون را در بدن آنها منجمد کرد.

عاد
قومی از عرب باستان که در جنوب عربستان از یمن گرفته تا حضرموت و عمان زندگی می کردند.

احقاف
با مراجعه به نقشه جزیره العرب خواهیم دید که احقاف در جنوب جزیره العرب و از قسمت های ربع الخالی (وادی دهناء) است. در روزگار گذشته محل اقامت قوم عاد بود که حضرت هود بر آنها مبعوث شد. در آن روزگار احقاف سرزمینی آباد و پر حاصل بود، اما اکنون جز بیابان خشک و غیرقابل سکونت نیست.

صالح
نام پیغمبری است که بر قوم ثمود مبعوث شد.

ثمود
نام قومی از اعراب بادیه در عصر حضرت صالح؛ و دیگر قبایل آن عصر، عاد و طسم و جدیس بودند. ظهور و ترقی ثمود پس از عاد بود و تا زمان موسی ادامه داشت. ثمود ملتی زبردست و پرشوکت بودند، در کوه ساختمان ها بنا کردند که از سنگ خود کوه تراشیده شده بود. در قرآن مکرر از آنها یاد شده و عذاب شدن آنان را به اراده ی خداوند بیان داشته است.

اصحاب حجر
جایی در شمال مدینه و ممکن است قوم ثمود یا گروهی از ثمود در آنجا می زیستند. کوهستان حجر به مسافت 150 میل شمال مدینه واقع شده و در قرآن می فرماید: اصحاب حجر دعوت پیامبران را رد کردند.

ابراهیم
جد اول حضرت رسول (ص) و پیامبران بنی اسرائیل، است. نام حضرت ابراهیم (ع) 69 بار در قرآن آمده، و دین اسلام همان دین ابراهیم است. این پیامبر در شهر اور از شهرهای بابل به دنیا آمد، در آنجا بزرگ شد و با بت پرستان به مبارزه برخاست و سپس به شام هجرت فرمود.
قرآن، قسمت های مهمی از زندگی و مبارزات وی را برای معرفی او و ارشاد دیگران نقل کرده است.

اسحاق
فرزند حضرت ابراهیم (ع) است.

اسماعیل
دیگر فرزند حضرت ابراهیم (ع) است. قبایل قریش او را جد بزرگ خود می دانستند و او بود که به اتفاق پدر معبدی بنا کرد که به سبب چهار گوشه بودن به کعبه معروف گشت.

کعبه
از کلمه ی کعب به معنی برآمدگی و بالا آمدن است و هر اتاق مربع شکل را کعبه می گویند. خانه ی خدا هم، به همین دلیل کعبه گفته می شود. خانه ی خدا با سنگ های سخت و کبود رنگ بنا شده است. ارتفاع آن به شانزده متر می رسد، درب آن از زمین دو متر فاصله دارد و در زاویه ی چپ درب آن، حجرالاسود در دیوار قرار گرفته که با زمین یک متر و نیم فاصله دارد.
کعبه اولین معبد و مسجدی است که برای عبادت بنا شده است، قرآن بنای آن را از ابراهیم یاد می کند که با فرزندش اسماعیل آن را ساخت.

قریش
نام قبیله ی بزرگی از عرب که رسول خدا (ص) از تیره ی بنی هاشم، از همان قبیله است. از آنجا که مکه و اطراف آن برای کشاورزی مناسب نبود، قبیله ی قریش به بازرگانی پرداختند و شغل بازرگانی، یکی از علل ترقی فرهنگ آنان شد. گاهی به سوی یمن می رفتند و زمانی به شام، و به سبب مراوده و آشنایی با اقوام غیرعرب، افکار و اطلاعات آنان نسبت به دیگر اعراب روشن تر شد.

اصحاب الفیل
ابرهه حاکم یمن به قصد خراب کردن کعبه و متوجه نمودن اعراب به سوی کلیسایی که در یمن ساخته بود، بر مکه لشگر کشید. همراه او فیلان جنگی بود، ولی موفق نشد. این واقعه میان قریش که نگه دارنده ی کعبه بودند، به اندازه ای شهرت و اهمیت داشت، که سوره ای به نام فیل نازل شد که در آن به شکست ابرهه و سپاهیانش اشاره شده است.

یعقوب
فرزند اسحاق پسر ابراهیم (ع)، پدر انبیاء بنی اسرائیل است.

بنی اسرائیل
اسرائیل لقب یعقوب بود و بنی اسرائیل فرزندان اسرائیل یعنی نوادگان حضرت یعقوب می باشند. یهود خود را از نسل یعقوب می دانند.

یهود
نام قومی است که ابتدای آن از دوازده فرزند حضرت یعقوب است. هیچ قومی نسبت به پیامبران شان مانند یهود نافرمانی نکرده و در میان هیچ قومی به اندازه ی یهود، پیامبر مبعوث نگردیده و معجزات به وقوع نپیوسته است.

یوسف
فرزند یعقوب و نواده ی اسحاق می باشد. ماجرای زندگی او که مجسم کننده ی جمال انسانیت، خویشتن داری و ایمان است، به تفصیل به عنوان احسن القصص در سوره ای به نام آن حضرت در قرآن ذکر شده است.

ایوب
از انبیاء مشهور که نام ایشان 4 بار در قرآن آمده است. او بهترین نمونه شکیبایی و فروتنی و ایمان به خداوند است. در تورات نام حضرت ایوب، Job آمده است.

شعیب
یکی از پیامبران است که به مردم مدین مبعوث شد. پس از تبلیغات طاقت فرسا عده ای به شعیب ایمان آوردند و دیگران او را تکذیب کردند. سرانجام او و مومنان از عذاب نجات یافته و دیگران به خشم خدا گرفتار گردیدند. شعیب همان کسی است که دختر خویش را به موسی برای ازدواج داد.

اصحاب مدین
جایی بود در شمال غربی شبه جزیره سینا که اکنون باید در حدود کشور اردن باشد. برای راهزنی و بازرگانی میان شام، حجاز، مصر، شام و عراق مرکز بزرگی شده بود، اهالی این سرزمین توانا گشتند و ضمناً فاسد نیز شدند. بنا بر آیات قرآن شعیب بر آنها مبعوث گشت.

اصحاب الایکه
اَیکه به معنی جایی که درخت بسیار (جنگل) باشد و نام جایی که در آن یا نزدیک آن شعیب پیامبر زندگی می کرد. ایکه در همه ی آیات قرآن به مفهوم گروهی است که حق را انکار کردند و جماعتی از ستمکاران بودند.

موسی
پیامبر و ناجی بنی اسرائیل از اسارت مصر (فرعون) است.

هارون
از انبیاء بنی اسرائیل و برادر موسی (ع) است.

فرعون
لقب پادشاهان مصر به معنی پسر خورشید و به قول اقرب الموارد در لغت قبطی به معنی تمساح است. فرعونی که بنی اسرائیل را شکنجه و عذاب می کرد و پسرانش را می کشت نامش رامسس دوم بود و فرعونی که حضرت موسی و هارون برای هدایت او مبعوث شدند، فرزند او منفتاح نام داشت که در دریای سرخ با لشگریانش غرق شد.

قارون
مردی است از یهود و قوم موسی (ع)، در بدکاری در ردیف فرعون و هامان بود. چنین به نظر می رسد که قارون با آنکه از بنی اسرائیل بود، در نزد فرعون مقام عالی داشته است. در مجمع البیان آمده هامان وزیر فرعون و قارون خزانه دار وی بود. قارون ثروت فراوانی داشت و آن را به رخ مردم می کشید. او ثروت خود را مایه فساد قرار داده بود؛ پس در یک تکان و زلزله، زمین دهان گشود و او و خانه اش را فرو برد.

سینا
نام کوهی و جزیره نمایی که در شمال محدود می شود به فلسطین و اردن و در جنوب به خلیج عقبه و در مغرب به نهر سوئز و در مشرق به اردن. زمانی که بنی اسرائیل در شبه جزیره سینا زندگی می کردند، حضرت موسی بر کوه سینا می رفت و از آنجا بود که نخستین احکام تورات را برای بنی اسرائیل آورد. آنجا را حورب نیز می نامیدند و آن کوه نزد یهود و بعد نزد مسلمین، کوه با برکت شمرده شد.

طور
در قرآن اشاره به کوه مخصوص در شبه جزیره سینا، و مکان مناجات حضرت موسی دارد.

طوی
نام وادی مقدس و جای مناجات حضرت موسی است. محل آمدن وحی به موسی نیز می باشد.

سامری
نام شخصی که در شبه جزیره سینا همراه بنی اسرائیل بود و برای آنها گوساله ای از زر ساخت.

الیاس
یکی از پیامبران بنی اسرائیل و از اولاد هارون می باشد. در شمال یهودا مبعوث شد، معاصر بود با اهاب پادشاه دوم خانواده امری، و چون پادشاه پرستش بعل را در کشورش رواج داد، او مخالفت کرد.

بعل
نام بتی بود در بعلبک و این نام از نام آن بت گرفته شده است. بعلبک به زبان یونانی یعنی شهر خورشید؛ زیرا بعل به عنوان خدای خورشید پرستیده می شد. این بت از جنس طلا بود و قوم الیاس آن را می پرستیدند.

ذوالکفل
دارنده ی عبا یا رداء نام یکی از پیغمبران بنی اسرائیل، که بخت النصر او را با عده ی زیاد از بنی اسرائیل در سال 599 به اسارت به بابل برد. ذوالکفل همانجا بود تا اینکه رحلت کرد. در زمانی که در بابل بود، بخت النصر او را با زنجیر زندانی کرد. در تورات 48 باب به نام او می باشد.

بابل
شهر معروف باستانی در عراق که بر دو جانب رود فرات، آباد و پایتخت شاهی نیرومند شده بود. در آن شهر ستاره شناسی و ستاره پرستی چنان پیشرفت کرد که مردم دانشمندان آنجا را به ستاره شناسی و ضمناً به سحر می شناختند.

داوود
از انبیاء بنی اسرائیل و پدر حضرت سلیمان می باشد و ایشان کتابی به نام زبور داشتند.

جالوت
نام فرمانده لشگری بود که بنی اسرائیل به جنگ آنها رفتند و حضرت داوود او را در میدان جنگ کشت.

سلیمان
از انبیاء معروف بنی اسرائیل و پسر داوود نبی است. وی از پیامبران صاحب وحی می باشد و قصه هایی که از او در قرآن آمده، یکی در مورد وادی نمل، دیگر هُدهُد و سباء، قصه اسبان و قصه ی جسد می باشد.

یونس
ذوالنون به معنای دارنده ی ماهی، لقب یونس، نام یکی از انبیاء است که بر اهل نینوا مبعوث شد و چون آنها پند و راهنمایی او را نپذیرفتند، از آنها رنجید و جدا گشت. سوار کشتی شد که به جایی دورتر برود، ولی طوفان اهل کشتی را به دریا انداخت و ماهی بزرگی او را بلعید و او از شکم ماهی سالم درآمد.
ذکر او در قرآن گویا مبنی بر این اندرز است که هادی قوم در هر حالت باید وظیفه را به جا آورد و به هیچ عنوان از ماموریت دست نکشد و عاجز نگردد.

زکریا
از انبیاء مشهور بنی اسرائیل است. دو قضیه از وی در قرآن آمده؛ یکی تکفل مریم؛ که مریم را تحویل معبد بیت المقدس دادند. درباره ی تکفل او قرعه کشیدند تا بالاخره کفالت مریم به عهده ی زکریا واگذار شد. دوم استجابت دعای او می باشد، درباره ی فرزند خواستن از خدا که در سوره آل عمران از آیه 38 تا 41 یاد شده است. وی پدر یحیی نیز می باشد.

یحیی
پسر زکریا و یحیی به معنی نعمت خدادادی است. او در اثر دعای پدرش که از خداوند فرزند خواست متولد گردید. تولد وی خارق عادت بود؛ زیرا زکریا در آن موقع پیر و ناتوان، و همسرش فرتوت و از اول نازا بود. درباره ی قتل وی نوشته اند: «هیردویس حاکم فلسطین دستور قتل او را صادر کرد.»

مریم
دختر عمران و مادر عیسی،  می باشد. در قرآن سوره ای به نام ایشان است.

عیسی
از انبیاء بنی اسرائیل است. مسیح لقب حضرت عیسی و به معنی مبارک است.

انجیل
نام کتابی است که بر حضرت مسیح فرود آمده و از آن در قرآن مکرر ذکر شده است. انجیل لفظ یونانی به معنی مژده و بشارت می باشد. گفته می شود انجیل واقعی عیسی (ع) از بین رفته و اناجیل فعلی پس از آن حضرت بعضی بوسیله ی شاگردان و بعضی بوسیله ی دیگران نوشته شده است.
در حال حاضر چهار انجیل مورد تصدیق نصاری می باشند که عبارتند از: انجیل متی، انجیل مرقس، انجیل لوقا و انجیل یوحنا.

اصحاب الاخدود
اُخدود به معنی خندق و گودال است. در تفسیر برهان از علی بن ابراهیم نقل شده: در یمن پادشاهی بود به نام ذونواس که به دین یهودیت متعصب بود. به وی خبر دادند که در نجران، عده ای بر دین نصرانیت اند و به عیسی مسیح عقیده دارند. ذونواس برای از بین بردن آنها لشگری به نجران کشید و وادارشان کرد تا از دین خود برگردند. آنها به وی اهمیت نداده و در دین خود پافشاری کردند. ذونواس دستور داد خندقی حفر کرده و در آن هیزم فراوان ریخته و آتش افروختند و نصاری را در آغوش آتش افکندند.

عزیر
در قرآن راجع به هویت ایشان مطلبی نیامده است. ظاهراً عزیر همان است که در تورات عزرا نامیده شده و او کسی است که پس از مراجعه از بابل مقداری از کلمات تورات را پیدا کرد و نوشت. در آیه 30 سوره ی توبه آمده است: «یهود او را فرزند خدا می شمرند.»

اصحاب کهف
داستان اصحاب کهف در قرآن ماجرای چند نفر جوان موحد است که نور ایمان در قلبشان تابیده و از میان قوم بت پرست خویش بیرون رفته و در غاری به فکر استراحت دراز کشیدند و مدت 309 سال خفته و بعد بیدار شدند. در اثر احساس گرسنگی یکی را به شهر فرستادند، تا طعامی بخرد و بیاورد، و چون از خواب گران خویش بی خبر بودند به فرستاده گفتند: به مردم شناسایی ندهد. او چون به شهر آمد، پول سیصد سال قبل را نشان داد، دکاندار از وی خواست بگوید که آن پول را از کجا آورده است و…، بالاخره خواب طولانی آنها، هم به خودشان و هم به مردم روشن گشت. سپس در همان غار مردند، و به یاد آنها مسجدی بالای غارشان بنا نمودند. زمان واقعه اصحاب کهف در فاصله ی بعد از میلاد مسیح و قبل از بعثت حضرت رسول (ص) بود.
پادشاهی که آن چند جوان از ترس او به غار پناه بردند، دقیانوس یا ذوقیوس یا دسیوس نام داشته است.

احمد
به معنی بسیار ستاینده می باشد. یکی از نام های حضرت محمد (ص) که در قرآن سوره صف آمده است. در تفسیر صافی از کتاب اصول کافی از امام صادق (ع) نقل است که عیسی به امت خود فرمود: «به زودی بعد از من پیامبری از اولاد اسماعیل می آید که نامش احمد است. او مرا و شما را تصدیق می کند.»

لقمان
از ابن عمر نقل شده: «از رسول خدا (ص) شنیدم می فرمود: به حق می گویم، لقمان پیغمبر نبود لیکن مردی بود کثیر الفکر، حسن الیقین، خدا را دوست داشت، خدا نیز او را دوست داشت و با اعطاء حکمت بر وی منت گذاشت.»

جبرئیل
جبرئیل فرشته وحی است که القاب او در قرآن روح و روح الامین ذکر شده اند.

ابلیس
مراد از این کلمه در قرآن، موجودی زنده، باشعور، مکلف، نامرئی، فریبکار و… است، که از امر خداوند سرپیچی و به آدم سجده نکرد. در نتیجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردید. او در قرآن اکثراً به نام شیطان خوانده شده و فقط در یازده محل، کلمه ابلیس به کار رفته است.

شیطان
از شطن به معنی دور شده یا از کلمه شاط به معنی از خشم سوختن و به عربی الشیطان به معنی وجودی که با دانش میل به بدی دارد. شیطان یا ابلیس در قرآن به مفهوم نیروی سرکش و در برخی آیات به معنی انسان بدکار نیز استعمال شده است.

ابولهب
عموی حضرت رسول (ص) و از دشمنان سخت وی بود. سوره تبت به نام او و همسرش نازل شده است.

بدر
نام جایی میان مکه و مدینه، زمین آن ریگ زار و در میان دو رشته کوه واقع شده است. در آن مکان نخستین جنگ سخت میان مسلمین و قریش واقع شد و به شکست قطعی قریش خاتمه یافت.

حُنَین
نام بیابانی مابین طائف و مکه است که جنگ حنین در آن اتفاق افتاد و قبیله ی هوازن و ثقیف بر سر مسلمانان ریخته و آنها را شکست دادند. مسلمین رو به فرار گذاشتند، سپس خداوند حضرت رسول (ص) را یاری کرد و آن حضرت استقامت ورزید و بالاخره مسلمانان پیروز شدند.

خواندن یکبار قرآن، آنقدر کار سخت و وقت گیری نیست. اگر از آن سود نبرید، ضرر هم نخواهید کرد.

[toggle title=”برای مشاهده منابع اینجا کلیک کنید.” state=”close” ]

مقاله آموزشی «نام های آشنا در قرآن»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد. در این راستا کتاب دانستنی های قرآن، نوشته ی مصطفی اسرار از انتشارات فلق، منتشر شده در دی ماه 1372 به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است.

[/toggle]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا